stopwords.txt

موضوع تحقیق
ارایه گردد
نحوه نمایش
دوباره‌ای
خواهیمكرد
می توانند
می‌توانند
می فرماید
می‌فرماید
وجود دارد
هدف باشیم
بنابراین
برخوردار
نمیمونید
ساخته‌ام
میخواستن
نمیگیرند
همچنانكه
نمیمونید
میخواهند
می تواند
می باشند
می‌تواند
می‌باشند
استفاده
میلیارد
جلوگیری
نمیكنند
رابسیار
مینوشند
نمیاورم
رفته‌ام
اینطوری
شده‌اند
می شوند
می کنند
می توان
می باشد
می‌شوند
می‌کنند
می‌توان
می‌باشد
کمک کند
هدف کلی
همچنین
میلیون
درباره
بسیاری
براساس
خواهند
توانند
نخستین
تاكنون
برداری
بهترین
بیشتری
داشتند
نخواهد
دیگران
همچنان
ندارند
روزهای
یكدیگر
همواره
گذاشته
نداشته
خواهیم
بیرونِ
پاعینِ
نزدیكِ
دنبالِ
برابرِ
مانندِ
هنگامِ
عنوانِ
البتّه
وقتیكه
هنگامی
میكنند
همانند
پیششون
میباشد
میگردد
درباره
میدهیم
بینمان
مهمتره
بیاریم
نمیبرد
نمیروم
شناسید
بریزید
میكنیم
علارغم
نمیكنن
اینجور
میگیره
میكنند
میشوند
می شود
می کند
می‌شود
می‌کند
می آید
می‌آید
این ها
این جا
این‌ها
خواهد
هستند
داشته
كردند
دارند
بیشتر
بسیار
گرفته
تواند
اینكه
دیروز
مختلف
گذاری
بودند
امروز
باشند
ندارد
دیگری
اكنون
البته
مقابل
خدمات
امسال
مانند
جریان
ساخته
نزدیك
دانست
تمامی
ایشان
دادند
هنگام
نباید
داریم
چگونه
خواست
هستیم
سراسر
گروهی
آورده
نماید
باشیم
گویند
شناسی
داشتن
همچون
نكرده
دانند
بالای
خارجِ
كنارِ
حدودِ
علّتِ
كجاست
چندین
لطفاً
مدّتی
هممون
میكنن
هممون
نزدیم
دارای
بشوند
یگردی
عمدتا
آورده
وبرای
بتوان
ندیدی
بخوبی
بدهید
نكنند
بوجود
میكنم
میكند
میكنه
دونید
بگیرم
بزنید
تونست
نداره
كردید
بودید
واقعا
هستید
اینجا
بهشون
میكنن
میروم
اونجا
میدهم
میداد
میدهد
كردیم
می شد
می‌شد
آن ها
آن جا
آن‌ها
NULL
برای
كنند
دارد
كرده
باید
مورد
آنها
باشد
دیگر
مردم
صورت
هزار
نیست
داشت
داده
بوده
همین
شوند
هایی
جدید
كردن
كنیم
نشان
توسط
چنین
برخی
گیرد
گفته
آنان
گرفت
دهند
بدون
تمام
شدند
ترین
قابل
گوید
همان
آمده
طریق
گیری
هنوز
كنید
سازی
بلكه
بودن
وقتی
یابد
تازه
آورد
آنچه
نخست
نشده
شاید
چهار
زیرا
ریزی
گردد
كمتر
دادن
ناشی
چیزی
آنكه
بالا
بعضی
نبود
دیده
بندی
نوعی
آنجا
كردم
بیست
بروز
رفته
زیاد
خویش
آباد
نظیر
باره
سابق
جایی
زیرِ
جلوی
پیشِ
عقبِ
وسطِ
نزدِ
طبقِ
ضدِّ
مثلِ
بارة
اثرِ
تولِ
سمتِ
قصدِ
چیست
چطور
كدام
بعری
هرگز
تنها
خیاه
مرسی
كنند
خودی
وگرد
بازم
رویم
ابدا
میگن
پراز
هشان
نریم
واسش
خاست
هایت
بشید
دچار
داره
بعدا
گرچه
میرم
باشه
شدید
نشون
رسید
دارم
بیاد
بودم
هستن
میشه
برید
بریم
وارد
یعنی
اینا
بدان
نباش
نداد
میرن
شدیم
خودم
اونا
خیلی
نكنه
باشم
کردن
0000
این
است
های
شود
شده
خود
كرد
كند
بود
گفت
نیز
اما
اند
نمی
بین
پیش
اگر
همه
یکی
دهد
داد
راه
سوی
روی
اول
نام
هیچ
چند
بیش
شدن
حتی
ولی
دوم
بعد
شما
بار
طور
چون
قبل
تحت
جای
چرا
سوم
كنم
زیر
ضمن
فقط
آید
فكر
پنج
كسی
رفت
مثل
آمد
ایم
غیر
وگو
فوق
سعی
سپس
شان
هفت
سری
توی
روب
جدا
هست
كجا
كَی
آیا
مگر
چیز
بله
بلی
آره
آری
مان
تان
كنن
ونن
مند
آخه
ماا
بشم
كنه
كنی
تون
بهم
هاش
بشی
ازش
روى
بشن
بری
الی
كلی
جور
اون
چیه
توش
بدم
مون
شرط
كنن
000
های
در
به
از
که
کن
می
را
با
آن
یک
ها
شد
ای
تا
بر
وی
هم
ما
یا
دو
هر
او
پس
بی
من
چه
نه
طی
كل
تر
حق
اش
ام
ده
شش
جز
كی
یك
یک
جا
كس
ور
تو
را
چی
گه
یه
شو
رو
اه
ات
نا
00
ره
عج
ی
و
ع
ص
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۷
۸
۹
۰
a
b
c
d
e
t
o
p
x
y
z

و
در
به
از
كه
مي
اين
است
را
با
هاي
براي
آن
يك
شود
شده
خود
ها
كرد
شد
اي
تا
كند
بر
بود
گفت
نيز
وي
هم
كنند
دارد
ما
كرده
يا
اما
بايد
دو
اند
هر
خواهد
او
مورد
آنها
باشد
ديگر
مردم
نمي
بين
پيش
پس
اگر
همه
صورت
يكي
هستند
بي
من
دهد
هزار
نيست
استفاده
داد
داشته
راه
داشت
چه
همچنين
كردند
داده
بوده
دارند
همين
ميليون
سوي
شوند
بيشتر
بسيار
روي
گرفته
هايي
تواند
اول
نام
هيچ
چند
جديد
بيش
شدن
كردن
كنيم
نشان
حتي
اينكه
ولی
توسط
چنين
برخي
نه
ديروز
دوم
درباره
بعد
مختلف
گيرد
شما
گفته
آنان
بار
طور
گرفت
دهند
گذاري
بسياري
طي
بودند
ميليارد
بدون
تمام
كل
تر
اس
شدند
ترين
امروز
باشند
ندارد
چون
قابل
گويد
ديگري
همان
خواهند
قبل
آمده
اكنون
تحت
طريق
گيري
جاي
هنوز
چرا
البته
كنيد
سازي
سوم
كنم
بلكه
زير
توانند
ضمن
فقط
بودن
حق
آيد
وقتي
اش
يابد
نخستين
مقابل
خدمات
امسال
تاكنون
مانند
تازه
آورد
فكر
آنچه
نخست
نشده
شايد
چهار
جريان
پنج
ساخته
زيرا
نزديك
برداري
كسي
ريزي
رفت
گردد
مثل
آمد
ام
بهترين
دانست
كمتر
دادن
تمامي
جلوگيري
بيشتري
ايم
ناشي
چيزي
آنكه
بالا
بنابراين
ايشان
بعضي
دادند
داشتند
برخوردار
نخواهد
هنگام
نبايد
غير
نبود
ديده
وگو
داريم
چگونه
بندي
خواست
فوق
ده
نوعي
هستيم
ديگران
همچنان
سراسر
ندارند
گروهي
سعي
روزهاي
آنجا
يكديگر
كردم
بيست
بروز
سپس
رفته
آورده
نمايد
باشيم
گويند
زياد
خويش
همواره
گذاشته
شش

شناسي
خواهيم
آباد
داشتن
نظير
همچون
باره
نكرده
شان
سابق
هفت
دانند
جايي
بی
جز
زیرِ
رویِ
سریِ
تویِ
جلویِ
پیشِ
عقبِ
بالایِ
خارجِ
وسطِ
بیرونِ
سویِ
کنارِ
پاعینِ
نزدِ
نزدیکِ
دنبالِ
حدودِ
برابرِ
طبقِ
مانندِ
ضدِّ
هنگامِ
برایِ
مثلِ
بارة
اثرِ
تولِ
علّتِ
سمتِ
عنوانِ
قصدِ
روب
جدا
کی
که
چیست
هست
کجا
کجاست
کَی
چطور
کدام
آیا
مگر
چندین
یک
چیزی
دیگر
کسی
بعری
هیچ
چیز
جا
کس
هرگز
یا
تنها
بلکه
خیاه
بله
بلی
آره
آری
مرسی
البتّه
لطفاً
ّه
انکه
وقتیکه
همین
پیش
مدّتی
هنگامی
مان
تان