P.json

{
  "Group": "P",
  "Entries": 2408,
  "Words": [
    {
      "EnglishWord": "p",
      "Meanings": [
        "فسفر",
        "موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از",
        "نام عنصر: Phosphorus",
        "شماره اتمی",
        "وزن اتمی: 30.",
        "آرایش الکترونی",
        "نوع عنصر: غیر فلزات",
        "گروه جدول تناوبی",
        "VA",
        "دوره جدول تناوبی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "p wave",
      "Meanings": [
        "نوعی موج لرزه‌ای درونی که شامل حرکت ذره‌ای تناوب انقباض و انبساط در جهت انتشار است. این موج سریع‌ترین موج لرزه‌ای بوده که با سرعت 2/",
        "/5 کیلومتر بر ثانیه در پوسته و با سرعت 5/",
        "/7 کیلومتر بر ثانیه در گوشته بالایی حرکت می‌کند. امواج صوتی امواج P هستند. P به‌معنای اولیه",
        "بدین‌دلیل نامگذاری شده که اولین موج دریافتی می‌باشند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pa",
      "Meanings": [
        "پروتاکتینیم",
        "موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از",
        "نام عنصر: Protactinium",
        "شماره اتمی",
        "وزن اتمی",
        "آرایش الکترونی",
        "نوع عنصر: خانواده اکتینیدها",
        "دوره جدول تناوبی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paakkonenite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Sb2AsS"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paar",
      "Meanings": [
        "کافت",
        "گودی حاصل از جدایش بلوکهای پوسته ای که با فرورانش شکل گرفته در یک بلوک پوسته ای",
        "متفاوت است. کف چنین فرورفتگی ای از سنگهای آذرین گوشته فوقانی تشکیل شده و ضرورتا فاقد مواد پوسته ای می‌باشد. خلیج کالیفرنیا و دریای مرده",
        "نمونه هایی از این دستند",
        "ریشه کلمه: زبان عربی. مقایسه شود با: riff"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paarite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Cu1. 7Pb1. 7Bi6. 3S"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pabdeh formation",
      "Meanings": [
        "سازند شیلی پابده پالیوسن تا الیگوسن",
        "که برش الگوی آن در تنگ پابده",
        "شمال میدان نفتی لالی شامل مارن و شیل‌های خاکستری و لایه‌های آهک رسی دریایی است که دو بخش غیر رسمی به نام‌های",
        "بخش شیل ارغوانی: شیل و مارن آبی و ارغوانی و",
        "بخش آهک‌های چرتی: شیل‌های خاکستری و لایه‌های آهک رسی و گاهی چرت‌دار دارد. به جز در لرستان",
        "مرز پایینی آن ناپیوسته است. درلرستان مرز پایینی با سازند گورپی و مرز بالایی با سازند آسماری هم‌شیب و تدریجی است. به صورت جانبی و زبانه‌ای با سازندهای امیران و کشکان و سازند تله‌زنگ و شهبازان جایگزین می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pabstite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ba Sn, Ti Si3O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paceite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: CaCu CH3COO 4•6 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pachnolite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: NaCaAlF6• H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pachycephalosaurs",
      "Meanings": [
        "زیر راسته ای از دایناسور‌های راسته marginocephalians و زیر رده ornithischian می‌باشند. سر گنبدی با کاسه سر بسیار بزرگ مانند جنس‌های: wannanosaurus",
        "stegoceras",
        "pachycephalosaurus"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pacific ocean",
      "Meanings": [
        "اقیانوس آرام بزرگترین اقیانوس کره زمین",
        "بین دو قاره آسیا و امریکا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pacific suite",
      "Meanings": [
        "مجموعه سنگهای آذرین اقیانوس آرام",
        "یکی از دو گروه بزرگ سنگهای آذرین که شامل سنگهای کلسیک و کالک آلکالن است. هاوکر 1906 کل سنگهای آذرین دوره‌های ترشیاری و هولوسن جهان را در قالب دو گروه اصلی با عنوان دسته اطلسی و دسته آرام",
        "طبقه بندی کرد. عنوان pacific با توجه به فراوان بودن سنگهای کلسیک و کالک آلکالن در ناحیه کمربند کوهزایی pacific",
        "برای این گروه انتخاب شده است. با توجه به تنوع فراوان محیطهای تکتونیکی و انواع سنگهای مرتبط با آنها در نواحی دربرگیرنده در گروه ارایه شده توسط هارکر",
        "امروزه",
        "عناوین مزبور کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرند",
        "مترادف: anaperiean",
        "نیز ببینید: andesite line"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pacing",
      "Meanings": [
        "پیمایش"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pack",
      "Meanings": [
        "کوله پشتی",
        "دسته",
        "گروه",
        "یک بسته",
        "بسته بندی کردن",
        "قراردادن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pack ice",
      "Meanings": [
        "یختوده",
        "الف: عنوانی عام برای هر گستره ای از یخهای دریایی به غیر از یخ سریع و بدون در نظر گرفتن نحوه نهشته شدن آنها که از مخلوطی ناهمگن از قطعات یخی با اندازه و سن مختلف که در اثر سایش و برخورد قطعات بزرگ یخهای شناور با یکدیگر",
        "به وجود آمده اند",
        "تشکیل شده است",
        "مجموعه مزبور می‌تواند از اجزایی به هم پیوسته و یا نیمه گسسته تشکیل شده باشد ولی در هر حال سطح دریا را به گونه ای پوشانده است که هیچ آب آزادی در آن به چشم نمی‌خورد. نیز ببینید: drift ice یخرانه",
        "ب: مواد یخی تشکیل دهنده یک گستره یخی دریایی",
        "مترادف: pack, ice pock, ice canopy. واژه‌های, ice pack pack ice برای قسمتی از دریا که حاوی یخهای شناور بوده و نیز خود یخهای شناور",
        "به کار می‌روند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pack wall",
      "Meanings": [
        "سنگ باطله که به صورت یک دیوار در طول یک سطح انباشته می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "packed ice",
      "Meanings": [
        "یخ متراکم",
        "یخ محصور close ice"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "packer",
      "Meanings": [
        "توپک",
        "مجرابند",
        "مسدود کننده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "packer grouting",
      "Meanings": [
        "تزریق موضعی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "packin radius",
      "Meanings": [
        "شعاع بسته بندی",
        "نصف فاصله میان نزدیکترین اتمها یا یونهای مشابه در یک بلور"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "packing",
      "Meanings": [
        "تراکم",
        "فاصله بین دانه هایی که فابریک رسوبی را تشکیل می‌دهند",
        "تراکم بستگی به اندازه دانه ها",
        "شکل و جورشدگی آنها دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "packing proximity",
      "Meanings": [
        "نزدیکی بسته بندی",
        "تعداد دانه هایی در یک سنگ رسوبی که با نمونه‌های مجاور خود در تماسند که در حقیقت برابر است با درصد کلی سطوح مجاورتی دانه به دانه در امتداد یک خط شمارش در یک مقطع نازک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "packstone",
      "Meanings": [
        "پکستون",
        "سنگ آهکی دارای دانه و مقداری گل کربناته"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pad",
      "Meanings": [
        "لایی",
        "بالشتک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pad foundation",
      "Meanings": [
        "پی منفرد",
        "پایه مستقل"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pad type bearing",
      "Meanings": [
        "یاتاقان بالشتکی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paddle foundation",
      "Meanings": [
        "پی منفرد",
        "فونداسیون بالشتکی",
        "فونداسیون مجزا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paddle mixer",
      "Meanings": [
        "مخلوط کن پره ای",
        "مخلوط کن تیغه ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "padeha formation",
      "Meanings": [
        "سازند پادها دونین پیشین",
        "جزء گروه گوشکمر در پهنه زمین ساختاری ایران مرکزی قرار دارد. شامل ماسه سنگ‌های کوارتزی با میان لایه هایی از ماسه سنگ سرخ",
        "شیل سرخ و یا گچ می‌باشد. در محیط‌های آرام کشندی و یا بخش‌های ژرف‌تر سکو نهشته شده اند",
        "ولی رخساره‌های تخریبی هنگامی که سطح آب دریا پایین بوده است",
        "در محیط‌های ساحلی نهشته شده اند. در مرز بالایی با ناپیوستگی سازند دولومیتی سیبزار قرار دارد. در زیر آن سازند نیور قرار دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paderaite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: AgPb2Cu6Bi11S"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "padmaite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: PdBiSe"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "padmaragaya",
      "Meanings": [
        "یاقوت نارنجی روشن",
        "نوعی یاقوت با رنگ نارنجی روشن یا زرد مایل به قرمز",
        "یک یاقوت مصنوعی با سایه‌های زرد یا نارنجی رنگ",
        "ریشه کلمه: sinhalese به معنای آبی نیلوفری یا نیلوفری رنگ",
        "مترادف: padparadscha, padmaradschah"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "padstone",
      "Meanings": [
        "بالشتک",
        "زیرسری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paganoite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ni, Co BiAsO"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "page unit",
      "Meanings": [
        "واحدهایی که موقعیت و اندازه عناصر گرافیکی را روی صفحه گرافیکی تعیین می‌کنند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paging",
      "Meanings": [
        "صفحه بندی",
        "انتقال صفحات بین سیستمهای ذخیره",
        "سازماندهی مخزن رایانهای به صورت بلوکهایی با طول ثابت و صفحات"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pagiophyllum",
      "Meanings": [
        "پاژیوفیلوم",
        "سنگواره گیاهی از گروه مخروطیان",
        "شبیه به براکیوفیلوم بااین تفاوت که طول بخش آزاد از بخش بالشتک مانند بیشتر است",
        "غالبا این جنس شباهت زیادی به brachyphyllum دارد با این تفاوت که طول قسمت آزاد که از راشیس دور می‌شود ازپهن‌ترین بخش بالشتک فولیول بیشتر است",
        "فولیول‌ها لوزی شکل که برگهای آن حالت فلس مانند است وساقه کوتاهی دارد. پهنای بخش آزاد در این جنس نسبتبه brachyphyllum ازارتفاع بیشتری برخوردار است. در براکیوفیلوم نوک فولیول به ساقه چسبیده ولی در پاژیوفیلوم نوک فولیول از محور جدا است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pagiophyllum curvifolium",
      "Meanings": [
        "از سنگواره گیاهی گروه مخروطیان",
        "احتمالا شکل فولیول‌ها زبانه ای شکل",
        "فولیول‌ها در چهار طرف راشیس قرار دارند. بر خلاف گونه p. pregrinumکه فولیول‌ها در دو طرف قرار می‌گیرند. range: middle jurassic"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pagiophyllum pregrinum",
      "Meanings": [
        "از سنگواره گیاهی گروه مخروطیان",
        "شکل فولیولها تخم مرغی تا زبانه ای شکل ودارای نوک تیز می‌باشد. فولیولها در دو طرف قرار گرفته وبه صورت محدب در انشعابات هستند و نسبت به راشیس با یک زاویه بیشتری نسبت به براکیوفیلومقرار دارند. در مقایسه با گونه p. ruttneri دارای نوک تیزتری بوده وهمچنین برخلاف p. ruttneri فولیول‌ها در دو طرف قرار می‌گیرند وبا زاویه حاده به راشیس اتصال دارند. range: upper triassic – jurassic"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pagiophyllum ruttneri",
      "Meanings": [
        "از سنگواره گیاهی گروه مخروطیان",
        "فولیولها داسی شکل ودکورانت روی بالشتکی به ابعادmm",
        "×1 با نوک باریک ولی دربرگهای کوتا ه نو ک حالت obtus دارد وشاخه اصلی به طور پراکنده پوشیده از برگ است. range: triassic"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pagoda stone",
      "Meanings": [
        "سنگ معبد",
        "الف: یک سنگ آهک چینی که در مقاطع تهیه شده از آن آثار و موجودات فسیلی دیده می‌شوند که در کنار یکدیگر",
        "حالتی بتکده مانند را به وجود آورده اند",
        "ب: عقیقی با علایم بتکده مانند",
        "ج: pagodite پاگودیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pahasapaite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Li8 Ca, Li, K, Na 11Be24 PO4 24•38 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pahoehoe",
      "Meanings": [
        "پاهوهو",
        "اصطلاحی منتسب به هاوایی است که در مورد فوران سیالات آتشفشانهای پهنه سپر بازالتی بکار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "painite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: CaZrB"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palaetiology",
      "Meanings": [
        "دیرینه علت شناسی",
        "توضیح و تفسیر تغییراتی که در گذشته در شرایط زمین رخ داده اند به پایه اصل علت و معلول",
        "نوع: paletiology"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palang formation",
      "Meanings": [
        "سازند پلنگ پالیوسن",
        "واحدهای لغزشی در ناحیه شمال بندان بین بیرجند_زاهدان که شامل سنگ آهک آلوداپیک می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palarstanide",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pd8 Sn, As"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palasome",
      "Meanings": [
        "میزبان",
        "مترادفی برای host یا سنگ درون گیر",
        "که اغلب در زمین شناسی اقتصادی مورد استفاده قرار می‌گیرد",
        "نیز نوشته می‌شود: palosome",
        "مقایسه شود با: metasone, paleosone"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palatinian orogeny",
      "Meanings": [
        "کوهزایی پالاتینین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleic surface",
      "Meanings": [
        "سطح فرسایش پیش یخساری",
        "یک سطح پیش یخساری هموار مانند نمونه‌های مشاهده شده در اسکاندیناوی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palenzonaite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ca, Na 3Mn++ V+++++, As+++++, Si 3O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleoagrostology",
      "Meanings": [
        "دیرینه علف شناسی",
        "مطالعه و بررسی گیاهان علفی فسیلی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleobathymetry",
      "Meanings": [
        "مطالعه عمق اقیانوسها و توپوگرافی کف اقیانوسها",
        "در گذشته زمین شناسی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleobiocoenosis",
      "Meanings": [
        "دیرینه همزیستی",
        "مجموعه ای از موجودات زنده که در گذشته در قالب جمعیتی متعامل",
        "در کنار هم",
        "زندگی می‌کرده اند",
        "مترادف: Paleocoensis",
        "مقایسه شود با: fossil community"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleobiogeography",
      "Meanings": [
        "دیرینه جغرافیا زیست شناسی",
        "شاخه ای از علم دیرینه شناسی که به توزیع وپراکندگی گیاهان وجانوران در زمان گذشته زمین شناسی خصوصا با توجه به بوم شناسی",
        "اقلیم وتکامل می‌پردازد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleobotany",
      "Meanings": [
        "دیرینه شناسی گیاهی",
        "علم مطالعه و بررسی فسیل‌های گیاهی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleocene",
      "Meanings": [
        "قدیمی‌ترین دور epoch از دوره ترشیاری که 54. 8 تا 65 میلیون سال پیش را در بر می‌گیرد",
        "نام آن برگرفته است از واژه‌های یونانی «palaois» به معنای کهن و «ceno» به معنای جدید"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleochannel",
      "Meanings": [
        "دیرینه کانال",
        "بقایای یک کانال جریانی در سنگهای قدیمی که توسط رسوبات حاصل از سنگهای جوانتر واقع بر روی آنها",
        "پر شده است. یک کانال جریانی مدفون"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleoclimate",
      "Meanings": [
        "اقلیم آب وهوای دوره ای خاص از زمان زمین شناسی در گذشته"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleoclimatologic map",
      "Meanings": [
        "نقشه دیرینه اقلیم شناسی",
        "نقشه ای که داده‌های آب و هوایی مربوط به یک بازه زمانی مشخص از گذشته زمین شناسی را ارایه می‌دهد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleoclimatology",
      "Meanings": [
        "آب و هواشناسی دیرینه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleocoenosis",
      "Meanings": [
        "دیرینه همزیستی",
        "دیرینه همزیستی Paleobiocoenosis"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleocrystic ice",
      "Meanings": [
        "یخ دیرینه بلوری",
        "یخ دریایی قدیمی و پیر",
        "خصوصا یخ قطبی هوازده شده ای که حداقل 10 سال از تشکیل آن می‌گذرد و اغلب در کوههای یخی و پهنه‌های یخی موجود در مرکز اقیانوس منجمد شمالی دیده می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleocurrent structure",
      "Meanings": [
        "ساختار دیرینه جریان",
        "ساختار جهت دار Directionalstructu"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleoecology",
      "Meanings": [
        "پالیواکولوژی",
        "دیرینه محیط شناسی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleoenvironment",
      "Meanings": [
        "محیط دیرینه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleoenvironment mulitproxy analyses and mapping project",
      "Meanings": [
        "بسته نرم افزاری تجزیه و تحلیل حرفه ای نقشه pmap"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleogene",
      "Meanings": [
        "زیر دوره پالیوژن",
        "متعلق به دوره ترسیاری",
        ". 8 تا 65 میلیون سال قبل",
        "این نام از کلمات یونانی «pleion» به معنای بیشتر و «ceno» به معنای جدید گرفته شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleogeographic",
      "Meanings": [
        "نقشه دیرینه جغرافیایی",
        "نقشه ای که دیرین جغرافیای فیزیکی بازسازی یا شبیه سازی شده یک دوره معین را در قالب اطلاعاتی چون توزیع خشکی و دریاها",
        "ریخت شناسی خشکیها",
        "عمق دریاها",
        "جهت یا راستای جریانات آبی یا هوایی",
        "توزیع رسوبات بستری و کمربندهای آب و هوایی",
        "نمایش می‌دهد. مقایسه شود با: Paleotectonic map"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleogeographic event",
      "Meanings": [
        "رویداد دیرینه جغرافیایی",
        "حوادث و رخدادهای دیرینه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleogeographic map",
      "Meanings": [
        "نقشه جغرافیای گذشته",
        "نقشه ای که نشاندهنده خشکی‌ها و خطوط ساحلی درمحدوده زمانی خاص و منحصر به دوران زمین شناسی خاص باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleogeographic stage",
      "Meanings": [
        "مرحله دیرینه جغرافیایی",
        "بنگرید به: Palstage"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleogeography",
      "Meanings": [
        "جغرافیای گذشته",
        "پارینه جغرافیا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleogeologic map",
      "Meanings": [
        "نقشه دیرینه‌زمین شناختی",
        "نقشه ای که نشان دهنده زمین شناسی ناحیه گسترده دیرینه در بازه ای از زمان زمین شناسی است",
        "خصوصا چنین نقشه ای که برای سطحی واقع در زیر یک دگرشیبی تهیه شده و ارایه دهنده شرایط زمین شناسی در زمان تکمیل شدن سطح دگرشیبی و پیش از نهشته شدن چینه‌های هم پوشان",
        "می‌باشد. نقشه دیرین‌شناسی توسط لورسن",
        "ابداع شده است",
        "مقایسه شود با: subcropmap",
        "مترادف: pealmap"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleokarst",
      "Meanings": [
        "دیرینه کارست",
        "در اثر خروج آب لایه‌های آهکی و قرارگیری آن‌ها در معرض آب‌های جوی و فرآیند انحلال ایجاد می‌گردند. پالیوکارستها با خاک‌های قدیمی paleosoils همراه هستند. این ساختار در منطقه وادوز مشاهده می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleolatitude",
      "Meanings": [
        "دیرینه عرض جغرافیایی",
        "عرض جغرافیایی ناحیه ای مشخص از سطح زمین در گذشته زمین شناسی",
        "خصوصا فاصله ای که در واحد درجه نسبت به دیرینه استوا",
        "اندازه گیری می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleolithic",
      "Meanings": [
        "دوران پارینه سنگی",
        "دیرینه سنگی",
        "آغاز از 500000 تا آغاز دوران میان سنگی 7000 قبل از میلاد",
        "اسم: اولین قسمت عصر حجر که مشخصه آن ظهور انسان و آلت و ابزار دست ساز او در برخی نواحی است. همبستگی سطوح فرهنگی نسبی با سن واقعی و بنابراین با واحدهای زمین چینه شناسی زمین شناسی از ناحیه ای به ناحیه ای دیگر",
        "متفاوت می‌باشد. با این حال",
        "این دوره باستانی کم و بیش با پلیستوسن",
        "همزمان است",
        "مقایسه شود با: mesolithic, neolithic",
        "نیز ببینید: middle paleolithic, lower paleolithic, upper paleolithic, eolithic",
        "مترادف: oldstoneage",
        "صفت: مربوط به اولین قسمت عصر حجر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleolithologic map",
      "Meanings": [
        "نقشه دیرینه سنگ شناختی",
        "یک نقشه دیرین زمین شناسی که تنوع سنگ شناسی موجود در یک افق مدفون یا یک زون محصور را در بازه ای مشخص از گذشته زمین‌شناسی",
        "نمایش می‌دهد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleomagnetic pole",
      "Meanings": [
        "قطب دیرینه مغناطیسی",
        "قطب ژیومغناطیسی مجازی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleomagnetism",
      "Meanings": [
        "مغناطیس دیرین",
        "جهت گیری دو قطبی‌های مغناطیسی سنگها در زمان تشکیل آنها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleometeoritics",
      "Meanings": [
        "دیرینه شخانه شناسی",
        "مطالعه و بررسی روند تغییرات در قطعات فرازمینی یا شهابسنگها به عنوان تابعی از زمان",
        "با استفاده از شواهد ثبت شده در آثار زمین شناسی خصوصا در رسوبات عمیق و احتمالا در سنگهای رسوبی. برای بازه‌های زمانی جدیدتر",
        "می‌توان",
        "آثار مزبور را بر روی یخها دنبال کرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleomycology",
      "Meanings": [
        "دیرینه قارچ شناسی",
        "مطالعه و بررسی قارچهای فسیلی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleontography",
      "Meanings": [
        "دیرینه نگاری",
        "تشریح نظام دار و قانونمند فسیلها",
        "صفت: Paleotographic دیرینه شناختی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleontologic",
      "Meanings": [
        "دیرینه شناختی",
        "یک گونه ریخت شناسی بر پایه نمونه‌های فسیلی که در صورت مشاهده نمونه‌های زنده",
        "می‌تواند به گونه هایی متمایز",
        "تقسیم شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleontologic facies",
      "Meanings": [
        "رخساره دیرینه شناختی",
        "عنوان پیشنهاد شده توسط تیکرت 1958 برای جایگزینی واژه biofacies زیست رخساره یا رخساره زیستی که نشان دهنده مشخصات و ویژگیهای دیرین شناسی یک سنگ رسوبی است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleontological resource",
      "Meanings": [
        "منبع دیرینه شناختی",
        "موضعی که به اندازه ای کوچک است که ممکن است توسط فعالیتهای انسانی",
        "نابود شود و حاوی فسیلهای شاخص و یا فسیلهای تشریح شده ای با کیفیت بسیار بالا بوده و یا آثاری مربوط به وجوه دیرین زیست محیطی در آن دیده می‌شوند. همچنین",
        "فسیلهای حاصل از چنین موضعی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleontologist",
      "Meanings": [
        "دیرین شناس",
        "زمین شناسی که سنگواره‌ها را مطالعه می‌نمایند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleontology",
      "Meanings": [
        "دیرینه شناسی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleopalynology",
      "Meanings": [
        "دیرینه گرده شناسی",
        "شاخه ای از مباحث مربوط به گرده افشانی و مطالعه این فرآیند که به بررسی گرده‌ها و هاگهای فسیلی می‌پردازد. امروزه این مبحث گسترش یافته و شامل بررسی توده‌های میکروسکوپیک فسیلی نیز می‌شود",
        "این توده‌ها شامل: بقایای حیواناتی چون کیتینوزوآنها",
        "هاگ قارچها",
        "تاژکداران",
        "آکریتاردها و دیگر موجوداتی که در مقابل اسید و شرایط اسیدی مقاوم بوده و در سنگهای رسوبی مربوط به دوره‌های مختلف",
        "یافت می‌شوند",
        "است حتی در برخی مواقع موجودات غیر فسیلی و دیاتومه‌ها نیز جزء این گروه به حساب می‌آیند. معیار معمول برای اینکه موجود یا توده ای جزء این دسته به حساب آید",
        "کوچک بودن و نیز متشکل بودن از مواد آلی مقاوم معمولا مواد استخوانی یا شبه استخوانی است که در کنار یکدیگر باعث حفظ شدن نمونه‌ها در سنگهای رسوبی شده و در نتیجه می‌توان آنها را به آسانی از چنین سنگهایی",
        "جدا کرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleophysiography",
      "Meanings": [
        "دیرینه فیزیوگرافی",
        "الف دیرینه زمین ریخت شناسی Paleogeomorphology ب دیرین جغرافیا Paleogeography"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleophytology",
      "Meanings": [
        "دیرینه گیاه شناسی",
        "مترادفی منسوخ برای paleobotany یا دیرین گیاه شناسی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleopole",
      "Meanings": [
        "دیرینه قطب",
        "قطب مغناطیسی یا جغرافیایی زمین در بازه ای طی شده از زمان زمین‌شناسی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleorift",
      "Meanings": [
        "دیرینه کافت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleosalinity",
      "Meanings": [
        "دیرینه شوری",
        "میزان شوری حجمی از آب در گذشته زمین شناسی که بر پایه تحلیل و تجزیه شیمیایی آبهای درون سازندی و یا درون رسوبی",
        "قابل ارزیابی است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleoslope",
      "Meanings": [
        "دیرینه شیب",
        "جهت شیب اولیه یک سطح دیرینه خصوصا شیب منطقه ای یک واحد فیزیوگرافی بزرگ و قدیمی مانند یک دشت سیلابی یا شیب قاره ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleostress",
      "Meanings": [
        "تنش دیرینه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleostructure map",
      "Meanings": [
        "نقشه دیرینه ساختار",
        "نقشه ای که با استفاده از خطوط هم ضخامت",
        "ساختارهای زمین شناسی موجود در زمان تکامل یک سطح دگرشیبی",
        "پیش از نهشته شدن چینه‌های هم پوشان",
        "را نشان می‌دهد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleotectonic map",
      "Meanings": [
        "نقشه دیرینه زمین ساختی",
        "نقشه ای که وجوه تکتونیکی و زمین شناسی مربوط به بازه ای از گذشته زمین شناسی را نمایش می‌دهد. در عوض نمایش مجموع تمامی وجوه تکتونیکی یک منطقه",
        "به گونه ای که در یک نقشه تکتونیکی ارایه می‌شوند. اگرچه چنین نقشه ای",
        "شبیه به یک نقشه دیرینه جغرافیایی است ولی نسبت به آن",
        "بر روی وجوه تکتونیکی در مقایسه با نحوه توزیع خشکی‌ها و دریاها تاکید بیشتری دارد. نیز ببینید: neotectonic map"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleotemperature",
      "Meanings": [
        "دمای دیرینه",
        "دمای هوای یک دوره یا دوران زمین شناسی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleo-tethys",
      "Meanings": [
        "اقیانوس تتیس کهن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleothanatocoenosis",
      "Meanings": [
        "دیرینه همدفن شدگی",
        "گروهی از موجودات زنده که در بازه ای از گذشته زمین‌شناسی",
        "به همراه یکدیگر",
        "دفن شده اند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleothermal",
      "Meanings": [
        "دیرینه گرمایی",
        "مربوط به آب و هوای گرم در دوره‌های گذشته زمین شناسی مانند گونه‌های جانوری مناطقی که در گذشته گرمسیری بوده اند",
        "مترادف: paleothermic"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleotopographic map",
      "Meanings": [
        "نقشه دیرینه توپوگرافیکی",
        "نقشه ای که عوارض سطحی یک دگرشیبی و یا عوارض دیرینه عوارضی که احتمالا در زمانی مشخص در سطح زمین موجود بوده اند را نمایش می‌دهد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleotoxicology",
      "Meanings": [
        "دیرینه سم شناسی",
        "بررسی ترکیبات زیستی فعال موجود در جو زمین طی دوره‌های گذشته زمین شناسی",
        "بر پایه داده هایی چون اطلاعات حفظ شده در لایه همیشه منجمد خاک یا یخهای یخچالی قدیمی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleozoic era",
      "Meanings": [
        "دوران پالیوزوییک",
        "قدیمی‌ترین دوران ایون فانروزوییک",
        "دورانی از زمان‌های زمین شناسی از پایان پرکامبرین تا آغاز مزوزوییک",
        "بین 544 تا 248 میلیون سال پیش. واژه پالیوزوییک از زبان یونانی گرفته شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paleozoology",
      "Meanings": [
        "دیرینه شناسی جانوری",
        "علم مطالعه و بررسی فسیل‌های جانوری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palermoite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Sr, Ca Li, Na 2Al4 PO4 4 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palette",
      "Meanings": [
        "سپر",
        "حفاظ",
        "shield غارشناسی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palingenic",
      "Meanings": [
        "نوزاد",
        "باززاد",
        "شکل گرفته از طریق باززایش"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palladium amalgam",
      "Meanings": [
        "نام دیگر کانی پتاریت",
        "بنگرید: Potarite"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palladium gold",
      "Meanings": [
        "نام دیگر کانی Porpezite"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palladoarsenide",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pd2As"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palladobismutharsenide",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pd2 As, Bi"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palladodymite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pd, Rh 2As"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palladseite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pd17Se"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pallas",
      "Meanings": [
        "پالاس",
        "دومین سیارکی که در سال 1802 م. کشف شده و فاصله متوسط آن از خورشید 8/2 واحد نجومی است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pallial line",
      "Meanings": [
        "خطی در امتداد حاشیه داخلی صدف دو کفه ای نرم تن که در آن بافت منتقل به صدف متصل می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pallial sinus",
      "Meanings": [
        "سینوس پالیال",
        "الف خمیدگی رو به داخل و اغلب مشخص قسمتهای عقب و میانی خط پالیال یک نرمتن دو کفه ای که نقطه اتصال ماهیچه‌های منقبض کننده زانویی را شکل می‌دهد. نیز ببینید: sinus",
        "ب کانال گوشته یا کانال میانی یک بازوپا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palm",
      "Meanings": [
        "کف دست",
        "نخل",
        "نخل خرما",
        "در رایانه به نوعی رایانه کوچک همراه گفته می‌شود که به علت کوچکی آن در کف دست جا گرفتن آنpalm نامیده شده است. این رایانه‌ها همچون pda‌ها معمولا به جای دیسک سخت از حافظه فلش استفاده می‌کنند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palm operating system",
      "Meanings": [
        "سامانه عامل پالم",
        "سامانه عاملی که برای pda‌ها طراحی شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palmann",
      "Meanings": [
        "خاک آلیتیک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palmate venation",
      "Meanings": [
        "رگه بندی پنجه ای",
        "نوعی رگه بندی یا ساختار رگه ای شبکه ای در برگها که در آن رگه‌های اصلی از دم برگ",
        "با حالتی شبیه به انگشتان دست",
        "به اطراف منشعب شده اند",
        "مقایسه شود با: pinnate venation"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palmierite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: K, Na 2Pb SO"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palm-tree structure",
      "Meanings": [
        "ساختار نخلی",
        "ساختار گلی Flower structure"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palosome",
      "Meanings": [
        "میزبان"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palp",
      "Meanings": [
        "پالپ. زایده مفصلی و حسی آرواره و لب زیری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palpebral lobe",
      "Meanings": [
        "قطعه پلکی",
        "الف بخش بالا آمده گونه ثابت یک بندپای خرچنگی که به صورت جانبی از شیار مرکزی به حاشیه فوقانی و درونی سطح یکی از چشمهای موجود مزبور",
        "کشیده شده است",
        "ب بخش برآمده چشم جانبی یک یوریپترید"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palpi",
      "Meanings": [
        "شاخک حساس",
        "جمع Palpus"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palpus",
      "Meanings": [
        "زایده بند بندی",
        "عنوانی که هم برای یک پدی پالوس شامل بند اول پدیپالپال و هم به صورت صحیح‌تر برای یکی از پنج بند یا بخشی که در کنار بند اول پای بندپایان قرار دارد",
        "بکار می‌رود",
        "جمع: Palpi",
        "صفت: Palpal",
        "نیز ببینید: Palp"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pals",
      "Meanings": [
        "گنبد یخی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palsa",
      "Meanings": [
        "گنبد یخی",
        "یک برآمدگی منجمد تپه مانند بیضوی شکل",
        "با ارتفاع",
        "متر و طول 2 تا 25 متر که در باتلاقهای نیمه منجمد مناطق توندرایی یا قطبی",
        "شکل گرفته و در ساختار آن",
        "عدسیهای یخی در شبکه ای از تورب قرار گرفته اند. چنین ساختارهایی که خصوصا در اسکاندیناوی فراوان هستند",
        "اغلب توسط آب‌های آزاد کم عمق",
        "دربر گرفته شده اند",
        "نیز ببینید: peat mound, frost mound"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palse code modulation  pcm",
      "Meanings": [
        "تحمیل پالس‌های رمزی شده",
        "این روش جهت افزایش خطوط استفاده می‌شود و گنجایش هر کابل به چندین خط تلفن ثابت اختصاص داده می‌شود. استفاده از این خطوط زمانی صورت می‌گیرد که کابل‌های مخابراتی برای ارایه خطوط تلفن پر شده باشد و امکان حفاری کردن برای کابل ی مقدور نباشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palsen",
      "Meanings": [
        "کومه خاکی جمع palsa. Reef patch کومه ریفی",
        "رشدی از مرجانها که بطور مستقل بر روی سکویی با عمق کمتر از 70 متر",
        "معمولا در تالاب یک ریف سدی یا آتول تشکیل می‌شد و از گستره چند کیلومتری تا یک کلونی ساده بزرگ متغیر است. نیز ببینید: ریف برآمده",
        "ریف کم ژرف",
        "مقایسه شود با: patch reef"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palte tectonic",
      "Meanings": [
        "تکتونیک ورقه ای",
        "صفحه ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paludal",
      "Meanings": [
        "مردابی",
        "باتلاقی",
        "مربوط به یک مرداب یا تالاب",
        "مترادف: Palustral, Paludous"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paludification",
      "Meanings": [
        "مردابی شدن",
        "باتلاقی شدن",
        "شکل گیری تورب یا زغال سنگ نارس",
        "ببینید: peat formation"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paludous",
      "Meanings": [
        "مردابی",
        "باتلاقی",
        "ببینید: Paludal"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palustrine",
      "Meanings": [
        "مردابی",
        "باتلاقی",
        "مواد انباشته شده یا شکل گرفته در یک مرداب یا محیط مرداب مانند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palygorskite",
      "Meanings": [
        "پالی گورسکیت",
        "ترکیب شیمیایی: Mg, Al 2. 2H2O+2H2O",
        "ترکیب شیمیایی ناپایداردارد",
        "سیستم تبلور: مونوکلینیک",
        "رده بندی: سیلیکات",
        "رخ: خوب",
        "مطابق با /110/",
        "جلا: مات",
        "سختی",
        ".",
        "چگالی: 2.",
        "شفافیت: غیرشفاف",
        "نیمه شفاف",
        "اشکال ظاهری: کریپتوکریستالین",
        "اگرگاتهای رشته ای و توده ای",
        "ژیزمان: تقریبا کمیاب; انگلیس",
        "فرانسه",
        "چک و اسلواکی",
        "اطریش",
        "امریکا",
        "روسیه و…",
        "خواص شیمیایی: بی ثبات درشعله ذوب میشود و یک شیشه شیری رنگ میدهد. دراسید سولفوریک و کلریدریک گرم حل میشود",
        "رنگ کانی: سفید",
        "خاکستری",
        "متمایل به قهوه ای",
        "رنگ خاکه: سفید",
        "تشابه کانی شناسی: کلریت",
        "پاراژنز: منیزیت",
        "اپال",
        "کالسدوین",
        "منشا تشکیل: ثانوی",
        "شکل بلورها: رشته ای",
        "محل پیدایش: آلمان غربی",
        "قطعات کوچک و نازک آن قابل انعطاف است",
        "بسیار متخلخل و روی آب غوطه ور میشود. نام آن از نام محل اکتشاف آن در اورال روسیه گرفته شده است",
        "نامهای دیگر این کانی: Attapulgite"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palyniferous",
      "Meanings": [
        "گرده دار",
        "حاوی گرده",
        "عنوان مزبور در مباحث مربوط به گرده افشانی",
        "برای سنگها یا نمونه‌های رسوبی ای که حاوی ذرات و دانه‌های هاگ و گرده که با استفاده از روشهای جدایش شیمیایی",
        "قابل تجزیه هستند",
        "می‌باشند",
        "بکار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palynofacies",
      "Meanings": [
        "گرده رخساره",
        "عنوان مورد استفاده در دیرین گرده شناسی برای گروهی از دانه‌های گرده یا هاگ که در بخشی از یک رسوب جمع شده اند و تنها ارایه دهنده شرایط زیست محیطی محلی بوده و هیچ گونه اطلاعات منطقه ای و کلی از آنها قابل استنباط نیست"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palynoflora",
      "Meanings": [
        "ریز گیا",
        "کل مجموعه گونه‌ها و آثار گیاهی حاصل از یک واحد سنگی معین. اگرچه واژه microflora برخی مواقع به صورت مترادف با واژه مزبور به کار می‌رود ولی از آنجا که microflora اغلب برای گروههایی از خزه‌ها و جلبگهای زنده میکروسکوپیک مورد استفاده قرا می‌گیرد",
        "می‌بایست از این کار اجتناب کرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palynology",
      "Meanings": [
        "گرده شناسی",
        "گرده افشانی شناسی",
        "شاخه ای از زیست شناسی که به بررسی و مطالعه گرده‌های گیاهان تخمی و هاگهای دیگر گیاهان آوندی فسیلی یا زنده طی مباحثی چون توزیع و کاربردهای آنها در چینه شناسی و دیرین زیست شناسی می‌پردازد. عنوان مزبور توسط هید و ویلیامز",
        "ارایه شده است",
        "ریشه کلمه: واژه ای یونانی که ریشه کلمه لاتین pollen به معنای گرد ریز یا غبار آسیاب",
        "بوده است",
        "نیز ببینید: paleopalynology, pollen analysis"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palynomorph",
      "Meanings": [
        "گرده ریخت",
        "یک توده آلی میکروسکوپیک و مقاوم که در بقایای پالینولوژیک مواد جدا شده از سنگها یا رسوبات یافت می‌شود",
        "یک شی مطالعاتی گرده شناسی یا مباحث مرتبط با آن",
        "پالینومورفها شامل گرده",
        "هاگهایی متنوع",
        "کیتینوزوآنها",
        "تخمدان ها",
        "تخمک ها",
        "برخی از خزه‌های گروهی و دیگر میکروفسیلهای غیرمحلول در اسید",
        "می‌باشند",
        "مقایسه شود با: sporomorph"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "palynostraitigraphy",
      "Meanings": [
        "گرده چینه شناسی",
        "کاربرد چینه شناختی در روشهای گرده شناسی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pampa",
      "Meanings": [
        "علفزار",
        "چمنزارهای گسترده فاقد درخت با آب و هوای معتدل خصوصا نمونه‌های موجود در آرژانتین و اروگویه که قابل مقایسه با چمنزارهای prairies امریکای شمالی",
        "استپهای شوروی و مرغزارهای افریقا",
        "هستند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pan",
      "Meanings": [
        "لاوک خاکشویی",
        "توانمندی سیستم برای نمایش دادن قسمتهای مختلف یک تصویر بدون تغییر مقیاس نمایش room",
        "خاک: لایه",
        "پوسته یا افقی سخت و سیمان مانند که درون خاک سطحی و یا در زیر آن شکل گرفته و با گذر زمان",
        "سخت و متراکم شده است. لایه یا افق مزبور اغلب حاوی مقدار رس فراوانی می‌باشد. معمولا مانع حرکت آب و هوا و رشد ریشه گیاهان می‌شود",
        "خصوصا hardpen یا لایه سخت خاک. نیز ببینید: genetic pan; pressure pan",
        "زمین ریخت شناسی: الف یک فرورفتگی یا حوضه طبیعی کم عمق خصوصا نمونه ای که حاوی حجمی از آب راکد مانند دریاچه",
        "تالاب و …است",
        "مانند گودی ای که در یکی از مرداب‌های جزر و مدی موجود در امتداد ساحل اقیانوس اطلس در امریکا شکل گرفته و حاوی آبگیری دایم یا موقتی است ب عنوان مورد استفاده در افریقای جنوبی برای حفره‌ای که زمانی یک دهانه آتشفشانی فرعی بوده است",
        "یخ: الف مخفف واژه pandeake ice یا یخ پنکیکی یا یخ شل و نیمه متراکم ب قطعه ای از یخ پنکیکی ج کفه یخی د قطعه یخی بزرگ",
        "مسطح و نسبتا نازک که قطری معادل با 60 متر داشته و ابتدا در یک خلیج یا در امتداد ساحل شکل گرفته و سپس بر روی دریا روان شده است",
        "نمک: الف یک کفه نمکی خصوصا نمونه‌های موجود در افریقای جنوبی",
        "مقایسه شود با: vloer. ب حوضه ای مصنوعی که جهت تولید نمک از طریق تبخیر آب شور یا شورابه ها",
        "در زمین ایجاد شده است. همچنین ظرف یا مخزنی که از آن برای بخار کردن آب شور یا شورابه و تولید نمک استفاده می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pan mixer",
      "Meanings": [
        "مخلوط کن تغاری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pan type mixer",
      "Meanings": [
        "مخلوط کننده تاوه ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "panabase",
      "Meanings": [
        "نام دیگر کانی Tetrahedrite"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "panama",
      "Meanings": [
        "پاناما",
        "تنگه ای میان اقیانوس اطلس و اقیانوس کبیر که آمریکای مرکزی را از آمریکای شمالی جدا می‌سازد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "panasqueiraite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: CaMg PO4 OH, F"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pandemic",
      "Meanings": [
        "عالمگیر",
        "جهانگیر",
        "شرایط حاکم بر یک ناحیه جغرافیایی وسیع که بر جمعیتهای گیاهی یا حیوانی ساکن در منطقه مورد نظر تاثیر به سزایی دارند",
        "همچنین جمعیتی با گستردگی و پراکندگی قابل ملاحظه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pandora",
      "Meanings": [
        "پاندورا",
        "یکی از هفده قمر «زحل» نام اساطیری «پاندور» نخستین زنی که توسط «زیوس» خدای خدایان یونان باستان خلق شد",
        "بر روی این قمر گذاشته شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "panel",
      "Meanings": [
        "قاب",
        "تابلو"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "panethite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Na, Ca, K 2 Mg, Fe++, Mn 2 PO"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "panfan",
      "Meanings": [
        "مخروط افکنه تشتکی",
        "سطح با ثبات یک سنگ بستر که از یک سری از پهنه‌های فرسایشی به هم پیوسته تشکیل شده و ارایه دهنده مراحل نهایی مرحله یکی به آخر یک چرخه فرسایشی خشک است. مترادف این واژه یعنی واژه pediplain",
        "با توجه به اینکه واژه مورد نظر برای بادبزنهای آبرفتی به کار نمی‌رود",
        "متداولتر است",
        "اگرچه واژه panfan توسط لاوسن 1915 برای یک بادبزن آبرفتی پهناور که نشان دهنده مرحله نهایی فرآیند شکل گیری ناحیه ای بیابانی است",
        "ارایه شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pangaea",
      "Meanings": [
        "پانگه آ",
        "برقاره ای که در اثر برخورد تمامی قاره‌ها طی پالیوزوییک پسین بوجود آمد",
        "پانگه آ نامیده شد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pangea",
      "Meanings": [
        "ابرقاره پانگه آ",
        "ابرقاره ای که تا پایان تریاس وجود داشت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pang-yang depression",
      "Meanings": [
        "گودال پانگ یونگ",
        "یک حوضه فرسایشی بزرگ که دارای بستری مسطح و دامنه‌ها شیبدار بوده و بر روی یک جلگه یا فلات سنگی",
        "شکل گرفته است",
        "مثال: Pang yang burma"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "panhole",
      "Meanings": [
        "گودال تشتکی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "panic bar",
      "Meanings": [
        "تغییر وضعیت",
        "به شکل یک میله",
        "که برای تبدیل توان ماشین به شکل انرژی به کارمی رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "panj-kuh iron skarn",
      "Meanings": [
        "کانسار آهن پنج کوه در 50 کیلومتری جنوب خاور شهرستان دامغان واقع شده است. سنگهای آتشفشانی و آذرآواری ایوسن با ترکیب آندزیت – تراکیت",
        "میزبان اصلی کانسار هستند. تزریق توده نفوذی با ترکیب اولیه مونزونیت کوارتزدار در بخش مرکز و جنوب این محدوده به درون توالی رسوبی آتشفشانی فوق سبب اسکارن زایی و به وجود آمدن کانسار آهن پنج کوه شده است. پیروکسن",
        "اپیدوت و آمفیبول مهم‌ترین کانیهای باطله و مگنتیت و هماتیت",
        "پیریت",
        "کلکوپیریت",
        "مالاکیت و آزوریت اجزای کانه این کانسار را تشکیل می‌دهند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "panning",
      "Meanings": [
        "طلاشویی",
        "تکنیکی برای کشف و استحصال کانیهای سنگین برای مثال طلا از طریق شستن پلاسر یا مواد رگه ای خرد شده در یک لاوک یا طشت",
        "به گونه ای که طی این فرآیند",
        "قسمتهای سبکتر حذف شده و فلزات سنگین در طشت",
        "بر جای می‌مانند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "panoramic camera",
      "Meanings": [
        "دوربین منظره نما یا افق نما"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "panplane",
      "Meanings": [
        "سطح تخت Panplain"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pantellerite",
      "Meanings": [
        "پانتلریت",
        "ریولیتی آلکالن و لوکوکرات متشکل از فنوکریستال‌های آنورتوز",
        "اژیرین",
        "آمفیبل سدیم دار کوسیریت و یا انیگماتیت در یک خمیره شامل آنورتوز",
        "کوارتز",
        "آپاتیت و کانیهای تیره. گاهی در پانتلریت فایالیت نیز دیده شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "panthalassa",
      "Meanings": [
        "پانتالاسا",
        "اقیانوسی اولیه که دو سوم کل جهان",
        "غیر از قاره پانگهآ را پوشانده بود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pantograph",
      "Meanings": [
        "دستگاه تغییر مقیاس نقشه",
        "نقشه نگار",
        "وسیله ای که قادر به ارایه کپی هایی با مقیاسهای بزرگتر یا کوچکتر نسبت به نقشه یا تصویر اولیه است. این دستگاه از چهار میله آویخته که در کنار یکدیگر یک متوازی الاضلاع تطبیق پذیر را شکل داده اند تشکیل شده",
        "به گونه ای که همزمان با حرکت یک سوزن بر روی طرح اولیه",
        "سوزن یا قلم دیگر",
        "کپی مورد نظر را رسم می‌کند. این عنوان",
        "همچنین برای یک ابزار مکانیکی اضافی که بر روی دستگاه‌های ترسیم سه بعدی تعبیه شده و امکان ترسیم جزییات نقشه با مقیاس مورد نظر را فراهم می‌کند",
        "به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pantometer",
      "Meanings": [
        "جهت یاب",
        "زاویه یاب"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "panunzite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: K, Na AlSiO"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paolovite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pd2Sn"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "papagoite",
      "Meanings": [
        "پاپاگوییت",
        "فرمول شیمیایی: Ca2Cu2Al",
        "درصد مواد: CaO=16. 8% CuO=23. 83% Al2O3=15. 27% SiO2=36% H2O=8. 1%",
        "سیستم تبلور: مونوکلینیک",
        "رده بندی: سیلیکات",
        "رخ: کامل",
        "مطابق با سطح /100/",
        "جلا: شیشه ای",
        "شفافیت: شفاف",
        "نیمه شفاف",
        "نوع سختی: ترد",
        "اشکال ظاهری: بلوری",
        "آگرگاتمیکروکریستالین",
        "ژیزمان: کمیاب; امریکا",
        "خواص شیمیایی: محلول در HCl",
        "رنگ کانی: آبی روشن",
        "رنگ خاکه: آبی روشن",
        "پاراژنز: آلبیت",
        "کوارتز",
        "منشا تشکیل: ثانوی",
        "شکل بلورها: ایزومتریک",
        "نام آن از نام قبیله سرخ پوستان پاپاگو Papago در آریزونای آمریکا اخذ شده است",
        "سختی",
        ".",
        "چگالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paper chromatography",
      "Meanings": [
        "فام نگاری کاغذی",
        "یک تکنیک کروماتوگرافی برای تجزیه و جدایش اجزای یک نمونه بر پایه اختلاف در سرعت حرکت اجزای آن در یک محلول مشخص. از تکنیک مورد نظر در کنار دیگر روشهای جداسازی استفاده می‌شود",
        "نیز ببینید: chromatography"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paper shale",
      "Meanings": [
        "شیل کاغذی",
        "نوعی شیل که در صورت هوازده شدن به آسانی به لایه‌ها یا ورقه هایی نازک و کاغذ مانند",
        "تقسیم می‌شود. چنین شیلی",
        "اغلب حاوی مواد کربناته فراوانی است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paper spar",
      "Meanings": [
        "گونه ای کلسیت",
        "نوعی کلسیت بلورین که در قالب لایه هایی نازک یا صفحاتی کاغذ مانند دیده می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paperclay",
      "Meanings": [
        "رس کاغذی",
        "یک رس کایولینی ریزدانه سفید رنگ که ویژگیهای تعلیق و دوام مناسبی داشته و میزان سیلیس محتوی آن",
        "بسیار اندک است. چنین رسی به عنوان پر کننده در تولید کاغذ به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "papery",
      "Meanings": [
        "کاغذی",
        "یک سنگ رسوبی ریزدانه که در صورت خرد شدن به لایه هایی با ضخامت کمتر از 2 میلی متر تقسیم می‌شود. Crevasse کافت",
        "زمین ریخت شناسی",
        "الف یک رخنه یا شکاف پهن در کناره یک رودخانه یا کانال",
        "خصوصا در یک خاکریز طبیعی یا یک کناره مصنوعی رودخانه می‌سی سی پی پایینی. ریشه کلمه: فرانسوی آمریکایی",
        "ب یک شکستگی پهن یا شکاف در زمین بعد از یک زمین لرزه. ج شیاری در سطح یک یخچال یا یخ شار"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "para-alumohydrocalcite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: CaAl2 CO3 2 OH 4•6 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parabariomicrolite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: BaTa4O10 OH 2•2H"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parabolic",
      "Meanings": [
        "تپه‌های شنی سهمی شکل",
        "این تپهها دارای یک دیواره کم شیب و یک دیواره تقریبا قایم بوده و شکل سهمی و یا به صورت u میباشند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parabolic dune",
      "Meanings": [
        "تلماسه سهموی",
        "یک تپه ماسه ای شبیه برخان است",
        "با این تفاوت که نوک‌های سهمی به طرف باد است",
        "این تلماسه‌ها اغلب در طول سواحلی که دارای بادهای قوی رو به ساحل",
        "مقدار فراوانی ماسه و پوشش گیاهی اندک باشند",
        "ساخته می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parabrandtite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ca2Mn++ AsO4 •2 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parabutlerite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Fe3+ SO4 OH •2 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paracelsian",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: BaAl2Si2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parachoma",
      "Meanings": [
        "صدف پشته کاذب",
        "لبه یا برآمدگی از جنس کلسیت فشرده که در فاصله میان شیارهای مجاور به هم پیوسته برخی از ریشه پایان فوزولیناسین چند شیاری",
        "شکل گرفته است",
        "مشابه حالت مشاهده شده در neoschwagerininae, verbeekinidae"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parachronology",
      "Meanings": [
        "شبه گاهشماری",
        "الف تعیین سن و برقراری همبستگی میان واحدهای چینه شناسی",
        "ب زمین زمان شناسی بر پایه نمونه فسیلهایی که مکمل فسیلهای زیست چینه ای نمونه‌های که شاخص زونهای زیستی هستند بوده و یا در عرض آنها مورد مطالعه قرار می‌گیرند. مقایسه شود با: orthochronology"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parachrysotile",
      "Meanings": [
        "از کانی‌ها",
        "فرمول شیمیایی: Mg3Si2O5 OH",
        "نام آن به خاطر ساختار بلوری و خویشاوندی آن با chrysotile می‌باشد chrysos. کلمه ای یونانی متشکل ازکلمات طلا و فیبر و tilos است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parachute industry association  pia",
      "Meanings": [
        "انجمن چتر نجات"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paraclinal",
      "Meanings": [
        "موازی با محور چین",
        "جریان یا دره ای که به صورت موازی با محور چین یک ناحیه یا منطقه شکل گرفته است. همچنین منطقه ای با چنین جریان یا دره ای. عنوان مزبور توسط پاول",
        "ارایه شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paraconformable",
      "Meanings": [
        "شبه همساز",
        "نامنظم یا تطبیق ناپذیر",
        "خصوصا چینه‌های نامنظمی که با محیط شکل گیری خود",
        "مطابقت پیدا نکرده اند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paraconformity",
      "Meanings": [
        "ناپیوستگی پیوسته‎نما",
        "شبه همسازی",
        "عنوان پیشنهاد شده توسط دفیاروواجرز 1957 برای یک دگرشیبی نامعین که فاقد هرگونه سطح فرسایشی قابل تشخیص بوده",
        "سطح ناپیوستگی آن یک صفحه طبقه بندی است و طبقات واقع در دو طرف سطح ناپیوستگی با هم موازی می‌باشند. این نوع ناپیوستگی",
        "پیش از این به عنوان نوعی ناپیوستگی فرسایشی در نظر گرفته شده و در انگلیس نیز به عنوان یک ناپیوستگی و قطع توالی شناخته می‌شد",
        "مقایسه شود با: diastem",
        "مترادف: nondepositional, unconformity"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paraconglomerate",
      "Meanings": [
        "شبه کنگلومرا",
        "شبه همکلاو",
        "عنوان پیشنهاد شده توسط پتی جان 1957 برای کنگلومرایی که محصول جریانهای آب نرمال نبوده و توسط سامانههای انتقال جرمی چون جریانات آبی متلاطم و یخهای یخچالی",
        "نهشته شده است",
        "مشخصه چنین کنگلومراهایی وجود یک چارچوب قلوه سنگی غیر فشرده که سنگهای متشکل آن با هم در تماس نیستند",
        "مطبق نبودن و بیشتر بودن مقدار خمیره نسبت به مقدار قطعات قلوه سنگی است قلوه سنگها کمتر از 10% کل سنگ را به خود اختصاص داده اند. تیلیتها",
        "شبه تیلیتها",
        "گل سنگهای قلوه سنگی و توده‌های رسی یا شیلی نامنظم و فاقد ساختاری که قلوه سنگها و تخته سنگها به صورت نامنظم و تصادفی در آنها پراکنده شده‌اند",
        "نمونه هایی از این دست می‌باشند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paracontinuity",
      "Meanings": [
        "شبه پیوستگی",
        "یک ناپیوستگی فرسایشی کوچک مقیاس که یک ناپیوستگی یا انقطاع زیستی کوچک مقیاس نیز می‌باشد و در حقیقت نوعی شکاف زیستی و زمین شناسی گسترده است که ابزاری مناسب و قابل اطمینان را برای تعیین دقیق مرزهای زمان چینه شناسی مهیا می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paracoquimbite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Fe3+2 SO4 3•9 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paracostibite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: CoSbS"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paradamite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Zn2 AsO4 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paradelta",
      "Meanings": [
        "شبه دلتا",
        "عنوان پیشنهاد شده توسط استریکلند برای بخش رو به خشکی یا قسمت فوقانی یک دلتا و یا بخشی از آن که دچار فرسایش شدید می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paradiagenetic",
      "Meanings": [
        "شبه درونزادی",
        "دارای رابطه ای نزدیک با دیاژنز یا سنگ شدگی رسوبی مانند حرکات پارادیاژنتیک یا تغییر شکلی که نسبت به خوش رخ شدگی",
        "زودتر رخ می‌دهد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paradocrasite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Sb2 Sb, As"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paradox of anisotropy",
      "Meanings": [
        "ناهمسانگردی تناقص دار",
        "در یک سکانس سنگی ناهمسان یا غیرهمسانگرد به خاطر لایه بندی آن",
        "نتیجه اندازه گیری مقاومت ظاهری با استفاده از یک آرایش چهار الکترودی در راستای حداکثر مقاومت که در حقیقت راستای عمود بر طبقه بندی می‌باشد",
        "با توجه به جریان یافتن جریان الکتریکی در امتداد صفحات طبقه بندی یا طبقات با مقاومت حداقل می‌باشد. این موضوع با عنوان تناقض ناهمسانگردی",
        "شناخته می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paraecology",
      "Meanings": [
        "شبه بوم شناسی Taphonomy"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paraffin",
      "Meanings": [
        "پارافین",
        "فراوانترین هیدرو کربن موجود در ترکیب نفت خام"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paraffin base crude",
      "Meanings": [
        "نفت خام پارافین پایه",
        "نفت خامی که تقطیر آن موجب تولید مقادیر بسیار زیادی پارافین می‌شود",
        "مقایسه شود با: asphaltic base crude"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paraffin coal",
      "Meanings": [
        "زغالسنگ پارافینی",
        "نوعی زغالسنگ بیتومینه با رنگ روشن که نفت و پارافین از آن حاصل می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paraffin hydrocarbon",
      "Meanings": [
        "هیدروکربن پارافینی",
        "هر هیدروکربنی از سری متان"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paraffin series",
      "Meanings": [
        "سری پارافینی",
        "سری متان Methane series"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parafoliate",
      "Meanings": [
        "شبه برگوار شدن",
        "مترادفی منسوخ برای Foliate یا متورق شدن یا تورق"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parafransoletite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ca3Be2 PO4 2 PO3, OH 2•4 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paragaster",
      "Meanings": [
        "شبه شکمی",
        "حفره مرکزی اسفنجها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paragenesis",
      "Meanings": [
        "همبرزایی",
        "پاراژنز",
        "کانیهای همراه یک ماده معدنی که از لحاظ زایش با هم مشابه هستند. مجموعه کانی هایی که با هم و در شرایط معینی تشکیل می‌شوند. پارا به معنی در کنار و به موزات و ژنز به معنی تشکیل و ساخت می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paragenetic",
      "Meanings": [
        "همبرزادی",
        "همبرزاد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parageosyncline",
      "Meanings": [
        "شبه زمین ناودیس",
        "الف زمین ناودیسی که در یک سکوی قاره یا در ناحیه ای پایدار و مستحکم شکل گرفته است",
        "یک حوضه خشکی زایی در عرض یک کمربند کوهزایی",
        "مترادف: intrageosyncline",
        "ب یک گودی یا فرورفتگی اقیانوسی که به صورت همزمان با یک سکوی قاره ای و در حاشیه آن شکل گرفته است",
        "مقایسه شود با: idiogeosyncline"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paraglossa",
      "Meanings": [
        "پاراگلوسا. دو لبه خارجی لب زیری که مجموع آن با قطعات مرکزی «لیگول» خوانده می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paragnath",
      "Meanings": [
        "شبه آرواره ای",
        "یکی از قطعات نازک و صفحه ای متاستومای اغلب سخت پوستان که در پشت فک آنها واقع است",
        "مترادف: paragnathus"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paragnesis",
      "Meanings": [
        "گنیس رسوبی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paragonite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: NaAl2 Si3Al O10 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paraguanajuatite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Bi2 Se, S"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parahopeite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Zn3 PO4 2•4 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parajamesonite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pb4FeSb6S"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parakeldyshite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Na2ZrSi2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parakhinite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Cu++3PbTe++++++O4 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parakuzmenkoite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: K, Ba 2Fe Ti, Nb 4 Si4O12 2 O, OH 4•7 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paralabuntsovite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Na8K8Mg8Ti16 Si4O12 8 O, OH 16• n H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paralaurionite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: PbCl OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paralic",
      "Meanings": [
        "ساحلی",
        "نزدیک به دریا",
        "زغال سنگ: انواعی از نهشته‌های زغالسنگی که در امتداد حاشیه دریاها",
        "شکل می‌گیرند در مقابل نهشته‌های زغالسنگ آب شیرین یا limnic",
        "رسوب شناسی: در کنار دریا ولی غیر دریایی",
        "خصوصا نهشته‌های دریایی قاره ای که بر روی بخش رو به خشک ساحل و یا آبهای کم عمق شکل گرفته اند و یا محیط زیستهایی مانند انواع ساحلی یا مردابی که دارای مرزهای دریایی بوده و یا با دریا همجوارند. این عنوان",
        "همچنین برای حوضه ها",
        "جلگه ها",
        "مردابها",
        "باتلاقها و دیگر نمونه‌های مشابهی که در آنها نهشته‌های خاکزاد یا خشکی زاد",
        "در کنار نهشته‌های قاره‌ای و دهانه ای قرار گرفته اند",
        "مانند دلتاهایی که بر روی سکوهای قاره ای با پوشش آبرفتی بسیار ضخیم",
        "شکل گرفته اند",
        "ریشه کلمه: واژه یونانی paralia به معنای seacoast"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paralimnion",
      "Meanings": [
        "ساحل دریاچه",
        "کرانه یک دریاچه که در واقع از حاشیه آن تا عمیق‌ترین قسمتی که حاوی گیاهان ریشه دار می‌باشد را شامل می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parallactic",
      "Meanings": [
        "اختلاف منظری",
        "پارالاکتیک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parallax",
      "Meanings": [
        "اختلاف دید"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parallel",
      "Meanings": [
        "موازی",
        "مدار",
        "الف یکی از دوایر فرضی واقع بر سطح زمین که با استوا و نیز با هم نوعان خود موازی بوده و تمامی نقاطی که دارای عرض جغرافیایی یکسانی هستند را به هم متصل می‌کند",
        "دایره ای موازی با دایره عظیمه اولیه یک کره یا شبه کره و یا منحنی بسته ای که تقریبا بر چنین دایره ای منطبق می‌باشد",
        "یک خط شرقی غربی با عرض جغرافیایی ثابت",
        "به جز استوا",
        "دوایری نسبتا کوچک",
        "ب خطی متناظر با یک مدار که بر روی یک نقشه",
        "جدول یا کره رسم می‌شود",
        "مقایسه شود با: meridian یا نصف النهار",
        "مترادف: parallel of latitude"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parallel bedding",
      "Meanings": [
        "لایه بندی موازی concordant bedding"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parallel cleavage",
      "Meanings": [
        "رخ موازی",
        "مترادفی منسوخ برای رخ صفحه طبقه‌بندی bedding plane cleavage"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parallel cut",
      "Meanings": [
        "برش موازی",
        "برشهای موازی اغلب برای تونلهای کوچک مقطع به کار می‌روند امامی توان از آنها برای حفرتونلهای بزرگ مقطع نیز استفاده کرد. دربرش موازی یک یاچندچال خالی بصورت افقی وبا قطر زیادموازی یکدیگر و عمودبرسینه کارحفرشده ودر اطراف آنها و بفاصله 10تا20سانتی متر چالهایی با قطر کم ونزدیک به یکدیگروباخرجگذاری مناسب بوجود می‌آورند. چالهای بزرگ که خرج گذاری نمی‌شوندنقش سطح آزادرابرای چالهای کوچکتردارند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parallel displacement fault",
      "Meanings": [
        "گسل جابجایی موازی",
        "عنوانی نامتداول برای گسلی که وجوه و عوارض خطی که پیش از فعال شدن و حرکت آن",
        "با هم موازی بوده اند پس از گسلش و جابجایی نیز",
        "توازی خود را حفظ کرده اند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parallel fault",
      "Meanings": [
        "گسلهای موازی",
        "این گسلها دارای شیب و امتداد یکسان یا تقریبا یکسان بوده و با یکدیگر موازی هستند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parallel growth",
      "Meanings": [
        "رشد موازی",
        "بر هم رشدی موازی Parallel intergrowth"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parallel of latitude",
      "Meanings": [
        "مدارهای عرض جغرافیایی",
        "یک مدار یا خط عرض جغرافیایی",
        "مقایسه شود با: circle of latitude"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parallel ripple mark",
      "Meanings": [
        "موج نقش موازی",
        "یک اثر شکنجی با فرازی تقریبا مستقیم و صاف و پروفیلی متقارن",
        "خصوصا یک اثر شکنجی جریانی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parallel roads",
      "Meanings": [
        "معابر موازی",
        "یک سری از پادگانه‌های موجی که با وجود واقع بودن در سطوح متفاوت یکی از دامنه‌ها یا کناره‌های یک دره یخچالی",
        "با هم موازی اند",
        "مانند نمونه‌های مشاهده شده در Clen Roy اسکاتلند. دو پادگانه یا ساختار رسوبی کرانه ای یا دامنه‌ای",
        "در واقع نشان دهنده خط ساحلی است که در هر بار طغیان آب از یک دریاچه پیش یخساری به خاطر مسدود شدن آن توسط یخها",
        "شکل گرفته است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parallel section",
      "Meanings": [
        "مقطع موازی",
        "مقطعی عمود بر محور مارپیچ یک پوسته شعاعی که البته از مخزن میانی آن نمی‌گذرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parallel venation",
      "Meanings": [
        "رگبرگی شدن موازی",
        "نوعی رگه بندی یا ساختار رگه ای در برگها که در آن رگه‌های اصلی با یکدیگر و نیز با محور طولی برگ موازی اند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parallelepiped",
      "Meanings": [
        "متوازی السطوح"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parallelism",
      "Meanings": [
        "توازی",
        "برابری",
        "همسانی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parallelkanter",
      "Meanings": [
        "لبه موازی",
        "بادساب طویل و کشیده ای با سطوح یا لبه‌های موازی",
        "ریشه کلمه: واژه آلمانی Parallelkanter به معنای نمونه ای با لبه‌های موازی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parallochthon",
      "Meanings": [
        "شبه دگرجا",
        "شبه نابرجا",
        "سنگهایی که از فواصلی نه چندان دور منتقل شده و طی انتقال بر روی توده ای نابرجا و یا در نزدیکی آن نهشته شده اند. نیز نوشته می‌شود: Para",
        "allochthon"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paralstonite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: BaCa CO"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paramarginal resources",
      "Meanings": [
        "منابع کم عیار",
        "منابع و کانسارهای کم عیاری که هزینه بازیافت آنها",
        "/1 برابر بیش‌تر از نمونه‌های پرعیارتری است که بازیافت آنها اقتصادی و مرغوم به صرف می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paramelaconite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Cu+2Cu++2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paramendozavilite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: NaAl4Fe7 PO4 5 PMo12O40 OH 16 56 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parameter",
      "Meanings": [
        "فراسنجه",
        "پارامتر",
        "بلورشناسی: هر کدام از طولهای محوری یا زوایای بین محوری که یک سلول واحد را تعریف می‌کند. مترادف: lattice constant ثابت شبکه",
        "آمار: الف عددی که یک جمعیت یا جامعه آماری را تشریح می‌کند. مقایسه شود با: statistics",
        "ب یکی از مقادیر ثابت یا متغیر در یک معادله یا عبارت ریاضی ج گروهی از مشخصات فیزیکی که مقادیر آن ها",
        "ویژگیها و رفتار یک سیستم را تعیین می‌کند",
        "د مترادفی تقریبی برای متغیر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parametric latitude",
      "Meanings": [
        "عرض جغرافیایی پارامتری reduced latitude"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parametric sounding",
      "Meanings": [
        "عمق پیمایی پارامتری",
        "نوعی عمق پیمایی الکترومغناطیسی با فرکانس متغیر. مقایسه شود با: geometric sounding"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paramontroseite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: VO"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paramorph",
      "Meanings": [
        "شبه ریخت",
        "ریخت کاذب یک نمونه مشابه یا شبه ریخت که دارای ترکیبی یکسان با بلور اصلی است",
        "مانند کلسیت که شبه ریخت آراگونیت می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paramorphism",
      "Meanings": [
        "شبه ریختی",
        "قابلیت یا توانایی یک کانی در تغییر ساختار درونی خود",
        "بدون تغییر فرم خارجی یا ترکیب شیمیایی آن",
        "مقایسه شود با: Paramorph",
        "مترادف: allomorphism"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paramoudra",
      "Meanings": [
        "گرهک بزرگ فلینتی",
        "یک نودول فلینتی یا سنگ ریزه ای بزرگتر از حد معمول با طول 1 متر و قطر 3/1 متر",
        "که بشکه",
        "گلابی یا استوانه ای شکل بوده و در لایه‌های گچ موجود در شمال شرقی ایرلند و ساحل شرقی انگلیس",
        "به صورت قطعاتی قایم",
        "به چشم می‌خورد. به نظر می‌رسد که نودولهای مزبور در واقع گیاه سانان فسیلی غول پیکری هستند که در کنار اسفنجها و متعامل با آنها زندگی می‌کرده اند. عنوان مزبور",
        "توسط باکلند",
        "ارایه شده است",
        "ریشه کلمه: زبان بومی ایرلندی",
        "جمع: Paramondras",
        "مترادف: potstone"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paranatisite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Na"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paranatrolite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Na2•3 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paraniite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ca2Y AsO4 WO"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paranshim",
      "Meanings": [
        "سلول‌های پارانشیم",
        "از اجزاء قسمت مرکزی ساقه‌های گیاهان آوندی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paraotochthonous",
      "Meanings": [
        "بیگانه خارجی",
        "نابرجا",
        "تولید شده و یا بوجود آمده در جایی غیر از مکان کنونی خود",
        "دراری منشا خارجی و یا رخداد آغازین. متضاد: Autochthonous. ببینید همچنین Allochthonous و Heterochthonous"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paraotwayite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ni OH",
        "x SO4, CO3 0. 5x x="
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paraphyletic",
      "Meanings": [
        "شبه شاخه ای در مباحث مربوط به رده بندی گیاهان و جانوران",
        "این عنوان برای یک طبقه نسبتا کوچک که تمامی گونه‌های حاصل از یک گونه اولیه را",
        "در بر نمی‌گیرد",
        "بکار می‌رود. متضاد: holophyletic"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paraphyletic group",
      "Meanings": [
        "کلیه اعضای گروه از یک نیای مشترک بوجود می‌آیند",
        "اما گروه تمام نسل آن نیا را شامل نمی‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parapierrotite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Tl Sb, As 5S"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paraproct",
      "Meanings": [
        "لبه کنار مخرج. یکی از دو قطعه دو طرف مخرج"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pararammelsbergite",
      "Meanings": [
        "پارا راملسبرژیت",
        "ترکیب شیمیایی: NiAs",
        "درصد مواد: Ni=28. 15% As=71. 85%",
        "سیستم تبلور: ارترومبیک",
        "رده بندی: سولفور",
        "رخ: کامل",
        "جلا: فلزی",
        "شکستگی: نامنظم",
        "شفافیت: کدر اپاک",
        "خاصیت مغناطیسی: ندارد",
        "اشکال ظاهری: بلوری",
        "آگرگات دانه ای فشرده",
        "ژیزمان: کمیاب; آلمان غربی و شرقی",
        "چک و اسلواکی",
        "اطریش و کانادا",
        "خواص شیمیایی: محلول در HNO",
        "رنگ کانی: سیاه",
        "رنگ خاکه: خاکستری تیره",
        "تفاوت با کانی‌های مشابه: اشعه X",
        "تشابه کانی شناسی: راملسبرژیت",
        "پاراژنز: گارنت",
        "گرسدورفیت",
        "نیکلین",
        "کوآنتیت و غیره",
        "منشا تشکیل: هیدروترمال",
        "شکل بلورها: قرصی",
        "نام آن از نام کانی راملسبرژیت اخذ شده است",
        "سختی: 5.",
        "چگالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pararealgar",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: AsS"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pararenite",
      "Meanings": [
        "ماسه سنگ پرخمیره",
        "نوعی آرنایت که حاوی خمیره آواری است که بین 15 تا 70% کل سنگ را به خود اختصاص داده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pararipple",
      "Meanings": [
        "موج نقش بزرگ متقارن",
        "عنوان ارایه شده توسط بوکر 1919 برای یک اثر شکنجی متقارن یا تقریبا متقارن که دارای سطوحی با شیب ملایم بوده و فاقد دانه‌های طبقه بندی شده و منظم است",
        "مقایسه شود با: metaripple"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pararobertsite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ca2Mn+++3 PO4 3O2•3 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pararsenolamprite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: As"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paraschachnerite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ag3Hg"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paraschoepite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: UO3•2 H2O?"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parascholzite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: CaZn2 PO4 2•2 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parascorodite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Fe3+AsO4•2 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parasequence",
      "Meanings": [
        "شبه توالی",
        "پاراسکانس",
        "توالی‌های کوچک در مقیاس متر و کم عمق شونده به سمت بالا می‌باشند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parasibirskite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ca2B2O5• H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parasite",
      "Meanings": [
        "صدای مزاحم",
        "پارازیت انگل",
        "جانوری که از داخل یا روی بدن جانور دیگر تغذیه نماید"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parasitic",
      "Meanings": [
        "فرعی",
        "انگلی",
        "بوم شناسی: انگلی",
        "موجودی انگلی",
        "آتشفشان شناسی: یک مخروط",
        "دهانه یا جریان آتشفشانی که بر روی جوانب مخروط یا دهانه ای بزرگتر شکل گرفته و یا جاری بوده و در حقیقت یک مخروط یا جریان فرعی است",
        "مترادف: adventive, lateral"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parasitic cone",
      "Meanings": [
        "مخروط فرعی",
        "مخروط آتشفشانی که روی دامنه یک آتشفشان بزرگتر تشکیل می‌شود",
        "بنگرید به: adventive cone"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parasitic ferromagnetism",
      "Meanings": [
        "فرومغناطیس ضعیف",
        "خاصیت فرومغناطیسی ضعیف weak ferromagntism"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parasitism",
      "Meanings": [
        "زندگی انگلی",
        "رابطه انگلی",
        "حالتی که یک موجود غذا و دیگر احتیاجات خود را از موجود زنده ای دیگر تامین می‌کند و اگرچه طی این فرآیند موجود مزبور را نمی‌کشد ولی معمولا به آن آسیبهای متعددی می‌رساند",
        "مقایسه شود با: commensalism, symbiosis, mutualism, inquilinism",
        "صفت: parasitic"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paraspurrite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ca5 SiO4 2 CO"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parastratigraphic unit",
      "Meanings": [
        "واحد شبه چینه شناختی",
        "Operational unit واحد عملیاتی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parastratigraphy",
      "Meanings": [
        "شبه چینه شناختی",
        "الف چینه شناسی تکمیلی بر پایه گونه‌های فسیلی که در اورتواستراتیگرافی به آنها پرداخته نمی‌شود",
        "ب چینه شناسی بر پایه واحدهای عملیاتی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parastratotype",
      "Meanings": [
        "شبه چینه تیپ",
        "یک مقطع شاخص تکمیلی یا مکمل که اولین بار در زمینه تشریح یک تمام چینه تیپ",
        "مورد استفاده قرار گرفته است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parasymplesite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Fe++3 AsO4 2•8 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paratacamite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Cu, Zn 2 OH 3Cl"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paratectonic",
      "Meanings": [
        "هم زمین ساختی",
        "مربوط به کمربندهای کوهزایی که سنگهای دگرگونی موجود در آنها",
        "دارای رخهای پرشیبی هستند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paratectonics",
      "Meanings": [
        "زمین ساخت کراتونها",
        "زمین ساخت نوع آلمانی Germahotype tectonics"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paratellurite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: TeO"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paratheca",
      "Meanings": [
        "غلاف کاذب",
        "دیواره ای در مرجانیان اسکلراکتینین که از جداره هایی به هم فشرده تشکیل شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paratill",
      "Meanings": [
        "یخرفت کاذب",
        "یخرفتی که محصول حمل و نقل مواد رسوبی در محیطی دریایی یا دریاچه ای بوده و شامل نهشته‌های بر جای مانده از توده‌های یخ شناور و غلطان است. متضاد: orthotill"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "para-time rock unit",
      "Meanings": [
        "واحد سنگ زمانی کاذب",
        "عنوان ارایه شده توسط ویلر و همکارانش 1950 برای یک واحد زمان چینه شناسی که دارای مشخصات واحدهای زیست چینه ای و سنگ چینه ای بوده و در طول یک بازه زمانی مشخص شکل گرفته است",
        "مانند زون زون سنگی یا رادیوزون",
        "طبقه",
        "ایزوبیولیت",
        "ایزوژیولیت. در حالتیکه یک واحد چینه شناسی زمانی حقیقی مانند یک سیستم و سری دارای همزمانی درونی قطعی است",
        "چنین واحدی دارای همزمانی تقریبی می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paratsepinite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ba, Na, K",
        "x Ti, Nb 2 Si4O12 OH, O 2•4 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paratype",
      "Meanings": [
        "نمونه کاذب",
        "هر نمونه ای به غیر از گونه شاخص که توضیحات اولیه در مورد یک گونه یا زیرگونه",
        "بر پایه آن",
        "ارایه شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paraumbite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: K3Zr2HSi6O18•n H2O n=3 to"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parautochthon",
      "Meanings": [
        "شبه برجا",
        "یک واحد تکتونیکی که نسبت به اتوکتون واحد برجا دچار جابجایی بسیار اندکی شده و معمولا بین اتوکتن و آلوکتون قرار دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parautochthonous",
      "Meanings": [
        "شبه برجایی",
        "یک واحد سنگی که از نظر مشخصات تکتونیکی",
        "حد واسط بین واحدهای بر جا و نابرجا است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paravauxite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Fe++Al2 PO4 2 OH 2•8 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paravinogradovite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Na, 2 Ti, Fe3+ 4 Si2O6 2 Si3AlO10 OH 4•H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parcel level",
      "Meanings": [
        "تراز چند قسمتی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parent",
      "Meanings": [
        "مادر",
        "والد",
        "هسته پرتوزای اولیه ای که پس از واپاشی به یک یا چندین هسته غیرپرتوزا تبدیل شده است",
        "مقایسه شود با: product, daughter end"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parent element",
      "Meanings": [
        "عنصر مادر",
        "عنصری است که از طریق واپاشی رادیواکتیو به عنصر متفاوت دیگری عنصر دختر تبدیل می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parent material",
      "Meanings": [
        "مواد مادر",
        "موادی که روی آنها خاک تشکیل می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parent rock",
      "Meanings": [
        "سنگ مادر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parental magma",
      "Meanings": [
        "ماگمای مادر",
        "ماگمایی که یک سنگ آذرین مشخص از آن متبلور شده و یا ماگمایی دیگر از آن مشتق شده است. برخی مواقع از چنین ماگمایی با عنوان",
        "ماگمای اولیه",
        "یاد می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pargasite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: NaCa2 Mg, Fe++ 4Al Si6Al2 O22 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parietal",
      "Meanings": [
        "دیواری",
        "جداری",
        "الف مربوط به دیواره‌های بخشی یا حفره ای از یک شکم پا",
        "ب بخشی از یک گیاه که در پیرامون بدنه اصلی آن واقع است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parietal gap",
      "Meanings": [
        "شکاف جداری",
        "درز جداری",
        "مجرایی که از حفره مرکزی یک اسفنج تا بخش خارجی هگزاتینلید کشیده شده و در کل دیواره بدنه موجود بسط یافته و چارچوب اسکلتی منظم موجود را قطع کرده و به هم ریخته است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parietal lip",
      "Meanings": [
        "لبه جداری",
        "لبه کناری",
        "بخشی از لبه درونی صدف یک شکم پا که بر روی منطقه پیرامونی یا جداری آن",
        "قرار دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parietal muscle",
      "Meanings": [
        "ماهیچه جداری",
        "یک یا چندین جفت از ماهیچه‌های رو به روی هم که از دیواره‌های جانبی یا مبنایی یک خزه سان کیلوستوم آغاز شده و به اعضای قدامی یا کفی Ascus ملحق می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parietal pore",
      "Meanings": [
        "منفذ جداری",
        "الف یک لوله جانبی یا جداری در بدن یک سخت پوست کیریپد",
        "ب حفره تناسلی یک کیستویید"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parietal region",
      "Meanings": [
        "ناحیه جداری",
        "الف سطح مبنایی صدف یک شکم پا که در لبه دهانه آن قرار گرفته است",
        "ب بخشی در کف جمجمه یک گناتوستوم که در پشت حلقه‌های آن قرار دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parietal tube",
      "Meanings": [
        "مجرای جداری",
        "لوله جداری",
        "یکی از لوله‌های طولی که در فاصله میان لایه‌های داخلی و خارجی صفحه بخش بخش سخت پوستان کیریپد قرار داشته و توسط غشاهای طولی از آنها جدا شده است",
        "مترادف: parietal pore"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paripenne",
      "Meanings": [
        "پاری پنه",
        "فاقد پینول اتهایی یا دو پینول انتهایی دارد. انواع پینول‌ها از لحاظ شکل ظاهری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parisite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ca Ce, La 2 CO3 3F"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "park and ride",
      "Meanings": [
        "پارک سوار P&R"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parkerite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ni3 Bi, Pb 2S"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parkinsonite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pb, Mo, 8O8Cl"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parkway",
      "Meanings": [
        "بزرگراه",
        "بیشه راه",
        "بزرگراه شریانی که ترافیک آن جاری نیست و قسمتی از آن در دسترس بوده و یا بطور کامل",
        "محدودیت دسترسی دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parmal pore",
      "Meanings": [
        "منفذ پارمال",
        "یکی از حفرات موجود در سپر یک شعاعی آکانتارین که توسط زوایدی دربر گرفته شده است",
        "مقایسه شود با: sutural pore"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parna",
      "Meanings": [
        "نهشته بادی آهکی",
        "عنوان مورد استفاده در جنوب شرقی استرالیا برای نوعی رس بادآورده صفحه‌ای",
        "ریشه کلمه: عنوانی بومی برای زمین ماسه ای و خاکی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parnauite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Cu9 AsO4 2 SO4 OH 10•7 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paroxysm",
      "Meanings": [
        "غلیان",
        "طغیان",
        "عملکرد ناگهانی و شدید نیروهای فیزیکی در طبیعت مانند فورانات انفجاری یک آتشفشان یا تکانه‌های شدید یک زمین لرزه",
        "خصوصا شدیدترین فوران انفجاری یک آتشفشان که گاها منجر به تخریب آتشفشان مزبور شده و عموما فورانات کوچکتر و ضعیفتری پس از آن رخ می‌دهد",
        "مقایسه شود با: catastrophe"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paroxysmal eruption",
      "Meanings": [
        "فوران غلیانی",
        "فورانی از نوع کاتمایین",
        "پالین",
        "پلینین یا ولکانین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parsettensite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: K, Na, Ca Mn, Al 7Si8O20 OH 8•2 H2O?"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parshall flume",
      "Meanings": [
        "دستگاه اندازه گیری دبی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parsonsite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pb2 UO2 PO4 2•2 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "partheite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ca2Al4Si4O15 OH 2•4 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parthenogenesis",
      "Meanings": [
        "دخترزایی. بکرزایی. تولید مثل بدون دخالت جنس نر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "partial closure",
      "Meanings": [
        "انسداد جزیی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "partial duration flood",
      "Meanings": [
        "سیلاب با دوام جزیی",
        "سیلابی که حداکثر مقدار آن از حداکثر میزان تعیین شده برای ناحیه ای معین",
        "بیشتر است. مترادف: flood abave a sea, basic",
        "stage flood"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "partial load",
      "Meanings": [
        "بار جزیی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "partial melt",
      "Meanings": [
        "ذوب بخشی",
        "ترکیبی از مواد مذاب و مواد جامد را گویند. در اینجا ترکیبی از کانی‌های موجود در ظرف b شروع به ذوب کرده و بخشهای ذوب شده نیز بین دانه‌ها را پر کرده اند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "partial melting",
      "Meanings": [
        "ذوب بخشی",
        "فرایندی که توسط آن اکثر سنگهای آذرین ذوب می‌شوند. چون کانی‌های مختلف دارای نقاط ذوب متفاوتی هستند",
        "اکثر سنگهای آذرین در محدوده حرارتی چند صد درجه ذوب می‌شوند. اگر پس از مقداری ذوب",
        "مایع حاصل به خارج رانده شود",
        "ترکیب آن غنی‌تر از سیلیس خواهد بود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "partial node",
      "Meanings": [
        "گره جزیی",
        "گره بخشی",
        "بخشی یا نقطه",
        "خط یا صفحه از یک موج ایستا که در آن برخی از پارامترهای میدان موج به حداقل مقدار خود به غیر از صفر می‌رسند",
        "مقایسه شود با: node"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "partial opening",
      "Meanings": [
        "گشایش جزیی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "partial pediment",
      "Meanings": [
        "سنگفرش بخشی",
        "الف عنوان پیشنهاد شده توسط مکین 1937 برای باریکه یا پادگانه بین جریانی نسبتا وسیعی که توسط رویه ای از قلوه سنگ و ماسه پوشیده شده است",
        "ب یک سطح فرسایشی هموار و وسیع که از به هم پیوستن باریکه‌های معاصری تشکیل شده است که در دره‌های متفاوت و مجاور با هم ولی در ارتفاعات یکسان شکل گرفته و در صورت تداوم فرآیند تشکیل دشت",
        "در ارتفاع مختص به آنها",
        "به هم پیوسته و یک دشت را تشکیل می‌دهند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "partial range zone",
      "Meanings": [
        "زون تدریجی جزیی",
        "الف زون حد واسط یا زون میانی واقع در بین زون دربر گیرنده اولین آثار مربوط به یک رده گیاهی یا جانوری و زون دربر گیرنده آخرین آثار رده مزبور که منجر به هم پوشانی چینه شناسی نشده ولی برای تقسیم بندی محدوده مربوط به یک گونه سوم",
        "بکار می‌رود. مقایسه شود با: taxon range zone, concurrent range zone, lineage zone",
        "ب local range zone زون تدریجی محلی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "particle",
      "Meanings": [
        "ذره",
        "عنوانی عام که بدون هیچ محدودیتی در مورد شکل",
        "ترکیب یا ساختار درونی",
        "برای هر واحد قابل جدایش یا متمایز یک سنگ که مانند یک ذره رسوبی که می‌تواند یک قطعه یا یک دانه باشد معمولا حاوی یک کانی است",
        "به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "particle diameter",
      "Meanings": [
        "قطر ذره",
        "طول خط صافی که از مرکز یک ذره رسوبی که به صورت یک کره در نظر گرفته شده می‌گذرد",
        "ابزار یا پارامتری معمول در بیان اندازه یک ذره"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "particle shape",
      "Meanings": [
        "شکل ذره",
        "فرم فضایی یا هندسی ذرات تشکیل دهنده یک رسوب یا سنگ",
        "یکی از ویژگیهای اساسی یک ذره که نشان دهنده رابطه میان جرم و مساحت سطحی آن بوده و به صورت همزمان به میزان کرویت و گردشدگی ذره بستگی دارد",
        "با این حال",
        "بسیاری از مواقع",
        "واژه مورد نظر تنها برای کرویت به کار می‌رود",
        "مترادف: grain shape"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "particle size distribution",
      "Meanings": [
        "توزیع اندازه دانه دانه بندی PSD",
        "به طور معمول اندازه دانه‌های یک سنگ دانه یا پودر بسیار متنوع است. به رابطه بین درصد وزنی یا حجمی و اندازه دانه ها",
        "توزیع اندازه دانه گفته می‌شود. این رابطه می‌تواند به صورت جدول",
        "معادله ریاضی",
        "نمودار ستونی و یا منحنی دانه بندی بیان شود. این رابطه با دانهبندی کردن توسط آزمون دانهبندی حاصل میشود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "particle velocity",
      "Meanings": [
        "سرعت ذره",
        "سرعت حرکت یک جزء یا یک ذره از محیط تحت تاثیر حرکت موجی محیط مزبور",
        "مقایسه شود با: phase velocity, group velocity"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parting",
      "Meanings": [
        "یک رگه کوچک در زغال سنگ",
        "یایک لایه سنگی در رگه زغال سنگ دار",
        "یا یک شکاف جانبی یا تخلیه وارونه در راهرو باربری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parting cast",
      "Meanings": [
        "قالب جدایی",
        "یک ترک کششی که در نتیجه کرنش بخشی از بستر دریا شکل گرفته و توسط ماسه پر شده است",
        "مترادف: pseudo mud crack"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "partition coefficient",
      "Meanings": [
        "ضریب تقسیم پذیری",
        "نسبت غلظت مولی ماده ای که در دو سیال غیرقابل امتزاج حل شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "partition wall",
      "Meanings": [
        "دیوار تیغه",
        "دیوار تقسیم"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "partitioning method",
      "Meanings": [
        "روش تقسیم پذیری Lee configuration"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "partly consolidated",
      "Meanings": [
        "نیمه تحکیم شده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "partzite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Cu2Sb2 O, OH 7?"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parvadeh formation",
      "Meanings": [
        "سازند پروده باتونین",
        "سازند آهکی پروده",
        "نخستین واحد سنگی از دومین چرخه رسوبی نهشته‌های ژوراسیک ایران مرکزی است که پس از یک ایست رسوبی",
        "برجای گذاشته شده است. در گستره وسیعی از طبس",
        "شیرگشت",
        "کلمرد",
        "آبدوغی و راور این واحد سنگی به صورت لایه ای راهنما",
        "جایگاه ثابتی میان ماسه سنگ‌های سازند هجدک در زیر و مارن‌های بغمشاه در بالا دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parvowinchite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Na NaMn++ Mg4 Fe3+ Si8O22 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "parwelite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Mn, Mg 5Sb As, Si 2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pasadenan orogeny",
      "Meanings": [
        "کوهزایی پاسادنی",
        "جوانترین کوهزایی در بین چندین کوهزایی کوتاه مدت بیش از 30 نمونه که طی دوره فانروزییک رخ داده اند. کوهزایی پاسادنی بر اساس روابط موجود میان چینه‌های مربوط به پلیوسن و پلیستوسن تحتانی و نیز دگرشیبی موجود بر روی لایه‌های مربوط به پلیستوسن",
        "به میانه پلیستوسن",
        "نسبت داده می‌شود. عنوان مزبور از pasadena در کالیفرنیا",
        "مشتق شده است",
        "مترادف: coast range orogeny"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pasadenian orogeny",
      "Meanings": [
        "رخداد زمین‎ساختی پاسادنین",
        "زمان: پلیوسن پسین – پلیستوسن پیشین حدود 8/1 میلیون سال پیش",
        "مهم‎ترین رخداد زمین‎ساختی سراسری و چهره‎ساز ایران"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pascichnia",
      "Meanings": [
        "رد فسیل سنگواره نشان دهنده رفتار تغذیه ای",
        "معمولادر امتداد سطح رسوب/آب"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pascoite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ca3V10O28•17 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pashto",
      "Meanings": [
        "پشتو",
        "از زبانهای ایرانی خاوری ایران و غرب و جنوب افغانستان و شمال غرب پاکستان"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pasiphae",
      "Meanings": [
        "پاسیفا",
        "یکی از شانزده قمر \"مشتری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pass",
      "Meanings": [
        "گذرگاه",
        "گردنه",
        "زمین ریخت شناسی: الف گذرگاهی طبیعی در مناطق مرتفع و صعب العبور مانند یک شکاف",
        "گودی یا دیگر مناطق نسبتا پست یک رشته کوه که به عنوان یک گذرگاه در نظر گرفته می‌شوند و یا مجرایی در لبه متصل کننده دو قله که توسط دره ای دربر گرفته شده است",
        "مقایسه شود با: , notch, gap, col و",
        "ب نقطه تقاطع یک خط تراز که باعث شکل گیری دو حلقه می‌شود که هر کدام نشان دهنده نقاط هم ارتفاع یکی از دو قله یا کوه مجاور هم هستند",
        "دورسنجی: فرکانس عبوری از یک فیلتر. فیلترهای بالا گذر",
        "داده هایی با فرکانس بالا و فیلترهای پایین گذر",
        "داده هایی با فرکانس پایین را عبور می‌دهند",
        "رودخانه: گذرگاهی در عرض یک رود",
        "آبگذر",
        "مترادف: گذرگاه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pass point",
      "Meanings": [
        "نقطه کنترل",
        "هر ایستگاهی در سیستم کنترل افقی و یا عمودی که بر روی عکس شناسایی می‌شود و برای تطابق داده‌های نشان داده شده بر روی عکس کاربرد دارد. ص 2074 – 1975 – ASP نیز ببینید: pass point",
        "نقطه گذر",
        "نقطه ای که موقعیت افقی و عمودی آن با استفاده از عکسهای هوایی تعیین شده و به عنوان یک نقطه کنترلی مکمل در تعیین جهت دیگر عکسها",
        "مورد استفاده قرار می‌گیرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "passage",
      "Meanings": [
        "گذرگاه",
        "گذر",
        "ساحل: Pass",
        "غارشناسی: مجرایی در میان اتاقکهای یک غار",
        "مترادف تقریبی: corridor, crawlway, squeeway",
        "رودخانه: Pass",
        "ساحل: الف کانال یا مجرای نسبتا دایمی که در یک دلتا شکل گرفته و شعبه یا انشعابی از رود از طریق آن به دریا می‌پیوندد",
        "خصوصا یک کانال قابل کشتیرانی در دلتای رود می‌سی سی پی ب کانالی قابل کشتیرانی که حجمی از آب را به دریا متصل می‌کند",
        "مانند مجرایی باریک که در میان دو جزیره مجاور و نزدیک به هم واقع بوده و یا از میان یک مانع ساحلی مانند یک ریف مرزی",
        "یک جزیره مرزی یا یک بنداب می‌گذرد. مقایسه شود با: inlet. مترادف: passage ج گستره ای از آب آزاد در یک مرداب"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "passage bed",
      "Meanings": [
        "لایه گذر",
        "چینه ای که از نظر سنگ شناسی یا دیرین شناسی حد واسط میان سنگهای فوقانی و تحتانی خود یا سنگهای دو سیستم زمین شناسی متمایز می‌باشد",
        "مانند نهشته ای که طی دوره تغییر مجموعه ای از شرایط جغرافیایی به شرایطی دیگر شکل گرفته است. برای مثال چینه ای از طبقه یا مرحله Rhaetian رایتین که از نظر مشخصات و موقعیت",
        "حد واسط بین نهشته‌های قاره ای تریاس فوقانی و رسهای دریایی ژوراسیک تحتانی است",
        "نیز ببینید: transitional series"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "passband",
      "Meanings": [
        "نوارگذر",
        "در پروفیل لرزه ای",
        "محدوده فرکانسی منتقل شده بدون میرایی یا افت قدرت امواج"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "passive continental margin",
      "Meanings": [
        "حاشیه غیر فعال قاره ای",
        "یک حاشیه که شامل فلات قاره",
        "شیب قاره و خیز قاره است. اینها با مرزهای ورقه‌ها رابطه ای ندارند و فعالیت آتشفشانی اندک و لرزه‌های خفیف در آنها روی داده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "passive earth pressure",
      "Meanings": [
        "رانش مقاوم خاک",
        "فشار زمین نافعال",
        "حداکثر مقدار فشار جانبی زمین که توسط خاک بر یک ساختار وارد شده و هنگامیکه خاک مزبور به صورت جانبی فشرده شده و در نتیجه مقاومت برشی درونی خود را در طول یک سطح شکست بالقوه",
        "به صورت کامل از دست داده",
        "شکل می‌گیرد. مقاومت حداکثر یک ساختار خاکی قایم در مقابل تغییر شکل ناشی از یک نیروی افقی",
        "مقایسه شود با: active earth pressure"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "passive glacier",
      "Meanings": [
        "یخسار نافعال",
        "توده یخی با حرکت کند و آرام که عموما در محیطهای قاره ای با عرض جغرافیایی قابل ملاحظه که در آنها",
        "فرآیندهای انباشت و سایش",
        "هر دو عملکرد ضعیفی دارند",
        "دیده می‌شوند",
        "متضاد: active glacier"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "passive margin",
      "Meanings": [
        "حواشی غیر فعال",
        "حواشی قاره ای که از نظر تکتونیکی غیر فعال هستند",
        "فعالیت لرزه ای و آتشفشانی ندارند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "passive method",
      "Meanings": [
        "روش نافعال",
        "الف یک روش لرزه ای یا لرزه نگاری که در آن به بررسی و تحلیل حرکات طبیعی زمین پرداخته می‌شود",
        "ب یک روش ساخت در نواحی همیشه یخبندان که در آن",
        "زمین یخ زده در نزدیک سازه",
        "آشفته یا دگرگون نشده و پی سازه‌ها به منظور جلوگیری از آب شدن یخ‌های واقع در زیر زمین با عایقهای اضافی",
        "آماده می‌شود",
        "مقایسه شود با: active method"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "passive permafrost",
      "Meanings": [
        "یخبندان دایم نافعال",
        "نیز بنگرید: یخبندان دایم فسیلی Fossil Permafrost"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "passive pressure",
      "Meanings": [
        "فشار غیر فعال"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "passive riftogenesis",
      "Meanings": [
        "کافتش غیر فعال",
        "در اثر تنش‌های خارجی و تنش‌های متمرکز در نقاط ضعف قاره ای شکل می‌گیرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "passive sensor",
      "Meanings": [
        "سنجنده غیرفعال",
        "سنجنده ای که انرژی الکترومغناطیسی که بطور طبیعی قابل دسترس است را اندازه گیری می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "passive support",
      "Meanings": [
        "نگهداری غیرفعال",
        "درنگهداری غیرفعال",
        "بلافاصله پس ازنصب",
        "نیرویی به سنگ اعمال نمی‌شودوسیستم تنها پس ازتغییر شکل سنگ",
        "باروارده راتحمل می‌کند وفعال می‌شود. این نگهداری رامی توان با قابهای فلزی",
        "چوب بستکاری وپیچ سنگ وکابل‌های مهاری تزریقی ایجادکرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "passive system",
      "Meanings": [
        "سامانه نافعال Passive remote sensing"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "patch",
      "Meanings": [
        "اطلاعات وابسته به ناحیهای کوچک",
        "به طور معمول زیر مجموعهای از پایگاه دادههای فضایی با وسعت بیشتر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "patellate",
      "Meanings": [
        "مانند کاسه زانو",
        "الف مربوط به کاسه زانوی یک چهارپا",
        "ب دو مرجان منزوی که جوانب آنها تحت زاویه حدودا 120 درجه از راس آنها",
        "به اطراف کشیده شده است",
        "مقایسه شود با: turbinate, trochoid"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pathfinder",
      "Meanings": [
        "راهیاب عنصر",
        "در اکتشافات ژیوشیمیایی",
        "این عنوان ردیاب برای عنصر نسبتا متحرک یا گازی که معمولا با عنصر یا مجموعه عناصر مورد نظر همراه بوده ولی با توجه به ایجاد کردن هاله ای وسیعتر و یا شناسایی آسانتر آن با استفاده از روشهای تجزیه‌ای",
        "نسبت به عنصر یا مجموعه عناصر مورد نظر که هدف نهایی اکتشاف آنها می‌باشد",
        "اکتشاف آن بسیار آسانتر و سریعتر انجام می‌پذیرد",
        "به کار می‌رود. در حقیقت یک عنصر ردیاب",
        "عامل هدایت و راهنمایی کاشفین به سمت نهشته ای از مواد و عناصر مورد نظر است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "patina",
      "Meanings": [
        "زنگار",
        "جلا",
        "الف باریکه یا لایه خارجی رنگی که در اثر هوازدگی طولانی مدت",
        "در سطح یک سنگ یا مواد دیگر",
        "به وجود می‌آید",
        "مانند یک زنگار کویری با لایه ای سخت که بر روی یک نودول چرتی",
        "شکل می‌گیرد",
        "ب لایه خارجی مایل به سبزی که در صورت تماس طولانی مدت با جوی مرطوب",
        "بر روی سطح مس و برنز شکل گرفته و از یک کربنات بازیک تشکیل شده است. ریشه کلمه: زبان ایتالیایی",
        "درگرده شناسی: قسمت ضخیم‌تر لایه بیرونی یک هاگ که تقریبا نیمی از سطح هاگ را می‌پوشاند یا به عبارت دیگر کل سطح یک نیم کره هاگ",
        "صفت: Patinate"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "patination",
      "Meanings": [
        "زنگاری شدن",
        "پوشیده شدن توسط زنگار و یا فرآیند پوشاندن با زنگار"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "patronite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: VS"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pattern detection",
      "Meanings": [
        "روشی برای تعیین وقوع یک ترکیب خاص از اشکال",
        "الگوها",
        "رنگها یا عوارض"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pattern recognition",
      "Meanings": [
        "الگو شناسی",
        "فرآیند طبقه بندی کردن عوارض به کلاسهای جداگانه براساس مقایسه با اعضای کلاسهای دیگر یا مقدارهای از پیش تعیین شده برای ویژگیها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "patterned ground",
      "Meanings": [
        "زمین الگودار",
        "گروهی از اشکال و عوارض مشخص و کم و بیش متقارن مانند دوایر",
        "چند ضلعیها و ساختارهای پله ای",
        "شبکه ای و خطی که مشخصه سطوحی هستند که در معرض انجماد و یخبندان شدید قرار گرفته اند. چنین ساختارهایی بر پایه نوع الگو و جورشدگی یا عدم جورشدگی آنها",
        "تقسیم بندی می‌شوند. چنین اشکالی اصولا در نواحی قطبی",
        "نیمه قطبی و شمالی قطب شمال دیده شده ولی شامل نمونه‌های مشاهده شده در نواحی حاره ای یا نیمه حاره ای نیز می‌شوند",
        "مترادف: strcture ground, soilPatterns frost",
        "Patternsoil, strukturboden soilstructure"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "patterned sedimentation",
      "Meanings": [
        "رسوبگذاری الگودار",
        "رسوبگذاری در قالب توالی منظمی از طبقات",
        "مانند رسوبگذاری تکراری رسوبگذاری بین لایه ای یا …",
        "تکرار طبقات یا رسوبگذاری موزون یا چرخه ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "patterson map",
      "Meanings": [
        "نقشه پاترسون",
        "نیز ببینید: Patterson projection"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "patterson projection",
      "Meanings": [
        "فرافکنی پاترسون",
        "تصویری از سنتز پاترسون در مقطعی از یک بلور",
        "نیز ببینید: Patterson vectors"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "patterson synthesis",
      "Meanings": [
        "نوعی سنتز فوریه که تصحیح جذب سطحی و دیگر تصحیحات لازم",
        "بر روی ضرایب آن اعمال شده و از آن برای تعیین ساختار یک بلور به صورت مستقیم استفاده می‌شود",
        "نیز ببینید: Patterson vectors",
        "مترادف: Patterson function"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paulingite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: K2, Ca, Na2, Ba 5Al10Si35O90•45 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paulkellerite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Bi2 Fe3+ PO4 O2 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paulkerrite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: K Mg, Mn 2 Fe3+, Al 2Ti PO4 4 OH 3•15 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paulmooreite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pb2As+++2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pavement",
      "Meanings": [
        "سنگفرش",
        "سطح سنگی عریان که به خاطر هموار بودن",
        "سخت بودن",
        "افقی بودن",
        "گسترش سطحی یا فشردگی واحدهای تشکیل دهنده آن",
        "شبیه به یک جاده سنگفرش شده است",
        "مثال: ساختار سنگفرشی تخته سنگی",
        "یخچالی",
        "بیابانی",
        "سنگ آهکی و فرسایشی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pavement condition index",
      "Meanings": [
        "شاخص شرایط روسازی PCI"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pavement marking",
      "Meanings": [
        "علایم افقی",
        "نشانه گذاری راه‌"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pavilion",
      "Meanings": [
        "قسمت تحتانی جواهر",
        "بخشی از یکی از وجوه یک سنگ جواهر تراشیده شده که در زیر خط میانی آن",
        "قرار دارد",
        "مقایسه شود با: crown",
        "مترادف: base"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pavilion facet",
      "Meanings": [
        "سطح تحتانی جواهر",
        "وجه اصلی در قسمت زیرین یک سنگ جواهر تراشیده شده یا تراش خورده",
        "مانند وجه بزرگی که از خط میانی تا راس زیرین یک سنگ جواهر با برش برلیانی کشیده شده یا وجه واقع در ردیف مرکزی وجوه در قسمت تحتانی سنگ جواهری با برش پله ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pavonite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ag, Cu Bi, Pb 3S"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "paxite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: CuAs"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pay",
      "Meanings": [
        "کانسار سودآور",
        "ساختار یا چینه ای که حاوی یک نهشته معدنی مانند گراول یا رگه حاوی یک نهشته با ارزش یا نفت و گاز مانند ماسه نفت یا گازدار می‌باشد",
        "همچنین یک نهشته معدنی یا بخشی از آن که از نظر اقتصادی با ارزش می‌باشد مانند یک چینه نفت دار. اسم: سنگ مخزنی حاوی نفت یا گاز. عنوان مزبور واژه ای غیررسمی است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pay zone",
      "Meanings": [
        "زون ارزشمند",
        "بازه هایی از مقطع قایم یک میدان نفت یا گاز که حاوی ذخایر اقتصادی نفت و گاز هستند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pb",
      "Meanings": [
        "سرب",
        "موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از",
        "نام عنصر: Lead و Plumbum",
        "شماره اتمی",
        "وزن اتمی: 207.",
        "آرایش الکترونی",
        "نوع عنصر: فلزات",
        "گروه جدول تناوبی",
        "lVA",
        "دوره جدول تناوبی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pd",
      "Meanings": [
        "پالادیم",
        "موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از",
        "نام عنصر: Palladium",
        "شماره اتمی",
        "وزن اتمی: 106.",
        "آرایش الکترونی",
        "نوع عنصر: فلزات حد واسط",
        "گروه جدول تناوبی",
        "VlllB",
        "دوره جدول تناوبی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pea gravel",
      "Meanings": [
        "شن نخودی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pea ore",
      "Meanings": [
        "کانسنگ نخودی",
        "نوعی لیمونیت پیزولیتی یا bean ore که در قالب دانه‌ها یا توده هایی گرد و کوچک",
        "دیده می‌شود",
        "مترادف: Pea iron ore"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peachblossom ore",
      "Meanings": [
        "کانسنگ پیچبلوسوم",
        "Erythrite"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peacock copper",
      "Meanings": [
        "مس طاووسی",
        "ببینید: Peacock ore"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peacock ore",
      "Meanings": [
        "کانسنگ طاووسی",
        "عنوانی غیر رسمی برای یک کانی مسی با تلالویی رنگین کمانی که دارای سطحی درخشان و زنگاری است که رنگین کمانی رنگ است. مانند کالکوپیریت و خصوصا بورنیت",
        "مترادف: Peacock copper"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peak",
      "Meanings": [
        "قله",
        "به قله رسیدن",
        "نوک",
        "راس",
        "کلاه نوک تیز",
        "مج. منتها درجه",
        "حداکثر",
        "کاکل",
        "فرق سر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peak diameter",
      "Meanings": [
        "قطر بیشینه",
        "فراوانترین قطر ذرات یک مجموعه که بر اساس منحنی توزیع اندازه ذرات مزبور قابل تشخیص است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peak discharge",
      "Meanings": [
        "آبگذری اوج",
        "دبی اوج"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peak flood",
      "Meanings": [
        "سیلاب بیشینه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peak flow",
      "Meanings": [
        "جریان بیشینه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peak load",
      "Meanings": [
        "بار بیشینه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peak load plants",
      "Meanings": [
        "نیروگاههای بار بیشینه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peak load power station",
      "Meanings": [
        "نیروگاه بار قله نیروگاهی که بطور عمده برای عرضه بار قله به خدمت گرفته می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peak runoff",
      "Meanings": [
        "رواناب چکادی",
        "رواناب بیشینه",
        "حداکثر میزان سرریز در ناحیه یا نقطه ای مشخص طی یک دوره زمانی معین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peak stage",
      "Meanings": [
        "داغ اب بالا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peak zone",
      "Meanings": [
        "زون چکادی",
        "زون بیشینه Acme zone"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peakzon",
      "Meanings": [
        "زون زیستی که با فراوانی برخی از تاکسون‌ها نامگذاری می‌شوند. اسامی مترادف آن acme zone و Epibole و flood zone می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pearceite",
      "Meanings": [
        "پیرسییت",
        "ترکیب شیمیایی: Ag, Cu 16 As2S",
        "سیستم تبلور: مونوکلینیک",
        "رده بندی: سولفور",
        "رخ: ندارد",
        "جلا: فلزی",
        "شکستگی: صدفی",
        "نامنظم",
        "شفافیت: کدر اپاک",
        "نوع سختی: شکننده",
        "اشکال ظاهری: بلوری",
        "آگرگات دانه ای",
        "ژیزمان: تقریبا کمیاب; آلمان غربی",
        "چک و اسلواکی",
        "امریکا و شیلی",
        "خواص شیمیایی: محلول در HNO",
        "رنگ کانی: سیاه",
        "رنگ خاکه: سیاه",
        "تشابه کانی شناسی: پلی بازیت",
        "پاراژنز: نقره",
        "آکانتیت",
        "منشا تشکیل: هیدروترمال",
        "شکل بلورها: پهن و کوتاه",
        "کاربرد: گاهی به عنوان کانسار نقره مورد استفاده قرار می‌گیرد",
        "محل پیدایش: چک و اسلواکی",
        "بهترین بلور آن در شیلی به دست آمده و کانیهای شبیه آن پلی بازیت است. نام آن از نام یک شیمیدان امریکایی: R. Pearce گرفته شده است",
        "سختی",
        "چگالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pearl",
      "Meanings": [
        "مروارید",
        "در",
        "لولو"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pearl mica",
      "Meanings": [
        "میکای مرواریدی",
        "نام دیگر کانی مارگاریت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pearl opal",
      "Meanings": [
        "اوپال مرواریدی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pearly luster",
      "Meanings": [
        "جلای مرواریدی",
        "در انی حلت جسم جلایی مانند مروارید دارد مثل: سلستیت, دولومیت و. . . همچنین را بنگرید"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peasant",
      "Meanings": [
        "روستایی",
        "دهاتی",
        "دهقانی",
        "کشاورز",
        "رعیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peastone",
      "Meanings": [
        "سنگ نخودی",
        "سنگی که بافت آن مشابه با توده ای از شن نرم است",
        "یک پیزولیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peat",
      "Meanings": [
        "زغالسنگ نارس",
        "تورب",
        "مواد گیاهی به طور بخشی فاسد شده در باتلاقها و مردابها",
        "یکی از اولین مراحل تشکیل زغال سنگ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peat ball",
      "Meanings": [
        "گوی تورب",
        "یک توپ دریاچه ای که حاوی مقادیر قابل ملاحظه ای از قطعات و ذرات توربی است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peat coal",
      "Meanings": [
        "زغالسنگ توربی",
        "الف زغالسنگی که حد واسط میان تورب و زغالسنگ قهوه ای یا لیگنیت است ب توربی که به صورت مصنوعی کربنی شده و به عنوان سوخت مورد استفاده قرار می‌گیرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peat formation",
      "Meanings": [
        "شکل گیری تورب یا زغال سنگ نارس"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peat slime",
      "Meanings": [
        "لجن توربی",
        "بنگرید به: Peat breccia"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peat to anthracite theory",
      "Meanings": [
        "نگره تورب به آنتراسیت",
        "نظریه ای در مورد نحوه شکل گیری زغالسنگ که طبق آن درجات زغالسنگی نشان دهنده میزان زغالسنگی شدن و در نتیجه سن زمین شناسی نسبی نهشته مورد بررسی هستند. در این میان",
        "تورب یا زغالسنگ نارس به عنوان اولین محصول فرآیند زغالسنگی شدن",
        "از نظر زمین شناسی بسیار جوان است",
        "لیگنیت",
        "به عنوان محصول حد واسط",
        "معمولا مربوط به ترشیاری یا مزوزوییک بوده و نهایتا زغالسنگ بیتومینه و آنتراسیت",
        "به عنوان محصولات نهایی فرآیند مزبور",
        "معمولا مربوط به دوره کربونیفر می‌باشند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pebble",
      "Meanings": [
        "ریگ",
        "قطعه سنگ",
        "قطعات بزرگ رسوبی با اندازه بیش از شن",
        "* جواهر شناسی: الف سنگ جواهر تراش نخورده ای که به صورت یک سنگریزه",
        "مانند یک سنگریزه جریانی",
        "دیده می‌شود. *ب کوارتز شفاف بی رنگ یا بلور کوارتز مانند کوارتز بی رنگ برزیلی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pebble bed",
      "Meanings": [
        "لایه ریگی",
        "هر کنگلومرای سنگ ریزه ای خصوصا نمونه ای که سنگ ریزه‌های تشکیل دهنده آن بسیار هوازده و در نتیجه سست شده اند",
        "مانند طبقات کنگلومرایی بونتر در انگلستان",
        "مترادف: popple rock"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pebble coal",
      "Meanings": [
        "زغالسنگ توربی",
        "زغالسنگ توپی Ball coal"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pebble conglomerate",
      "Meanings": [
        "کنگلومرای ریگی",
        "سنگ متراکمی که بخش اعظم آن از سنگریزه تشکیل شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pebble dent",
      "Meanings": [
        "گودال ریگی",
        "فرورفتگی ایجاد شده در یک سطح رسوبی نامتراکم",
        "توسط یک سنگریزه که باعث خمیدگی رو به پایین لایه‌های واقع در زیر سنگریزه مزبور می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pebble gravel",
      "Meanings": [
        "شن ریگی",
        "نهشته ای نامتراکم که بخش اعظم آن از سنگریزه تشکیل شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pebble mill",
      "Meanings": [
        "آسیای قلوه سنگی",
        "بمنظور جلوگیری از اضافه شدن آهن به محصول خرد شده از آسیاهای قلوه سنگی استفاده می‌شود که بار خرد کننده آن",
        "قلوه سنگهای طبیعی یا گلوله ای سرامیکی است و در صنایع شیشه سازی و سرامیک استفاده می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pebble mosaic",
      "Meanings": [
        "موزاییک ریگی",
        "یک موزاییک بیابانی که از سنگریزه",
        "تشکیل شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pebble mudstone",
      "Meanings": [
        "گلسنگ ریگی",
        "یک گل سنگ کنگلومرایی با لایه بندی بسیار ظریف که سنگریزه‌های پراکنده آن در میان صفحات طبقه بندی نامنظم آن",
        "چیده شده اند. عنوان مزبور در قالب واژه ای عام و بدون دربرداشتن هیچ گونه مفهوم ضمنی در مورد منشا",
        "توسط کروول",
        "برای یک سنگ تقریبا جور نشده و یخرفت مانند که از سنگریزه هایی پراکنده در یک خمیره گل سنگی تشکیل شده ارایه شده است",
        "نیز ببینید: pseudotillite, tilloid"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pebble phosphate",
      "Meanings": [
        "فسفات ریگی",
        "فسفریت ثانویه برجا یا نابرجایی که شامل گلوله‌های کوچک",
        "سنگریزه و نودولهایی از مواد فسفاتی مخلوط شده با ماسه و رس می‌باشد",
        "مانند نمونه‌های مشاهده شده در فلوریدا",
        "مثال: فسفات ریگی خشکی و فسفات ریگی رودخانه ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pebble size",
      "Meanings": [
        "ریگ اندازه",
        "عنوان مورد استفاده در رسوب شناسی برای حجمی بیشتر از حجم کره‌ای با قطر 4 میلی متر 6/1 اینچ و کمتر از حجم کره ای با قطر 64 میلی متر. 5/2 اینچ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pebble stone",
      "Meanings": [
        "ریگ سنگ Pebble"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pebbly sand",
      "Meanings": [
        "ماسه ریگی",
        "رسوبی نامتراکم که حداقل 75% آن از ماسه تشکیل شده و در کنار آن حاوی مقدار قابل توجهی سنگریزه کمتر از 25% می‌باشد",
        "مقایسه شود با: sandy gravel"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pebbly sandstone",
      "Meanings": [
        "ماسه سنگ ریگی",
        "الف یک ماسه سنگریزه ای متراکم",
        "ب ماسه سنگی که حاوی",
        "% سنگریزه است. مقایسه شود با: conglomeratic sandstone ج عنوان مورد استفاده در اسکاتلند برای کنگلومرا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pecopteris",
      "Meanings": [
        "پکوپتریس",
        "سنگواره گیاهی از گروه پترویدوفیلا «petridophyla»",
        "سن وستفالین _ پرمین دارد. راشیز اصلی ضخیم و پینول‌ها متصل به راشیز فرعی هستند. روی راشیز اصلی خطوط طولی دیده می‌شود. پینول‌ها متصل به راشیز با تمام عرض قاعده هستند و انتهای پینول‌ها اغلب گرد و در برخی موارد حاده و کناره‌های پینول کامل تقریبا موازی و صاف و به ندرت حالت دندانه دار دارند. رگبرگ میانی تا انتهای پینول مشخص است و رگبرگ‌های جانبی می‌توانند ساده یا دیکوتومی شوند دیکوتومی شدن در این جنس فقط یکبار است به ندرت حاشیه پینول‌ها به صورت دندانه دار مشاهده می‌شوند. پینول‌ها تقریبا به صورت عمود نسبت به راشیز قرار می‌گیرند و در یک فاصله طولانی اندازه پینول‌ها یکسان می‌باشد. پینول‌ها می‌توانند کاملا آزاد باشند یا در قسمتی از طول خود به هم متصل باشند. شرایط مناسب برای رشد گیاهان در کربونیفر بالایی _ پرمین ایران به دلیل محیط دریایی مناسب نبوده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pecoraite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ni3Si2O5 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pecten",
      "Meanings": [
        "جانور دو کفه ای",
        "با ساختمان شانه یا شن کش مانند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pecten limestone formation",
      "Meanings": [
        "سنگ آهک‌های پکتن دار–ژیپس ژوراسیک بالا",
        "ردیفی از سنگ آهک‌های روشن رنگ نازک لایه",
        "مارن و ژیپس با مقدار در خور توجهی دوکفه ای به ویژه از نوع پکتن در گستره‌های طویلی از ایران مرکزی از شمال کرمان تا شمال کلمرد است. این سازند بدون برش الگو است. بر روی سازند بغمشاه با فرسایشی و ایست رسوبی قرار دارد. مرز بالای آن سنگ آهک نار قرار دارد ولی در شمال کرمان با سنگ آهک‌های اوربیتولین دار و رودیست دار کرتاسه پوشیده شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pectinate",
      "Meanings": [
        "شانه ای. همراه با دندانه هایی شبیه به شانه یا شن کش"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pectinate tabula",
      "Meanings": [
        "صفحه شانه ای",
        "یک عنصر اسکلتی مورب و متخلخل در آرکیوسیاتیدها که شبیه به دندانه‌های دو شانه متمایز است که از دو غشای متقابل به سمت هم کشیده شده اند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pectolite",
      "Meanings": [
        "پکتولیت",
        "فرمول شیمیایی: Ca2NaH",
        "درصد مواد: Na2O=9. 31% CaO=33. 68% SiO2=54. 31% H2O=2. 7%",
        "سیستم تبلور: تری کلینیک",
        "رده بندی: سیلیکات",
        "رخ: کامل",
        "جلا: شیشه ای",
        "صدفی",
        "شکستگی: صدفی",
        "نامنظم",
        "شفافیت: غیرشفاف",
        "نیمه شفاف",
        "نوع سختی: ترد",
        "اشکال ظاهری: بلوری",
        "آگرگاتتوده ای",
        "فشرده",
        "شعاعی",
        "رشته ای",
        "ژیزمان: کمیاب; ایتالیا",
        "چک و اسلواکی",
        "یوگسلاوی",
        "امریکا و…",
        "خواص شیمیایی: محلول در HCl و در حرارت شعله به رنگ سبز در می‌آید",
        "رنگ کانی: سفید",
        "خاکستری روشن",
        "صورتی",
        "سبز روشن",
        "رنگ خاکه: سفید",
        "تفاوت با کانی‌های مشابه: تغییر رنگ در برابر شعله",
        "تشابه کانی شناسی: ولاستونیت",
        "زیولیت",
        "پاراژنز: زیولیت ها",
        "کلسیت و غیره",
        "منشا تشکیل: هیدروترمال",
        "شکل بلورها: منشوری",
        "خوشه جواهری",
        "ماکله",
        "محل پیدایش: چک و اسلواکی",
        "نام آن از واژه پکتوس یونانی Pektos و Lithos گرفته شده است",
        "سختی",
        "چگالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "ped",
      "Meanings": [
        "جرز",
        "درزه و شکاف کوچک",
        "واحد ساختاری خاک: یکی از واحدهای ساختاری یک خاک مانند دانه",
        "بلوک",
        "قطعه یا خرده و توده یا کلوخه",
        "مقایسه شود با: clod"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedal curve",
      "Meanings": [
        "منحنی خطا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedal elevator muscle",
      "Meanings": [
        "عضله بالابر پدال",
        "مجموعه ای نازک از رشته‌های عضله ای که به حفره منقاردار موجود در صدف نرمتنان دو کفه ای متصل شده و به عنوان ابزار بلند کردن غذا",
        "مورد استفاده قرار می‌گیرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedal levator muscle",
      "Meanings": [
        "عضله بالابر پدال",
        "یک عضله جمع کننده در بدن نرمتنان دو کفه ای که به عنوان عضله منقبض کننده پای این موجودات",
        "به کار گرفته می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedal muscle",
      "Meanings": [
        "عضله پدال",
        "یک جفت از چندین جفت عضله ای که پای یک نرمتن را به سطح داخلی صدف آن متصل می‌کند",
        "مانند ماهیچه پدال کروی که پای یک نرمتن دو کفه ای یا یک شکم پا را می‌کشد یا منبسط می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedalfer",
      "Meanings": [
        "خاک آهن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedality",
      "Meanings": [
        "ماهیت فیزیکی خاک",
        "طبیعت فیزیکی یک خاک که بر پایه جوانب و ویژگیهای واحدهای ساختاری آن",
        "بیان می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedestal",
      "Meanings": [
        "پایه ستون",
        "پایه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedestal rock",
      "Meanings": [
        "سنگ پاستونی",
        "الف یک توده سنگ منفرد و برجامانده یا فرسایشی که بر روی یک پایه سنگی",
        "قرار گرفته و متعادل شده است. عنوان مزبور همچنین برای کل ساختار مزبور پایه و قسمت فوقانی نیز به کار می‌برد",
        "نیز ببینید: balanced rock, mushroom rock",
        "مترادف: pedestal boulder ب perched block"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedestrian refuge",
      "Meanings": [
        "پناه میانی عابر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedial class",
      "Meanings": [
        "رده تک وجهی",
        "رده ای در سیستم بلوری‌تری کلینیک",
        "که دارای تقارن 1 بوده و یا به عبارت دیگر فاقد تقارن می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedicel",
      "Meanings": [
        "پایه. لوله مانند. دومین مفصل شاخک. کمر باریک مورچه ها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedicle",
      "Meanings": [
        "ساقه",
        "ساقه اصلی",
        "پایک",
        "ساقه گوشتی بر آمده از قسمت پشتی صدفهای بازوپایان",
        "در بازوپایان مفضل دار وبی مفصل‌های غیر نرم تن",
        "یک اندام فرعی پوشیده از پوست و عضلانی در بدن بازوپایان که معمولا از طریق کفه اصلی بیرون آمده و به عنوان ابزار اتصال موجود به سطوح خارجی عمل می‌کند",
        "نیز ببینید: pedicel"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedicle foramen",
      "Meanings": [
        "مجرای ساقی",
        "حفره کروی یا تقریبا کروی صدف یک بازوپا که در کنار راس کفه اصلی یا ساقی قرار گرفته و موجود مزبور از آن می‌گذرد",
        "مقایسه شود با: pedicle opening",
        "مترادف: foramen"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedicle groove",
      "Meanings": [
        "شیار ساقی",
        "شیاری که در حالت معمول نیمه مثلثی شکل بوده و سطح بطنی کاذب بسیاری از بازوپایان لینگولید را از وسط به دو قسمت تقسیم کرده و محلی را برای گذر ساقه",
        "مهیا می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedicle opening",
      "Meanings": [
        "ذهانه ساقی Pedicle foramen"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedicle tube",
      "Meanings": [
        "مجرای ساقی",
        "لوله ای رو به داخل از صدف ثانویه یک بازوپا که در ادامه حاشیه مجرای ساقی قرار گرفته و بخش مبدایی ساقه را دربر گرفته است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedicle valve",
      "Meanings": [
        "در بازوپایان",
        "کفه ای که لوفوفور به آن متصل نیست وماهیچه پدیکل به آن متصل است کفه پدیکل نامیده می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pediment",
      "Meanings": [
        "دشت سر",
        "سنگفرش",
        "دشت پایکوهی که دامنه‌ها را به سطوح هموار دشت اتصال می‌دهند",
        "یک سطح فرسایش سنگی",
        "گسترده و کم شیب یا دشتی هموار که محصول فرسایش ناشی از عوامل فرسایشی سطحی مانند آبهای جاری در پای یک دماغه کوهستانی یا یک صخره مرتفع",
        "در مناطق خشک یا نیمه خشک بوده و بر روی سنگ بستری و برخی مواقع بر روی نهشته‌های آبرفتی قدیمی‌تر که اغلب توسط رویه ای نازک و ناپیوسته از مواد آبرفتی مشتق شده از منابع رسوبی بالادست",
        "پوشیده شده",
        "قرار گرفته است. پروفیل طولی چنین ساختاری معمولا دارای تقعر رو به بالای ناچیز بوده و باجادا bajada مانند به نظر می‌رسد. اولین بار",
        "واژه مزبور توسط مک گی و برای یک عارضه سطحی بکار برده شد",
        "با این وجود توسط گیلبرت به عنوان یک تپه دشتی یا تپه ناشی از فرآیند دشت شدن",
        "تشریح شد",
        "ریشه کلمه: طاق واقع بر ایوان ستونهای ساختمان‌های یونانی",
        "با توجه به فرم چنین سازه ای",
        "بکارگیری عنوان مزبور برای سطوحی با شیب ملایم که در پای رشته کوهها شکل گرفته اند",
        "چندان صحیح نیست"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pediment dome",
      "Meanings": [
        "گنبد سنگفرشی",
        "گنبد بیابانی Desert dome"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pediment gap",
      "Meanings": [
        "نبود سنگفرشی",
        "عنوان ارایه شده توسط سایو 1930 برای مجرای عریضی که محصول گسترش یافتن یک گذرگاه کوهپایه ای است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pediment pass",
      "Meanings": [
        "گذرگاه سنگفرشی",
        "عنوان به کار رفته توسط سایر 1930 برای باریکه ای مسطح و سنگی که از کوهپایه به سمت عقب و در امتداد یک کوه به گونه ای گسترش یافته که به کوهپایه‌ای که از سوی مقابل به سمت دماغه‌های کوه مورد نظر کشیده شده",
        "متصل شده است. چنین کوهپایه هایی معمولا غیر هم ارتفاع بوده و در سطوح ارتفاعی متفاوتی قرار دارند",
        "مقایسه شود با: Pediment gap"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedimentation",
      "Meanings": [
        "سنگفرشی شدن",
        "فرآیند یا روند شکل گیری و تکامل یک سطح فرسایشی سنگی و کم شیب در پای یک کوه. مهمترین و فعالترین فرآیندهایی که منجر به شکل گیری چنین ساختاری می‌شوند تسطیح جانبی حاصل از جریانات جاری بر روی سطوح پرشیب و عقب نشینی و حذف خرده سنگها توسط جریانات آبراهه ای و غیرمتمرکز می‌باشند",
        "با توجه به جمیع شرایط",
        "اینگونه به نظر می‌رسد که فرآیند دوم",
        "متداولتر و قابل قبول تر",
        "می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedocal",
      "Meanings": [
        "خاک آهک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedolite",
      "Meanings": [
        "خاک کانی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedolith",
      "Meanings": [
        "خاک سنگ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedologic age",
      "Meanings": [
        "سن خاک شناختی",
        "بلوغ نسبی یک پروفیل خاکی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedologic unit",
      "Meanings": [
        "واحد خاک شناختی",
        "خاکی که بدون توجه به روابط چینه شناسی آن",
        "مورد بررسی قرار گرفته است",
        "مقایسه شود با: soil stratigraphic unit"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedology",
      "Meanings": [
        "خاک شناسی کشاورزی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedometer",
      "Meanings": [
        "قدم سنج"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedorelic",
      "Meanings": [
        "مانده خاک",
        "وجه یا جنبه ای از یک خاک که از یک افق خاکی قدیمی تر",
        "مشتق شده است",
        "مقایسه شود با: lithorelic"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pedostratigraphic unit",
      "Meanings": [
        "واحد خاک چینه شناختی",
        "یک توده سنگی سه بعدی مدفون و قابل ردیابی که از یک یا چند افق خاکی متمایز تشکیل شده است. چنین توده ای در قالب یک یا چند واحد سنگ چینه شناسی",
        "دگرشیب چینه ای یا سنگ شناسی شکل گرفته و توسط یک یا چند واحد سنگ چینه ای یا دگرشیب چینه ای مشخص",
        "پوشیده شده است. واحد اساس در طبقه‌بندی چینه خاک شناسی",
        "geosol است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peduncle",
      "Meanings": [
        "ساقه اصلی",
        "در گیاه شناسی: یک ساقه یا تنه گیاهی که حاوی خوشه یا مخروطی از گل می‌باشد",
        "دیرینه شناسی: الف بخش باریکی که عامل اتصال عضوی بزرگتر از بدن یک حیوان به کل بدن آن است",
        "مانند ساقه یک بازوپا",
        "ستون یک بندپا و یا بخش مبدایی برخی از سخت پوستان",
        "ب بخش ساقه مانند و متخلخل بدن برخی از کیریپداها",
        "ج توده یا حجمی از سفید یاخته که از دهانه یک پوسته غلافی بیرون آمده و باعث شکل گیری پاهای کاذب می‌شود",
        "تنه پزوپودیال"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peel technique",
      "Meanings": [
        "شیوه پوسته استاتی",
        "روشی برای آماده کردن مقاطع سنگی جهت مطالعه. در این روش سطح هموار و صیقلی یک نمونه سنگی",
        "توسط اسید شسته شده و سپس با استات سلولز یا مایعی مشابه که به سرعت خشک شده و به صفحه ای شفاف تبدیل می‌شود",
        "پوشیده می‌شود. پس از جدا شدن صفحه شفاف استاتی به دست آمده از نمونه سنگی",
        "لایه ای نازک از مواد سنگی نیز همراه با آن جدا می‌شود که چینش اولیه مواد سنگ را در خود حفظ کرده است. لایه مزبور",
        "مورد مطالعه میکروسکوپیک قرار گرفته و اطلاعات لازم از طریق آن حاصل می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peel thrust",
      "Meanings": [
        "راندگی پوسته",
        "صفحه ای رسوبی که از سطح یک سکانس رسوبی ضرورتا در امتداد یک صفحه طبقه بندی جدا شده است. ممکن است برخی مواقع گروهی از صفحات مزبور بر روی یک جدایی",
        "دیده شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peg adjustment",
      "Meanings": [
        "میخ تنظیم",
        "تنظیم دستگاه ترازیاب حبابی یک دوربین ترازیابی به گونه ای که خط تلفیق آن با استفاده از دو درجه یا میخ ثابت pegs",
        "به صورت موازی با محور ترازیابی حبابی درمی آید"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pegmatite",
      "Meanings": [
        "پگماتیت",
        "سنگهای آذرین دانه درشتی که عمدتا ترکیب گرانیتی داشته و بلورهای آنها حداقل 5/2 سانتیمتر طول دارند. عمل تبلور در این سنگها در مراحل پایانی انجماد ماگما صورت می‌گیرد یعنی زمانیکه ماگما غنی از مواد فرار و عناصر نادر است. ممکن است غنی از برخی از عناصر نادر از قبیل",
        "لیتیم",
        "بور",
        "فلورین",
        "تانتالم",
        "نیوبیم",
        "عناصر نادر خاکی و اورانیم بوده و از لحاظ اقتصادی قابل بهره برداری باشند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pegmatitic",
      "Meanings": [
        "پگماتیتی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pegmatitic stage",
      "Meanings": [
        "مرحله پگماتیتی",
        "مرحله ای در روند معمول فرآیند تبلور ماگمایی حاوی مواد فرار که در آن سیال باقیمانده پس از تبلور بخشی از آن به گونه ای از مواد فرار",
        "غنی شده که امکان شکل گیری سنگهای درشت دانه در آن مهیا شده است به عبارت دیگر پگماتیت در مورد مقادیر نسبی سیلیکاتها و مواد فرار در سیال",
        "محدوده دمایی و روابط میان سیالات مزبور با سیالات هیدروترمال در مرحله پگماتیتی شدن",
        "اختلاف نظرها و مشاجرات متعددی میان دانشمندان وجود دارد",
        "مقایسه شود با: hydrothermal stage"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pegmatitic texture",
      "Meanings": [
        "بافت پگماتیتی",
        "بافتی از سنگهای آذرین که بلورهای درهم فرورفته آن همگی بیش از یک سانتی متر قطر دارند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pegmatold",
      "Meanings": [
        "پگماتولد",
        "این نام برای سنگ دانه درشتی که دارای بلورهای درشتی در حد چندین سانتیمتر هستند",
        "مانند پگماتیت ها",
        "بکار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peisleyite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Na3Al16 SO4 2 PO4 10 OH 17•20 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pekoite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: PbCuBi11 S, Se"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pekovite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: SrB2Si2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pelagic",
      "Meanings": [
        "دریایی",
        "واقع در آب",
        "ستونی از آب",
        "شامل جانداران دریایی شناگر ارادی نکتونیک یا غوطه ور"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pelagic deposit",
      "Meanings": [
        "نهشته دریامیانی",
        "رسوبات دریایی که بخش یا جزء قاره ای آنها در حقیقت از یک تعلیق آبکی و رقیق که در تمام قسمتهای آب‌های عمیق اقیانوس",
        "پراکنده شده",
        "نهشته شده اند",
        "مقایسه شود با: deep",
        "sea deposit, hemiplagicdeposit, terrigenous deposit",
        "مترادف: doyssal deposit"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pelagic limestone",
      "Meanings": [
        "سنگ آهک دریامیانی",
        "یک سنگ آهک ریزدانه که محصول نهشته شدن پوسته‌های آهکی موجودات زنده شناگر یا معلق در آب خصوصا پوسته ریشه پایان پیش از ژوراسیک می‌باشد و مشخصه ویژه کمربندهای ژیوسنکلینال بوده ولی به صورت یک رسوب سکویی نیز دیده می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pelagic sediment",
      "Meanings": [
        "ته نشست پلاژیک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peldon",
      "Meanings": [
        "ماسه سنگ سخت",
        "واژه انگلیسی برای یک ماسه سنگ بسیار سخت",
        "فشرده و صاف که دارای شکست صدفی بوده و در لایه‌های زغالدار دیده می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pelean and vulcanian",
      "Meanings": [
        "پلین و ولکانین",
        "آتشفشان‌های مخروطی شکل با فوران‌های شدید و مخرب که همراه با جریان‌های گرم بلوک‌ها و خاکستر",
        "بهمن‌های سوزان و ماگمای ویسکوز غنی از سیلیس و گاز می‌باشند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pelinoite",
      "Meanings": [
        "زغالسنگ جلبکی",
        "عنوان ارایه شده توسط پترو برای یک زغالسنگ بیتومینه که شبیه به زغالسنگ کنل انگلیسی بوده و در نزدیکی مونت پلیون در تاسمانی",
        "کشف شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pelitomorphic",
      "Meanings": [
        "رس ریخت",
        "مربوط به ذرات کربناته ای در اندازه رس که بخشی از یک سنگ آهک یا دولومیت را تشکیل داده اند. نیز سنگ آهک یا دولومیتی که از توده ای بسیار ریز تشکیل شده و یا حاوی خمیره ای از مواد مزبور است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pelleted limestone",
      "Meanings": [
        "سنگ آهک کلوخه ای",
        "سنگ آهکی که حاوی کلوخه‌های فراوان می‌باشد مانند برخی از سنگ آهکهای مربوط به پالیوزوییک تحتانی که مهمترین جزء تشکیل دهنده آنها کلوخه‌های جانوری هستند یا گلهای کربناته که در قالب توده‌ها یا کلوخه هایی گرد یا بیضوی شکل از دانه‌های خمیره دیده می‌شوند. صفت مشتق از این عنوان به گونه‌های مختلفی از قبیل, pelletal: pelletoidal, pelletoid نوشته می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pelletoid",
      "Meanings": [
        "کلوخه وار",
        "کلوخه ای شدن یا حاوی مقادیر زیادی کلوخه",
        "مانند یک سنگ آهک کلوخه ای",
        "pelletoidal"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pellicular water",
      "Meanings": [
        "آب قشری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pellouxite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Cu, Ag Pb10Sb12S27 Cl, S 0. 6O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pellyite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ba2Ca Fe++, Mg 2Si6O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pelmicrite",
      "Meanings": [
        "میکریت قرصی",
        "سنگ آهک دارای زمینه میکرایت و آلوکم پلویید رده بندی Folk",
        "سنگ آهکی که حاوی نسبت‌های متغیری از کلوخه‌ها و گل کربناته میکریت می‌باشد",
        "خصوصا سنگ آهکی که کمتر از 25% آن از مواد آواری و کمتر از 25% آن از االیت تشکیل شده و نسبت حجم کلوخه‌ها به فسیلها و قطعات فسیلی در آن بزرگتر از 3 به 1 بوده و خمیره گل کربناته نیز نسبت به سیمان کلسیت اسپاری",
        "در ترکیب آن",
        "بیشتر می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pelodite",
      "Meanings": [
        "گردسنگ یخساری سخت",
        "عنوان ارایه شده توسط وودورث 1912 برای یک پودر سنگ یخچالی سنگ شده که از ریگهای یخچالی تشکیل شد",
        "که در خمیره ای سیلتی یا رسی قرار گرفته اند. چنین پودر سنگ متراکمی محصول نهشته شدن مجدد قسمتهای ترک خوردگی یخرفت است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pelogloea",
      "Meanings": [
        "لجن دریایی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peloid",
      "Meanings": [
        "پلت",
        "پلویید",
        "دانه هایی هستند که ساختمان داخلی مشخصی ندارند و از کلسیت دانه ریز کوچکتر از 5 میکرن ساخته شده اند. اکثرا شکل تقریبی کروی یا بیضوی دارند و گمان می‌رود که اکثرا فضولات جانوران باشند. در اکثر سنگهای آهکی اندازه شان بین سیلت درشت و ماسهای خیلیریز تغییر می‌کند که ظاهرا نشان دهنده اندازه نوع جانور تولیدکننده آنهاست. مترادف با: pellet"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pelolithic",
      "Meanings": [
        "رسی Argillaceous"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pelphyte",
      "Meanings": [
        "نهشته دریاچه ای گیاهی",
        "نهشته ای در بستر دریاچه‌ها که بخش اعظم آن از بقایای گیاهی ریزدانه و غیررشته ای تشکیل شده است",
        "مقایسه شود با: psephyte"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peltate",
      "Meanings": [
        "سپری",
        "سپر مانند",
        "مانند برگهایی که در نقطه ای از بدنه داخلی به غیر از لبه‌ها یا حواشی خود به دمبرگ متصل شده اند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pelton turbine",
      "Meanings": [
        "توربین پلتون",
        "توربین ضربه ای که چرخ دوار آن به صورت قاشقک هایی شبیه به پیاله‌های دوبله می‌باشند و محور شیپوره در صفحه قرینه به این قاشقک‌ها قرار گرفته است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pelton wheel",
      "Meanings": [
        "توربین آبی کوچک که در فشار بالا و سرعتهای چرخشی زیاد کار می‌کند. از اواخر قرن 19 به کارگرفته شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pelvis",
      "Meanings": [
        "لگن خاصره",
        "حفره لگن خاصره",
        "لگنچه کلیوی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pen",
      "Meanings": [
        "صخره",
        "برآمدگی سنگی",
        "یک برآمدگی سنگی سوزنی شکل",
        "عنوان مزبور",
        "در جنوب غربی ایالات متحده",
        "بسیار متداول می‌باشد",
        "ریشه کلمه: واژه ای اسپانیایی به معنای صخره یا سنگ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pen plotter",
      "Meanings": [
        "قلم رسام",
        "رسام هایی که از قلم به عنوان ابزار ترسیم استفاده می‌کنند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pencil cleavage",
      "Meanings": [
        "رخ مدادی",
        "کلیواژ و یا رخی که شکست سنگ در امتداد آن باعث به وجود آمدن قطعه سنگهایی باریک و طویل می‌شود. چنین رخ یا شکستی محصول تقاطع راستای رخ با چینه بندی سنگ معمولا در سنگهایی که دچار دگرگونی اندکی شده اند",
        "می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pencil gneiss",
      "Meanings": [
        "گنیس مدادی",
        "گنیسی که در صورت شکسته شدن به توده‌ها یا قطعات بلورین کوارتز فلدسپاتی استوانه ای یا مداد شکلی که توسط فلسهای میکایی پوشیده شده اند",
        "تقسیم می‌شود",
        "مترادف: Stengel gneiss"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pencil ore",
      "Meanings": [
        "کانسنگ مدادی",
        "توده‌های سخت و رشته ای هماتیت که در صورت شکسته شدن به قطعاتی طویل و باریک تبدیل می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pencil stone",
      "Meanings": [
        "سنگ مدادی",
        "پیروفیلیت فشرده ای که زمانی به عنوان قلم تخته سنگ",
        "مورد استفاده قرار گرفته است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "penecontemporaneous faulting",
      "Meanings": [
        "گسلش تقریبا همزمان",
        "نوعی تغییر شکل که در اثر لغزش یا ریزش ثقلی و اندکی پس از نهشته شدن چینه‌های تشکیل دهنده یک سنگ متراکم نشده و نرم",
        "در آن رخ می‌دهد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peneplain",
      "Meanings": [
        "دشتگون"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "penetration",
      "Meanings": [
        "نفوذ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "penetration funnel",
      "Meanings": [
        "قیف نفوذ",
        "یک دهانه تصادمی که عموما قیفی شکل و محصول برخورد شهابسنگی کوچک و کم سرعت با سطح زمین بوده و معمولا تمامی جرم قطعه شهابسنگ متلاشی شده را در خود دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "penetration probe",
      "Meanings": [
        "میله نفوذ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "penetration rate of drill bit",
      "Meanings": [
        "آهنگ نفوذ سر مته"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "penetration test",
      "Meanings": [
        "تست نفوذپذیری",
        "واژه ای که عموما جهت روش‌های آزمایشی تشخیص زیر سطح زمین بکار می‌رود. این آزمایش برای تعیین مقاومت یک خاک بکار می‌رود. در این آزمایش برای محاسبه مقدار نفوذپذیری خاک از اندازه گیری مقاومت در برابر پیشروی قسمت نفوذی وسیله آزمایش به درون زمین استفاده می‌گردد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "penetrative property",
      "Meanings": [
        "خاصیت گسترا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "penetrometer",
      "Meanings": [
        "نفوذسنج",
        "فرو روندگی سنج"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "penetrometry",
      "Meanings": [
        "فروروندگی سنجی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "penfieldite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pb2Cl3 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "penikisite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: BaMg2Al2 PO4 3 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peninsula",
      "Meanings": [
        "شبه جزیره",
        "الف قطعه زمینی طویل که توسط آب در بر گرفته شده و تنها از طریق تنگه یا باریکه ای به یک خشکی بزرگتر",
        "متصل شده است",
        "ب قطعه زمینی نسبتا وسیع که به سمت دریا پیش رفته است و احتمالا فاقد تنگه اتصالی کاملا مشخصی می‌باشد. مانند شبه جزیره ایتالیایی",
        "ریشه کلمه: واژه لاتین peninsula به معنای شبه جزیره"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "penitent",
      "Meanings": [
        "ستون",
        "در زمین ریخت شناسی: عنوانی که در مناطق کوهستانی فرانسه برای یک ستون خاکی به کار می‌رود",
        "در یخچال: اسم: مترادفی برای واژه nieve penitente یا برآمدگی فرسایشی. صفت: مربوط به برآمدگی فرسایشی برای مثال یک penitent ice به معنای برآمدگی فرسایشی است که بخش اعظم آن از یخ تشکیل شده و penitent snow نمونه‌ای است که جزء اصلی آن",
        "برف می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "penitent rock",
      "Meanings": [
        "سنگ ستونی",
        "نوعی صخره سنگی که دارای ساختاری متورق",
        "الگوی درزه ای یا لایه‌بندی است",
        "مترادف: monk rock"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "penkvilksite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Na4 Ti++++, Zr 2•4 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pennantite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Mn5Al Si3Al O10 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "penne",
      "Meanings": [
        "پنه",
        "به یک راشیز rachis و پینول‌های pinnule چسبیده به آن حالت پنه گویند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pennine",
      "Meanings": [
        "پنین",
        "ترکیب شیمیایی: Mg, Fe 2+, Al",
        "ترکیب شیمیایی پیچیده و متغیر ناپایدار و بین کلریتها سیلیس بیشتری دارد",
        "سیستم تبلور: مونوکلینیک",
        "رده بندی: سیلیکات",
        "رخ: بسیار خوب",
        "جلا: شیشه ای",
        "صدفی",
        "شفافیت: شفاف",
        "اشکال ظاهری: بلور",
        "تجمع توده ای",
        "فلسی",
        "دانه ای",
        "ژیزمان: فراوان درشیستهای متبلور; سوییس",
        "اطریش",
        "ایتالیا و روسیه",
        "خواص شیمیایی: دراسید کلریدریک و اسید سولفوریک حل میشود",
        "رنگ کانی: سبز زیتونی",
        "سفید",
        "رنگ خاکه: سفید",
        "تشابه کانی شناسی: کلریت‌های دیگر",
        "پاراژنز: آکتینوت",
        "اپیدوت",
        "گرونا",
        "منشا تشکیل: دگرگونی",
        "شکل بلورها: ورقه ای",
        "رمبویدر",
        "محل پیدایش: ایتالیا Passo di Vizze",
        "بلورهای ورقه ای قابل انعطاف ولی غیر قابل ارتجاع می‌باشند",
        "دراسید کلریدریک و اسید سولفوریک حل میشود",
        "نام آن از نام کوههای آلپ Pennines در سوییس گرفته شده است",
        "سختی: 2 – 2.",
        "چگالی: 2."
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pennsylvanian",
      "Meanings": [
        "زیردوره متعلق به دوران پالیوزوییک",
        "دوره کربونیفر متعلق به 290 تا 323 میلیون سال پیش",
        "این نام برگرفته از ایالت پنسیلوانیا که در آن سنگهایی به این سن به فراوانی دارند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "penobsquisite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ca2Fe++Cl•4 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "penokean orogeny",
      "Meanings": [
        "کوهزایی پنوکین",
        "دوره ای از تغییر شکل و استقرار گرانیت که طی دوره پرکامبرین حدود 1700 میلیون سال قبل و در فاصله میان شکل گیری سری آنیمیکی و سری کویناوان",
        "رخ داده و احتمالا با کوهزایی هودسونین در سپر کانادایی",
        "یکسان می‌باشد. نیز ببینید: killarney revolution"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "penon",
      "Meanings": [
        "قله سنگی مرتفع",
        "یک قله سنگی مرتفع",
        "ریشه کلمه: واژه ای اسپانیایی به معنای کوهستان صخره‌ای",
        "یا صخره بزرگ",
        "مترادف منسوخ: penol"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "penplain bauxite",
      "Meanings": [
        "بوکسیت نوع جلگه ای یا مناطق کم ارتفاع",
        "این بوکسیت‌ها در سطح تراز پایین خطوط ساحلی مناطق حاره ای نظیر سواحل آمریکای جنوبی",
        "استرالیا ومالزی یافت می‌شود. تشکیل بافت پیزولیتی از ویژگی آنها بوده واغلب ترکیب بوهمیتی دارند. ضخامت آنها کمتر از 9 متر بوده",
        "اغلب بوسیله یک لایه رسی قاعده ای کایولینیتی از سنگ منشاء جدا می‌گردد. این نهشته‌ها با افقهای آواری ناشی از فعالیت هایرودخانه ای یادریایی همراه می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "penroseite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ni, Co, Cu Se",
        "وجه تسمیه: از نام Richard Alexander Fullerton Penrose, Jr.",
        "زمین شناس آمریکایی",
        "نامهای دیگر این کانی: Blockite"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "penstock",
      "Meanings": [
        "آبگیر",
        "دریچه مخصوص تنظ‌یم جریان آب",
        "لوله آب بر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "penstock valve",
      "Meanings": [
        "شیر کنترل جریان در لوله تحت فشار آب بر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pentagonite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ca VO Si4O10•4 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pentahydrite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: MgSO4•5 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pentahydroborite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: CaB2O OH 6•2 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pentameral",
      "Meanings": [
        "تقارن پنتامرال",
        "تقارنی پنج گانه است که الگوی اختصاصی است که در بسیاری از اکینودرم‌ها خارپوستان دیده می‌شود ثعلب دریایی",
        "ستاره دریایی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pentamerida",
      "Meanings": [
        "راسته ای از بازوپایان کامبرین",
        "دونین",
        "جنس"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pentlandite",
      "Meanings": [
        "پنتلاندیت",
        "ترکیب شیمیایی: Ni, Fe 9 S",
        "سیستم تبلور: کوبیک مکعبی",
        "رده بندی: سولفور",
        "رخ: خوب",
        "جلا: فلزی",
        "شکستگی: صدفی",
        "شفافیت: کدر اپاک",
        "نوع سختی: شکننده",
        "اشکال ظاهری: بلوری",
        "آگرگات دانه ای",
        "ژیزمان: تقریبا کمیاب; آلمان شرقی و غربی",
        "نروژ",
        "فنلاند",
        "کانادا",
        "روسیه و افریقای جنوبی",
        "خواص شیمیایی: محلول در HNO",
        "رنگ کانی: برنزی",
        "رنگ خاکه: سبز",
        "سیاه",
        "پاراژنز: پیروتیت",
        "کالکوپیریت",
        "مگنتیت و…",
        "منشا تشکیل: هیدروترمال",
        "ماگمایی",
        "شکل بلورها: ناشناخته",
        "کاربرد: کانسار نیکل",
        "محل پیدایش",
        "نام آن از نام طبیعی دان ایرلندی J. B. Pentland گرفته شده است",
        "سختی: 3.",
        "چگالی: 4. 6 –"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "penzhinite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ag, Cu 4Au S, Se"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peperite",
      "Meanings": [
        "مواد برش گون",
        "یک ماده برش مانند که در سنگهای رسوبی دریایی یافت شده و توسط برخی محققین به عنوان مخلوطی از گدازه و رسوب و توسط دیگر محققین به عنوان ادخالهای ماگمایی نفوذ کرده به درون رسوبات در نظر گرفته می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peprossiite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ce, La Al3O 2/3B4O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "per boring",
      "Meanings": [
        "پیش چالزنی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peracidite",
      "Meanings": [
        "سنگهای آذرین پر اسیدی Silexite"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "percent slope",
      "Meanings": [
        "شیب درصد",
        "نسبت مستقیم میان فاصله قایم و فاصله افقی در یک سطح شیبدار",
        "به گونه ای که برای مثال افزایش ارتفاع 3 متر در فاصله افقی 10 متر به معنای شیب 30 درصدی می‌باشد",
        "شیب درصدی یا شیبی که در قالب درصد بیان می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "percent time spent following",
      "Meanings": [
        "درصد زمان تعقیب PTSF"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "percentage extruction",
      "Meanings": [
        "نسبت رگه زغالی که از معدن برداشت شده است",
        "باقیمانده ممکن است زغال در ستون سنگی یا زغالی که بسیار باریک و نامرغوب است را نشان می‌دهد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "percentage hypsometric curve",
      "Meanings": [
        "منحنی فرازسنج درصدی",
        "نوعی منحنی فرازسنجی که با استفاده از پارامترهای بدون بعد مستقل از مقیاس قطعی وجوه توپوگرافیک و بر اساس ایجاد ارتباط میان سطح محصور میان یک خط تراز معین و مرتفعترین خط تراز با ارتفاع خط تراز مورد نظر نسبت به صفحه مبنا ارایه شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "percentage log",
      "Meanings": [
        "نگار درصدی",
        "نوعی نمودار سنگ شناسی که در آن درصد هر نوع سنگ به غیر از حفرات مشخص موجود در یک نمونه از خرده‌های حفاری تخمین زده شده و رسم شده است",
        "مقایسه شود با: interpretive log"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "percentage map",
      "Meanings": [
        "نقشه درصدی",
        "یک نقشه رخساره ای که در آن",
        "مقدار یا ضخامت نسبی یک نوع سنگ در یک واحد چینه شناسی معین رسم شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "percentage passing",
      "Meanings": [
        "درصد عبوری",
        "در دانه بندی کردن یک سنگ دانه در آزمون الک‌های لرزان با الک استاندارد به درصد وزنی مانده بین دو الک استاندارد متوالی",
        "درصد عبوری از الک بزرگتر میگویند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "percentage retained",
      "Meanings": [
        "درصد مانده",
        "در دانه بندی کردن یک سنگ دانه در آزمون الک‌ها به درصد وزنی مانده بین دو الک استاندارد متوالی",
        "درصد مانده روی الک کوچکتر میگویند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perched aquifer",
      "Meanings": [
        "سفره آبده موضعی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perched block",
      "Meanings": [
        "قطعه سنگ آویخته",
        "قطعه سنگ معلق",
        "الف یک قطعه سنگ بزرگ و جدا شده عموما در اندازه تخته سنگ که احتمالا توسط جریانات یخچالی منتقل و سپس در موقعیتی ناپایدار و با حالتی تقریبا معلق",
        "بر روی دامنه یک تپه",
        "نهشته شده است. مقایسه شود با: erratic",
        "مترادف: balanced rock, perched rock, perched boulder, pedestal rock",
        "ب سنگی که یک سکوی یخچالی را در یک توده یخی",
        "به وجود آورده است",
        "ج قطعه سنگ واقع بر روی یک ستون خاک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perched groundwater",
      "Meanings": [
        "آب زیرزمینی معلق",
        "توده ای منفرد از آب زیرزمینی که در بالا معلق مانده و توسط یک آبخوان نیمه تراوا از سطح ایستابی اصلی جدا می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perched horizon",
      "Meanings": [
        "سفره معلق"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perched rock",
      "Meanings": [
        "سنگ آویخته",
        "سنگ معلق",
        "بلوک معلق Perched block"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perched stream",
      "Meanings": [
        "رود آویخته",
        "رود معلق",
        "الف جریانی که سطح آب آن نسبت به سطح ایستابی منطقه بالاتر بوده و توسط طبقه ای ناتراوا از آب‌های زیرزمینی واقع در زیر آن جدا شده است",
        "ب جریان جاری بر روی دامنه یک تپه فرسایش یافته و در امتداد دره جریانی بزرگتر و شدیدتر که به صورت تقریبا قایم به آن می‌پیوندد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perched water",
      "Meanings": [
        "آب بالا آمده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perched water table",
      "Meanings": [
        "سطح ایستابی معلق",
        "یک منطقه اشباع محلی در بالای سطح اصلی آب زیرزمینی که بوسیله یک لایه ناتراوا ایجاد شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perching bed",
      "Meanings": [
        "لایه معلق",
        "طبقه معلق",
        "یک توده یا ساختار سنگی عموما چینه یا لایه ای شکل که از یک سفره آب زیرزمینی معلق",
        "محافظت می‌کند. تراوایی چنین توده ای به حدی کم است که آبی که از طریق آن به سطوح پایینتر تراوش می‌کند",
        "قادر به افزایش فشار آب موجود در زون غیر اشباع تحتانی",
        "تا حدی بالاتر از فشار جو نمی‌باشد. این احتمال وجود دارد که در محل خاص",
        "دو یا چند طبقه معلق و نیز سفره آب معلق وجود داشته باشند که در این حالت هر کدام از سفره آبها و طبقات محافظ آنها",
        "با استفاده از زونهایی غیر اشباع",
        "از یکدیگر و نیز از زون اشباع اصلی",
        "جدا می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "percipitation",
      "Meanings": [
        "ته نشست",
        "ته نشینی",
        "رسوبگیری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "percolate",
      "Meanings": [
        "نفوذ",
        "تراوش"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "percolation",
      "Meanings": [
        "تراوش",
        "فرآیندی که در آن آب زیرزمینی تحت تاثیر جاذبه به پایین نفوذ می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "percolation force",
      "Meanings": [
        "نیروی تراوش"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "percolation head",
      "Meanings": [
        "ارتفاع نفوذ",
        "بار تراوش"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "percolation line",
      "Meanings": [
        "خط نفوذ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "percolation rate",
      "Meanings": [
        "سرعت فرو نشست"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "percolation test",
      "Meanings": [
        "آزمایش نفوذ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "percolation zone",
      "Meanings": [
        "زون تراوش",
        "زون نفوذ",
        "بخشی از یک توده یا صفحه یخی که در آن مقدار معینی از یخ سطحی ذوب می‌شود ولی آب حاصل از ذوب این قسمت",
        "مجددا منجمد شده و در نتیجه لایه برف به صورت کامل",
        "خیس نشده و به نقطه ذوب نمی‌رسد. در حالت کلی می‌توان گفت که مرز زون نفوذ",
        "در مناطق مرتفع",
        "توسط خط برف خشک و در مناطق پست تر",
        "توسط خط اشباع",
        "مشخص می‌شود",
        "مقایسه شود با: soaked zone"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "percussion",
      "Meanings": [
        "کوبش",
        "ضربت‌"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "percussion drill",
      "Meanings": [
        "مته ضربه ای",
        "مته ای که انرژی خود را از طریق یک عمل ضربتی یا چکشی آزاد می‌سازند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "percussion drilling",
      "Meanings": [
        "چالزنی ضربه ای",
        "دراین روش حفرچال",
        "سرمته روی سنگ فشرده شده وچرخش آن سبب خراشیده شدن سنگ می‌گردد. این روش درمعادن بزرگ روباز که قطر چالها 150تا700میلیمتراست رایج میباشدواغلب درسنگهای شکافداربه کارمیرود. زیراسرعت زیادچرخش سرمته سبب می‌شودکه امکان گیرافتادن آن کم شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "percussion figure",
      "Meanings": [
        "شکل ضربه ای",
        "الگویی از خطوط منشعب که در اثر برخورد یک جسم نوک تیز یا یک بلور بر روی آن ایجاد می‌شود. مقایسه شود با: pressure figure"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "percussion hammer",
      "Meanings": [
        "چکش ضربه ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "percussion mark",
      "Meanings": [
        "نشان ضربه ای",
        "شکاف یا شکستگی هلالی شکلی که در اثر برخورد با یک جسم نوک تیز",
        "بر روی یک قلوه سنگ یا ریگ سخت و فشرده مانند یک قلوه سنگ چرتی یا کوارتزیتی شکل گرفته و می‌تواند نشان دهنده انتقال قلوه سنگ مزبور توسط جریانی پر سرعت باشد",
        "مترادف: percussion scar"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pereletok",
      "Meanings": [
        "یک لایه زمین یخ زده",
        "لایه ای منجمد از زمین که در بین لایه فعال در بالا و لایه همیشه منجمد در پایین قرار گرفته و به مدت یک یا چند سال ذوب نشده و به حالت منجمد باقی می‌ماند. ریشه کلمه: زبان روسی به معنای ماندگار در تابستان",
        "مترادف: intergelisol"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perennial stream",
      "Meanings": [
        "رود دایم",
        "جریانی که در تمام طول ساری جاری بوده و سطح آب آن از سطح ایستابی منطقه ای که بدان می‌پیوندد",
        "پایین‌تر است",
        "مترادف: permanent stream, live stream"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perennially frozen ground",
      "Meanings": [
        "زمین دایم یخ بسته",
        "لایه همیشه منجمد خاک Permafrost"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peretaite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: CaSb+++4O4 OH 2 SO4 2•2 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perfeasibility study",
      "Meanings": [
        "مطالعات امکان پذیری مقدماتی",
        "مطالعات مقدماتی یک بررسی میانی است",
        "که معمولا برای تصمیم گیری درخصوص سرمایه گذاری مناسب نمی‌با شد. این گام اهداف خاصی را تعقیب می‌کند",
        "از جمله این که آیا کل یک پروژه انجام یک تجزیه و تحلیل تفضیلی از طریق مطالعات امکان سنجی را توجیه می‌کند و آیاجنبه‌های بحرانی درتداوم و ماندگاری پروژه وجود دارد که مستلزم مطالعات عمیقی ازطریق مطالعات حرفه ای و پشتیبانی باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perfect flower",
      "Meanings": [
        "گل کامل",
        "گلی که به صورت همزمان حاوی برچه و پرچم می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perfect fractionation path",
      "Meanings": [
        "مسیر تفریق کامل",
        "خط یا مسیری در یک نمودار فازی که ارایه دهنده یک سکانس تبلور غیر متغیر است",
        "بدین معنی که بلورهایی که طبق آن شکل گرفته اند",
        "دچار هیچ گونه دگرسانی یا تغییری نشده اند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perfect plasticity",
      "Meanings": [
        "خمیری کامل"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perfect solution",
      "Meanings": [
        "محلول کامل",
        "محلولی با محدوده ترکیبی کاملا ایده آل"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perfect stone",
      "Meanings": [
        "گوهرسنگ کامل",
        "الف یک سنگ جواهر بی نقص",
        "ب یک سنگ رنگی که ادخالها یا نقصهای ساختاری کوچک مشاهده شده در آن نسبت به نمونه‌های مشاهده شده در یک سنگ جواهر بی نقص",
        "بی نظمی کمتری ایجاد کرده و حتی آنرا زیباتر و ارزشمندتر کرده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perfectly mobile component",
      "Meanings": [
        "مولفه کاملا متحرک",
        "پارامتر یا مولفه ای که مقدار آن در یک سیستم بر اساس پتانسیل شیمیایی تحمیل شده توسط آن و نه بر اساس مقدار اولیه آن در سیستم تعیین می‌شود",
        "مقایسه شود با: mobile component, inert component",
        "مترادف: boundary value component"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perfectly plastic materials",
      "Meanings": [
        "مصالح خمیری کامل"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perforate",
      "Meanings": [
        "مشبک",
        "سوراخ سوراخ",
        "الف دیواره میان مرجانهای تازه شکل گرفته در یک توده مرجانی که حاوی بازشدگیهای بسیاری است که به صورت نامنظم در کنار هم چیده شده اند. همچنین مربوط به زیرمجموعه ای از مرجانها که دارای اسکلتی با بافت متخلخل هستند",
        "ب آن دسته از دیواره‌های پوسته شعاعیان که دارای حفرات متعددی است که نسبت به دهانه‌ها و کانالهای موجود در پوسته آنها",
        "متفاوت اند. دیواره‌های متخلخل",
        "همچنین مشخصه پوسته‌های کلسیتی شیشه ای هستند",
        "مربوط به perforata که زیر مجموعه ای از شعاعیان هستند که صدف آنها دارای حفرات اندکی برای عبور اندام درونی است",
        "ج برجستگی بدنه یک خاردار که در قسمت فوقانی دارای فرورفتگی است که محل اتصال رباط و اصل بین زایده و برجستگی استخوانی",
        "به آن می‌باشد",
        "د صدف حلزونی یک موجود نرمتن که در قسمت مرکزی پیوندگاه دارای حفره ای نسبتا بزرگ است",
        "مقایسه شود با: imperforate"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perforated cover plate",
      "Meanings": [
        "صفحه مشبک",
        "ورق سوراخدار",
        "صفحه سوراخدار"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perforated crust",
      "Meanings": [
        "قشر مشبک",
        "نوعی پوسته برفی که حاوی حفرات و سوراخهای ناشی از سایش است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perforated metal basket",
      "Meanings": [
        "سبد فلزی مشبک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perforated plate",
      "Meanings": [
        "صفحه مشبک",
        "ورق سوراخدار",
        "صفحه سوراخدار"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perforation",
      "Meanings": [
        "سوراخ",
        "روزنه",
        "سوراخ کردن بخشی از لوله جداری یک چاه در قسمتی که در مقابل ناحیه نفت یا گازدار قرار گرفته است به منظور فراهم شدن امکان ورود نفت یا گاز به درون چاه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perforation deposit",
      "Meanings": [
        "نهشته روزنه ای",
        "عنوان ارایه شده توسط کوک 1946 برای پشته منفردی که از موادی که در یک چاه قایم حفر شده در یک توده یخی تجمع کرده و در نتیجه",
        "خروج آب",
        "از کف آن را ناممکن ساخته اند",
        "تشکیل شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "performance of the dam",
      "Meanings": [
        "زیست سد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "performance tests",
      "Meanings": [
        "آزمون‌های کارایی",
        "آزمون‌های کار کردی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pergelation",
      "Meanings": [
        "یخسارش",
        "یخ زدن",
        "شکل گیری لایه همیشه منجمد خاک در زمان حال یا گذشته"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pergelic temperature regime",
      "Meanings": [
        "رژیم دمای یخبندانی",
        "یک رژیم دمایی خاک که در آن میانگین دمای سالانه کمتر از 0 درجه سانتیگراد بوده و منجر به شکل گیری یک لایه همیشه منجمد می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pergelisol",
      "Meanings": [
        "یخبندان دایم",
        "عنوان ارایه شده توسط برایان 1946 برای لایه همیشه منجمد خاک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perhamite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ca3Al7 SiO4 3 PO4 4 OH 3•16. 5 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pericarp",
      "Meanings": [
        "دیواره تخمدان",
        "الف دیواره یک تخمدان گیاهی",
        "ب دیواره مخزن خزه‌ها",
        "ج عنوانی نادرست برای پوسته دربرگیرنده برخی از میوه ها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "periclase",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: MgO"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pericline",
      "Meanings": [
        "گنبد",
        "پیراشیب",
        "چین: عنوانی کلی برای چینی که شیب طبقات آن در جهت یک مرکز معین و یکسان می‌باشد",
        "طبقاتی که شیب آنها در جهت مخالف با مرکز در جهت مقابل آن است",
        "یک گنبد و طبقاتی که به سمت مرکز مورد نظر خمیده شده اند",
        "یک حوضه یا فرورفتگی را ایجاد می‌کنند",
        "نیز ببینید: quaquaversal, centrocline"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pericline ripple mark",
      "Meanings": [
        "موج نقش پریکلین",
        "عنوانی که توسط تن هاف 1959 برای یک اثر شکنجی که طبق الگویی اورتوگونال و به صورت موازی یا مورب نسبت جهت جریان یا راستای جریان شکل گرفته و طول موجی معادل با 80 سانتی متر و شدتی معادل با 30 سانتی‌متر دارد",
        "بکار رفته است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pericline twin law",
      "Meanings": [
        "قانون دوقلویی پریکلین",
        "یک قانون دوقلویی موازی در فلدسپاتهای‌تری کلینیک که در آن",
        "محور دوقلویی",
        "محور bی بلورشناسی و سطح ترکیبی",
        "یک مقطع لوزوی می‌باشد. چنین سیستمی",
        "به صورت تنها و یا به همراه سیستم دوقلویی آلبیت",
        "دیده می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pericolpate",
      "Meanings": [
        "گرده پیراشیاری",
        "دانه‌های گرده ای با بیش از یک شکاف میانی که به صورت نصف‌النهاری چیده نشده اند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pericyst",
      "Meanings": [
        "کیسه حاشیه ای",
        "سپر جلویی یک سخت پوست کریبریمورف خزه سان که از صفحاتی که به صورت جانبی از قسمت میانی به هم پیوسته اند",
        "تشکیل شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peridot",
      "Meanings": [
        "زبرجد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peridotite",
      "Meanings": [
        "پریدوتیت",
        "سنگهای متراکم و درشت بلور و از سری سنگهای اولترابازیک هستند. بیشتر کانیهای آنها را اولیوین و پیروکسن تشکیل می‌دهد. میزان سیلیس آنها کمتر از 45 درصد است ودارای منیزیم و آهن فراوانی هستند. در محیطهای مختلف تکتونیکی مانند مناطق فرورانش و یا جزایر قوسی دیده می‌شوند. شامل سنگ‌های: دونیت و هارزبورژیت و پیروکسنیت و لرزولیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peridotite shell",
      "Meanings": [
        "قشر پریدوتیتی",
        "مترادفی برای گوشته خارجی یا فوقانی که با توجه به ترکیب پریدوتیتی آن",
        "بدین نام خوانده می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perigean tide",
      "Meanings": [
        "کشند حضیضی",
        "نوعی جزر و مد با حدود حداکثر و حداقل افزایش یافته که به صورت ماهیانه و هنگامی که ماه در نزدیکترین فاصله خود نسبت به زمین قرار می‌گیرد",
        "رخ می‌دهد. متضاد: apogean tide"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perigee",
      "Meanings": [
        "نقطه حضیض نزدیکترین نقطه مدار بیضی به زمین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perihelion",
      "Meanings": [
        "نقطه حضیض",
        "نزدیکترین نقطه مدار به خورشید"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perimeter grouting",
      "Meanings": [
        "تزریق پیرامونی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perimeter of watershed",
      "Meanings": [
        "محیط حوزه آبخیز"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perineum",
      "Meanings": [
        "محل عجان",
        "پرینه",
        "میان دوراه",
        "ناحیه بین مقعد و دستگاه تناسلی",
        "در زنان محلی است که دو لب فرج به هم می‌رسند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "period",
      "Meanings": [
        "دوره مقیاس زمان زمین شناسی",
        "تقسیمات کوچکتر از دوران که در برگیرنده آشکوب‌ها می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "periostracum",
      "Meanings": [
        "لایه ای شاخه ای سفت و آلی از بافت اسکلت خارجی صدف در دو کفه ای ها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peripheral counter",
      "Meanings": [
        "شمارنده حاشیه ای",
        "وسیله ای که در سنگ شناسی ساختمانی برای تعیین خطوط تراز چگالی در نواحی حاشیه ای یک دیاگرام بافتی",
        "مورد استفاده قرار می‌گیرد. این وسیله از نواری پلاستیکی یا دیگر جنسهای مشابه تشکیل شده که در هر دو طرف دارای یک سوراخ کروی است که مساحت هر یک از آنها معادل با %0/1 کل مساحت دیاگرام می‌باشد",
        "مقایسه شود با: counter"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peripheral depression",
      "Meanings": [
        "گودال حاشیه ای",
        "گودال حلقوی",
        "رجوع شود: Ringdipression"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peripheral fault",
      "Meanings": [
        "گسلهای محیطی",
        "گسلهای کمانی شکل که ناحیه فروافتاده یا برآمده مانند دیاپیر را محدود می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peripheral moraine",
      "Meanings": [
        "یخرفت حاشیه ای",
        "پیرایخرفت",
        "عنوان منسوخ ارایه شده توسط کامبرلین برای جایگزینی واژه recessional moraine یخرفت پسرفتی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peripheral rim",
      "Meanings": [
        "دیواره حاشیه ای",
        "مجموعه تقریبا منظمی از ساختارهای صفحه ای که در کنار هم حاشیه سطح دهان یک ادریواسترویید را تشکیل می‌دهند",
        "این مجموعه در حقیقت از چندین حلقه صفحه ای که به سمت عقب",
        "کوچکتر می‌شوند",
        "تشکیل شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peripheral stream",
      "Meanings": [
        "رود حاشیه ای",
        "پیرارود",
        "جریانی که به صورت موازی با لبه یک توده یخچالی و معمولا در پشت یخرفتهای توده مزبور جاری است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peripolar space",
      "Meanings": [
        "فضای پیراقطبی",
        "یک فضای هرمی سه وجهی که محصول شکل گیری صلیب برگی در یک شعاعی آکانتارین می‌باشد",
        "مقایسه شود با: Perizonal space"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perisome",
      "Meanings": [
        "دیواره بدن بی مهرگان",
        "دیواره بدن یک موجود بی مهره خصوصا یک بندپا",
        "مترادف: Perisoma"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: PbBiO2Cl"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peritectic point",
      "Meanings": [
        "نقطه واکنشی",
        "ببینید: Reaction point"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perizonal space",
      "Meanings": [
        "فضای پیرازونی",
        "منطقه یا ساختاری چهاروجهی که محصول شکل گیری صلیب برگی پایه ای در یک شعاعی آکانتارین می‌باشد",
        "مقایسه شود با: Peripolar space"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perlialite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: K8Tl4Al12Si24O72•20 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perlite",
      "Meanings": [
        "پرلیت",
        "سنگ مروارید آتشفشانی",
        "ترکیب اسیدی تا حدواسط است",
        "کانی‌های پلاژیوکلاز و پیروکسن بصورت فنوکریست و نیز گاهی کانی‌های فلزی در متن شیشه ای که حدود 95 درصد کل سنگ را تشکیل می‌دهد",
        "قرار گرفته‌اند. موارد مصرف در تهیه بتون سبک وزن",
        "پرکننده",
        "عایق صوتی و حرارتی",
        "ساینده ها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perloffite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ba Mn, Fe++ 2 Fe3+2 PO4 3 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perm roll separator",
      "Meanings": [
        "جداکننده پرم رول",
        "این جداکننده از غلطکی تشکیل می‌شود که دیسکهایی از جنس آهنربای دایم دارد و خود از دیسکهای فولاد نرم در برگفته می‌شود و اساس بخش جداکننده را تشکیل می‌دهد. این غلطک توسط غلطکی دیگر",
        "نوار نقاله بی انتهایی را به گردش درمی آورد و بدین ترتیب جدایش مواد در سطح را در ساده‌تر می‌سازد. بار آماده سازی شده به سطح نوار نقاله منتقل و محصولات مختلف توسط تیغه‌های قابل تنظیم جدایش و در محل خود جمع آوری می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permafrost",
      "Meanings": [
        "یخبندان دایم",
        "قسمتی از خاک که دارای یخبندان دایمی است. معمولا در نواحی نیمه قطبی و قطبی یافت می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permafrost table",
      "Meanings": [
        "سطح یخبندان دایم",
        "حد فوقانی لایه همیشه منجمد خاک که در حقیقت سطحی نامنظم است که فرم آن به فاکتورهای کوچک مقیاس و موضعی بستگی دارد",
        "مقایسه شود با: frost line, frost table",
        "مترادف: Pergelisol table"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permanenly frozen ground",
      "Meanings": [
        "زمین منجمد دایمی",
        "لایه همیشه منجمد خاک Permatrost"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permanent",
      "Meanings": [
        "دایمی",
        "پایدار",
        "ماندنی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permanent axis",
      "Meanings": [
        "محور دایم",
        "محور حداکثر اینرسی یک توده صلب که توده مزبور قادر به گردش تعادلی حول آن می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permanent bench mark",
      "Meanings": [
        "نشان ترازیابی دایم",
        "یک نشان سکویی مشخص",
        "نسبتا ماندگار و قابل شناسایی مجدد که در محلی که میزان عامل مخرب و تاثیرات ناشی از آنها ناچیز بوده",
        "ایجاد شده و بنا به انتظار می‌بایست موقعیت ارتفاعی خود را نسبت به سطح مبنا",
        "در بازه‌های زمانی طولانی مدت",
        "حفظ کند",
        "مخفف: PBM",
        "مقایسه شود با: temporary benchmark"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permanent dam",
      "Meanings": [
        "سد دایمی با سرریز",
        "سد ثابت",
        "سدی که دریچه‌های سیل بند متحرک ندارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permanent hardness",
      "Meanings": [
        "سختی دایمی",
        "بنگرید: سختی غیرکربناته Noncarbonate hordness"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permanent ice foot",
      "Meanings": [
        "یخپایه دایمی",
        "یخ پایه یا ستونی یخی که طی تابستان",
        "به صورت کامل",
        "ذوب نمی‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permanent set",
      "Meanings": [
        "تغیر شکل ماندگار"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permanent stream",
      "Meanings": [
        "رود دایم",
        "مترادفی برای Perennial stream جریان دایمی. با توجه به متغیر بودن برخی از پارامترهای مربوط به یک جریان",
        "مانند مسیر",
        "حجم یا سرعت",
        "کاربرد این واژه توصیه نمی‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permanent thermocline",
      "Meanings": [
        "ترموکلین دایمی",
        "افق عمیقی از قاعده لایه مختلط معمولا200 متری تا آبهای عمیق حدود1000 متری که حرارت به سرعت کاهش می‌یابد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permanganogrunerite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Mn4 Fe++ 3 Si8O22 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permeability",
      "Meanings": [
        "نفوذ پذیری",
        "میزان سهولتی که یک جامد اجازه می‌دهد که مایعی از آن عبور کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permeability apparatus",
      "Meanings": [
        "دستگاه نفوذپذیری",
        "دستگاهی است برای تعیین نفوذپذیری تعیین مقدار نفوذپذیری آب در نمونه ملات سیمان و بتن برای نمونه‌های با قالب مکعبی شکل به ابعاد 15 سانتی متر که در آزمایشگاه مورد استفاده قرار می‌گیرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permeability coefficient",
      "Meanings": [
        "ضریب تراوایی",
        "نرخ جریان آب در واحد گالن در روز از میان یک مقطع قایم با مساحت 1 فوت مربع در واحد شیب هیدرولیک و نیز تحت دمای محیط ضریب تراوایی میدانی و یا در دمای 60°F",
        "مقایسه شود با: capillary conductivity",
        "مترادف: meinzer, coefficient of Permeability hydraulic conductivity"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permeability reducing",
      "Meanings": [
        "کاهنده نفوذ پذیری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permeable",
      "Meanings": [
        "تراوا",
        "نشت پذیر",
        "نفوذ پذیر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permeable materials",
      "Meanings": [
        "تراوا زمین",
        "زمین تراوا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permeable rock",
      "Meanings": [
        "سنگ نفوذپذیر",
        "مترادف pervious rock"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permeable weir",
      "Meanings": [
        "بند تراوا",
        "بند نفوذ پذیر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permeablity",
      "Meanings": [
        "نفوذپذیری",
        "توانایی چینه‌های زیر سطحی در انتقال سیال که به صورت نرخ حرکت یک سیال دارای گرانروی استاندارد مثل آب در فاصله ای معین نشان داده می‌شود. نفوذپذیری به اندازه و شکل حفرات موجود در چینه یا چینه ها",
        "اندازه و شکل سیمان میان حفرات و میزان این سیمان بستگی دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permeameter",
      "Meanings": [
        "تراوا سنج",
        "نفوذ سنج",
        "دستگاه نفوذ سنج"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permeation gneiss",
      "Meanings": [
        "گنایس تراوشی",
        "گنایسی که محصول گذر مواد متحرک از نظر ژیوشیمیایی و فعال از میان یک سنگ می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permian",
      "Meanings": [
        "دوره پرمین",
        "آخرین دوره از دوران پالیوزوییک متعلق به 290 تا 248 میلیون سال پیش",
        "این نام برگرفته از منطقه پرم",
        "روسیه که در آن سنگهایی به این سن برای اولین بار مطالعه شده اند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permingeatite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Cu3SbSe"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permissible",
      "Meanings": [
        "مجاز",
        "این اصطلاح برای تجهیزات و مواد منفجره مورد استفاده در معدنکاری که شرایط لازم در آزمایشات msha را کسب کرده اند بکار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permissible stress",
      "Meanings": [
        "تنش مجاز"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permissible tensile stress",
      "Meanings": [
        "تنش کششی مجاز"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permit",
      "Meanings": [
        "پروانه",
        "جواز",
        "اجازه",
        "یک سند که بوسیله یک آژانس تنظیم کننده ارایه می‌شود و تاییدیه اجرای عملیات معدنکاری محسوب می‌گردد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "permitted explosive",
      "Meanings": [
        "مواد ناریه مجاز",
        "دینامیت‌های مخصوص معادن گریز و دار و گرد زغال دار را مواد منفجره مجاز می‌گویند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perovskite",
      "Meanings": [
        "پراوسکیت",
        "فرمول شیمیایی: CaTiO",
        "درصد مواد: CaO=41. 24% TiO2=58. 76%",
        "سیستم تبلور: ارترومبیک",
        "رده بندی: اکسید",
        "رخ: ضعیف",
        "جلا: الماسی",
        "فلزی",
        "چرب",
        "شکستگی: صدفی",
        "شفافیت: نیمه شفاف",
        "کدر اپاک",
        "اشکال ظاهری: بلوری",
        "آگرگاتدانه ای",
        "توده ای",
        "نودولار",
        "ژیزمان: کمیاب; آلمان غربی",
        "سوییس",
        "URSS",
        "فنلاند",
        "برزیل",
        "امریکا و…",
        "خواص شیمیایی: در H2SO4 حل نمی‌شود. در HF حل می‌شود",
        "رنگ کانی: سیاه",
        "قرمز قهوه ای",
        "زرد",
        "رنگ خاکه: سفید",
        "خاکستری",
        "تفاوت با کانی‌های مشابه: خاصییت مغناطیسی و رنگ خاکه",
        "تشابه کانی شناسی: ماگنتیت",
        "پاراژنز: پیروکلر",
        "ایلمنیت",
        "لوسیت",
        "تیتانیت و غیره",
        "منشا تشکیل: اولترابازیک",
        "کربناتی",
        "بازالت‌ها",
        "شکل بلورها: پسودوهگزایدر",
        "پسودواکتایدر",
        "ماکله",
        "محل پیدایش: روسیه",
        "رادیواکتیویته کامل که با افزایش ادخال‌ها کاهش می‌یابد",
        "نام آن از نام کانی شناس روس آن L. Perowsky اخذ شده است",
        "سختی: 5.",
        "چگالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perpendicular",
      "Meanings": [
        "عمودی سطحی بسیار پرشیب مانند یک صخره کوهستانی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perpendicular slip",
      "Meanings": [
        "لغزش عمودی",
        "لغزش قایم",
        "مولفه عمودی شیب گسل که به صورت عمود بر راستای جابجایی کلی آن یا اثر ناشی از جابجایی کلی آن بر روی یک سطح یا ساختار معین اندازه گیری می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perpendicular vegetation index",
      "Meanings": [
        "شاخص گیاهی متعامد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perraultite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Na, Ca 2 Ba, K 2 Mn++, Fe++ 8 Ti, Nb 4Si8O32 OH, F, O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perrierite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ce, La, Ca 4 Fe++, Mg 2 Ti, Fe3+ 3Si4O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perroudite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Hg",
        "xAg4+xS",
        "x Cl, I, Br 4+x"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perryite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ni, Fe 8 Si, P"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "persian gulf",
      "Meanings": [
        "خلیج پارس",
        "یک دریای حاشیه روی فلات قاره با سراشیبی به سوی دریایی عمان است. این خلیج فرونشست زمین ساختی کم ژرفایی است که در زمان ترشیری پسین در حاشیه جنوبی کوه‌های زاگرس تشکیل شده است. 200 تا 300 کیلومتر پهنا و سطحی در حدود 226000 کیلومترمربع را زیر پوشش دارد. ژرفای میانگین آن حدود 35 متر و ژرف‌ترین نقطه آن در کرانه ایرانی تنگه هرمز است که ژرفایی تا 165 متر دارد. حدود 20 جزیره دارد. جزایر قشم و کیش دنباله چین خوردگی‌های زاگرس است. جزایر گرد مانند هرمز",
        "ابوموسی و 000 گنبدهای نمکی سری هرمز هستند. شوری آن نسبت به اقیانوس",
        "موجب پیدایش جریان آبی از اقیانوس هند به خلیج فارس می‌شود. جریان به موازات سواحل ایران و در جهت پادساعتگرد. در پایان دوره پلیوسن",
        "سطح دریا حدود 150 متر بالاتر از سطح کنونی بوده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "personal digital assistant",
      "Meanings": [
        "رایانه‌های جیبی که فاقد صفحه کلید",
        "pda",
        "رایانه‌های جیبی که فاقد صفحه کلید هستند و اکثرا در کارهای تجاری مورد استفاده هستند. معمولا برای کاربردهای شخصی و روزمره از قبیل ماشین حساب",
        "برنامه ریزی",
        "یادداشت برداری و همچنین امکانات تفریحی چند رسانه ای طراحی شده است. وزن این رایانه‌ها حدود 500 گرم است و قابلیتهایی از قبیل ارتباطات بی سیم و ذخیره اطلاعات در حافظه را دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "personal digital assistant  pda",
      "Meanings": [
        "دستیار رقومی شخصی",
        "رایانه‌های کوچک همراه که از نظر اندازه و قیافه همانند ppc هستند و قابلیت هایی نظیر اتصال به اینترنت را دارا می‌باشند",
        "مهمترین استفاده pda‌ها مدیریت ملاقات‌ها و برنامه‌های روزانه و همچنین ثبت اطلاعات نظیر شماره تلفن‌ها و آدرس‌ها می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "personal identification number  pin",
      "Meanings": [
        "شماره شناسایی شخصی",
        "در زمینه گوشی‌های همراه همانند یک کلمه رمز password عمل می‌کند تا از دسترسی افراد دیگر به گوشی همراه جلوگیری کند. البته تلفن هایی که مطابق با سامانه gsm هستند این قابلیت در سیم کارت آن‌ها موجود می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "personal information management  pim",
      "Meanings": [
        "مدیریت اطلاعات شخصی",
        "در اصل به مجموعه برنامه هایی گفته می‌شود که شخص از طریق آن‌ها می‌تواند به کارها و امور روزانه خود نظارت و مدیریت داشته باشد. سری برنامه‌های pim معمولا شامل تقویم",
        "دفترچه تلفن و فهرست انجام کارها to do list می‌باشند و البته قابلیت هایی نظیر ثبت نوشته خاص",
        "یادآورنده‌ها reminders و ساعت برای زنگ زدن و… نیز در کنار قابلیت‌های اصلی وجود دارند. بعضی از برنامه‌های pim امکان تبادل اطلاعات و تطابق آنها با رایانه و یا تلفن‌های همراه و دیگر وسایل این چنینی را دارا می‌باشند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "personalist",
      "Meanings": [
        "شخصیگرا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perspective",
      "Meanings": [
        "ژرفانمایی",
        "سه بعد نمایی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perspective center",
      "Meanings": [
        "مرکز بعدنمایی",
        "نقطه آغاز یا پایان پرتوهایی که به سمت یک شی نقطه ای مانند یک تصویر عکاسی",
        "در حال حرکتند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perspective darwing",
      "Meanings": [
        "نقشه سه بعدی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perspective plane",
      "Meanings": [
        "صفحه بعدنمایی",
        "صفحه حاوی مرکز پرسپکتیو",
        "محل تلاقی این صفحه با زمین. در یک عکس هوایی",
        "همیشه به صورت یک خط صاف ومستقیم دیده می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perspective projection",
      "Meanings": [
        "فراکنی بعدنمایی",
        "ترسیم پرسپکتیوی",
        "ترسیم نقاط با استفاده از خطوط مستقیمی که از یک نقطه معین شروع شده",
        "از نقاط مزبور می‌گذرند و به صفحه تصویر می‌رسند",
        "برای مثال یک عکس محصول ترسیم پرسپکتیوی پرتوهای نور متشعشع از نقطه‌ای از عدسی است. معمولا نقطه ترسیم فاصله ای محدود و معین نسبت به صفحه ترسیم یا تصویر دارد. ترسیم یا سیسم ارایه تصویر استریوگرافی",
        "ارتوگرافی و شاخص سازی",
        "نمونه هایی از این دست هستند",
        "مترادف: geometric projection"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "perspective terrain reconstruction",
      "Meanings": [
        "بازسازی سه بعدی زمین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pertsevite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Mg2 BO3 F"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pervalvar axis",
      "Meanings": [
        "محور میان کفه ای",
        "محور واصل نقاط میانی کفه‌های یک صدف دیاتومه",
        "مقایسه شود با: transapical axis, apical axis"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pervasiveness",
      "Meanings": [
        "فراگیرایی",
        "در مباحث مربوط به کمی سازی شدت دگرسانی هیدروترمال",
        "این واژه برای درجه ای از دگرسانی که از یک سو تنها در محدوده رگچه‌ها رخ داده و از سوی دیگر گسترش قابل ملاحظه دارد",
        "به کار می‌رود",
        "مقایسه شود با: extensiveness intensiveness"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pervibrator",
      "Meanings": [
        "لرزاننده داخلی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pervious",
      "Meanings": [
        "تراوا",
        "نفوذپذیر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pervious blanket",
      "Meanings": [
        "فرش زهکش"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pervious ground",
      "Meanings": [
        "تراوا زمین",
        "زمین تراوا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pervious layer",
      "Meanings": [
        "لایه نفوذ پذیر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pervious rock",
      "Meanings": [
        "سنگ نفوذ پذیر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pesteligh formation",
      "Meanings": [
        "سازند پسته لیق پالیوسن زیرین",
        "در قرار دارد. نام این سازند قاره ای از جنگل پسته لیق پسته وحشی در شمال باختری دشت سرخس گرفته شده ولی برش الگوی آن در 6 کیلومتری جنوب باختری دهکده شورلوخ",
        "در پایانه شمالی تنگ نیزار",
        "به ستبرای 280 متر اندازه گیری شده است تناوب نامنظمی از شیل قهوه ای مایل به سرخ",
        "گلسنگ",
        "ماسه سنگ آهکی و کنگلومرا است که در برخی نقاط نظیر ناودیس کلات لایه‌های تبخیری به آن اضافه می‌شود. داشتن زمینه سرخ رنگ",
        "از ویژگی‌های سازند پسته لیق است مرز پایینی سازند پسته لیق بیشتر به سازند کلات کرتاسه پسین است و در بالا",
        "گاهی با سازند چهل کمان و گاهی با سازند خانگیران همبری دارد. فاقد سنگواره و بر اساس جایگاه چینه شناسی",
        "سن این سازند پالیوسن زیرین است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petal",
      "Meanings": [
        "گلبرگ",
        "گیاه شناسی: عضوی از طبقه یا گروه دوم کاسبرگها یا به عبارت دیگر گروهی از کاسبرگها که در داخل برچه و در مجاورت آن قرار دارند",
        "دیرین شناسی: بخش پهن",
        "متمایز و گلبرگ مانند آمبولاکروم یک خارپوست که در نزدیک سیستم محوری آن قرار داشته و دارای پاهای لوله ای است که کم و بیش به عضوی تخصصی برای تنفس تبدیل شده اند",
        "همچنین حاوی جفت سوراخهایی غیر هم اندازه و کشیده نیز می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petalite",
      "Meanings": [
        "پتالیت",
        "ترکیب شیمیایی: Li",
        "درصد مواد: Li2O=4. 9% Al2O3=16. 7% SiO2=78. 4%",
        "سیستم تبلور: مونوکلینیک",
        "رده بندی: سیلیکات",
        "رخ: کامل",
        "مطابق با سطح /001/ خوب",
        "مطابق با سطح /201/",
        "جلا: شیشه ای",
        "شکستگی: صدفی",
        "شفافیت: شفاف",
        "نیمه شفاف",
        "اشکال ظاهری: بلوری",
        "آگرگات توده ای",
        "ژیزمان: تقریبا کمیاب; ایتالیا",
        "سوید",
        "نامیبیا",
        "زیمبابوه",
        "پرو",
        "امریکا",
        "برزیل و استرالیا",
        "خواص شیمیایی: نامحلول در اسیدها به راحتی ذوب میشود با رنگ شعله قرمز",
        "رنگ کانی: بی رنگ",
        "سفید",
        "خاکستری",
        "متمایل به قرمز",
        "رنگ خاکه: سفید",
        "پاراژنز: لپیدولیت",
        "اسپودومن",
        "تورمالین",
        "منشا تشکیل: پگماتیتی",
        "شکل بلورها: منشوری",
        "پهن و کوتاه",
        "ماکله",
        "کاربرد: منبع لیتیم",
        "محل پیدایش: چک و اسلواکی",
        "دارای لومینسانس نارنجی",
        "زرد",
        "نام آن از کلمة یونانی Petalon به معنای برگ گرفته شده است",
        "سختی: \t6.",
        "چگالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petarasite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Na5Zr2Si6O18 Cl, OH •2 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petedunnite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ca Zn, Mn++, Fe++, Mg Si2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peterbaylissite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Hg+3 CO3 OH •2 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "peter's length",
      "Meanings": [
        "طول پیتر",
        "پارامتری که بر روی پروفیلهای عرضی آنومالیهای میدانهای پتانسیل خصوصا میدان مغناطیسی اندازه گیری شده و هدف از ارایه آن",
        "تعیین عمق توده صفحه ای یا ساختار دایک مانند مولد آنومالی مزبور می‌باشد. طبق قانون پیتر",
        "این عمق معادل با 8/5 فاصله افقی میان نقاط واقع در جوانب یک آنومالی است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petersenite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Na, Ca 4 Ce, La, Nd 2 CO"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petersite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Y, Ce, Nd, Ca Cu6 PO4 3 OH 6•3 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petewilliamsite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ni, Co, Cu 30 As2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petiolate",
      "Meanings": [
        "دارای دمگل",
        "ساقه دار",
        "برگدم",
        "اتصال با ساقه باریک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petiole",
      "Meanings": [
        "ساقه. حلقه باریک شکم در محل اتصال به سینه زنبورها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petitjeanite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Bi+++3 PO4 2O OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petoskey stone",
      "Meanings": [
        "سنگ پتسکی",
        "قطعه ای فرسایش یافته از یکی از مجموعه‌های مرجانی مربوط به دونین در ساحل دریاچه میشیگان در پتسکی که به عنوان سنگ نماد میشیگان",
        "در نظر گرفته می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petricole",
      "Meanings": [
        "سنگلاخ زی Petrocole"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petridophyla",
      "Meanings": [
        "پترویدوفیلا",
        "سنگواره گیاهی از گونه‌های بنیتیتال‌ها «گروهی از بازدانگان»",
        "گروهی از سنگواره‌های گیاهی",
        "در صورتی که برگ‌های سرخس مانند فاقد اندام زایا باشند به این گروه تعلق دارند. از جنس‌های آن در ایران به «pecopteris» و «alethopteris» و «neuropteris» و «linopteris» و «lonchopteris» و «ادونیوپتریس» و «میکسیونورا» و «کالیپتریس» و «کلادفلبس clodophlebis و» اسکیتوفیلوم scytophyllum «و» ماریوپتریس mariopteris می‌توان اشاره کرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrifaction",
      "Meanings": [
        "سنگ شدن",
        "سنگش",
        "بخشی از فرآیند فسیلی شدن که طی آن",
        "مواد آلی از طریق نفوذ یا تراوش مواد غیرآلی آبدار موجود در محیط بیرون مانند کربنات کلسیم",
        "سیلیس",
        "به درون ساختار آنها و اشغال مواضع متعلق به مواد آلی",
        "به مواد سخت و سنگی تبدیل می‌شوند",
        "طی چنین فرآیندی معمولا ساختار اولیه مواد آلی تخریب نمی‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrification",
      "Meanings": [
        "سنگ شدگی",
        "سنگش Petrifaction"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrified rose",
      "Meanings": [
        "گل باریت بنگرید به: Braite rosette"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petroblastesis",
      "Meanings": [
        "سنگ شکوفی",
        "سنگ شکفت",
        "شکل گیری سنگها در اثر تبلور یونهای منتشر شده در محیط. کاربرد این واژه توصیه نمی‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrochemistry",
      "Meanings": [
        "شیمی نفت",
        "پتروشیمی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petroclastic rock",
      "Meanings": [
        "سنگ آواری",
        "سنگ آواری Defritalrock"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrocole",
      "Meanings": [
        "سنگلاخ زی",
        "موجود زنده ای که ساکن محیطهای سنگی است",
        "نیز نوشته می‌شود: petricole"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrofabric",
      "Meanings": [
        "ساخت سنگ",
        "بافت Fabric"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrofabric diagram",
      "Meanings": [
        "نمودار ساخت سنگ. نیز نوشته می‌شود: Fabricdiagram"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrofabrics",
      "Meanings": [
        "سنگ شناسی ساختاری",
        "سنگ شناسی ساختمانی Structural petrology"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrofacies",
      "Meanings": [
        "سنگ رخساره",
        "رخساره سنگ شناسی Petrographic facies"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrogenesis",
      "Meanings": [
        "سنگزایی",
        "سنگ زایش",
        "شاخه ای از سنگ شناسی که به مطالعه منشاء و نحوه شکل گیری سنگهای مختلف می‌پردازد",
        "مقایسه شود با: lithogenesis",
        "صفت: petrogenitic, petrogenic",
        "مترادف: Petrogeny"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrogenetic grid",
      "Meanings": [
        "نمودار سنگ زادی",
        "نموداری که محورهای مختصات آن پارامترهای کمی چون فشار و دما هستند که نشان دهنده محیط تشکیل یک سنگ می‌باشند و منحنیهای تعادلی که با استفاده از آنها می‌توان میادین یا حوضه‌های پایداری کانیها و مجموعه کانیهای مختلف را تعیین کرده بر روی آن ارایه می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrogenic element",
      "Meanings": [
        "عنصر سنگ زادی",
        "عنصری که اغلب به صورت اکسید",
        "سیلیکات",
        "فلویورید یا کلرید دیده شده و از اینرو یکی از اجزای متداول سنگهای معمولی می‌باشد. طبق نظر واشنگتن مجموعه عناصر مزبور",
        "یکی از دو گروه اصلی عناصر تشکیل دهنده سنگ کره می‌باشند. مقایسه شود با: metallogenic elements"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrogeny",
      "Meanings": [
        "سنگ زایی",
        "نیز بنگرید به: Petrogenesis"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petroglyph",
      "Meanings": [
        "سنگ نشان",
        "نشان روی سنگ",
        "حکاکیها و آثار ایجاد شده و شکل گرفته در سطوح سنگها که معمولا نوشته‌های حکاکی شده جزء آنها به حساب نیامده و از این رو مربوط به دوره‌های پیش از تاریخ",
        "می‌باشند",
        "مقایسه شود با: Petrogram"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrographer",
      "Meanings": [
        "سنگ شناس",
        "شخصی که در مباحث و امور مربوط به سنگ شناسی",
        "متبحر می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrographic",
      "Meanings": [
        "سنگ شناختی",
        "صفت واژه petrography"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrographic facies",
      "Meanings": [
        "رخساره سنگ شناختی",
        "رخساره هایی که ابتدایا بر پایه ظاهر یا ترکیب و بدون در نظر گرفتن فرم",
        "مرزها و ارتباطات دو طرفه یا تعاملات آنها با محیط",
        "قابل تشخیص اند. چنین رخساره هایی از توده‌های سنگی عظیم موجود در نواحی معین و کم و بیش محدودی از مقاطع چینه شناسی مانند رخساره لایه قرمز",
        "رخساره پارالیک",
        "رخساره ژیوسنکلینال و رخساره تبخیری تشکیل شده و یا شامل تمامی سنگهای هم نوع موجود در یک محدوده معین می‌باشند مانند رخساره شیل سیاه و رخساره گری وکی",
        "نیز ببینید: facies",
        "مقایسه شود با: stratigraphic facies",
        "مترادف: Petrofacies"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrographic microscope",
      "Meanings": [
        "میکروسکوپ سنگ شناختی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrography",
      "Meanings": [
        "سنگ نگاری",
        "سنگ شناسی توصیفی",
        "سنگ شناختی",
        "شاخه ای از زمین شناسی که به تشریح و طبقه بندی نظامدار سنگها خصوصا سنگهای آذرین و دگرگونی با استفاده از روشهای مختلف",
        "خصوصا از طریق مطالعه میکروسکوپیک مقاطع نازک می‌پردازد. لازم به ذکر است که پتروگرافی نسبت به پترولوژی مفهوم محدودتری دارد",
        "صفت: petrographic",
        "نیز ببینید: lithology, sedimentary petrography"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrography analysis",
      "Meanings": [
        "بررسی سنگ شناسی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petroleum",
      "Meanings": [
        "نفت",
        "نفت خام",
        "پترولیوم",
        "تمامی مواد جامد",
        "مایع و گاز هیدرو کربنی موجود در مخازن نفتی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petroleum coke",
      "Meanings": [
        "کک نفت",
        "الف بقایایی که پس از تقطیر شدن نفت خام بر جای می‌مانند ب ماده کک مانندی که در ادخالات آذرین نفوذ کرده به درون رسوبات کربناته",
        "دیده می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petroleum geologist",
      "Meanings": [
        "زمین شناس نفت",
        "زمین شناسی که به مباحث مربوط به اکتشفات نفت یا گاز و استحصال آنها می‌پردازد",
        "نیز ببینید: petroleum geology"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petroleum geology",
      "Meanings": [
        "زمین شناس نفت",
        "شاخه ای از زمین شناسی اقتصادی که به نحوه شکل گیری",
        "انتقال و مهاجرت و نهایتا انباشت و تجمع نفت و گاز و نیز اکتشافات نهشته‌های اقتصادی آنها می‌پردازد. در مبحث مربوط به اکتشافات منابع هیدروکربنی از علوم مختلفی چون ژیوشیمی",
        "ژیوفیزیک",
        "دیرین شناسی",
        "زمین شناسی ساختمانی و چینه شناسی استفاده می‌شود",
        "نیز ببینید: Petroleum geologist"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petroliferous",
      "Meanings": [
        "نفت خیز",
        "حاوی نفت خام یا گاز طبیعی",
        "واژه مورد نظر می‌تواند برای یک ایالت",
        "یک ساختار زمین شناسی و یا یک سازند یا واحد زمین شناسی",
        "بکار رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrologic",
      "Meanings": [
        "سنگ شناختی",
        "صفت واژه petrology سنگ شناسی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrologist",
      "Meanings": [
        "سنگ شناس",
        "شخصی که به انجام مطالعات سنگ شناسی می‌پردازد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrology",
      "Meanings": [
        "سنگ شناسی‌",
        "پترولوژی",
        "علم مطالعه سنگها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petromictic",
      "Meanings": [
        "سنگ آمیختی",
        "یک نهشته رسوبی که حاوی مجموعه ای از خرده سنگهای نیمه پایدار می‌باشد. مانند یک کنگلومرای سنگ آمیختی که حاوی مخلوطی از قلوه سنگها و قطعات آتشفشانی",
        "آذرین عمیق",
        "رسوبی و یا دگرگونی می‌باشد. واژه مزبور ابتدایا توسط مک الروی 1954 و در قالب petromictic sand stone برای جایگزینی واژه گری وک که برای گروهی از سنگهای رسوبی پرمین و تریاسه در منطقه نیوسات والز که دارای ترکیب دانه ای گری وکهای معمولی بوده ولی دارای رنگ روشن",
        "جورشدگی خوب و تراکم موضعی می‌باشند و خمیره آنها از یک سیمان معدنی نفوذی تشکیل شده است",
        "ارایه شده است",
        "مترادف: petromict"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petromorph",
      "Meanings": [
        "سنگ ریخت",
        "ساختاری مانند یک رگه کلسیتی که پس از انحلال و حذف شدن سنگ آهک واقع در اطراف آن",
        "به صورت یک بیرون زدگی بر روی دیوار غارها بر جای می‌ماند. ریشه کلمه: واژه ای یونانی به معنای سنگ ساز"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrophile",
      "Meanings": [
        "سنگ دوست",
        "ممکن است یک پترولوژیست باشد یا یک سنگ تراش و یا حتی یک صخره نورد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrophyllum",
      "Meanings": [
        "پتروفیلوم",
        "سنگواره گیاهی از گونه‌های بنیتیتال‌ها «گروهی از بازدانگان»",
        "به سن استفانین _کرتاسه می‌باشد. فروند پنه",
        "که پینول‌ها به هم متصل هستند پینول مستطیلی شکل و انتهای ترونکه ولی گاهی به صورت گرد و ندرتا کشیده و نوک تیز هم مشاهده می‌شود",
        "رگبرگ‌ها از تمام قاعده پینول خارج شدهو به موازات هم در طول برگ هستند و دوشاخه دیکوتومی و تا انتهای پینول امتداد دارند. در برخی گونه‌ها رگبرگ‌ها یش از یکبار منشعب می‌شوند. پینول‌ها می‌توانند به مقدار خیلی کم در نزدیکی قاعده به هم متصل شوند. شکل فروند پنه و در مجموع به شکل سر نیزه ای یا خطی سرنیزه ای می‌باشد. در برخی گونه‌ها پینول در محل اتصال به راشیز در قاعده کمی پهن‌تر می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrophysics",
      "Meanings": [
        "فیزیک سنگ",
        "سنگ فیزیک",
        "مطالعه و بررسی خواص و ویژگیهای فیزیکی سنگ‌های مختلف"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrosilex",
      "Meanings": [
        "سنگ سیلیس",
        "سنگ شناسی: الف عنوانی کهنه و قدیمی برای یک سنگ پورفیری بلورین یا یک سنگ کوارتز پورفیری بسیار ریزدانه و نیز خمیره چنین سنگ پورفیریی همچنین یک توده ریز بلور که امروزه به عنوان یک شیشه غیر متبلور در نظر گرفته می‌شود",
        "ب عنوان مورد استفاده توسط لیل 1839 برای سنگهای آذرین",
        "ج واژه ای منسوخ که در گذشته برای سنگ چخماق",
        "فلسیت و فلدسپات متراکم",
        "بکار می‌رفت",
        "در رسوب شناسی: الف عنوانی منسوخ که در گذشته برای یک سنگ آتش زنه که در قالب یک توده سنگی یا به صورت بخشی از یک سنگ دیده می‌شده",
        "به کار می‌رفت در مقابل نمونه‌های نودولی موجود در طبقات یا لایه‌های گچ",
        "همچنین سنگی که بخشی از آن به سنگ چخماق تبدیل شده است",
        "ب عنوانی فرانسوی برای یک سنگ چخماق rock یا یک اسلیت سخت و متراکم که فاقد رخ اسلیتی است",
        "ج amausite"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrostratigraphy",
      "Meanings": [
        "سنگ چینه شناسی Lithostratigraphy"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrous",
      "Meanings": [
        "سنگ",
        "سنگی",
        "ماده ای که سختی سنگ مانندی داشته و از این نظر شبیه به یک سنگ می‌باشد مانند فسفاتهای سنگی. واژه ای نامتداول"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrovicite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: PbHgCu3BiSe"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrovskaite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: AuAg S, Se"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petrukite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Cu, Fe, Zn 2 Sn, In S"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petschau twin law",
      "Meanings": [
        "قانون دوقلویی پتشا",
        "نوعی دوقلویی موازی نادر در فلدسپاتها که محور دو قلویی آن می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petscheckite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: U++++Fe++ Nb, Ta 2O",
        "وجه تسمیه: از نام Eckhard Petsch"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petterdite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: PbCr+++2 CO3 2 OH 4•H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pettersson theory",
      "Meanings": [
        "نظریه پترسون",
        "نگره پترسون",
        "یک نظریه نجومی در مورد تغییرات آب و هوایی که توسط اوتو پترسون",
        "اقیانوس شناس سویدی ارایه شده و طبق آن",
        "تغییرات آب و هوایی با چرخه‌های جزر و مدی حاصل از تغییرات نظامدار روند حرکتی زمین و ماه حول خورشید",
        "مرتبط می‌باشند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petuntse",
      "Meanings": [
        "سنگ چینی China stone"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petunzyte",
      "Meanings": [
        "سنگ چینی China stone"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "petzite",
      "Meanings": [
        "پتزیت",
        "ترکیب شیمیایی: Ag3AuTe",
        "درصد مواد: Ag=41. 71% Au=25. 42% Te=32. 87%",
        "سیستم تبلور: کوبیک مکعبی",
        "رده بندی: تلورور",
        "رخ: ندارد",
        "جلا: فلزی",
        "شکستگی: نامنظم",
        "شفافیت: کدر اپاک",
        "نوع سختی: شکننده",
        "اشکال ظاهری: آگرگاتهای دانه ای و توده ای",
        "ژیزمان: تقریبا کمیاب; رومانی",
        "امریکا و استرالیا",
        "خواص شیمیایی: محلول در اسیدنیتریک که طلاباقی می‌ماند. محلول در اسیدسولفوریک گرم",
        "رنگ کانی: خاکستری فولادی یا سیاه",
        "رنگ خاکه: خاکستری سیاه",
        "تشابه کانی شناسی کلرادوییت",
        "پاراژنز: سیلوانیت",
        "کالاوریت",
        "تلور و غیره",
        "منشا تشکیل: هیدروترمال",
        "شکل بلورها: ناشناخته",
        "کاربرد: کانسار طلا و نقره",
        "محل پیدایش: رومانی",
        "نام آن ازنام اولین تجزیه کننده آن: W. Petz گرفته شده است",
        "سختی: 2.",
        "چگالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pezzottaite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Cs Be2Li Al2Si6O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pfalzian orogeny",
      "Meanings": [
        "کوهزایی فالزین",
        "یکی از 30 کوهزایی کوتاه مدتی که طی فانروزوییک رخ داده اند مورد مزبور طبق نظر استیل در اواخر پرمین رخ داده است. مترادف: palatinian orogeny"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "ph",
      "Meanings": [
        "علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر",
        "ph phenyl: فنیل",
        "اصل بنزین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phaceloid",
      "Meanings": [
        "یک برون اسکلت آهکی تکه تکه یا جزء جزء که دارای دیواره‌های تقریبا موازی می‌باشد. نیز نوشته می‌شود با: phacelloid"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phacoidal structure",
      "Meanings": [
        "ساختار عدسی گون",
        "عنوانی نامتداول برای یک ساختار دگرگونی عدسی وار",
        "مانند ساختارهای چشمی یا شعله مانند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phacolite",
      "Meanings": [
        "نوعی شابازیت که دارای بلورهایی بی رنگ و عدسی شکل است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phacolith",
      "Meanings": [
        "عدسی سنگ",
        "فاکولیت",
        "نوعی ساخت اولیه توده‌های نفوذی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phaeodarian",
      "Meanings": [
        "هر شعاعی متعلق به زیر رده فایودارینا که مشخصه اصلی آن وجود یک مخزن مرکزی است که توسط غشایی دو دیواره دربر گرفته شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phanerite",
      "Meanings": [
        "یک سنگ آذرین که دانه‌های کانیهای اصلی و ضروری آن به حدی بزرگ هستند که با استفاده از میکروسکوپ",
        "قابل مشاهده می‌باشند",
        "مترادف منسوخ: phaneromere"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phaneritic",
      "Meanings": [
        "پیدا بلور",
        "بافت سنگ آذرینی است که در آن ذرات بلور آنقدر به اندازه کافی بزرگ است که می‌تواند با چشم غیر مسلح دیده شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phaneritic texture",
      "Meanings": [
        "بافت پیدا بلور",
        "بافت آشکار بلور سنگ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phanerogam",
      "Meanings": [
        "گیاه دانه دار",
        "پیدادانه",
        "الف یک گیاه تخمی در مقابل یک گیاه هاگ دار یا یک مخفی دانه",
        "مقایسه شود با: spermatophyte",
        "ب گیاه گلداری که مادگی و پرچم گل آن به صورت مجزا",
        "رشد می‌کنند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phaneromere",
      "Meanings": [
        "بنگرید به: Phanerite"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phaneromphalous",
      "Meanings": [
        "صدف یک سرپا که دارای یک پیوندگاه کاملا باز می‌باشد",
        "مقایسه شود با: anomphalous"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phanerophyte",
      "Meanings": [
        "ویداگیاه",
        "پیداگیاه",
        "گیاه دایمی که غنچه‌های آن طی زمستان در سطح زمین قرار دارند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phanerozoic",
      "Meanings": [
        "پیدازیستی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phanerozoic eon",
      "Meanings": [
        "ابر دوران پیدازیستی",
        "بخشی از زمان زمین شناسی که نماینده آن سنگهای با محتوای فسیلی فراوان است. این ابر دوران از انتهای ابر دوران پروتروزوییک 540 میلیون سال قبل تا زمان حال ادامه دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phanoclastic rock",
      "Meanings": [
        "سنگ آواری همسان دانه",
        "یک سنگ آواری با دانه هایی هم اندازه و تقریبا هم شکل"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phantom",
      "Meanings": [
        "الف طبقه یا عضوی که در یک مقطع چینه شناسی معین مفقود شده",
        "اگرچه در دیگر سکانسهای معاصر یا مقطع مزبور",
        "موقعیتی شاخص و ویژه را به خود اختصاص داده است",
        "مقایسه شود با: ghost member ب ghost"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phantom horizon",
      "Meanings": [
        "شبح افق",
        "افق توهمی",
        "در اکتشاف انعکاسی لرزه ای",
        "این عنوان برای خطی که به صورت موازی با قسمتهای شیبدار لرزه نگاشت یا نمودار لرزه ای که احتمالا نشان دهنده وضعیت ساختار مورد بررسی می‌باشند و بر روی مقاطع لرزه ای",
        "رسم می‌شود",
        "بکار می‌رود. چنین خطی در مواقعی که رخدادهای واقعی از پیوستگی کافی برای انجام تفسیر بر روی آنها",
        "برخوردار نیستند",
        "به کار می‌آید"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pharanoite",
      "Meanings": [
        "یک کانی که احتمالا یک داوین غنی از منیزیوم می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pharetrone",
      "Meanings": [
        "هر اسفنج آهکی که دارای زواید یا خارهای به شکل دو شاخه یا چنگک باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pharmacolite",
      "Meanings": [
        "فارماکولیت",
        "ترکیب شیمیایی: CaH. 2H2O",
        "درصد مواد: CaO=25. 96% As2O5=53. 20% H2O=20. 84%",
        "سیستم تبلور: مونوکلینیک",
        "رده بندی: آرسنیات",
        "رخ: خوب",
        "مطابق با /010/",
        "جلا: شیشه ای",
        "ابریشمی",
        "شکستگی: نامنظم",
        "شفافیت: نیمه شفاف",
        "اشکال ظاهری: آگرگاتهای رشته ای",
        "بلوری",
        "خوشه ای",
        "استالاگتیتی",
        "پودری",
        "اسفنجی کف مانند",
        "ژیزمان: تقریبا کمیاب; آلمان غربی",
        "چک و اسلواکی و امریکا",
        "خواص شیمیایی: در اسیدها و کمی درآب محلول است",
        "رنگ کانی: سفید",
        "زرد",
        "متمایل به قرمز",
        "رنگ خاکه: سفید",
        "پاراژنز: اریتریت",
        "آنابرژیت",
        "ژرسدورفیت",
        "نیکلین و غیره",
        "منشا تشکیل: ثانوی",
        "شکل بلورها: آسیکولار",
        "محل پیدایش: چک و اسلواکی",
        "قابل انعطاف بوده و کمی درآب محلول است",
        "نام آن از کلمات یونانی Pharmakon یعنی سم و Sideros به معنای آهن گرفته شده است",
        "سختی",
        ".",
        "چگالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pharmacosiderite",
      "Meanings": [
        "فارماکوسیدریت",
        "ترکیب شیمیایی: KFe4. 7H2O",
        "درصد مواد: K2O=5. 39% Fe2O3=36. 57% As2O5=39. 47% H2O=18. 57%",
        "سیستم تبلور: کوبیک مکعبی",
        "رده بندی: آرسنیات",
        "رخ: ناکامل",
        "مطابق با /100/",
        "جلا: الماسی",
        "چرب",
        "شکستگی: نامساوی",
        "نامنظم",
        "شفافیت: شفاف",
        "نیمه شفاف",
        "اشکال ظاهری: بلورهای دانه ای",
        "خاکی",
        "ژیزمان: تقریبا کمیاب; آلمان",
        "انگلیس",
        "چک و اسلواکی",
        "امریکا و استرالیا",
        "خواص شیمیایی: درشعله ذوب میشود و یک پرل مگنتیک تشکیل میدهد",
        "درآمونیاک قرمز میشود ولی رنگ اصلی خود را دراسید HClغلیظ بدست می‌آورد",
        "رنگ کانی: سبز زیتونی",
        "سبز زمردی تا قهوه ای قرمز",
        "رنگ خاکه: روشن‌تر از رنگ کانی",
        "پاراژنز: اسکورودیت",
        "آرسنوپیریت",
        "لیمونیت و غیره",
        "منشا تشکیل: ثانوی",
        "شکل بلورها: مکعبی",
        "تترایدر",
        "محل پیدایش: چک و اسلواکی",
        "به راحتی با چاقو بریده میشود",
        "درشعله ذوب میشودویک پرل مگنتیک تشکیل میدهد",
        "درآمونیاک قرمز میشود ولی رنگ اصلی خودرا دراسید ClH غلیظ بدست می‌آورد",
        "نام آن از کلمات یونانی Pharmakon یعنی سم و Sideros به معنای آهن گرفته شده است",
        "سختی: 2.",
        "چگالی: 2. 8 –"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pharynx",
      "Meanings": [
        "گلو",
        "حلقوم",
        "الف بخش متمایزی از جهاز هاضمه بسیاری از بی مهرگان مانند گذرگاه لوله ای موجود میان دهان و حفره گوارشی یک مرجان هشت وجهی یا لوله دهانی موجود در برخی شعاعیان فایودارین",
        "ب بخشی از جهاز هاضمه مهره داران که حفره دهانی آنها را به مری وصل می‌کند. دیواره‌های این بخش در نمونه‌های آبزی از آبششها محافظت می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phase",
      "Meanings": [
        "فاز",
        "مرحله",
        "شیمی: یک جزء همگن و از نظر فیزیکی متمایز از یک ماده",
        "زمان زمین شناسی: عنوان ارایه شده توسط هجدهمین گردهمایی بین المللی زمین شناسی در پاریس",
        "برای واحد زمان زمین شناسی که از نظر بزرگی پس از age یا عصر قرار داشته و طی آن سنگهای یک زون شکل گرفته اند. واژه مزبور در همان زمان نیز کاربرد اندکی داشته و امروزه به واژه ای منسوخ تبدیل شده است",
        "مترادف: time, episode ب moment",
        "زمین شناسی یخچالها: زیرمجموعه غیررسمی یک stage طبقه",
        "عنوان مزبور توسط افلینت",
        "برای نهشته‌های جمع شده در دریاچه‌های بزرگ یخچالی که طی دوره‌های مختلف و در سطوحی متفاوت انباشته شده اند",
        "بکار رفته است",
        "آذرین: بازه ای از روند پیشروی یک فرآیند معین",
        "خصوصا فصلی از تاریخچه فعالیتهای آذرین در یک منطقه مانند فاز وکلانیک و فازهای آذرین درونی یا نفوذی اصلی و فرعی",
        "رسوب شناسی: الف محصول یا حجم رسوبات حاصل از هر نوسان محیط منتقل کننده مواد",
        "چنین زیر واحدی احتمالا یک لایه می‌باشد. ب نوسانی گذرا یا فرعی در سرعت یک جریان رسوبگذار که منجر به تولید یک لایه می‌شود",
        "چینه شناسی: الف یک رخساره سنگ شناسی خصوصا نمونه ای کوچک مقیاس مانند یک رخساره فرعی که درون رخساره ای نرمال قرار دارد و یا رخساره ای با گستره زمانی و مکانی ناچیز",
        "برای مثال فاز دریایی یا فاز رودخانه ای سازند pocono. عنوان مزبور توسط مک کی 1938 برای زیر مجموعه ای فرعی از یک سازند نیز بکار رفته است. ب واژه ای که توسط فنتون بدین گونه تعریف شده است: یکی از وجوه یا شرایط موضعی یا منطقه ای یک چینه یا مجموعه ای از چینه‌های معین که توسط هر دو فاکتور طبیعت اولیه و تغییرات ثانویه که در این میان فاکتور دوم",
        "فاکتور تعیین کننده‌تر بوده است",
        "ناشی شده است. برای مثال",
        "تغییر ناشی از گسل خوردگی",
        "چین خوردگی",
        "دولومیتی شدن ثانویه و یا فرسایش",
        "ج چینه شاخصی که در موقعیتهای متفاوت در یک مقطع چینه شناسی",
        "تکرار شده و نشان دهنده شکل گیری و تکرار شرایط و محیطهای یکسان در بازه‌های زمانی مختلف می‌باشد",
        "نقشه برداری: جابجایی ظاهری شی مورد بررسی در عملیات نقشه برداری که محصول تفاوت در میزان نور دریافت شده در دو طرف بوده و منجر به بروز خطا در برداشت می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phase boundary",
      "Meanings": [
        "مرز فاز",
        "خط مرزی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phase diagram",
      "Meanings": [
        "نمودار فازی",
        "دیاگرامی که نشان دهنده مرزهای میادین یا محدوده‌های ثبات یا پایداری فازهای مختلف یک سیستم است. معمولا محورهای مختصات چنین دیاگرامی ارایه دهنده پارامترهای کمی چون دما",
        "فشار و ترکیب می‌باشند و البته به این نمونه‌ها محدود نمی‌شوند",
        "مترادف: equlilibrium diagram"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phase layering",
      "Meanings": [
        "لایه بندی فازی",
        "الف لایه بندی کانی شناسی سنگهای آذرین عمیق که محصول ظهور و ناپدید شدن تدریجی و عموما ناگهانی از پایین به بالا به فراز فازهای کانی شناختی است",
        "مقایسه شود با: rhythmic layering, cryptic layering ب ساختاری بزرگ مقیاس در سنگهای دگرگونی که توسط لایه هایی تقریبا موازی که دارای منشاهای متفاوتی بوده و از نظر کانی شناسی با سنگهای میزبان مانند گنایس یا پریدوتیت متفاوت می‌باشند",
        "شکل گرفته است",
        "مترادف: primary banding, compositional layering, primary layering, crystallization banding"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phase microscope",
      "Meanings": [
        "میکروسکوپ فازی",
        "نوعی میکروسکوپ که از اختلاف فاز موجود میان پرتوهای نوری بازتابیده توسط قسمتهای مختلف جسم مورد بررسی",
        "به منظور خلق تصویری با جزییات متمایز و مشخص علی رغم یکنواختی تقریبی شاخص انکساری در کل قسمتهای جسم استفاده می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phase plate",
      "Meanings": [
        "صفحه فازی",
        "صفحه ای از جنس مواد دو انعکاسی مانند میکا که در یک میکروسکوپ پلاریزان تعبیه شده و فاز نسبی اجزا یا مولفه‌های نور پلاریزه شده را تغییر می‌دهد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phase response",
      "Meanings": [
        "عکس العمل فازی",
        "طیف فاز Phase spectrum"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phase rule",
      "Meanings": [
        "قاعده فاز",
        "قانونی که طبق آن در هر سیستم متعادلی",
        "تعداد درجات آزادی نسبت به اختلاف میان تعداد اجزا و تعداد فازها",
        "دو واحد بیشتر می‌باشد. F = GP +",
        "مترادف: gibbs phase rule",
        "نیز ببینید: mineralogical phase rule"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phase spectrum",
      "Meanings": [
        "طیف فاز",
        "در مباحث مربوط به لرزه شناسی",
        "این عنوان برای تغییر فاز فرکانسی حاصل از گذر موج از یک فیلتر",
        "به کار می‌رود",
        "مترادف: phase response"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phase velocity",
      "Meanings": [
        "سرعت فاز",
        "سرعت انتشار یک موج منفرد و قابل مشاهده در یک محیط معین",
        "سرعت نقطه ای با فاز ثابت. پارامتر مزبور تابعی از طول موج و فرکانس می‌باشد",
        "علامت اختصاری: c",
        "مقایسه شود با: particle velocity"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phased project",
      "Meanings": [
        "پروژه مرحله ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phassachate",
      "Meanings": [
        "عقیق سرب",
        "آگاتی با رنگ خاکستری سربی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phaunouxite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ca3 AsO4 •11 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phellogen",
      "Meanings": [
        "لایه چوب پنبه ساز",
        "بنگرید به: Cork cambium"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phenacite",
      "Meanings": [
        "فناسیت",
        "ترکیب شیمیایی: \tBe",
        "درصد مواد: BeO=45. 53% SiO2=54. 47%",
        "سیستم تبلور: رمبویدریک",
        "رده بندی: سیلیکات",
        "رخ: ناکامل",
        "مطابق با /1020/",
        "جلا: شیشه ای",
        "شکستگی: صدفی",
        "شفافیت: شفاف",
        "نیمه شفاف",
        "نوع سختی: شکننده",
        "اشکال ظاهری: بلوری",
        "آگرگات دانه ای",
        "شعاعی",
        "ژیزمان: کمیاب; اطریش",
        "روسیه",
        "سوییس",
        "نروژ",
        "برزیل",
        "نامیبیا و امریکا",
        "خواص شیمیایی: نامحلول در اسیدها",
        "ذوب نمی‌شود",
        "رنگ کانی: بی رنگ",
        "متمایل به آبی",
        "سفید",
        "زرد",
        "صورتی قهوه ای",
        "رنگ خاکه: سفید",
        "تشابه کانی شناسی: کوارتز",
        "توپاز",
        "پاراژنز: آپاتیت",
        "کوارتز",
        "بریل",
        "توپاز و غیره",
        "منشا تشکیل: پگماتیتی",
        "هیدروترمال",
        "رگه‌های تیپ آلپی",
        "شکل بلورها: منشوری",
        "رمبویدر مسطح",
        "اغلب به طور عمودی شیاردار",
        "کاربرد: گاهی کانسارBe و به عنوان سنگ ظریف تزییناتی مصرف می‌شود",
        "محل پیدایش: نروژ",
        "کانیهای شبیه آن کوارتز و توپاز می‌باشد",
        "نام آن از کلمه یونانی Phenax بمعنای دروغگو گرفته شده است",
        "سختی",
        "چگالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phenakite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Be2SiO"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phengite",
      "Meanings": [
        "الف نوعی میکای k 16 وجهی با ترکیب ایده آل k Si3. 5Al0. 5 O10 OH, F",
        "ب یک سنگ نیمه شفاف یا شفاف که توسط قدما",
        "به عنوان پنجره مورد استفاده قرار می‌گرفته است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phenoclast",
      "Meanings": [
        "گپ آوار",
        "یکی از اجزا و قطعات بزرگتر موجود در یک رسوب یا سنگ رسوبی که از موادی با اندازه‌های مختلف تشکیل شده است",
        "مانند قلوه سنگ یا ریگهای موجود در خمیره ریزدانه یک کنگلومرا و یا قطعه ای از یک برش"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phenoclastic rock",
      "Meanings": [
        "سنگ گپ آواری",
        "یک سنگ آواری که از ذرات و قطعاتی با اندازه‌های مختلف",
        "تشکیل شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phenocryst",
      "Meanings": [
        "گپ بلور",
        "درشت بلور",
        "عنوان بسیار متداولی که توسط ایدینگز برای بلورهای نسبتا بزرگ و مشخص موجود در یک سنگ پورفیری",
        "ارایه شده است. واژه inset نیز به عنوان جایگزینی برای این واژه پیشنهاد شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phenocrystalline",
      "Meanings": [
        "گپ بلورین",
        "نیز بنگرید به: Phoneritic"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phenolite",
      "Meanings": [
        "فنولیت",
        "فنولیت سنگهایی به رنگ سبز کمرنگ و یا زیتونی هستند و دارای بافت آفانیتیک تا پورفییتیک هستند که فنوکریست‌ها را بلورهای نفلین تشکیل میدهد. سایر کانی‌ها شامل آلکالی فلدسپاتها و مقادیر کمتری پلاژیوکلاز نیز است. کانی‌های بیوتیت",
        "آمفیبول و پیروکسن نیز در این سنگها مشاهده می‌شود. این سنگها اساسا فاقد کوارتز هستند. نام این سنگها بر اساس نوع فلدسپاتویید غالب در آن بصورت پسوند تغییر می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phenomenal gem",
      "Meanings": [
        "گوهرسنگ پدیده ای",
        "سنگ جواهری که در مقابل نور",
        "یک پدیده نوری خاص و ویژه مانند ستاره نمایی",
        "درخشش موجی یا بازی رنگ را ارایه می‌دهد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phenotype",
      "Meanings": [
        "رخ مانه",
        "رخ مون",
        "ویژگیها و مشخصات قابل مشاهده یک موجود زنده که در حقیقت منعکس کننده نتایج برهم کنش یا تعامل جنس نمونه و محیط زیست موجود مزبور هستند",
        "در زیست شناسی: ریخته ظاهری",
        "شکل ظاهری",
        "فنوتیپ",
        "پدیدگان"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pheratlo magmatic",
      "Meanings": [
        "فوران فراتوماگماتیک",
        "برخورد سفره‌های آب دار زیرزمینی با ستون ماگما که از شکاف سنگها نفوذ می‌کند. در این عمل بدون اینکه ماگما با آب مخلوط شود و در محل برخورد",
        "در اثر تبخیر آب فشار هیدرواستاتیک فوق العاده ایجاد می‌کتند. که مانع صعود ماگما می‌شود. در این حالت کشش بخار در قاعده ستون زیاد می‌شود. هنگامی که این کشش بیشتر از فشار هیدرواستاتیک گردید انفجار شدید گاز حاصل می‌شود و بمب‌های گل کلمی. قطعات جدا شده از جدار دودکش را با خود جدا میکند و از این ماگما لاپیلی‌های فراوان همراه با بخار آب خارج می‌گردد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phi",
      "Meanings": [
        "تبدیل لگاریتمی نسبت قطر یک دانه به میلی متر به قطر استاندارد 1 میلی متر. لازم به ذکر است که پارامتر مزبور",
        "یک بعد نبوده و تنها یک نسبت می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phi deviation measure",
      "Meanings": [
        "مقیاس لنحراف فای",
        "یکی از پارامترهای سیستم توزیع ابعاد ذرات یک رسوب که به صورت گرافیکی به روی نمودارهای ارایه شده در واحد phi",
        "قابل تشخیص می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phi grade scale",
      "Meanings": [
        "مقیاس درجه فای",
        "تبدیل لگاریتمی مقیاس ونت ورث که در آن لگاریتم منفی قطر ذره در مبنای 2 به میلی متر جایگزین مقدار مطلق قطر ذره می‌شود",
        "در تعیین محدوده کلاسهای این مقیاس",
        "از اعداد صحیح از",
        "برای 32 میلی متر تا 10+ برای 1024/1 میلی متر",
        "استفاده می‌شود. مقیاس مزبور در قالب ابزاری آماری و به منظور فراهم شدن امکان کاربرد مستقیم روشهای آماری مرسوم در زمینه تحلیل داده‌های رسوبی",
        "تکمیل شده و گسترش یافته است. مترادف: phi scale"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phi mean diameter",
      "Meanings": [
        "قطر میانگین فای",
        "قطر میانگین لگاریتمی حاصل از بکارگیری لگاریتمهای منفی نقاط میانی کلاسهای مختلف در مبنای",
        "نیز ببینید: geometric mean diameter"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phi scale",
      "Meanings": [
        "مقیاس فای",
        "رجوع شود به: Phi grade scale"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phi unit",
      "Meanings": [
        "واحد فای",
        "واحدهای مورد استفاده در نمودارهای تبدیل phi که می‌بایست به صورتی مشابه با واحدهای مورد استفاده در مقیاس ونت ورث",
        "به کار گرفته شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phialine",
      "Meanings": [
        "لبه یا حاشیه دهانه ای برگشته مانند حالت مشاهده شده در شیشه‌های دارو و بطریها در پوسته برخی از شعاعیان"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "philippinite",
      "Meanings": [
        "نوعی تکتیت که در جزایر فیلیپین",
        "کشف شده است",
        "نیز ببینید: rizalite"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "philipsbornite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: PbAl3 AsO4 2 OH 5• H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "philipsburgite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Cu, Zn 6 AsO4, PO4 2 OH 6• H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "philipstadite",
      "Meanings": [
        "یک کانی ارتورومبیک از گروه آمفیبول که دارای فرمول تقریبی: Ca2 Fe, Mg 5 Si, Al 8O22 OH 2 می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phillarenite",
      "Meanings": [
        "فیلارنایت",
        "نوعی سنگ رسوبی در طبقه بندی فولک که جنس خرده سنگ‌ها در آن از نوع دگرگونی هستند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phillipsite",
      "Meanings": [
        "فیلیپسیت",
        "ترکیب شیمیایی: KCa. 6H2O",
        "درصد مواد: K2O=7. 09% CaO=8. 44% Al2O3=23. 01% SiO2=45. 19% H2O=16. 27%",
        "سیستم تبلور: مونوکلینیک",
        "رده بندی: سیلیکات",
        "رخ: ناقص",
        "مطابق با سطح /001/, /001/",
        "جلا: شیشه ای",
        "شکستگی: نامنظم",
        "شفافیت: شفاف",
        "نیمه شفاف",
        "نوع سختی: ترد",
        "خاصیت مغناطیسی: ندارد",
        "اشکال ظاهری: بلوری",
        "ژیزمان: کمیاب; آلمان غربی",
        "چک و اسلواکی",
        "ایتالیا",
        "ایرلند شمالی و…",
        "خواص شیمیایی: محلول در HCl",
        "رنگ کانی: سفید",
        "زرد",
        "متمایل به قرمز",
        "رنگ خاکه: سفید",
        "تفاوت با کانی‌های مشابه: واکنشهای شیمیایی و اشعه X",
        "تشابه کانی شناسی: هارموتوم",
        "پاراژنز: کلسیت",
        "شابازیت",
        "آنالسیم و غیره",
        "منشا تشکیل: هیدروترمال",
        "بعد از آتشفشانی",
        "شکل بلورها: منشوری",
        "ماکله",
        "محل پیدایش: آلمان غربی",
        "نام آن از نام کانی شناس انگلیسی W. Phillips اخذ شده است",
        "سختی: 4.",
        "چگالی: 2.",
        "نامهای دیگر این کانی: Zeagonite و Gismondine و Aricit"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "philolithite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pb12O6Mn Mg, Mn 2 Mn, Mg 4 SO4 CO3 4Cl4 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phlebite",
      "Meanings": [
        "سنگ دگرگونی یا میگماتیتی با ظاهر نواری یا رگه ای. این واژه در ابتدا فاقد هرگونه مفهوم ژنتیکی بوده و تنها به عنوان جایگزینی برای واژه veined gneiss ارایه شده بوده است",
        "مقایسه شود با: arterite, venite, composite gneiss, injection gneiss, diadysite",
        "واژه ای نامتداول"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phlebopteris",
      "Meanings": [
        "پلبوپتریس",
        "سنگواره گیاهی از گروه فیلیکو فیت‌ها «filicophyta»",
        "در سنگ‌های لیاس ایران وجود دارند",
        "فروند مونوپودیک یا دیکوتوم دارند پینول‌ها طویل و آزاد یا متصل به هم در چند میلیمتر اول قاعده",
        "رگبرگ میانی برجسته و مشخص",
        "رگبرگ‌های جانبی حالت دیکوتوم دارند. بین دو رگبرگ جانبی شبکه ایجاد می‌شود. رگبرگ‌های جانبی توسط خطوطی به هم متصل می‌شوند. از ویژگی‌های مهم آن این است که اسپورانژ هاصورت سور در دو طرفرگبرگ میانی مشاهده می‌شوند. در حالتی که اسپورانژ‌ها به صورت سور وجود داشته باشند. رگبرگ‌های جانبی قابل تشخیص نمی‌باشند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phleger corer",
      "Meanings": [
        "مغزه گیر فلگر",
        "نوعی مغزه گیر ثقلی که دارای یک درپوش و یا یک مغزه گیر می‌باشد که آن را قادر به نگهداری مغزه می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phloeme",
      "Meanings": [
        "فلویم",
        "از اجزاء قسمت مرکزی ساقه‌های گیاهان آوندی که هدایت شیره پروده را بر عهده دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phlogopite",
      "Meanings": [
        "فلوگوپیت",
        "فرمول شیمیایی: K Mg3 AlSi3 O10 OH",
        "گروه کانی شناسی شیمیایی: سیلیکات",
        "گروه کانی ساختاری: فیلوسیلیکات",
        "رنگ: قهوه ای",
        "جلا: شیشهای",
        "سیستم تبلور: مونوکلینیک",
        "کلیواژ: کامل در یک جهت",
        "سختی: 2.",
        "رنگ خاکه: سفید",
        "وزن مخصوص: 2.",
        "کانیهای همراه: دولومیت",
        "هورنبلند و گارنت",
        "شرایط تشکیل: فلوگوپیت یکی از اعضا کمیاب از خانواده میکاها است. این کانی و بیوتیت در دو قطب یک سری آهن و منیزیم هستند و فلوگوپیت دارای دمای تشکیل بالاتری نسبت به بیوتیت است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "ph-meter",
      "Meanings": [
        "دستگاهی است برای تعیین پتانسیل با استفاده از مقدار ph"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phobos",
      "Meanings": [
        "فوبوس",
        "نام یکی از اقمار دو گانه سیاره «مریخ» که با قطری در حدود 16 کیلومتر و 5900 کیلومتر فاصله از سطح سیاره هر 7 ساعت و 39 دقیقه یکبار به دور میخ می‌گردد. نام فوبوس به معنی ترس و نام یکی دو صحابه رب النوع اساطیری چنگ مریخ",
        "بر روی این قمر گذاشته شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phoebe",
      "Meanings": [
        "فوبه",
        "یکی از اقمار «زحل» که از سطح سیاره 106×16 کیلومتر فاصله دارد. نام فوبه به معنی درخشنده و نام دختر قهرمانان اساطیری یونان «اورانوس» و «گایا» بر روی این قمر گذاشته شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phoenicochroite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pb2 CrO4 O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pholad",
      "Meanings": [
        "فولاد",
        "هر نرمتن دو کفه ای متعلق به خانواده فولالیده که دارای صدفی با کفه‌های هم اندازه است که معمولا بخش انتهایی کفه‌های آن باز می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pholerite",
      "Meanings": [
        "عنوانی منسوخ برای یک کانی رسی همانند کایولینیت و یا دیگر کانیهای کایولینی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phonolite",
      "Meanings": [
        "الف گروهی از سنگهای آذرین خروجی ریزدانه که بخش اعظم آنها از فلدسپات قلیایی خصوصا آنورتوکلاز یا سانیدین تشکیل شده و نفلین",
        "فلدسپاتویید اصلی آنها می‌باشد",
        "همچنین هر سنگ متعلق به این گروه",
        "معادل خروجی نفلین سینیت",
        "ب هر سنگ آذرین خروجی متشکل از فلدسپات قلیایی",
        "کانیهای مافیک و فلدسپاتوییدهایی چون لوسیت",
        "نفلین یا سودالیت",
        "مترادف: klingstein, clinkstone, echodolite. طبق پیشنهاد استرکیس می‌بایست نام فلدسپاتویید اصلی یک سنگ فنولیتی پیش از فنولیت",
        "ذکر شود مانند یک فنولیت لوسیتی",
        "آنالسیمی و … ریشه کلمه: واژه یونانی phone به معنای صدا",
        "واژه مزبور با توجه به انتشار صدایی خاص و زنگ مانند به هنگام کوبیده شدن سنگ‌های فنولیتی",
        "برای آنها انتخاب شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phoscorite",
      "Meanings": [
        "سنگ آذرینی که حاوی مقادیر بسیار اندکی از مواد کربناته بوده و در مقابل بخش اعظم آن از مانیتیت",
        "آپاتیت",
        "الیوین اغلب دگرسان شده و میکا تشکیل شده است",
        "مقایسه شود با: metaphoscorite"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phosgenite",
      "Meanings": [
        "فوسژنیت",
        "ترکیب شیمیایی: Pb",
        "درصد مواد: PbO=81. 86% Cl=13% CO2=5. 14%",
        "سیستم تبلور: کوادراتیک",
        "رده بندی: کربنات",
        "رخ: کامل",
        "مطابق با /110/ و /001/",
        "جلا: الماسی",
        "شیشه ای",
        "چرب",
        "شکستگی: صدفی",
        "شفافیت: شفاف",
        "نیمه شفاف",
        "اشکال ظاهری: بلوری",
        "آگرگات‌های دانه ای",
        "توده ای",
        "ژیزمان: تقریبا کمیاب; ایتالیا",
        "انگلیس",
        "لهستان",
        "امریکا",
        "آرژانتین",
        "تونس و نامیبیا",
        "خواص شیمیایی: در شعله ذوب میشود. محلول در اسید نیتریک غلیظ",
        "رنگ کانی: سفید",
        "خاکستری",
        "زرد",
        "متمایل به سبز",
        "صورتی",
        "رنگ خاکه: سفید",
        "تشابه کانی شناسی: سروزیت",
        "آنگلزیت",
        "پاراژنز: سروزیت",
        "آنگلزیت و دیگر کانیهای سرب",
        "منشا تشکیل: ثانوی",
        "شکل بلورها: منشورهای کوتاه",
        "هرمی",
        "پهن و کوتاه",
        "محل پیدایش: ایتالیا",
        "به آسانی با چاقو بریده میشود",
        "دارای لومینسانس زردروشن",
        "کانیهای مشابه آن سروزیت و آنگلزیت است",
        "نام آن از کلمه یونانی Phosgen که خود از Phos به معنای نورو gennan به معنای تولیدکردن گرفته شده است. نام دیگر: Cromfordite",
        "سختی: 2.",
        "چگالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phosinaite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Na13Ca2Ce PO"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phosphammite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: NH4 2HPO"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phosphate",
      "Meanings": [
        "فسفات",
        "یک ترکیب معدنی که حاوی گروههای Po",
        "چهار وجهی می‌باشد مانند پیرومورفیت با فرمول Pb5 Po4 3Cl. در ترکیب چنین موادی",
        "فسفر",
        "آرسنیک و وانادیوم می‌توانند جایگزین یکدیگر شوند",
        "مقایسه شود با: vanadate, arsenate"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phosphate rock",
      "Meanings": [
        "فسفات سنگ",
        "سنگ فسفاتی",
        "هر سنگی که مقدار و خلوص کانیهای فسفاته یک یا چند کانی موجود در آن به حدی است که می‌توان آن را به عنوان یک منبع تولید ترکیبات فسفاته یا فسفر خالص",
        "استخراج کرد. حدود 90% از منابع تولید فسفات در جهان را سنگهای فسفاته رسوبی یا فسفریتها و 10% باقیمانده را سنگهای آذرین غنی از آپاتیت تشکیل می‌دهند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phosphatic",
      "Meanings": [
        "فسفاتی",
        "مربوط به فسفاتها یا اسید فسفریک و یا حاوی آنها",
        "خصوصا یک سنگ رسوبی که حاوی کانیهای فسفاته می‌باشد. مانند یک سنگ آهک فسفاته که محصول تمرکز ثانویه مواد فسفاته در یک سنگ آهک است و یا یک شیل فسفاته که در حقیقت مخلوطی از فسفاتهای اولیه یا ثانویه با کانیهای رسی می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phosphatic nodule",
      "Meanings": [
        "گرهک فسفاتی",
        "توده یا قلوه سنگی گرد و سیاه",
        "خاکستری یا قهوه ای رنگ که قطری معادل با چند میلی متر تا بیش از 30 سانتی متر داشته و از بقایای مرجانی",
        "صدفها",
        "استخوانها",
        "دانه‌های شن",
        "پولکهای میکا یا خارهای اسفنجی تشکیل شده است که در یک قالب کولوفانی",
        "قرار گرفته اند فسفات کلسیم. نودولهای مزبور در چینه‌های دریایی مانند طبقات پرمین غرب ایالات متحده و گچهای کرتاسه انگلستان دیده شده و در حال حاضر نیز در بستر دریاها در حال شکل گیری می‌باشند. مانند بستر ساحل کالیفرنیا",
        "نیز ببینید: coprolite"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phosphatization",
      "Meanings": [
        "فسفاتی شدن",
        "فسفاتی کردن",
        "تبدیل شدن به فسفات یا مواد فسفاته مانند فرآیند جانشینی دیاژنتیک سنگ آهک",
        "گل سنگ یا شیل توسط محلولهای حاوی فسفات که باعث تولید فسفات کلسیم",
        "آلومینیوم یا آهن می‌شود",
        "مقایسه شود با: phosphorization"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phosphide",
      "Meanings": [
        "یک ترکیب معدنی که در حقیقت محصول ترکیب شدن فسفر با یک فلز است. مانند شرایبرزیت با فرمول Fe, Ni 3P"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phosphoellenbergerite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Mg14 PO4 6 PO3OH, CO3 2 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phosphoferrite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Fe++, Mn 3 PO4 2•3 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phosphofibrite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: KCu Fe3+15 PO4 12 OH 12•12 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phosphogartrellite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: PbCu Fe3+ PO4 2 OH, H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phosphophyllite",
      "Meanings": [
        "فسفوفیلیت",
        "ترکیب شیمیایی: Zn2Fe 2. 4H2O",
        "درصد مواد: ZnO=36. 27% FeO=16. 02% P2O5=31. 64% H2O=16. 07% با Mn",
        "سیستم تبلور: مونوکلینیک",
        "رده بندی: فسفات",
        "رخ: عالی",
        "مطابق با سطح /100/",
        "جلا: شیشه ای",
        "شکستگی: ناصاف",
        "شفافیت: شفاف",
        "نوع سختی: شکننده",
        "اشکال ظاهری: بلور",
        "ماکل",
        "ژیزمان: کمیاب; آلمان غربی و بولیوی",
        "خواص شیمیایی: قابل حل در اسیدها",
        "رنگ کانی: آبی",
        "سبز",
        "رنگ خاکه: سفید",
        "پاراژنز: ویویانیت",
        "اسفالریت",
        "تریپلیت",
        "آپاتیت",
        "منشا تشکیل: ثانوی",
        "شکل بلورها: منشوری بلند",
        "ورقه‌های نازک",
        "محل پیدایش: آلمان غربی",
        "دارای شکستگی ناصاف است",
        "نام آن به علت ترکیب شیمیایی و نیز در یونانی phullon به معنای برگ و ورق است",
        "سختی: 3.",
        "چگالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phosphorescence",
      "Meanings": [
        "تابندگی فسفری",
        "فسفر تابی",
        "فسفرسانس",
        "پدیده ای در کانی‌های‌های درای ناخالصی فسفر زا که بعد از تحریک نوری تا مدتی پس از قطع انرژی خاصیت نوردهی را ادامه دهد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phosphorite",
      "Meanings": [
        "فسفریت",
        "سنگ رسوبی شیمیایی که از کانی فسفاته آپاتیت ساخته شده و زمانی که استخوان اجساد جانواران دریایی در آب‌های عمیق اقیانوس حل می‌شود",
        "شکل می‌گیرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phosphorization",
      "Meanings": [
        "فسفری شدن",
        "دریافت فسفر یا ترکیبی از فسفر یا ترکیب شدن با آن",
        "مانند حالتی که طی فرآیند دیاژنتیک فسفری شدن رخ می‌دهد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phosphorrosslerite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Mg PO3OH •7 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phosphosiderite",
      "Meanings": [
        "فسفوسیدریت",
        "ترکیب شیمیایی: Fe 3+. 2H2O",
        "درصد مواد: Fe2O3=42. 73% P2O5=37. 99% U2O=19. 28% با Al, Mn",
        "سیستم تبلور: مونوکلینیک",
        "رده بندی: فسفات",
        "رخ: خوب",
        "مطابق با سطح /010/",
        "جلا: شیشه ای",
        "شفافیت: شفاف",
        "نیمه شفاف",
        "نوع سختی: شکننده",
        "اشکال ظاهری: بلور",
        "آگرگات توپی",
        "ژیزمان: تقریبا کمیاب; آلمان غربی",
        "ایتالیا",
        "فرانسه و امریکا",
        "رنگ کانی: قرمز بنفش",
        "رنگ خاکه: سفید",
        "پاراژنز: فارماکوزیدریت",
        "لیمونیت",
        "منشا تشکیل: ثانوی",
        "شکل بلورها: ورقه ای",
        "پهن و کوتاه",
        "منشور کوتاه",
        "محل پیدایش: آلمان غربی",
        "دارای شکستگی ناصاف",
        "نام آن از نظر ترکیب شیمیایی به این نام خوانده میشود",
        "سختی: 3. 5 –",
        "چگالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phosphovanadylite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ba, Ca, K, Na x•12 H2O x~"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phosphowalpurgite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: UO2 Bi4 PO4 O4•2 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phosphuranylite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: KCa H3O 3 UO2 7 PO4 4O4•8 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photic zone",
      "Meanings": [
        "زون نوری Euphotic zone"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photo geology",
      "Meanings": [
        "فتوژیولوژی",
        "تفسیر عکسهای هوایی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photo index",
      "Meanings": [
        "نمارعکس",
        "شاخص عکس",
        "موزاییک حاصل از گردآوری عکس‌های خاص با اسامی همراه در موقعیت‌های مناسب مربوطه و کپی مجموعه عکس‌ها در یک مقیاس کوچک‌تر. این واژه معادل نمار نقشه نمی‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photo map",
      "Meanings": [
        "نقشه عکسی",
        "عکس نقشه",
        "یک عکس هوایی یا موزاییک کنترل‌شده عکس‌های اصلاح‌شده که به آن یک شبکه مرجع",
        "مقیاس",
        "اسامی محلی",
        "اطلاعات حاشیه‌ای و سایر داده‌های مرتبط یا علایم نقشه افزوده می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photoautotrophic",
      "Meanings": [
        "غذاساز",
        "رجوع شود به: Holophytic"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photoclinometer",
      "Meanings": [
        "شیب سنج نوری",
        "ابزاری منسوخ که حاوی یک صفحه کاغذی مدرج حساس به نور و یک منبع نور بوده و از آن برای تعیین انحراف از قایم یک چاه یا گمانه",
        "استفاده می‌شده است",
        "بدین گونه که وسیله مزبور با استفاده از یک کابل سبک و باریک به درون چاه فرستاده شده و پس از رسیدن آن به عمق مورد نظر",
        "منبع انرژی دستگاه فعال شده و در نتیجه بر روی صفحه مدرج حساس به نور اثری را بر جای می‌گذارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photoclinometry",
      "Meanings": [
        "شیب سنجی نوری",
        "تکنیک یا روشی برای تعیین شیب یک ساختار بر اساس توزیع نور در تصویر یا عکس گرفته شده از آن",
        "از چنین روشی خصوصا در تعیین مقدار شیب دیواره‌ها یا لبه‌های دهانه‌های سطح ماه",
        "بر پایه چگالی سایه‌های آن ها",
        "استفاده می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photoconductive detector",
      "Meanings": [
        "ردیاب نور رسان",
        "آشکار سازی که قابلیت هدایت یا رسانایی آن به صورت متناسب با تشعشعات الکترومغناطیسی دریافت شده توسط آن تغییر می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photoelasticity",
      "Meanings": [
        "نورکشسانی",
        "نورکشایندی",
        "قابلیت یا خاصیت یک ماده جامد همسانگرد شفاف در انکسار دوگانه نور تحت تنشهای غیر هیدروستاتیک غیر یکنواخت",
        "خاصیت مزبور امکان بررسی الگوهای توزیع تنش را با استفاده از قطبش نما فراهم می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photogeologic guide",
      "Meanings": [
        "راهنمای عکس زمین شناختی",
        "هر عنصر تصویری که در تفسیر ساختار زمین شناسی یک ناحیه معین به کار گرفته می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photogeologic map",
      "Meanings": [
        "نقشه عکس زمین شناختی",
        "یک نقشه زمین شناسی که بر پایه اطلاعات حاصل از تفسیر عکسهای هوایی",
        "ترسیم شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photogrammetry",
      "Meanings": [
        "فتوگرامتری",
        "تهیه نقشه جغرافیایی به کمک عکسهای هوایی",
        "عملیات اندازه گیری روی عکس",
        "شامل عکسبرداری از اشیا",
        "اندازه گیری تصاویر اشیا روی عکس ظاهر شده و تبدیل این اندازهها به شکلی قابل استفاده مثلا نقشههای توپوگرافی می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photograph",
      "Meanings": [
        "تصویر",
        "تصویر تشکیل شده به کمک عمل نور روی ماده حساس به نور مثل فیلم عکاسی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photograph center",
      "Meanings": [
        "مرکز عکس",
        "مرکز یک عکس که به کمک تصاویر علایم ثابت دوربین نشان داده می‌‌شود. در مورد دوربین‌های کاملا تنظیم‌شده",
        "این واژه معادل نقطه اصلی عکس می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photograph large scale",
      "Meanings": [
        "عکس هوایی با مقیاس 500:1 تا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photograph medium scale",
      "Meanings": [
        "عکس هوایی با مقیاس 12000:1 تا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photograph small scale",
      "Meanings": [
        "عکس هوایی با مقیاس کوچکتر از"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photography",
      "Meanings": [
        "عکاسی",
        "الف فرآیند تهیه عکس‌ها. قابل مقایسه با: عکسبرداری. ب واژه‌ای عمومی برای عکس‌هایی که زیاد تهیه می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photohydrology",
      "Meanings": [
        "عکس‌آبشناسی",
        "علم استخراج داده‌های آب‌شناسی از عکس‌های هوایی و عکسبرداری لندست"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photolineament factor",
      "Meanings": [
        "ضریب خطوارگی تصویری PF",
        "روش که برای تحلیل خطواره‌ها استفاده می‌شود. این روش",
        "اغلب برای اکتشاف آبهای زیرزمینی و ذخایر معدنی در سنگهای خردشده به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photoluminescence",
      "Meanings": [
        "فسفر تابناکی",
        "فتولومینسانس",
        "لومینسانسی که بر اثر تحریک کانیها با نور مریی و یا پرتو فرابنفش پدیدار شود مانند: پیروفیلیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photomap",
      "Meanings": [
        "عکس نقشه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photometer",
      "Meanings": [
        "نورسنج",
        "ابزاری برای اندازه‌گیری شدت نور"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photometry",
      "Meanings": [
        "نورسنجی",
        "الف مطالعه روش‌ها و وسایل اندازه‌گیری شدت نور",
        "ب فن یا فرآیند استفاده از نورسنج"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photomicrograph",
      "Meanings": [
        "عکس میکروسکوپی",
        "بزرگنمایی عکاسی یک تصویر میکروسکوپی نظیر یک مقطع نازک سنگ‌شناسی",
        "یک نوع ریزنگار"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photomicrography",
      "Meanings": [
        "عکسبرداری میکروسکوپی",
        "آماده‌سازی عکس‌های میکروسکوپی که به کمک پیاده سازی تصویر از طریق عدسی میکروسکوپ بر روی وسیله ثبت عکس انجام می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photomosaic",
      "Meanings": [
        "موزاییک عکس"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photoperiod",
      "Meanings": [
        "مدت روشنایی روز",
        "دوره تناوب نور و تاریکی",
        "نور دوره",
        "شماره نسبی تناوب ساعت‌های روشنی روز وتاریکی در یک دوره 24 ساعته. مدت روشنایی روز اثر مهمی در رشد موجودات زنده خاص به ویژه گیاهان گلدار دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photorealism",
      "Meanings": [
        "تجسم عکسی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photoreceptor",
      "Meanings": [
        "گیرنده نور",
        "یک عضو حساس که در برخورد با نور تحریک خاصی را متحمل می‌شود",
        "نظیر احتمالا یک جسم تاژکدار کاذب در برخی اوگلنوفیتا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "photorelief map",
      "Meanings": [
        "نقشه برجسته‌نمای عکس",
        "الف نقشه‌ای شامل عکس یک مدل برجسته از منطقه مورد مطالعه و نمایش عوارض فیزیکی برجسته",
        "ب یک نقشه نموداری که اثر یک عکس از یک مدل برجسته از منطقه مورد مطالعه را شبیه‌سازی نموده یا ارایه می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phototaxis",
      "Meanings": [
        "نورجنبش",
        "نورگرایی‌",
        "نورواکنش",
        "جنبش حاصل از شبیه‌سازی توسط نور"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phototriangulation",
      "Meanings": [
        "مثلث بندی نوری",
        "افزایش نقاط کنترل افقی و یا عمودی به کمک روش‌های فتوگرامتری که به موجب آن اندازه گیری زوایا ویا فواصل روی عکس‌های دارای همپوشانی به یک راه حل فضایی مبتنی بر اصول مورد نظر عکاسان به هم مرتبط می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phototrophic",
      "Meanings": [
        "فتوتروفیک",
        "نورخواری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phragmocone",
      "Meanings": [
        "الف بخش حجره‌ای صدف یک نوتیلویید یا آمونویید. ب پوسته درونی حجره‌ای ومخروطی یک بلمنیت یا یک اولاکوسرید که در یک گودال عمیق قدامی کندویی در روستروم یا تلوم گنجانده شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phragmospore",
      "Meanings": [
        "هاگ چند پایه",
        "هاگ گیاهی دارای دو یا چند جداره",
        "به عنوان مثال هاگ قارچی پرده‌دار که دارای یک دیواره کیتینی است و از این رو به عنوان یک گرده ریخت حفظ میشود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phreatic",
      "Meanings": [
        "فراتیک",
        "آتشفشانهای گنبدشکل پرشیب یا با کالدرای فروریخته همراه فوران‌های انفجاری شدید و مخرب و بهمن‌های سوزان با پرتاب سنگ ویا ماگما ویا بخار و اغلب",
        "ماگمای ویسکوز غنی از سیلیس",
        "که به سمت آب دریا یا آب زیرزمینی حرکت می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phreatic cycle",
      "Meanings": [
        "دوره نوسان"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phreatic decline",
      "Meanings": [
        "افت سطح ایستایی",
        "پایین رفتن سطح ایستایی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phreatic eruption",
      "Meanings": [
        "انفجار سطح آب اشباع",
        "نوعی انفجار آتشفشانی است که وقتی آب و سنگ آتشفشانی داغ بر هم اثر گذاشته و انفجار عظیمی از بخار و سنگهای سخت شده را بوجو می‌آید"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phreatic fluctuation",
      "Meanings": [
        "نوسان ایستایی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phreatic gas",
      "Meanings": [
        "گاز سطح آب اشباع",
        "گاز فراتیک",
        "گاز تشکیل‌شده حاصل از تماس آب جوی یا سطحی با ماگمای در حال صعود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phreatic solution",
      "Meanings": [
        "محلول سطح آب اشباع",
        "حرکت محلول توسط آب زیرزمینی در زیر سطح ایستابی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phreatic surface",
      "Meanings": [
        "سطح ایستایی",
        "سفره آب زیرزمینی",
        "سطح آب اشباع",
        "سطح آب فراتیک",
        "سطح ایستابی water table"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phreatic water",
      "Meanings": [
        "آب سطح اشباع"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phreatic wave",
      "Meanings": [
        "موج سطح اشباع",
        "موج آب زیرزمینی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phreatic zone",
      "Meanings": [
        "زون سطح آب اشباع",
        "زون فراتیک",
        "زون اشباع"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phreaticolous",
      "Meanings": [
        "یک زیستمند که در فواصل و لابلای مخلوط‌های شن وماسه زندگی می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phreatomagmatic eruption",
      "Meanings": [
        "فوران آب ماگمایی",
        "فوران آتشفشان انفجاری در اثر برهم کنش ماگما با سطح زمین یا آبهای زیر سطحی می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phreatophyte",
      "Meanings": [
        "گیاه ریشه بلند",
        "گیاه سطح آب اشباع",
        "گیاهی که آبرسانی آن از زون اشباع یا از طریق حاشیه مویینه‌ای بدست می‌آید و با یک سیستم عمیق ریشه‌ای مشخص می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phrenotheca",
      "Meanings": [
        "یکی از بخش‌های دیافراگم‌مانند نازک متراکم که در راستای حجره یک پوسته فرامینیفری در زوایای مختلف و بخش‌های مختلف حجره گسترش می‌یابد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phsmida",
      "Meanings": [
        "راسته چوب مانندها. حشرات بالدری که شبیه چوب یا برگ می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phtanite",
      "Meanings": [
        "فتانیت نوعی سنگ",
        "شیل سیلیسی. این واژه به ویژه توسط زمین‌شناسان اروپایی به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phthinosuchia",
      "Meanings": [
        "زیررده‌ای از خزندگان شکاری سیناپسید",
        "طبقه‌‌بندی‌شده در رده تراپسیدا ولی شکل‌های تحولی زیادی را بین پلیکوزاروس و سیناپسیدها نشان می‌دهد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phuralumite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Al2 UO2 3 PO4 2 OH 6•10 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phurcalite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ca2 UO2 3O2 PO4 2•7 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phycobiont",
      "Meanings": [
        "شریک جلبکی یا بخشی از یک گلسنگ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phyla",
      "Meanings": [
        "نژادها",
        "شاخه ها",
        "جمع نژاد",
        "شاخه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phyletic",
      "Meanings": [
        "نژادی",
        "شاخه ای",
        "شاخه زاد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phyllarenite",
      "Meanings": [
        "واژه به کاررفته توسط فولک 1968 برای یک لیتارنیت که عمدتا از قطعات سنگ‌های دگرگونی ورقه‌ای غنی از فیلوسیلیکات همچون اسلیت",
        "فیلیت",
        "و شیست تشکیل شده است. اندازه ذرات از سیلت تا گراول متغیر است و هرنوع محتوای رسی",
        "جورشدگی",
        "یا گردشدگی برای آن ممکن است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phyllic zone",
      "Meanings": [
        "زون فیلیک",
        "زونی در کانسارهای پورفیری مجاور زون پتاسیک که به کمک مجموعه کانی‌های کوارتز",
        "سریسیت",
        "پیریت",
        "با کمتر از 5 درصد کایولن",
        "بیوتیت یا فلدسپات پتاسیم تشخیص داده می‌شود. لویل و گیلبرت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phyllite",
      "Meanings": [
        "فیلیت",
        "کانیهای فلسی",
        "میکها",
        "کلریتها و رسها",
        "اصطلاحی برای کانیهای با ساختار بلوری لایه ای",
        "سنگ دگرگونی با برگوارگی بالا که در آن تنها کانی‌های پلیتی قابل مشاهده اند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phyllite mylonite",
      "Meanings": [
        "میلونیت فیلیتی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phyllocarid",
      "Meanings": [
        "هر نوع مالاکوستراکان متعلق به زیررده فیلوکاریدا با یک سرپوش دوکفه‌ای نسبتا بزرگ که در طول لبه پشتی ممکن است مفصل‌دار باشد یا نباشد",
        "مشخص می‌شود. محدوده کامبرین تا امروز"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phylloclade",
      "Meanings": [
        "شاخه یا ساقه نسبتا پهن که مانند یک برگ عمل می‌کند",
        "مانند Christmas cactus"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phyllode",
      "Meanings": [
        "گیاه‌شناسی: یک برگچه پهن‌شده که مانند یک برگ عمل می‌کند",
        "دیرینه‌شناسی: بخش کم و بیش فروافتاده با منافذ گسترده در بخش کنار دهانی یک آمبولاکروم در یک اکینویید که پاهای لوله‌ای شکل ویژه‌ای را ایجاد می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phyllofacies",
      "Meanings": [
        "رخساره چینه‌ای",
        "رخساره‌ای که بر مبنای ویژگی‌های چینه‌بندی به ویژه شاخص چینه‌بندی تفریق یافته است. کلی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phyllonite",
      "Meanings": [
        "فیلونیت نوعی سنگ",
        "سنگی که از نظر ماکروسکوپی شبیه به فیلیت سنگ‌شناسی است ولی در نتیجه در هم شکست مکانیکی میلونیزاسیون سنگ‌های اولیه درشت‌‌تر نظیر گری وک",
        "گرانیت",
        "یا گنایس به وجود می‌آید. ورقه‌های نرم میکا یا کلریت تجدید تبلور یافته",
        "لکه‌لکه بودن در طول ساختارهای شیستوزیته و تشکیل شدن توسط دگرگونی جابجایی از ویژگی‌های این سنگ است. این واژه ابتدا توسط سندر 1911 به کار گرفته شد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phyllonitization",
      "Meanings": [
        "فیلونیتی شدن",
        "فرآیند میلونیتی‌شدن و تبلور مجدد برای ایجاد یک فیلونیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phyllopodium",
      "Meanings": [
        "ضمایم سینه‌ای پهن شبه‌برگ یک سخت‌پوست"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phyllosilicate",
      "Meanings": [
        "سیلیکات صفحه‌ای",
        "فیلوسیلیکات",
        "یک رده یا یک نوع ساختاری سیلیکات که با تسهیم سه یا چهار اکسیژن در هر تترایدر با تترایدرهای مجاور جهت ایحاد صفحات مسطح با نسبت Si: O برابر2:5 مشخص می‌شود. نمونه‌ای از آن میکاها می‌باشند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phyllosilicate cement",
      "Meanings": [
        "سیمان فیلوسیلیکاتی",
        "واژه به کاررفته توسط دیکینسون 1970 برای سیمان موجود در گری وک‌ها و آرکوزها که روشن",
        "تک‌کانی و متبلور می‌باشد و دارای اشکال خاص دیگری نیز هست که آن را از خمیره ناهمگن مشخص می‌سازد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phyllotriaene",
      "Meanings": [
        "تریان اسفنجی که در آن پوشش‌ها به‌صورت ساختارهای مسطح",
        "گاهی ورقه‌ای یا برگ مانند گسترش یافته است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phyllotungstite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ca Fe3+3H WO4 6•10 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phylogenetic",
      "Meanings": [
        "شاخه‌زاد",
        "شاخه‌زادی",
        "صفت فیلوژنی شاخه زایی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phylogenetic systematics",
      "Meanings": [
        "سسیستماتیک شاخه زادی",
        "الف مطالعه سیستماتیک با هدف نهایی پی‌بردن به شاخه زایی جانوران مورد بررسی",
        "ب در کاربرد محدودتر",
        "مطالعه سیستماتیک به وسیله روش‌های کلادیسم",
        "این کاربرد حاصل کار هنینگ می‌باشد و بدین ترتیب به عنوان سیستماتیک هنینگین نامیده می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phylogenetic tree",
      "Meanings": [
        "شجره شاخه زادی",
        "الف نمودار درختی یا سایر نمایش‌های نموداری که بیان‌کننده روابط ژنتیک در میان چندین گونه می‌باشد",
        "همانگونه که از انواع مختلف شواهد می‌توان پی‌برد",
        "مترادف: Phylogram",
        "cladogram",
        "ب به ویژه در کلادیسم",
        "نمودار درختی نشان‌دهنده روابط شاخه زادی میان گونه‌ها برحسب تاریخچه ژنتیکی مورد نظر می‌باشد",
        "هویت گره‌ها مشخص می‌شود",
        "خطوط ارتباطی",
        "گونه‌‌های اولیه را نشان می‌دهند و هیچ یک از گونه‌‌ها موقعیت نهایی ندارند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phylogenetic zone",
      "Meanings": [
        "زون شاخه زادی",
        "زون خطی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phylogeny",
      "Meanings": [
        "شاخه‌زایی",
        "الف خط یا خطوطی با شیب مستقیم در یک گروه از زیستمندان در تقابل با ایجاد یک زیستمند واحد",
        "ب مطالعه یا تاریخ چنین روابطی",
        "صفت: Phylogenetic"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phylogram",
      "Meanings": [
        "شجره شاخه زادی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phylozone",
      "Meanings": [
        "زون سلسله النسب",
        "زون زیست چینه ای که حد بالا و پایین آن با ظهور و از بین رفتن آن فسیل مشخص می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phylum",
      "Meanings": [
        "راسته",
        "تراز اصلی در طبقه بندی جانوران",
        "که در زیر kingdom و بالاتر از رده جای می‌گیرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phyre",
      "Meanings": [
        "پسوندی برای نام یک سنگ که مثال بارز آن «پورفیری» است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "physical geography",
      "Meanings": [
        "جغرافیای طبیعی",
        "شاخه ای از جغرافیا",
        "که عوارض طبیعی زمین را مورد بررسی قرار می‌دهد و درباره شکل و ریخت پوسته زمین گفتگو می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "physical geology",
      "Meanings": [
        "زمین شناسی فیزیکی",
        "از تقسیمات اصلی زمین شناسی که به بررسی مواد زمین و شناخت تاثیر فرایندها و نیروها بر سطح و درون زمین می‌پردازد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "physical weathering",
      "Meanings": [
        "هوازدگی فیزیکی",
        "هوازدگی مکانیکی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "physicogeographical",
      "Meanings": [
        "فیزیکی جغرافیایی",
        "مربوط به جغرافیای فیزیکی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "physil",
      "Meanings": [
        "فیلو سیلیکاته",
        "سیلیکات ورقی",
        "شکل مخفف فیلوسیلیکات",
        "برای «تمامی کانی‌های سیلیکاته ورقه‌ای صرف‌نظر از اندازه ذرات» پیشنهاد شده است ویور"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "physilite",
      "Meanings": [
        "سنگ دارای مقدار زیادی سیلیکات ورقی ویور"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "physiofacies",
      "Meanings": [
        "سنگ‌رخساره",
        "واژه پیشنهادشده توسط مور 1949 برای «تمامی ویژگی‌های غیرآلی یک سنگ رسوبی» یا بخشی از رخساره سنگی که توسط رخساره‌های زیستی نشان داده نمی‌شود. این واژه همانگونه که برخی تفسیر کرده‌اند اساسا همان رخساره سنگی است. مور 1957 بعدا چنین نوشته است: \" مفهوم سنگ‌رخساره ممکن است کاملا فراموش شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "physiographic diagram",
      "Meanings": [
        "نمودار ریخت نگاری",
        "نقشه کوچک‌مقیاسی که نشان‌دهنده اشکال زمین از طریق کاربرد سیستماتیک یک مجموعه استانداردشده از علایم تصویری ساده است که چنین اشکالی",
        "درصورتی که به شکل مایل از هوا با زاویه 45 درجه مشاهده شوند",
        "تشخیص داده می‌شوند. اولین نقشه اصلی از این نوع توسط لوبک 1921 منتشر شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "physiographic feature",
      "Meanings": [
        "سیمای ریخت نگاری",
        "شکل ریخت نگاری برجسته یا آشکار یا بخش قابل توجهی از آن. میچل"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "physiographic geology",
      "Meanings": [
        "زمین‌شناسی ریخت نگاری",
        "شاخه‌ای از زمین‌شناسی که در رابطه با توپوگرافی",
        "زمین‌ریخت‌شناسی است. این واژه قبلا به گونه مترادف با فیزیوگرافی به کار می‌رفت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "physiographic pictorial map",
      "Meanings": [
        "نقشه تصویری ریختنگار"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "physiography",
      "Meanings": [
        "جغرافیای ط‌بیعی‌",
        "مبحث آثار و پدیده‌های ط‌بیعی‌",
        "ریخت نگاری",
        "اصولا توصیف طبیعت فیزیکی شکل",
        "ماده",
        "آرایش",
        "تغییرات اشیا به ویژه عوارض طبیعی است",
        "این واژه درجغرافیا در سال 1869توسط هوکسلی برای مطالعه یا توصیف «پدیده‌های طبیعی به طور کلی» معرفی شده است. این واژه سپس به ویژه در ایالات متحده چنین تعریف شد: «توصیف عوارض سطحی زمین",
        "همچون توده‌های هوا",
        "آب و زمین» پاول",
        "با تاکید بر منشا آنها که بدین‌ترتیب با جغرافیای فیزیکی مترادف می‌شود و شامل زمین‌شناسی",
        "هواشناسی و اقیانوس‌شناسی می‌گردد. پس ازآن به ویژه در ایالات متحده این واژه به بخشی از جغرافیای فیزیکی که به توصیف و منشا زمین‌دیس‌ها می‌پردازد محدود گردید",
        "ازاین جهت این واژه منسوخ شده وزمین‌ریخت‌شناسی جایگزین آن شده است",
        "اگر چه گرایش کلی در مورد فیزیوگرافی به عنوان یک واژه توصیفی و زمین‌ریخت‌شناسی به عنوان یک واژه تفسیری در مطالعه زمین‌دیس‌ها می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "physiotope",
      "Meanings": [
        "فیزیوتوپ",
        "واژه تعریف‌شده توسط مور",
        "ص17 برای نام تمامی عناصر خالص فیزیوشیمیایی یک محیط",
        "اما آنچه که توسط او معنی شده نماینده محیط رسوبی یک سنگ‌رخساره است. ولر",
        "ص616 این نکته را مورد توجه قرارداده که اگر این واژه دارای معنای مشابهی با «بیوتوپ» یا «لیتوتوپ» باشد",
        "باید به عنوان یک «منطقه» تعریف شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phytal zone",
      "Meanings": [
        "زون گیاهی",
        "بخشی از بستر یک دریاچه پوشیده از آب با عمق کافی جهت رشد گیاهان ریشه ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phytem",
      "Meanings": [
        "یک واحد اصلی بیواستراتیگرافی پرکامبرین که اساسا بطورگسترده بر مبنای استروماتولیت‌ها مشخص می‌شود کلر و دیگران",
        "ص"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phyteral",
      "Meanings": [
        "شکلهای گیاهی زغالسنگ",
        "ماده گیاهی موجود در زغال‌سنگ که به عنوان اشکال ریخت شناختی قابل تشخیص است",
        "به عنوان مثال کوتیکول",
        "پوشش‌های هاگ یا موم موجود در ماسرال‌ها یا ماده آلی تشکیل‌دهنده توده زغال‌سنگ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phytoclast",
      "Meanings": [
        "زیست آوار",
        "گیاه آوار",
        "بخش آلی دارای اندازه یکسان با کانی‌های آواری موجود درسنگ. زیست آوار‌ها 05/",
        "/0 درصد بیشتر شیل‌ها را تشکیل می‌دهند و در ماسه‌سنگ فراوانی کمتری دارند",
        "در رسوبات دگرگونی به میزان زیادی دیده می‌شوند بوستیک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phytocoenosis",
      "Meanings": [
        "همزیستی گیاهی",
        "جمعیت گیاهی یک زیستگاه مشخص"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phytocollite",
      "Meanings": [
        "زغالسنگ قهوه ای",
        "ماده سیاه ژلاتینی نیتروژنه هومیک موجود در درون یا زیر رسوبات تورب"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phytoecology",
      "Meanings": [
        "گیاه بوم شناسی",
        "شاخه‌ای از بوم‌شناسی مرتبط با روابط بین گیاهان و محیط زیست آن ها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phytogenic dam",
      "Meanings": [
        "سد گیاه زادی",
        "یک سد طبیعی متشکل از گیاهان و بازمانده‌های گیاهی. این سدها ممکن است استخرها و دریاچه‌هایی را در مناطق توندرایی به وجود آورند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phytogenic rock",
      "Meanings": [
        "سنگ گیاه زادی",
        "یک سنگ زیستی ایجادشده توسط گیاهان یا مستقیما منسوب به حضور یا فعالیت گیاهان",
        "مانند رسوبات جلبکی",
        "زغال‌سنگ",
        "برخی سنگ‌های آهکی و لجن سنگ‌شده دارای دیاتومه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phytogenous rock",
      "Meanings": [
        "سنگ گیاه زاد",
        "سنگ گیاه زادی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phytokarst",
      "Meanings": [
        "گیاه کارست",
        "نوعی چشم‌انداز حاصل انحلال که در آن مورفولوژی اصلی نتیجه حمله جلبک‌ها یا قارچ‌های حفار به سنگ آهک می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phytolith",
      "Meanings": [
        "گیاه سنگ",
        "دیرینه‌‌شناسی: ساخت سنگی یا کانی",
        "عموما میکروسکوپی",
        "مخفی‌شده با یک گیاه زنده",
        "اغلب مرکب از اکسالات کلسیم یا سیلیس اپالینی",
        "رسوب‌شناسی: یک سنگ زیستی حاصل فعالیت گیاهی یا مرکب از باقیمانده‌های گیاهی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phytometer",
      "Meanings": [
        "تعریق سنج"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phytopaleontology",
      "Meanings": [
        "دیرینه‌شناسی گیاهی",
        "پالیوبوتانی",
        "دیرینه‌شناسی گیاهان",
        "گیاه‌شناسی دیرینه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phytoplankton",
      "Meanings": [
        "فیتوپلانکتون",
        "پلانکتونهای فتوسنتز کننده و میکروسکوپی و تولید کننده مواد آلی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "phytozoan",
      "Meanings": [
        "فیتوزوآن",
        "فسیل گیاهی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pi axis",
      "Meanings": [
        "محور پی",
        "قطب پی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pi diagram",
      "Meanings": [
        "نمودار پی",
        "در سنگ‌شناسی ساختمانی",
        "نموداری مشخص است که در آن قطب‌ها",
        "نقاط عمود بر سطوح را نشان می‌دهند. در ناحیه چین‌خوردگی ساده استوانه‌ای",
        "نمودار پی برای لایه‌بندی",
        "به صورت یک نوار حلقوی بزرگ با زاویه قایم نسبت به محور چین در می‌آید"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pi pole",
      "Meanings": [
        "قطب پی",
        "در سنگ‌شناسی ساختمانی",
        "قطبی است که نماینده خط عمود بر سطح است. معمولا به صورت قطب? نوشته میشود. این یک اشتباه در نوشته هااست",
        "و برخی کاربران این واژه را معادل با محور بتا به کار می‌برند",
        "اما قطب پی برای یک سطح خاص همیشه دارای زاویه قایم نسبت به محور بتاست که به عنوان فصل مشترک یک سطح با سطوح دیگر تعریف می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piacenzian",
      "Meanings": [
        "آشکوب دور پلیوسن یسین",
        ". 8 تا 3. 6 میلیون سال پیش"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "picacho",
      "Meanings": [
        "قله نوک تیز",
        "واژه مورد استفاده در جنوب غربی ایالات متحده برای تپه یا کوهی بزرگ",
        "نوک‌تیز",
        "منفرد",
        "یک قله"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pick",
      "Meanings": [
        "کلنگ مکانیکی",
        "تیغه برنده",
        "کارکلنگ مکانیکی شبیه کارقلم وچکش میباشد. قلم فولادنوک تیزی است که نوک آن روی سنگ تکیه داده شده وانتهای دیگرآن متصل به کلنگ مکانیکی می‌باشد. درداخل کلنگ ضربات متوالی به انتهای قلم وارد می‌شود که بوسیله نوک قلم به سنگ منتقل وسبب شکستن سنگمی شود. کلنگ مکانیکی باهوای فشرده کارمیکند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pickeringite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: MgAl2 SO4 4•22 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "picnometer",
      "Meanings": [
        "پینکومتر",
        "بالن شیشه ای مخصوصی برای تعیین چگالی نسبی مایعات با حجم مشخص"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "picotpaulite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: TlFe2S"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "picrite",
      "Meanings": [
        "پیکریت",
        "بازالتهای غنی از الیوین با بافت پورفیری هستند. در جزایر هاوایی پیکریتها در طی فورانهای گسترده تشکیل شده اند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "picromerite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: K2Mg SO4 2•6 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "picropharmacolite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ca4Mg AsO3OH 2 AsO4 2•11 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "picture element",
      "Meanings": [
        "عنصر تصویر",
        "در یک تصویر رقومی",
        "منطقه‌ای بر روی زمین که با هر مقدار رقومی نشان‌داده‌شده. از آنجایی که علایم آنالوگ از گیرنده یک اسکنر ممکن است در هر بازه دلخواه گرفته شوند",
        "اندازه عنصر عکس ممکن است با سلول تفکیک زمینی آشکار ساز متفاوت باشد. عموما مخفف آن پیکسل است",
        "نگاه کنید به pixel"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pictured",
      "Meanings": [
        "منقوش. بالهایی با نقوش تیره"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piecemeal stoping",
      "Meanings": [
        "گوارد ماگمایی",
        "هضم ماگمایی که در‌آن قطعات نسبتا کوچک سنگ سقف جدا می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piecewise continuous",
      "Meanings": [
        "تکه تکه پیوسته"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piecewise smooth",
      "Meanings": [
        "تکه تکه همواره"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piedmont",
      "Meanings": [
        "پایکوه",
        "کوهپایه",
        "کوهپایه‌ای",
        "مخروط افکنه پای کوه",
        "صفت: قرارگرفته یا تشکیل‌شده در قاعده کوه یا منطقه کوهستانی",
        "به عنوان مثال تراس کوهپایه‌ای یا پهنه فرسایشی کوهپایه‌ای",
        "اسم: یک ناحیه",
        "جلگه",
        "شیب",
        "یخسار",
        "یا سایر عوارض در قاعده یک کوه",
        "به عنوان مثال یک کوهپایه یا باجادا",
        "درایالات متحده پیدمونت عبارت از فلاتی است که از نیوجرسی تا آلاباما گسترش یافته و در شرق کوههای آپالاش قرار می‌گیرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piedmont angle",
      "Meanings": [
        "زاویه کوهپایه",
        "زاویه اختلاف شیب بین یک تپه و یک دشت",
        "مانند زاویه محل اتصال جبهه کوه و پهنه فرسایشی در قاعده آن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piedmont bench",
      "Meanings": [
        "سکوی کوهپایه‌ای",
        "الف مخروط افکنه گسل‌خورده یا سطح فرسایشی در قاعده یک کوه که بخش بیرونی آن توسط یک پرتگاه مخروط‌افکنه‌ای احاطه شده است. پرتگاه کوهپایه‌ای شارپ",
        ". چنین اشکالی در طول بخش‌های جنوبی مناطق سان گابریل و سان برناردینو در کالیفرنیای جنوبی قابل مشاهده است",
        "ب پلکان کوهپایه‌ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piedmont flat",
      "Meanings": [
        "کفه کوهپایه‌ای",
        "پلکان کوهپایه‌ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piedmont glacier",
      "Meanings": [
        "یخچال کوهپایه ای",
        "این یخچال زمانی شکل میگیرد که یک یا چند یخچال نوع آلپی از دیواره‌های دره‌های کوهستانی مهاجرت نموده و به صورت یک صفحه پهن در زمینهای پست در قایده کوهستان گسترش یابند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piedmont gravel",
      "Meanings": [
        "شن کوهپایه‌‌ای",
        "شن دانه‌درشت که از زمین‌های مرتفع توسط سیلاب‌‌های کوهستانی مشتق شده و بر روی زمین نسبتا مسطح در جایی که سرعت آب کاهش می‌یابد",
        "گسترش یافته است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piedmont interstream flat",
      "Meanings": [
        "کفه میانرود کوهپایه‌ای",
        "واژه به کاررفته توسط تیتور 1949 برای سطح سنگی مسطح در طول دامنه شرقیColorado Front Range و در 1953 ص47 توسط او به عنوان مترادف پهنه فرسایشی محسوب شد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piedmont pediment",
      "Meanings": [
        "سنگفرش کوهپایه‌ای",
        "واژه به کاررفته توسط دیویس 1930 برای پهنه‌های فرسایشی واقع در حاشیه یا پایین دست مناطق کوهستانی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piedmont plateau",
      "Meanings": [
        "فلات کوهپایه‌ای",
        "فلات قرارگرفته بین کوه‌ها و جلگه‌ها یا اقیانوس",
        "به عنوان مثال فلات پاتاگونیا در جنوب آرژانتین و جنوب شیلی",
        "بین آند واقیانوس اطلس"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piedmont scarp",
      "Meanings": [
        "پرتگاه کوهپایهای",
        "این گونه پرتگاه‌ها در دامنه سلسله کوهها و در مناطقی که گسله‌های فعال وجود دارند دیده می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piedmont slope",
      "Meanings": [
        "شیب کوهپایه ای",
        "الف باجادا",
        "ب یک شیب ملایم در قاعده کوه در یک منطقه نیمه خشک یا بیابانی",
        "مرکب از یک پهنه فرسایشی سطح فوقانی سنگ بستر فرسایش یافته و یک باجادا سطح زیرین منبع آبرفت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piemontite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ca2 Al, Mn, Fe 3 SiO4 3 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pier",
      "Meanings": [
        "پایه",
        "شمع",
        "اسکله",
        "پل‎پایه",
        "تونل راهنما",
        "جرز",
        "موج شکن",
        "ساحل: موج‌شکن",
        "آب‌شکن",
        "مول یا هر ساختار دیگر مورد استفاده برای حفاظت از لنگرگاه یا ساحل و نیز به عنوان گردشگاه یا به عنوان محل لنگر اندازی برای کشتی‌ها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pier dam",
      "Meanings": [
        "سد موج شکن",
        "یک ساختار مهندسی",
        "همچون یک آب‌شکن",
        "ساخته شده از ساحل تا عمق یک کانال",
        "برای منحرف‌ساختن تنه درختان",
        "یا هدایت جریان آب"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pier footing",
      "Meanings": [
        "پی ستونی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pier foundation",
      "Meanings": [
        "پی ستونی",
        "پی شمعی",
        "فونداسیون شمعی",
        "شالوده متکی بر شمع"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pier head power plant",
      "Meanings": [
        "نوعی نیروگاه که دارای توربین خانه جداگانه ای نبوده و در عوض واحدهای مولد در دیوارهای عریض اب بند سد ساخته می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pier nose",
      "Meanings": [
        "دماغه مقسم",
        "جرزهای بتونی و یا فولادی و یا بتون فولادی برای تحمل بارهای هیدرودیتامیک در ناحیه خروجی لوله مکش نیروگاه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piercement dome",
      "Meanings": [
        "گنبد نفوذی",
        "گنبد دیاپیری",
        "دیاپیر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piercing point",
      "Meanings": [
        "نقطه نفوذی",
        "در سیستم شیمیایی چهارتایی",
        "نقطه‌ای که در آن یک منحنی تک‌متغیره نماینده ترکیبات مایعاتی که می‌توانند در تعادل با سه فاز جامد مشخص باشند ویک الحاق سه‌تایی به چند نقطه جدای از یک نقطه تک متغیره سه‌تایی تقسیم می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pierrotite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Tl2Sb6As4S"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piezoelectricity",
      "Meanings": [
        "ایجاد قطب الکتریکی در بلورها بوسیله فشارها و یا کششهای مکانیکی در جهات معینی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piezogene",
      "Meanings": [
        "فشارزاد",
        "مرتبط با تشکیل کانی‌ها به صورت اولیه و تحت تاثیر فشار کوستو"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piezoglypt",
      "Meanings": [
        "فرورفتگیهای سطح شخانه",
        "بنگرید به: regmaglypt"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piezomagnetism",
      "Meanings": [
        "مغناطیس فشاری",
        "وابستگی خواص مغناطیسی به فشارشی. این واژه عکس تغییر شکل مغناطیسی است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piezometer",
      "Meanings": [
        "فشارسنج",
        "غلظت سنج"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piezometer head",
      "Meanings": [
        "ارتفاع پیزومتری",
        "بار فشار"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piezometer tube",
      "Meanings": [
        "فشارسنج",
        "لوله فشار سنج"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piezometric surface",
      "Meanings": [
        "سطح پیزومتری",
        "سطح پتانسیل سنجی potentiometric surface"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pigeonite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Mg, Fe++, Ca Mg, Fe++ Si2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pigeon's blood ruby",
      "Meanings": [
        "یاقوت خون کبوتری",
        "نوعی جواهر از یاقوت دارای بهترین رنگ",
        "مقاوم",
        "شفاف",
        "قرمز تیره تا قرمز مایل به ارغوانی. این کانی به صورت گسترده در برمه علیا یافت می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piggy – back",
      "Meanings": [
        "یک بار بر پلی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pigment mineral",
      "Meanings": [
        "کانی رنگدانه ای",
        "کانی دارای ارزش اقتصادی به عنوان یک ماده رنگی. مهمترین آنها عبارتند از هماتیت و لیمونیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pile",
      "Meanings": [
        "شمع",
        "پایه",
        "پل",
        "تیر",
        "تیرپایه",
        "ستون",
        "* وسیله ای باریک و بلند شبیه به ستون که به عنوان پی جهت بالا بردن ظرفیت باربری خاک یا سنگ قسمت زیر سطح زمین استفاده می‌گردد",
        "* جسم پایه ساختمانی دراز",
        "نسبتا باریک",
        "معمولا ساخته‌شده از چوب",
        "فولاد یا بتون تقویت‌شده یا پیش ساخته که به درون زمین وارد می‌شود یا در محل گمانه کار گذاشته می‌شود. شمع‌ها برای نگهداری بارهای عمودی یا افقی",
        "ایجاد دیواری در برابر آب خروجی یا ماده نرم یا مقاومت در برابر فشار آنها",
        "فشرده‌ساختن زمین اطراف و یا ندرتا برای حفظ سازه در مقابل نیروهای بالابرنده به کار می‌روند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pile cap",
      "Meanings": [
        "سرشمع"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pile driving",
      "Meanings": [
        "شمع کوبی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pile driving resistance",
      "Meanings": [
        "مقاوت در برابر شمعکوبی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pile foot",
      "Meanings": [
        "پایه شمع"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pile foundation",
      "Meanings": [
        "پی شمعی",
        "فونداسیون شمعی",
        "پی بر شمع"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pile frame",
      "Meanings": [
        "قاب شمع کوبی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pile group",
      "Meanings": [
        "گروه شمع"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pile hammer",
      "Meanings": [
        "شمع کوب"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pile head",
      "Meanings": [
        "سر شمع"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pile helmet",
      "Meanings": [
        "کلاهک شمع"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pile load",
      "Meanings": [
        "بار شمع"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pile shoe",
      "Meanings": [
        "کفشک شمع"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pile weir",
      "Meanings": [
        "بند شمعی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piled foundation",
      "Meanings": [
        "شالوده شمعی",
        "پی شمعی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piliferous",
      "Meanings": [
        "کرکدار",
        "مودار",
        "واژه کمتر مصطلح",
        "مترادف pilate"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piling",
      "Meanings": [
        "شمعکوبی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piling frame",
      "Meanings": [
        "قاب شمع کوبی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piling rig",
      "Meanings": [
        "دستگاه شمع کوبی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pill",
      "Meanings": [
        "گل حفاری غلیظ",
        "یک واژه انگلیسی برای استخر",
        "رودخانه یا جویباری کوچک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pillaite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pb9Sb10S23ClO"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pillar",
      "Meanings": [
        "ستون",
        "پایه",
        "ستون سنگی",
        "* منطقه سنگی که به منظور حمایت از سقف توزیع نشده باقی می‌ماند",
        "* یک منطقه زغالی که برای حمایت لایه فوقانی در یک معدن باقی گذاشته می‌شود",
        "چیزی که به طورثابت باقی می‌ماند تا ساختارهای سطحی را پشتیبانی کند",
        "در زمین ریخت‌شناسی: ساختاری طبیعی به شکل یک ستون",
        "به ویژه یک ستون زمینی یا یک ستون سنگی",
        "در دیرینه‌شناسی: الف یک ساختار کوچک میله مانند",
        "بزرگ‌تر و صاف‌تر از یک ترابکولا که لایه‌های منفصل اسکلت داخلی را در خیار دریایی به هم متصل می‌کند",
        "ب یک ساختار کشیده میخ‌مانند که در نزدیکی مرکز یا محور پیچ‌خورده فرامینیفرها در نتیجه ضخیم‌شدن دیواره به وجود می‌آید. انتهای پیلارها به صورت برجستگی‌ها یا گره‌های کوچک روی بخش شکمی نمونه ظاهر می‌شود",
        "ج در آرکیوسیاتیدها",
        "عناصر اسکلتی میله‌مانند طولی استوانه‌ای تا پهن‌شده کناری که ممکن است به سمت بالا یا خارج از دیواره داخلی تا دیواره خارجی به هم متصل شوند",
        "د یک ساختار داخلی میله‌مانند که به صورت بخشی",
        "فضایی دراز و باریک در بیشتر کوینستاهای استروماتوپرویید را پر می‌کند",
        "در غارشناسی: الف سنگ بستر بازمانده از انحلال سنگ‌های اطراف",
        "ب مترادف ستون غارشناسی واژه به کاررفته در جنوب غربی ایالات متحده برای سنگ‌های ستونی شکل و بر آمده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pillar robbing",
      "Meanings": [
        "برداشت منظم ستونهای زغالی بین اتاقها و مخزنها برای تنظیم فرو نشست سقف"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pillar structure",
      "Meanings": [
        "ساختار ستونی یک نوع ساخت ستونی قایم یا مایل نسبت به لایه‌بندی",
        "مرکب از ماسه توده‌ای یا «گردابی» که لامینه یا سایر ساختمانهای اولیه در لایه ماسه ای را قطع می‌کند. چنین تصور می‌شود که این ساختار در نتیجه خروج آب پس از رسوبگذاری لایه تشکیل می‌شود. این واژه اولین بار توسط لو و لوپیکولو 1974 اعلام شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pillow basalt",
      "Meanings": [
        "بازالت بالشی",
        "گدازه بازالتی که در محیط زیر آب منجمد می‌شود و ساختمانی شبیه انبوهی از بالشها را به وجود می‌آورد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pillow lava",
      "Meanings": [
        "گدازه بالشی",
        "وقتی که بازالت بدرون آب فوران می‌کند",
        "معمولا گدازه‌ها شکل بالش به خود می‌گیرند",
        "تپه‌های کشیده گدازه بالشی در اثر تکرار حالت بالشی به وجود می‌آیند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pillow structure",
      "Meanings": [
        "ساخت بالشی",
        "آذرین: ساخت مشاهده‌شده در سنگ‌های آذرین خروجی خاص که با توده‌‌های ناپیوسته بالشی شکل به ابعاد از چند سانتیمتر تا یک متر یا بیشتر معمولا بین 30 تا 60 سانتیمتر مشخص می‌شوند. بالش‌ها",
        "به‌هم‌فشرده‌اند",
        "تقعر یک بالش با تحدب دیگری منطبق می‌شود. فضاهای بین بالش‌ها کم بوده و با ماده‌ای مشابه با ترکیب بالش‌ها",
        "رسوبات آواری و یا با مواد تفاله ایپر می‌شوند. اندازه دانه‌ها در بالش‌ها به سمت خارج گرایش به کم‌شدن دارد. ساخت‌های بالشی به عنوان محصولات فوران زیرآبی",
        "عموما با رسوبات مناطق عمیق دریا همراه هستند",
        "رسوب شناسی: یک ساخت رسوبی اولیه که از نظر اندازه وشکل شبیه به یک بالش است",
        "نمونه بارز آن در بخش‌های قاعده‌ای ماسه‌سنگ قرارگرفته روی شیل شناخته شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pilonidal sinus",
      "Meanings": [
        "آشیانه مو",
        "یک کیسه کوچک پوستی حاوی مو در قسمت پایین کمر است. این بیماری در جنگ جهانی دوم به نام بیماری رانندگان جیپ معروف بود. این کیست به صورت یک منفذ پوستی کوچک نمایان شده و گاهی چیزی بیش از یک فرورفتگی حاوی چند موی پیچیده نیست. واژه پیلونیدال به معنی آشیانه‌ای از موها nest of hairs است. این بیماری بیشتر در افراد پر مو دیده می‌شود و بیشتر شامل حال کسانی است که شغلهای نشسته دارند. این بیماری از وجود حفره ای زیر پوستی در فاصله دو باسن و کمی بالاتر از مقعد ایجاد می‌شود. این حفره که ممکن است اندازه ای به قطر یک الی چندین سانتی متر داشته باشد",
        "حاوی مو می‌باشد و توسط چند سوراخ ریز به سطح پوست راه دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pilose",
      "Meanings": [
        "پشمالو. همراه با موهای زیاد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pilot application",
      "Meanings": [
        "کاربرد آزمایشی‌",
        "کاربردی که برای نشان دادن قابلیت امکان کاربرد وسیع‌تری ساخته شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pilot area",
      "Meanings": [
        "ناحیه آزمایشی راهنما",
        "یک ناحیه جغرافیایی که معرف ناحیه وسیع‌تری است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pilot channel",
      "Meanings": [
        "کانال آزمایشی",
        "یکی از مجموعه‌های آب بندها برای تبدیل یک رودخانه پرپیچ‌وخم به یک کانال مستقیم با شیب بیشتر. این کانال به اندازه ای بزرگ ساخته میشود که جریان در آن در امتداد شاخه ای جدید هدایت شود زیرا فرسایش صورت گرفته در هنگام سیلاب‌ها",
        "کانال‌های با ظرفیت کافی ایجاد می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pilot data",
      "Meanings": [
        "داده آزمایشی",
        "داده ای که نشان دهنده داده هایی است که یک سازمان دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pilot hole",
      "Meanings": [
        "گمانه هادی",
        "کمانه راهنما"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pilot model",
      "Meanings": [
        "مدل راهنما",
        "نمونه راهنما"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pilot plant",
      "Meanings": [
        "کارگاه نمونه",
        "واحد تولیدی راهنما"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pilot shaft",
      "Meanings": [
        "چاه راهنما",
        "چاه شناسایی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pilot treatment plant",
      "Meanings": [
        "تصفیه خانه نمونه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pilot tunnel",
      "Meanings": [
        "تونل راهنما",
        "حفرتونل راهنما درجلوی تونل اصلی امکان آزمایش زمین رامیسر می‌سازدوفرصتی برای فرآیندهای بهسازی زمین فراهم می‌آورد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pilsenite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Bi4Te"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pimelite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ni3Si4O10 OH 2•4 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pimple mound",
      "Meanings": [
        "گنبد تاولی",
        "واژه مورد استفاده در امتداد Gulf Coast در شرق تگزاس و جنوب غربی لوییزیانا برای یکی از صدها هزار گنبد بیضی شکل یا مدور کم‌ارتفاع و پهن‌شده مرکب ازخاک ماسه‌ای که نسبت به خاک اطراف مشخص بوده واز آن دانه‌درشت‌تر است",
        "قطر قاعده از 3 متر تا بیش از 30 متر و ارتفاع از 30 سانتیمتر تا بیش از 2متر متغیر است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pin",
      "Meanings": [
        "میله",
        "نقشه برداری: یک میله فلزی نوک‌تیز با یک حلقه در انتهای آن که برای نشانه‌گذاری اندازه‌‌گیری‌های مدرج روی زمین به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pin connected member",
      "Meanings": [
        "عضو متصل شده با خار مغزی",
        "عضو لولا شده",
        "عضو اتصال لولایی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pin connection",
      "Meanings": [
        "اتصال مفصلی",
        "پیوست لولایی",
        "اتصال میخی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pin ended member",
      "Meanings": [
        "عضو دوسر مفصلی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pin ended strut",
      "Meanings": [
        "قطعه فشاری در سر مفصلی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pin joint",
      "Meanings": [
        "اتصال مفصلی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pin jointed support",
      "Meanings": [
        "تکیه گاه لولایی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pin line",
      "Meanings": [
        "خط ثابت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pinacoidal class",
      "Meanings": [
        "رده پیناکوییدی",
        "رده بلوری در سیستم تری‌کلینیک که تنها یک مرکز تقارن دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pinacoidal cleavage",
      "Meanings": [
        "رخ پیناکوییدی",
        "رخ کانی موازی با یکی از سطوح پیناکوییدی بلور: مانند رخ 010 ژیپس"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pinakiolite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Mg2Mn+++O2 BO"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pinalite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pb3 WO4 OCl"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pinch",
      "Meanings": [
        "تنگنا",
        "موقعیت باریک",
        "فشردگی دیواره‌های یک رگه یا سقف و کف یک رگه زغالی به طوریکه زغال به سمت بیرون فشرده شود",
        "نازک شدگی لایه سنگ",
        "الف نازک‌شدگی یا فشردگی مشخص یک لایه سنگ",
        "به عنوان مثال به هم رسیدن دیواره‌های یک رگه",
        "یا بالا و کف یک لایه زغال‌‌سنگ",
        "به نحوی که کانه یا زغال‌سنگ کم‌وبیش به صورت کامل جابجا شود",
        "ب بخش نازک یا باریک یک کانسار",
        "بخشی از یک زون کانی که تقریبا قبل از گسترش آن در محلی دیگر برای تشکیل یک کانسار بزرگ",
        "ناپدید می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pinch out",
      "Meanings": [
        "نازک شدن",
        "نازک شدن تا ازبین‌رفتن",
        "پایان یا انتهای یک طبقه",
        "رگه یا بخش دیگری از سنگ که به‌شکل پیشرونده در جهت افقی باریک یا نازک می‌شود تا از بین میرود و سنگ‌های جدا از هم",
        "به هم می‌رسند. به ویژه یک تله چینه‌شناختی حاصل نازک شدگی ماسه سنگ متخلخل یا نفوذ‌پذیر در بین دو لایه شیل نفوذناپذیر. ویژگی سنگ‌شناختی طبقه عموما در لبه نازک‌شده حفظ می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pinch-and-swell structure",
      "Meanings": [
        "ساخت باقلایی",
        "وضعیت ساختمانی که عموما در رگه‌‌های کوارتز و پگماتیت‌ها در سنگ‌های دگرگونی دیده می‌شود که درآن رگه در فواصلی نازک و مجددا ضخیم میشود. رمبرگ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pinchite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Hg++5O4Cl"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pingguite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Bi+++6Te++++2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pingo",
      "Meanings": [
        "یخ آماس",
        "الف یک پشته منجمد بزرگ",
        "به ویژه یک پشته بزرگ مخروطی یخ پوشیده از خاک عموما با ارتفاع",
        "متر و قطر بیش از 400 متر که به صورت بخشی توسط فشار هیدروستاتیک آب داخل یا در زیر مناطق قطبی با یخبندان دایمی بخصوص کانادا و در طی بیش از یک سال بالا آمده است",
        "یک تپه یا پشته بر آمده در خا ک‌های مناطق منجمد که دارای هسته یخی است. گاهی راس پوسته آن به علت ذوب یخ جداشده یا فرو می‌ریزد و در نتیجه یک دهانه ستاره‌ای شکل تشکیل می‌شود",
        "این واژه همچنین برای این نوع فرورفتگی به کارمی‌رود. مونک‌هوس",
        "ص237. گنبدی که اغلب شبیه به یک آتشفشان کوچک است. این واژه برای اینگونه عوارض توسط پورسیلد",
        "ص46 معرفی شده است",
        "جمع: pingos",
        "ب واژه به کار رفته در موارد متعدد",
        "همچون یک تپه یا پشته مخروطی یا یک تپه کاملا پوشیده از ورقه یخی که وجود آن با نشانه‌های سطحی مشخص می‌شود. ADTIC, 1955, p."
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pinhole drilling excavation",
      "Meanings": [
        "حفاری اولیه مته ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pinnacle",
      "Meanings": [
        "ستون سنگی نوک تیز",
        "در ریف: یک منار یا ستون سنگی یا مرجانی کوچک و مجزا که تا حدودی غوطه‌ور یا شناور است",
        "یک قطعه ریف کومه ای مرکب از مرجان که به شکل نوک‌تیز به سمت بالا با شیب بین 45 درجه تا نزدیک قایم",
        "دراطراف یک کولاب حلقوی",
        "اغلب به صورت بالاآمده تا نزدیکی سطح آب",
        "رشد می‌کند",
        "در زمین‌ریخت‌شناسی: الف یک برج بلند",
        "ظریف و مخروطی یا ستون منار مانند سنگ که یا به صورت مجزاست و یا در قله یک کوه یا تپه می‌باشد",
        "به ویژه یک قله بزرگ. ب تپه یا کوه با قله نوک‌تیز",
        "در چینه شناسی: ستون زمین شناسی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pinnacle reef",
      "Meanings": [
        "ریف ستونی نوک تیز",
        "الف مترادف برج ریف",
        "ب واژه به کار رفته در حوضه میشیگان برای یک پشته ریفی مجزای استروماتوپوروییدی",
        "جلبکی در میان سنگ‌های سیلورین میانی تحت الارضی که اکنون دولومیتی شده است",
        "بیشتر آنها تولید کننده نفت هستند. این ریف‌ها دارای بیش از 500 آکر مساحت و 500 فوت ارتفاع",
        "با شیبی ندرتا بیش از 15 درجه می‌باشند. این ریف‌ها بیشتر به پشته‌ها شباهت دارند تا به ستون‌های حقیقی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pinnacled iceberg",
      "Meanings": [
        "کوه یخ ستونی نوک تیز",
        "یک کوه یخ نامنظم",
        "شکل‌گرفته و فرسایش‌یافته به روشی نظیر بلند شدن با منارها و قله ها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pinnate venation",
      "Meanings": [
        "رگه بندی پرمانند",
        "نوعی رگه‌بندی شبکه‌ای که در آن رگه‌های ثانویه از رگبرگ میانی در الگوی موازی",
        "منشعب می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pinning",
      "Meanings": [
        "کمربند سازی سقف",
        "نگاهداری معلق معدن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pinnoite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: MgB2O4•3 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pinnule",
      "Meanings": [
        "پینول",
        "برگچه به آخرین اجزاء یک گیاه گفته می‌شود",
        "در کرینوییدها",
        "برانشه‌های کوچک ونازک متصل به بازو"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pintadoite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ca2V2O7•9 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pinwheel garnet",
      "Meanings": [
        "گارنت گلوله برفی",
        "گارنت پورفیروبلاستیک با ادخال‌های کاملا مرتب به نحوی که چرخش را در طول تشکیل نشان می‌دهند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pipe",
      "Meanings": [
        "لوله",
        "یک لوله قایم که مواد ماگما از آن عبور کرده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pipe clay",
      "Meanings": [
        "رس لوله ای",
        "الف رس سفید تا سفید مایل به خاکستری کاملا پلاستیک",
        "عملا فاقد آهن",
        "مناسب برای استفاده در پیپ‌های توتون. این واژه شامل هر نوع رس سفید‌رنگ با پلاستیسیته قابل ملاحظه می‌باشد",
        "ب توده‌ای از رس ریز عموماعدسی‌شکل",
        "تشکیل‌شده در سطح سنگ بستر که روی آن شن‌های عمیق مربوط به بسترهای رودخانه‌ای قدیمی قراردارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pipe culvert",
      "Meanings": [
        "ابگذر لوله ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pipe culverts",
      "Meanings": [
        "آبگذرهای لوله ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pipe jacking",
      "Meanings": [
        "لوله رانی",
        "دراین روش تونلسازی",
        "همزمان باحفرجبهه کارتونل",
        "بااعمال نیروهای افقی برلوله‌های فولادی یابتنی",
        "آنهارا به جلو می‌رانند و بدین منظور",
        "ازجکهای هیدرولیکی قوی استفادهمی کنند. حفاری جبهه کارنیز توسط دست یاماشین انجام میگیرد. مقاوم بودن سازه",
        "تامین پوشش ضدآب",
        "وجوداتصالات کمتر در سیستم نگهداری",
        "انعطاف پذیری سیستم",
        "کاهش ریسک نشست زمین",
        "عدم نیازبه نگهداری دایمی ازجمله مزایای این روش هستند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pipe kimberlitic",
      "Meanings": [
        "تنوره‌های کیمبرلیتی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pipe network",
      "Meanings": [
        "شبکه لوله کشی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pipe or neck",
      "Meanings": [
        "نک یا تنوره",
        "در اثر فرسایش مخروط آتشفشان",
        "مواد آتشفشانی در داخل دودکش به صورت سنگ آذرین درآمده و ستونی را بوجود می‌آورد که نک نام دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pipe roofing",
      "Meanings": [
        "طاق زنی با لوله",
        "دراین روش لوله هایی درچالهای اطراف تونل کار گذاشتهمی شود. بدین ترتیب جداره‌های جانبی وسقف تونل تقویتمی شود واین امرباتزریق دوغاب تکمیل می‌گردد. این روش درتونلهای زیرآبی که از مناطق گسله میگذرد کاربرد دا رد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pipe sleeve",
      "Meanings": [
        "غلاف لوله"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pipe-rock",
      "Meanings": [
        "ماسه سنگ دریایی",
        "ماسه‌سنگ دریایی دارای ساخت‌های فسیلی لوله ای فراوان"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pipestone",
      "Meanings": [
        "سنگ رسی",
        "سنگ رسی صورتی رنگ یا لکه‌دار که هندیان داخل پیپ‌های توتون را با آن میتراشیدند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pipette",
      "Meanings": [
        "پیپت",
        "این وسیله برای برداشتن حجم دقیقی از محلولها به کار می‌رود. انواع مختلفی دارد مانند: پیپت مدرج",
        "پیپت سرنگ دار",
        "پیپت ژوژه و غیره",
        "پیپت حبابدار فقط جحم مشخصی را نشان می‌دهد و از دقت بالایی برخوردار است ولی پیپت مدرج احجام مختلفی را نشان می‌دهد هر چه پیپت کوچکتر باشد دقت عمل آن بیشتر است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piping",
      "Meanings": [
        "فرسایش تونلی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pipkrake",
      "Meanings": [
        "یخ سوزنی",
        "الف بلور کوچک میله‌ای یا شبه سوزنی از یخ با طول",
        "/2 سانتیمتر که دقیقا در زیر سطح خاک و به صورت عمودی نسبت به سطح خاک در منطقه‌ای که دما روزانه در اطراف نقطه انجماد نوسان می‌کند",
        "رشد می‌نماید. این بلور در نواحی یخبندان رشد کرده و بر جورشدگی مواد و حرکت پایین شیب مواد سطحی تاثیر می‌گذارد",
        "ب بند",
        "خوشه یا تخلخل یخهای سوزنی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piracy",
      "Meanings": [
        "آبدزدی",
        "گیراندازی",
        "اسارت",
        "تصرف",
        "جذب رودها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piracy stream",
      "Meanings": [
        "آب ربایی رود",
        "تغییر مسیرزهکشی یک رودخانه که ناشی از فرسایش بالادست جریان دیگری است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pirate stream",
      "Meanings": [
        "رودخانه آب‌دزد",
        "گرفتار شدن رودخانه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pirated stream",
      "Meanings": [
        "رودخانه دزدیده شده",
        "رودخانه به اسارت در آمده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piretite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ca UO2 3 SeO3 2 OH",
        "H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pirquitasite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ag2ZnSnS"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pirssonite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Na2Ca CO3 2•2 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pisanite",
      "Meanings": [
        "پیزانیت",
        "ترکیب شیمیایی: Fe, Cu SO4. 7H2O",
        "درصد مواد: FeO=25. 9% SO3=28. 8% H2O=45. 3% درصد CuO در آن از 9 تا 18%",
        "سیستم تبلور: مونوکلینیک",
        "رده بندی: سولفات",
        "رخ: کامل",
        "مطابق با /001/",
        "جلا: شیشه ای",
        "شفافیت: نیمه شفاف",
        "اشکال ظاهری: دانه ای",
        "استالاگتیتی",
        "پوسته ای",
        "قشری",
        "ژیزمان: فراوان; آلمان",
        "اسپانیا",
        "سوید",
        "چک و اسلواکی",
        "یوگسلاوی و مجارستان",
        "خواص شیمیایی: محلول در آب",
        "رنگ کانی: سبزروشن",
        "آبی روشن",
        "رنگ خاکه: سفید",
        "تشابه کانی شناسی: کالکانتیت",
        "پاراژنز: هالوتریکیت",
        "ملانتریت و دیگر سولفات‌ها",
        "منشا تشکیل: ثانوی",
        "شکل بلورها: منشورهای کوتاه",
        "پهن و ضخیم",
        "محل پیدایش: چک و اسلواکی",
        "محلول در آب",
        "کانی مشابه آن کالکانتیت است",
        "نام آن ازنام شیمیست فرانسوی F. Pisani گرفته شده است",
        "سختی",
        "چگالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pisces",
      "Meanings": [
        "برج حوت",
        "دوازدهمین صورت فلکی در منطقه البروج و دوازدهمین برج"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pisiform",
      "Meanings": [
        "نخود شکل",
        "نخودسا",
        "از نظر اندازه و شکل شبیه به یک نخود",
        "به عنوان مثال یک «کنکرسیون نخودی شکل» یا نخودسنگ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pisoid",
      "Meanings": [
        "پیزویید"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pisolite",
      "Meanings": [
        "پیزولیت",
        "پیزولیتها مانند اوولیتها دارای لایههای متحدالمرکز بوده و منشا غیرآلی دارند. ولی اندازه آنها از 2 میلیمتر بزرگتر بوده و لایههای آن خیلی بهم نزدیک و از طرفی منظم هستند و بدون هیچگونه آثار جانوران دریایی میباشند. پیزولیتها ممکن است در محیط خشکی و در موقع تشکیل خاک در بالای سفره آب زیرزمینی بخصوص در مناطق استوایی و نیمه استوایی بوجد بیایند. پیزولیتها همچنین در محیطهای با انرژی بیشتر مثل غارها و چشمههای آب گرم که انرژی آب زیاد است و یا در هنگام پروسه دیاژنز در بالای سفره آب زیرزمینی vadose در نزدیک ساحل دریا نیز تشکیل شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pistil",
      "Meanings": [
        "مادگی",
        "اندام تناسلی ماده در گل",
        "مرکب از تخمدان",
        "خامه در صورت وجود داشتن و کلاله. این اندام ممکن است مرکب از یک برچه مادگی ساده یا دو یا بیشتر برچه مادگی مرکب باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pistillate",
      "Meanings": [
        "مادگی‌دار",
        "گلی که دارای یک مادگی و فاقد پرچم است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piston corer",
      "Meanings": [
        "مغزه‌گیر پیستونی",
        "مغزه‌گیر اقیانوس‌شناسی مرکب از یک پیستون درون سیلندر که با ایجاد مکش",
        "اصطکاک را کاهش می‌دهد. انواع مختلفی از آن وجود دارد",
        "شامل مغزه‌گیر Ewing",
        "نمونه‌گیر Mackereth",
        "و مغزه‌گیر Kullenberg"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piston cylinder",
      "Meanings": [
        "دستگاه سیلندر پیستون فشار بالا",
        "از این دستگاه برای کاربردهای زیر استفاده می‌شود",
        "بررسی فرآیندهای ماگمایی دمای بالا و موقعیت یابی تودههای ماگمایی در پوسته قارهای",
        "شبیهسازی شرایط محیطی گوشته فوقانی فشار و دمای بالا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piston sampler",
      "Meanings": [
        "نمونهگیر سمبه ای",
        "نمونه گیر پیستونی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pit",
      "Meanings": [
        "چال",
        "چال دار کردن",
        "گودال",
        "حفره",
        "چاله",
        "سیاه چال"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pit board",
      "Meanings": [
        "تخته جداربند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pit chamber",
      "Meanings": [
        "محفظه گودال",
        "فضای بین محل گودال و مرز گنبدی یک گودال حاشیه‌ای سوارتز"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pit crane",
      "Meanings": [
        "جرثقیل ریلی درون پیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pit liner",
      "Meanings": [
        "محفظه فولادی",
        "پوشش فولادی چاهک توربین که به عنوان فرم داخلی و جداره نگهدارنده بتن اصراف گودال یا چاهک توربین به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pit map",
      "Meanings": [
        "نقشه معدن سطحی",
        "نقشه هابرای اهداف جمع آوری",
        "تهیه طرح وبرقراری ارتباط بین بخش بزرگی ازداده‌های مورد نیازدریک مطالعه امکان پذیری سطحی ضروری می‌باشند. این نقشه‌ها درمقیاس‌های متفاوت رسم می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pit run",
      "Meanings": [
        "مخلوط کن شن و ماسه",
        "شن کناره",
        "شن توده‌ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pit run earth",
      "Meanings": [
        "خاک هم آورده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pit run gravel",
      "Meanings": [
        "شن درهم",
        "هم آورده شنی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pit run gravel earth",
      "Meanings": [
        "خاک درهم"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pit-and-mound structure",
      "Meanings": [
        "ساخت گودال و پشته",
        "ساخت رسوبی مرکب از یک برجستگی کوچک تاول‌مانند",
        "با ارتفاع 1میلیمتر و قطر",
        "میلیمترکه در قله آن یک گودال کوچک کراتر مانند مرکزی با قطر بیش از 1 میلیمتر شبیه به یک اثر بارانی قرار دارد. این ساخت در طی رسوب گذاری سریع گل با ویسکوزیته کم",
        "توسط حباب‌های گاز یا جریان‌های آب ایجادشده در سطح",
        "تشکیل می‌شود. این واژه توسط کیندل 1916 معرفی شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pitch",
      "Meanings": [
        "زاویه میل",
        "پلانژ",
        "انحراف یک رگه",
        "بالا آمدن یک رگه. قیر نفت",
        "آسفالت",
        "زمین‌شناسی ساختمانی: زاویه بین افق و هر نوع عارضه خطی",
        "به عنوان مثال یک کانه پرعیار یا خطواره اندازه‌گیری‌شده در سطح دارای عارضه خطی فیلیپس"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pitch circle diameter",
      "Meanings": [
        "قطر دایره گام",
        "در توربین‌های پلتون",
        "قطر دایره ای را گویند که محور فواره و یا افشانه آب بر آن مماس است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pitch coal",
      "Meanings": [
        "زغال‌سنگ قیری",
        "الف زغال‌سنگ قیری شکننده و درخشان یا لیگنیت به شکل صدفی. ب نوعی کهربای سیاه زغال‌سنگ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pitch line",
      "Meanings": [
        "خط شیب"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pitch mastic",
      "Meanings": [
        "ماستیک قیری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pitch ore",
      "Meanings": [
        "کانه قیری",
        "الف پیچبلند",
        "ب کانه قیری مس"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pitched roof",
      "Meanings": [
        "بام شیبدار"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pitching",
      "Meanings": [
        "مایل",
        "سنگفرش",
        "فکافته"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pitching moment",
      "Meanings": [
        "لنگر نوسانی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pitchstone",
      "Meanings": [
        "قیرسنگ",
        "شیشه آتشفشانی با جلای موم‌مانند کدر. رنگ و ترکیب آن بسیار متنوع است",
        "دارای درصد آب بیشتری نسبت به ابسیدین می‌باشد. بلورک‌ها در مقطع نازک قابل تشخیص هستند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pitchy copper ore",
      "Meanings": [
        "کانه قیری مس",
        "اکسید مس تیره و قیرمانند",
        "مخلوطی از کریزوکولا و لیمونیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pitchy iron ore",
      "Meanings": [
        "کانه قیری آهن",
        "الف پیتیسیت",
        "ب تریپلیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pitiglianoite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Na6K2Si6Al6O24 SO4 •2 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pitted pebble",
      "Meanings": [
        "ریگ چاله‌ای",
        "ریگی که با فرورفتگی‌های غیر مرتبط با بافت سنگی",
        "که در آن ظاهر می‌شود",
        "یا با فرسایش تفریقی مشخص می‌گردد کونن",
        ". فرورفتگی‌ها از نظر اندازه از حفره‌های بسیار ریز حاصل ذرات ماسه تا پیاله‌هایی با عرض چند سانتیمتر و عمق یک سانتیمتر متغیر می‌باشند و در محل برخورد بین ریگ‌های مجاور فراوان هستند و حاصل پدیده انحلال فشارشی در نقاط تماس دانه‌ها به شمار می‌روند. این واژه همچنین برای قلوه‌سنگ‌ها به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pitticite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "سولفات آبدار آرسنیت آهن دار",
        "فرمول شیمیایی: Hydrous ferric arsenate sulfate Fe, AsO4, SO4, H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pitting",
      "Meanings": [
        "کرم خوردگی",
        "فرورفتگی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pitting corrosion",
      "Meanings": [
        "زنگ حفره ای",
        "خوردگی حفره ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pitwork",
      "Meanings": [
        "میله‌های پمپ",
        "راهنماهای چاه bunting",
        "مسیربالا رونده و … در یک چاه به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pityocladus",
      "Meanings": [
        "از سنگواره گیاهی گروه مخروطیان",
        "شاخه‌ها طویل وباریک وحامل برگهای ریزانوشاخه‌های کوتاه ومقاوم هستند. شاخه‌های کوتاه دارای پولک‌های غنچه مانند وبرگهایی که به صورت مارپیچی وفشرده قرار دارند. وپینول‌ها به صورت ساده",
        "خطی وتک رگبرگی است. range: jurassic"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pityocladus scarburgensis",
      "Meanings": [
        "از سنگواره گیاهی گروه مخروطیان",
        "شاخه‌ها طویل و باریک",
        "شاخه اصلی در حدود mm2 عرض دارد. سطح شاخه صاف تا تقزیبا برامده وبه صورت پراکنده است. آثار برگ گرد که همراه با تعدادی آثار عدسی شکل وجود دارد وعرض آنها 4/",
        "/0 است range: jurassic"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pivot",
      "Meanings": [
        "لولای متحرک",
        "لولا",
        "مفصل لولایی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pivotal fault",
      "Meanings": [
        "گسل چرخشی",
        "معادل تقریبی گسل لولایی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pivoted guide vanes",
      "Meanings": [
        "پره‌های هادی قابل تنظیم"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pixel",
      "Meanings": [
        "کوچکترین عنصر غیرقابل تقسیم صفحه نمایش"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pixmap",
      "Meanings": [
        "آرایه ای سه بعدی از بیتها که به صورت توده n آرایه دو بعدی و آرایههای تک بعدی عرضه می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "piypite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: K2Cu2 SO4 2O",
        "وجه تسمیه: از نام Boris I. Piyp",
        "زمین شناس روس",
        "نامهای دیگر این کانی: Caratiite"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "placed rockfill",
      "Meanings": [
        "چیده سنگریز",
        "سنگچین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "placed-stone facing",
      "Meanings": [
        "سنگفرش"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "placement water content",
      "Meanings": [
        "رطوبت خاکریز"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "placer",
      "Meanings": [
        "پلاسر",
        "نهشته ای که از تمرکز کانیهای سنگین به صورت مکانیکی به وسیله جریانات رودخانه و امواج تشکیل می‌شود. پلاسرها دارای ذخایری از طلا",
        "قلع",
        "پلاتین",
        "الماس و سایر مواد ارزشمند می‌باشند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "placer claim",
      "Meanings": [
        "مطالبه پلاسری",
        "مطالبه‌ای روی یک ذخیره پلاسری که مورد اکتشاف قرار گرفته است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "placer deposit",
      "Meanings": [
        "کانسارهای پلاسری",
        "کانسارهای پلاسری انباشته‌های مکانیکی از نوع نهشته‌های نابرجا هستند که طی فرآیندهای رسوبی تمرکز دهنده کانیهای سنگین",
        "تشکیل می‌گردند. تمرکز کانیهای سنگین در این فرآیندهای رسوبی تمرکز دهندهکانیهای سنگین",
        "تشکیل می‌گردند. تمرکز کانیهای سنگین در این فرآیندها",
        "جدایش ثقلی مکانیکی در مقابل هوازدگی داشته باشند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "placer mining",
      "Meanings": [
        "معدن کاری پلاسری",
        "استخراج پلاسری",
        "استخراج و تغلیظ فلزات یا کانی‌های سنگین از ذخایر پلاسری به کمک روش‌های مختلف",
        "عموما با استفاده از تزریق آب"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "placer minning",
      "Meanings": [
        "استخراج آبرفتی",
        "این روش برای استخراج کانسارهای فاقداستحکام یابااستحکام کم",
        "نظیرماسه یاشن که حاوی کانه‌های سنگین با ارزش به حالت آزادهستند",
        "به کارمی رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "placer ore deposit",
      "Meanings": [
        "کانسار پلاسری",
        "کانسارهای پلاسری انباشته‌های مکانیکی از نوع نهشته‌های نابرجا هستند که طی فرآیندهای رسوبی تمرکز دهنده کانیهای سنگین",
        "تشکیل می‌گردند. تمرکز کانیهای سنگین در این فرآیندهای رسوبی تمرکز دهندهکانیهای سنگین",
        "تشکیل می‌گردند. تمرکز کانیهای سنگین در این فرآیندها",
        "جدایش ثقلی مکانیکیدر مقابل هوازدگی داشته باشند",
        "کانیهای پلاسری که بدرجات مختلف دارای ویژگیها فوق هستند عبارتند از",
        "کاسیتریت",
        "کرومیت",
        "مس",
        "الماس",
        "گرونا",
        "ایلمنیت",
        "مگنتیت",
        "پلاتین",
        "روتیل",
        "زیر کن",
        "یاقوت کروندوم قرمز ruby",
        "مونازیت فسفات خاکهای نادر ce, la, nd, th po4, sio",
        "زینوتایم xenotime=ypo",
        "سافیرshapire fine bluecorundum"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "placing",
      "Meanings": [
        "ریختن",
        "بتن ریزی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "placing of concrete",
      "Meanings": [
        "بتن ریزی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "placoderm",
      "Meanings": [
        "گروهی بخصوص از ماهیهای زره دار اولیه که تقریبا منحصرا در سنگ‌های دوره دونین یافت می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plagioclase",
      "Meanings": [
        "پلاژیوکلاز",
        "سیستم تبلور: تری کلینیک",
        "رده بندی: سیلیکات",
        "رخ: ضعیف",
        "مطابق با سطح /010/ و /001/",
        "جلا: شیشه ای",
        "صدفی",
        "شکستگی: نامنظم",
        "شفافیت: شفاف",
        "نیمه کدر",
        "نوع سختی: ترد",
        "اشکال ظاهری: بلوری",
        "آگرگاتدانه ای",
        "توده ای",
        "ژیزمان: فراوان; درگرانیت ها",
        "گرانودیوریتها",
        "دیوریت‌ها و بازالت‌های آندزیتی",
        "خواص شیمیایی: رنگ شعله را سبز رنگ می‌کند",
        "نامحلول در اسیدها",
        "ترکیب شیمیایی آن آمیزش‌های مختلف آلبیت تا آنورتیت است",
        "رنگ کانی: سیاه",
        "خاکستری سیاه",
        "آبی",
        "مرواریدی",
        "قرمز",
        "رنگ خاکه: سیاه",
        "تفاوت با کانی‌های مشابه: سختی",
        "چگالی",
        "انحلال در اسیدها",
        "اشعه X",
        "خواص نوری",
        "واکنش‌های شیمیایی",
        "تشابه کانی شناسی: آمبلی گونیت",
        "اسکاپولیت",
        "ژهلنیت",
        "میلیلیت",
        "اورتوز",
        "سانیدین",
        "میکروکلین",
        "پاراژنز: مسکویت",
        "بیوتیت",
        "کوارتز",
        "منشا تشکیل: ماگمایی",
        "پگماتیتی",
        "متیوریتی",
        "فیلون‌های تیپ آلپی",
        "شکل بلورها: منشوری",
        "قرصی شکل",
        "ماکله",
        "کاربرد: کاربرد عمده ای در صنایع سرامیک دارد",
        "محل پیدایش: سوییس",
        "کاربرد عمده ای در صنایع سرامیک دارد",
        "نام آن از واژه پلاژیوکلاز اخذ شده است",
        "سختی",
        ".",
        "چگالی: 2."
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plagioclase rock",
      "Meanings": [
        "سنگ پلاژیوکلازی",
        "نام دیگر آنورتوزیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plagioclases",
      "Meanings": [
        "پلاژیوکلاز‌ها",
        "ترکیب شیمیایی آنها آمیزش‌های مختلف از آلبیت تا آنورتیت",
        "خواص شیمیایی: نامحلول در اسید‌ها _ رنگ شعله را سبز رنگ می‌کند",
        "تشابه کانی شناسی: آمبلی گونیت _ اسکاپولیت _ ژهلنیت_میلیلیت_ اورتوز _ سانیدین _ میکروکلین",
        "تفاوت با کانی‌های مشابه: چگالی _انحلال در اسیدها_ اشعه x _ خواص نوری _واکنش‌های شیمیایی",
        "ژیزمان: فراوان",
        "در گرانیت‌ها و گرانودیوریت ها",
        "بازالت‌های آندزیتی",
        "پاراژنز: مسکویت",
        "بیوتیت",
        "اورتوز",
        "کوارتز",
        "اشکال ظاهری: توده ای",
        "آگرگات دانه ای",
        "بلوری",
        "رده بندی: سیلیکات",
        "سیستم تبلور: تری کلنیک",
        "جلا: شیشه ای",
        "صدفی_ نیمه شفاف",
        "کدر",
        "شکستگی نامنظم",
        "سختی: 6 _ 6.",
        "چگالی: 2. 61 _ 2.",
        "شکل بلور: قرصی شکل",
        "ماکله",
        "منشوری",
        "رخ ضغیف در سطوح 010 و",
        "منشا تشکیل: کماتیتی",
        "ماگمایی",
        "متیوریتی",
        "محل پیدایش: سوییس",
        "کاربرد: در صنایع سرامیک کاربرد دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plagionite",
      "Meanings": [
        "پلاژیونیت",
        "ترکیب شیمیایی: Pb5 Sb8 S",
        "درصد مواد: Pb=40. 75% Sb=37. 78% S=21. 47%",
        "سیستم تبلور: مونوکلینیک",
        "رده بندی: سولفور",
        "رخ: کامل",
        "مطابق باسطح /112/",
        "جلا: فلزی",
        "شکستگی: نامساوی",
        "شفافیت: کدر اپاک",
        "اشکال ظاهری: بلوری",
        "تجمع بلورهای پهن و کوتاه",
        "اغلب خوشه ای",
        "توده ای",
        "ژیزمان: کمیاب; آلمان",
        "روسیه و بولیوی",
        "خواص شیمیایی: درشعله ذوب می‌شود",
        "در اسیدکلریدریک گرم محلول است",
        "با آب تمیز می‌شود",
        "رنگ کانی: سیاه",
        "خاکستری سیاه",
        "رنگ خاکه: خاکستری تیره متمایل به قرمز",
        "تشابه کانی شناسی: سمسیییت",
        "جمسونیت",
        "بولانژریت",
        "پاراژنزSb",
        "Pb",
        "نمکهای سولفاته",
        "منشا تشکیل: هیدروترمال",
        "شکل بلورها: پهن و کوتاه",
        "محل پیدایش: بولیوی",
        "با آب تمیز میشود",
        "کانیهای مشابه آن سمسیییت",
        "بولانژریت که از نظر عکس العمل‌های شیمیایی از یکدیگر قابل تفکیک اند",
        "نام آن از کلمه یونانی Plagios به معنای مایل گرفته شده است",
        "سختی: 2.",
        "چگالی: 5."
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plain",
      "Meanings": [
        "دشت",
        "جلگه",
        "یک ناحیه وسیع مسطح همراه با شیب ملایم",
        "و معمولا کم ارتفاع"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plain bar",
      "Meanings": [
        "میلگرد ساده",
        "میلگرد صاف"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plain concrete",
      "Meanings": [
        "بتن ساده",
        "بتن غیر مسلح",
        "بتن بدون آرموتور",
        "بتن معمولی",
        "بتن مسلح نشده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plain of erosion",
      "Meanings": [
        "جلگه فرسایشی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plain of marine denudation",
      "Meanings": [
        "سطح برهنه سازی دریایی",
        "سطح هموار یا نسبتا هموار فرسایش یافته در نتیجه پیشروی تدریجی امواج اقیانوس بر روی خشکی",
        "یا سطحی مجازی که نماینده بالاآمدگی و فرسایش بخشی می‌باشد. این مفهوم اولین بار توسط رمزی 1846 مشخص شد",
        "بهر حال این واژه اغلب برای دشت ایجادشده در اثر عوامل خشکی یا غیردریایی که متعاقبا به زیر آب رفته و فرسایش موجی نقش بسیار ناچیزی در تشکیل آن داشته است",
        "به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plain of marine erosion",
      "Meanings": [
        "سطح فرسایش دریایی",
        "پلاتفرم بزرگ فرضی نماینده سطحی صاف با عرض نامحدود",
        "ایجادشده زیر سطح دریا توسط حفاری‌های حاصل فرآیندهای دریایی که برای مدت زمانی بسیار طولانی عمل می‌نمایند",
        "فرسایش نهایی پلاتفرم"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plain sedimentation",
      "Meanings": [
        "ته نشینی ساده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plaine failure",
      "Meanings": [
        "ریزش صفحه ای",
        "ریزش صفحه ای در طول انواع مختلف ناپیوستگی‌ها درمقیاس پله بین گذرگاهی ودیواره کاواک اتفاق می‌افتد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plait point",
      "Meanings": [
        "نقطه بحرانی",
        "نقطه‌ای که نماینده شرایطی است که در آن دو فاز مزدوج",
        "مشابه هم با هم یکی می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plalliail sinus",
      "Meanings": [
        "دندانه ای در بخش پشتی عقبی خط پالیال دو کفه ای سیفون دار در جایی که سیفون به صدف وصل می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plan",
      "Meanings": [
        "پلان",
        "نقشه",
        "یک نقشه که ویژگیهایی مثل کارگاه‌های معدن یا ساختارهای زمین شناسی بر روی یک پلان افقی را نشان می‌دهد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plan position indicator",
      "Meanings": [
        "نشانگر موقعیت یاب",
        "ابزار نمایش راداری مرکب از یک نوسان‌نگار رادارنما مجهز به یک میله کاتدی و یک آنتن چرخشی برای پویش افقی تمامی یا بخشی از یک مدار کامل که به شکل بصری یا تصویری در موقعیت صفحه نقشه",
        "حدود و جهت سمت یا راستای یک شیء نظیر یک کشتی",
        "ساختمان",
        "پرتگاه",
        "یا کوه را نشان می‌دهد",
        "و پژواک‌های منعکس‌شده از آنها به شکل لکه‌های نوری است که روشنایی آنها مرتبط با شدت علایم شناسایی شده از هدف توسط رادار است. موقعیت رادار در مرکز نشانگر نمایش داده می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plan strain",
      "Meanings": [
        "تغییر شکل صفحه ای",
        "تغییر شکلی که گسترش در دو بعد و فشار در یک بعد می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plan surveying",
      "Meanings": [
        "نقشه برداری مستوی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plan view",
      "Meanings": [
        "تصویر از بالا",
        "نمای طرح"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planar",
      "Meanings": [
        "صفحه‌ای",
        "مسطح",
        "مستقر به صورت یک صفحه یا در صفحات مختلف که کم‌وبیش بر توازی دلالت دارد نظیر لایه‌بندی یا رخ. این مفهوم عبارت از آرایش دوبعدی در مقابل آرایش یک بعدی خطی است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planar cross bedding",
      "Meanings": [
        "لایه بندی متقاطع صفحه ای",
        "الف طبقه‌بندی مورب که درآن سطوح زیرین لایه‌بندی سطوح صاف فرسایشی هستند مک‌کی و ویر",
        "ص 385. این عارضه نتیجه شیب‌دارشدن و رسوبگذاری متعاقب آن است",
        "ب طبقه‌بندی مورب توسط دسته لایه‌های مسطح شناخته می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planar element",
      "Meanings": [
        "عنصر ساختاری تخت",
        "مولفه ای از سطح که دارای دو بعد بسیار بزرگ‌تر از بعد سوم است",
        "نمونه‌های آن شامل لایه‌بندی",
        "کلیواژ و شیستوزیته است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planar features",
      "Meanings": [
        "عوارض صفحه‌ای",
        "سطوح میکروسکوپی موازی و نزدیک به هم که از سطوح رخ از طریق وجود کانی‌های دگرگونی ضربه ای به ویژه کوارتز و فلدسپات متمایز شده و به عنوان شاخص‌های اصلی و مهم دگرگونی ضربه ای محسوب می‌شوند. ساخت‌ها به طور مشخص چندگانه می‌باشند اغلب بیش از پنج سطح مجزا در یک دانه دیده می‌شود و به صورت موازی در شبکه بلورین میزبان جهت یافته‌اند. این سطوح به صورت تجربی توسط فشارهای ضربه ای 80 تا 250 کیلوبار تولید شده اند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planar flow structure",
      "Meanings": [
        "ساختار جریانی صفحه‌ای",
        "ساختار جریان ورقه ای platy flow structure"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planatable map",
      "Meanings": [
        "نقشه تخته سه پایه ای",
        "نقشه تهیه‌شده توسط روش‌های پیمایشی متحرک و شامل نقشه‌های تهیه‌شده به کمک ترسیم کامل ناحیه روی یک نقشه اصلی و هم‌ترازکردن ناحیه روی نقشه اصلی صفحه ای می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planate",
      "Meanings": [
        "سطح تخت",
        "صفت: سطحی که بعلت فرآیند پهن‌شدگی",
        "مسطح شده است",
        "به عنوان مثال سنگفرش",
        "یک سطح نسبتا فرسایشی تخت است",
        "فعل: احیاشدن یک دشت یا سایر سطوح مسطح"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planation surface",
      "Meanings": [
        "سطح تخت شدگی",
        "سطح فرسایشی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planche",
      "Meanings": [
        "لغزش لایه‌های زمین شناسی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plancheite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Cu8Si8O22 OH 4• H2O",
        "وجه تسمیه: از نام J. Planche افریقایی",
        "نامهای دیگر این کانی: Bisbeeite"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane",
      "Meanings": [
        "صفحه‌",
        "سطح",
        "شکل دوبعدی فاقد خمیدگی",
        "به طور ایده‌‌آل یک سطح هموار یا صاف. در زمین‌شناسی این واژه برای سطوحی نظیر سطح لایه‌بندی یا هر سطح پهن به کار می‌رود. صفت: مسطح"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane bed",
      "Meanings": [
        "لایه مسطح",
        "لایه رسوبی فاقد بر آمدگی یا فرورفتگی‌های بزرگ‌تر از حد اکثر اندازه ذرات تشکیل دهنده لایه. سیمونز ودیگران",
        "vii ص. این لایه مشخص‌کننده بخش زیرین رژیم جریان فوقانی است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane coordinates",
      "Meanings": [
        "مختصات صفحه‌ای",
        "الف دومختصاتی که معرف فاصله عمودی یک نقطه از یک زوج محور است که با زاویه قایمه یکدیگر را قطع می‌کنند و در سطح محورها محاسبه می‌شود",
        "ب سیستم مختصات در یک سطح افقی که برای توصیف موقعیت نقاط نسبت به یک منشا دلخواه برحسب مختصات صفحه به کار می‌رود. این روش برای مساحت‌های محدود که در آن‌ها خطای حاصل از جایگزین‌شدن یک سطح افقی به جای سطح منحنی زمین قابل چشم پوشی است",
        "به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane defect",
      "Meanings": [
        "کاستی صفحه‌ای",
        "نوعی کاستی بلوری که درطول سطح مرزی مرز خطی بین دو منطقه از یک بلور یا در طول مرز دانه‌ای بین دوبلور وجود دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane fault",
      "Meanings": [
        "گسل صفحه‌ای",
        "گسلی با یک سطح که بیشتر صفحه‌ای است تا منحنی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane group",
      "Meanings": [
        "گروه صفحه‌ای",
        "یکی از 17 نوع از الگو‌های دوبعدی که می‌تواند توسط یک شکل بی‌تقارن که با عملیات تقارنی جهت ایجاد یک واحد الگو تکرار می‌شود",
        "به وجود آید و سپس با برگرداندن",
        "جهت ایجاد یک الگوی ویژه ای که هر ناحیه دوبعدی را پرمی کند",
        "تکرار شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane jet",
      "Meanings": [
        "فوران یا جهش صفحه‌ای",
        "الگوی جریانی فوق چگال که در آن آب جریان‌یافته به شکل یک سهمی که عرض آن حدود سه برابر جذر فاصله پایین دست رود تا دهانه آن است",
        "گسترده می‌شود. مور"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane of composition",
      "Meanings": [
        "صفحه ترکیب",
        "واژه به کاررفته توسط کولیسون 1938 برای سطح تماس بین بخشی از قالب داخلی مرکب از ماده‌ای خمیره ای که در پوسته فسیلی قرار دارد و ماده ای نظیر کلسیت ثانویه که به طور بخشی درون بخش توخالی پوسته را پر کرده است. این واژه برای سطح افقی که هنگام پرشدن",
        "سخت می‌شود به کار میرود و نباید با سطح ترکیبی اشتباه شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane of contemporaneity",
      "Meanings": [
        "صفحه همزمانی",
        "واژه به کارفته توسط کاستر 1934 برای سطح افقی یا نزدیک به افقی بین واحدهای چینه‌شناختی دردرجه اول سازندها همانگونه که در مقطع دیده می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane of incidence",
      "Meanings": [
        "صفحه تابش",
        "سطحی که دارای یک پرتو تابش و عمود بر سطح در نقطه تابش است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane of maximum shear stress",
      "Meanings": [
        "سطح حداکثرتنش برشی",
        "هر یک از دو سطحی که در دو سوی محور تنش اصلی حداکثر و با زاویه 45 درجه نسبت به آن قرار دارد و با محور تنش اصلی متوسط موازی هستند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane of mirror symmetry",
      "Meanings": [
        "صفحه تقارن آینه‌ای",
        "عنصر تقارنی در یک بلور که عبارت از سطحی است که بلور را به دوبخش تقسیم می‌کند که هر بخش تصویر آینه‌ای دیگری است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane of polarization",
      "Meanings": [
        "صفحه قطبش",
        "سطح ارتعاش"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane of saturation",
      "Meanings": [
        "صفحه اشباع شدگی",
        "سطح ایستابی roche moutonnee صخره یخرفتی",
        "تپه یا پشته کوچک طویل بیرون زده از سنگ بستر که طوری توسط یک یخچال بزرگ تراشیده شده که محور بلندش در جهت حرکت یخ جهت یافته است. دارای یک طرف رو به بالای جریان بخش کم شیب است که گویا تورب ملایمی دارد و گرد شده و باریک است و یک طرف رو به پایین جریان پرشیب است که دارای شیب",
        "ناهموار و قطعه قطعه می‌باشد. اغلب ارتفاع چند متر و طول و پهنای چند متری دارد. این اصطلاح احتمالا توسط ساشور ابداع شده",
        "اما مدرکی که او از این اصطلاح استفاده کرده",
        "وجود ندارد. لانگ ول 1933. ساشور از کلمه moutonnee",
        "به معنای ناهموار",
        "ناصاف یا پیچان",
        "برای توصیف مجموعه ای از پشته‌های گرد شده در آلپ استفاده کرد. بعدها",
        "این اصطلاح برای برجستگی یخچالی منفرد استفاده شد که آنقدر توسط کندن یخساری ناهموار شده که از نظر بافت سطح و شکل طبیعی و کلی شبیه پشت گوسفند است اما این نوع سطح ساختاری اساسی در یخچال در نظر گرفته نمی‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane of stratification",
      "Meanings": [
        "صفحه چینه بندی",
        "سطح طبفه بندی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane of symmetry",
      "Meanings": [
        "سطح تقارن",
        "در بلورشناسی: سطح تقارن آینه‌ای",
        "در دیرینه‌شناسی: سطحی که یک پوسته رااز نظر تقارنی به دو بخش تقسیم می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane of vibration",
      "Meanings": [
        "سطح ارتعاش"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane polarized",
      "Meanings": [
        "قطبیده صفحه ای",
        "عبارت است از موج متحرک به عنوان مثال نور که قطبیده شده و در سطحی جداگانه مرتعش می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane strain",
      "Meanings": [
        "کرنش صفحه ای",
        "واتنش صفحه ای",
        "نغییر فرم نسبی دو بعدی",
        "حالتی از تغییر شکل که در آن تمامی تغییر مکان‌های حاصل از تغییر شکل با یک سطح",
        "موازی است و تغییر شکل طولی در یک جهت اصلی صفر است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane strain case",
      "Meanings": [
        "حالت کرنش صفحه ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane stress",
      "Meanings": [
        "تنش مسطح",
        "تنش دو بعدی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane structure",
      "Meanings": [
        "سازه صفحه ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane surveying",
      "Meanings": [
        "نقشه برداری مستوی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane symmetry group",
      "Meanings": [
        "گروه تقارن صفحه‌ای",
        "گروه مسطح"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane table",
      "Meanings": [
        "سه پایه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plane truss",
      "Meanings": [
        "خرپای مسطح. داربست مستوی",
        "خرپای مستوی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planerite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Al6 PO4 2 PO3OH 2 OH 8•4 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planet",
      "Meanings": [
        "سیاره",
        "یکی از اجرام تقریبا دایره ای شکل",
        "که به تعداد چندین صد عدد وجود دارد",
        "که در مسیرهای بیضوی که به عنوان مدارهای آنها شناخته شده به دور خورشیدمی گردند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planetary",
      "Meanings": [
        "سیاره‌ای",
        "الف مربوط به سیارات منظومه شمسی",
        "ب به طور کلی مربوط به زمین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planetary evolution",
      "Meanings": [
        "تکامل سیاره ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planetary geology",
      "Meanings": [
        "زمین‌شناسی سیاره‌ای",
        "علمی که اصول وروش‌های زمین‌‌شناسی را برای مطالعه سیارات و قمر‌های طبیعی آنها به کار می‌برد. این واژه غالبا مترادف با اختر‌شناسی به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planetary wave",
      "Meanings": [
        "موج سیاره‌ای",
        "موج جوی اصلی و برجسته که با طول‌موج زیاد",
        "دامنه نوسان قابل ملاحظه و شتاب به سمت غرب مشخص می‌شود. همچنین موج پیشرونده آزاد مشابهی در مدل اقیانوس که وجود آن هنوز به شکل متقاعدکننده ای نشان داده نشده",
        "ولی اعتقاد بر آن است که دارای حدود 1600 کیلومتر طول بوده و در نتیجه جذب گرانشی خورشید و ماه روی زمین به وجود می‌آید ولی بیشتر تحت تاثیر عمق آب و اثرات چرخشی زمین می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planetesimal hypothesis",
      "Meanings": [
        "فرضیه خرده سیاره ای",
        "فرضیه غباری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planetography",
      "Meanings": [
        "سیاره‌نگاری",
        "علم توصیفی عوارض فیزیکی سیارات"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planetoid",
      "Meanings": [
        "سیاره وار",
        "سیارک",
        "سیاره خرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planetology",
      "Meanings": [
        "سیاره شناسی",
        "واژه ای که در ابتدا برای مطالعه و تفسیر نشانه‌های سطحی سیارات و اقمار طبیعی آنها به کار می‌رود و سپس برای مطالعه مواد متراکم منظومه شمسی شامل سیارات",
        "اقمار",
        "سیارک‌ها",
        "شخانه‌ها و مواد درون‌سیاره‌ای به کار رفته است",
        "این واژه غالبا به صورت مترادف با اختر‌شناسی به کار می‌رود",
        "و توسط رانکاما 1962 بدین صورت دوباره تعریف شد: «علم جهانی که موقعیت و حرکات مواد و تغییرات انرژی همراه آن‌ها را درسیارات",
        "اقمار طبیعی آنها و سایر اجرام آسمانی با ماهیت مشابه را مورد بررسی قرار می‌دهد. »"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planeze",
      "Meanings": [
        "فلات گدازه",
        "یک شکل ناهموار فرسایشی حاصل از جریان گدازه که روی مخروط آتشفشانی را می‌پوشاند. این عارضه ممکن است بخش گوه‌ای شکل روی دامنه یک آتشفشان فرسایش‌یافته",
        "یا یک فلات پوشیده از گدازه باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planimeter",
      "Meanings": [
        "پهنه سنج",
        "سطح‌سنج",
        "مساحت‌سنج",
        "دستگاه اندازه گیری سطح",
        "دستگاه مساحت سنج مکانیکی",
        "ابزار مکانیکی برای اندازه‌گیری مساحت هر شکل صفحه‌ای به کمک یک نشانگر یا حرکت بازویی که مرز یا محیط آن را ردیابی می‌کند. این واژه به ویژه برای اندازه‌گیری مناطق نامنظم روی یک نمودار یا نقشه به کار می‌رود. با حرکت دادن نوک سوزن مربوط به آن دور محیط نقشه",
        "می‌توان مساحت آن را محاسبه کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planimetric",
      "Meanings": [
        "نقشه مسطحاتی",
        "نقشه ای که فقط فواصل افقی نقاط را نشان می‌دهد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planimetric map",
      "Meanings": [
        "نقشه مسطحانی",
        "نقشه ای که فقط نشانگر موقعیت افقی موضوعات جغرافیایی بدون عوارض توپوگرافی است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planimetry",
      "Meanings": [
        "پهنه سنجی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plank",
      "Meanings": [
        "الوار"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planking",
      "Meanings": [
        "تخته بندی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plankter",
      "Meanings": [
        "زیستمند شناور",
        "یک زیستمند شناور منفرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plankton",
      "Meanings": [
        "پلانکتون",
        "جانور شناور",
        "جانداران آبزی که شناگرانی غیر ارادی محسوب می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plankton equivalent",
      "Meanings": [
        "هم ارز پلانکتون",
        "رابطه شیمیایی کمی بین یک صورت از پلانکتون و دیگری",
        "به عنوان مثال در فیتوپلانکتون‌ها",
        "یک میلی گرم کربن= 2/3 میلی‌گرم ماده آلی خشک است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planktonic",
      "Meanings": [
        "جانداران آب زی شناور"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planoconformity",
      "Meanings": [
        "همسازی چینه ای",
        "واژه به کاررفته توسط کراس‌بای 1912 برای رابطه بین لایه‌های هم شیب که تقریبا از نظر ضخامت یکسان بوده و در همه‌جا به‌شکل محسوس با هم موازی هستند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "planoscope",
      "Meanings": [
        "سطح نما"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plant",
      "Meanings": [
        "کار گذاری",
        "لرزه شناسی: اسم: الف روشی که در آن یک ژیوفون در روی یا داخل زمین قرار داده می‌شود. مترادف: seismometer plant",
        "ب اتصال به زمین",
        "فعل: قراردادن یک ژیوفون در محل مخصوص خود روی زمین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plant indicator",
      "Meanings": [
        "نشانگر گیاهی",
        "گیاه معرف",
        "نبات شاخص"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plant mix",
      "Meanings": [
        "مخلوط کارخانه ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plant mixed concrete",
      "Meanings": [
        "بتن آماده",
        "بتن کارخانه ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plant power",
      "Meanings": [
        "توان نیرو گاه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plant uptake",
      "Meanings": [
        "جذب گیاهی",
        "جذب توسط گیاه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plasma",
      "Meanings": [
        "پلاسما",
        "ترکیب شیمیایی: SiO",
        "درصد مواد: SiO2=100% همراه با ادخالهای Al, Fe, Mg, Ca, Ni, Cr",
        "رده بندی: اکسید",
        "شکستگی: صدفی",
        "ژیزمان: نسبتا کمیاب; چک و اسلواکی و هندوستان دکن",
        "خواص شیمیایی: محلول در KOH",
        "رنگ کانی: سبز تا سبز تیره به علت انکلوزیون یا ادخال کلریت یا آمفیبول",
        "تشابه کانی شناسی: کالسدوین",
        "اوانسیت",
        "شکل بلورها: منشوری",
        "رشته ای",
        "کاربرد: بسیار کم",
        "برش آن به عنوان سنگ نازک و ظریف مصرف می‌شود",
        "محل پیدایش: چک و اسلواکی",
        "خواص فیزیکی و شیمیایی آن شبیه کالسدوین است. در قشرها و لایه‌های آلتره هوازده سنگهای اولترابازیک یافت میشود. مورد استفاده آن بسیار کم",
        "برش آن به عنوان سنگ نازک و ظریف مصرف میشود",
        "نام آن از زبان ایتالیایی نام سنگ سبز یافت شده در خرابه‌های رم است",
        "سختی: 6 –"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plaster conglomerate",
      "Meanings": [
        "کنگلومرای پلاسر",
        "کنگلومرای مرکب از تخته سنگ‌های مشتق از توده سنگ‌های رخنمون یافته که توده گوه‌ای شکلی را روی دامنه آن تشکیل می‌دهد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plaster stone",
      "Meanings": [
        "سنگ گچ",
        "ژیپس"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic",
      "Meanings": [
        "خمیر سان",
        "خمیری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic analysis",
      "Meanings": [
        "فراکافت خمیری",
        "تحلیل خمیری",
        "تحلیل پلاستیکی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic analysis of structure",
      "Meanings": [
        "تحلیل خمیری سازه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic bending",
      "Meanings": [
        "خمش خمیری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic clay",
      "Meanings": [
        "خاک رس پر مایه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic collapse",
      "Meanings": [
        "خرابی خمیری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic collapse analysis",
      "Meanings": [
        "تحلیل فروریختگی پلاستیک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic concrete",
      "Meanings": [
        "بتن خمیری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic crack",
      "Meanings": [
        "ترک خمیری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic cracking",
      "Meanings": [
        "ترک خوردگی پلاستیکی",
        "ترک خوردگی خمیری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic deformation",
      "Meanings": [
        "تغییر شکل خمیری",
        "تغییر شکل پلاستیکی",
        "تغییر شکل غیر قابل برگشت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic design",
      "Meanings": [
        "طرح خمیری",
        "طراحی خمیری",
        "طرح و محاسبه پلاستیک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic failure",
      "Meanings": [
        "گسیختگی خمیری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic joint-sealer",
      "Meanings": [
        "درزبند پلاستیکی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic limit",
      "Meanings": [
        "حد خمیری",
        "pl"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic limit test",
      "Meanings": [
        "آزمایش حد خمیری",
        "pl"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic material",
      "Meanings": [
        "جسم پلاستیک",
        "جسم خمیری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic moment of resistance",
      "Meanings": [
        "لنگر پلاستیگ مقاومت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic pipe institute  ppi",
      "Meanings": [
        "انجمن علمی لوله‌های پلاستیکی آمریکا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic relief map",
      "Meanings": [
        "نقشه برجسته پلاستیک",
        "نقشه توپوگرافی چاپ‌شده روی پلاستیک و سپس قالب‌ریزی‌شده توسط حرارت و فشار به شکل سه‌بعدی جهت نشان‌دادن برجستگی‌ها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic shrinkage",
      "Meanings": [
        "انقباض خمیری",
        "آبرفتگی پلاستیکی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic shrinkage crack",
      "Meanings": [
        "ترک جمع شدگی خمیری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic strain",
      "Meanings": [
        "کرنش خمیری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic strength",
      "Meanings": [
        "مقاومت خمیری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic welding",
      "Meanings": [
        "جوش نرم"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic yielding",
      "Meanings": [
        "تسلیم خمیری",
        "وادادگی خمیری",
        "سیلان خمیر سان",
        "تسلیم خمیر سان"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastic zone",
      "Meanings": [
        "منطقه پلاستیک",
        "منطقه‌ای مجاور منطقه گسیختگی یک دهانه انفجاری و با فاصله زیاد نسبت به محل برخورد",
        "این منطقه با دارابودن شکستگی‌های کمتر و تغییرشکل‌های دایمی کوچک",
        "از منطقه گسیختگی متمایز می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plasticity",
      "Meanings": [
        "شکل پذیری",
        "خاصیتی است که تحت آن",
        "سنگها می‌توانندبه طورمداوم و بدون شکسته شدن تغییرشکل پیدا کنند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plasticity chart",
      "Meanings": [
        "نمودار خمیری",
        "نمودار مومسانی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plasticity index",
      "Meanings": [
        "شاخص خمیری",
        "شاخص موم سانی",
        "میزان رطوبت خاک که در آن خاک به صورت پلاستیک در می‌آید و به صورت عددی بدین شکل تعریف می‌شود: حد مایع منهای حد پلاستیک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plasticity limit",
      "Meanings": [
        "حد خمیر سانی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plastotype",
      "Meanings": [
        "نمونه پلاستیکی",
        "گونه مصنوعی شکل داده‌شده یا قالب‌ریزی‌شده مستقیما از یک نمونه الگو"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plat",
      "Meanings": [
        "طرح",
        "نقشه کشی: الف نمودار ترسیم‌شده با مقیاس که نشان‌دهنده مرزها و تقسیمات یک قطعه زمین تعریف‌شده در پیمایش است و با تمامی داده‌های اصلی لازم برای تعیین و توصیف دقیق بخش‌های مختلف نشان‌داده‌شده همراه بوده است. تفاوت آن با نقشه در این است که نیازی به نشان‌دادن عوارض اضافی مصنوعی",
        "زهکشی و ناهمواری‌ها در آن نیست",
        "ب طرح یا نقشه دقیق و مبسوط نشان‌دهنده یک شهرستان",
        "زمین شخصی",
        "ماده معدنی یا سایر نواحی پیمایش‌شده و نشان‌دهنده تقسیمات واقعی یا پیشنهادی",
        "عوارض ویژه یا کاربری اراضی است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plat form",
      "Meanings": [
        "پلاتفرم",
        "منطقه نسبتا وسیع و مسطح کم شیب"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "platarsite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pt, Rh, Ru AsS"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plate",
      "Meanings": [
        "ورقه",
        "صفحه",
        "زمین از چندین صفحه اصلی و تعداد بیشتری صفحه فرعی تشکیل شده است. صفحات تکتونیکی بطور ثابت در حال حرکت هستند",
        "زمین‌شناسی: الف قطعه نازک مسطح سنگ نظیر یک ورقه یا ماسه‌سنگ متورق",
        "ب قطعه نازک سخت و پیچشی لیتوسفر زمین که ممکن است تصور شود که به صورت افقی حرکت نموده و در طول مناطق فعال لرزه‌ای به ورقه‌های دیگر متصل شده دنیس",
        "آتواتر",
        "ج یک بلور برفی به شکل یک صفحه شش‌ضلعی مسطح",
        "دیرینه‌شناسی: الف هر صفحه آهکی مجزا",
        "مسطح یا صفحه‌ای در اسکلت یک خارپوست",
        "مرکب از بلورهای جداگانه کربنات کلسیم. این واژه گاهی تنها برای صفحات خارجی «اما تمامی اجسام آهکی تشکیل‌شده که به عنوان چارچوب محافظ بخش‌های نرم یا صفحات مرکب به کار می‌روند» استفاده می‌شود",
        "ب ساخت مرکب از پلاتفرم‌های داخلی و خارجی و متصل‌شده به بخشی از محور یک کونودونت صفحه‌ای. این واژه به صورت ناصحیح برای اشاره به یک پلاتفرم به کار می‌رود",
        "ج لامینایی که بخشی از بدن یک جانور را تشکیل می‌دهد",
        "نظیر کفه یک نرم‌تن یا سخت پوست یا اسکلت داخلی مسطح یک اکتوکورالین بسیار ضخیم تحت عنوان scale فلس",
        "د ساخت مسطح",
        "آهکی و عموما رومبوهدرا ل",
        "تشکیل‌دهنده دورترین بخش یک receptaculitid merome"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plate beam",
      "Meanings": [
        "تیرورق"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plate girder",
      "Meanings": [
        "تیر ورق",
        "تیر ساخته شده از تسمه",
        "تیر مرکب"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plate girder with cover plate",
      "Meanings": [
        "تیر مرکب با صفحه تختی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plate load test",
      "Meanings": [
        "آزمون بارگذاری صفحه ای",
        "آزمونی که در آن فشار به صورت صفحه ای وارد می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plate loading test",
      "Meanings": [
        "آزمایش بارگذاری صفحه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plate margin",
      "Meanings": [
        "کناره صفحه",
        "حاشیه صفحه",
        "مرز صفحه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plate margins",
      "Meanings": [
        "حاشیه ورقه‌ها",
        "ورقه‌ها به صورت واحدهای مجزا از یکدیگر در حرکت بوده و از طریق حاشیه هایشان بر هم تاثیر می‌گذارند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plate resistance",
      "Meanings": [
        "مقاومت ورقه",
        "نیرویی که از حرکت ورقه جلوگیری می‌کند مانند زمانی که ورقه فرورونده در مقابل ورقه بالایی قرار می‌گیرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plate tectonic",
      "Meanings": [
        "زمین ساخت ورقه ای",
        "تکونیک صفحه ای",
        "نظریه ای است که طی آن مجموعه فرآیندهایی صفحات اصلی لیتوسفر را به صورت افقی در سراسر سطح زمین حرکت می‌دهند و از حرکات و فعل و انفعالاتشان زمین لرزه",
        "آتشفشان",
        "کوهزایی و دیگر فرایندهای زمین شناسی بوجود می‌آید"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plate tectonics",
      "Meanings": [
        "زمینساخت صفحه ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plateau",
      "Meanings": [
        "فلات",
        "سرزمین مرتفع و تقریبا هموار و مسطحی است که گهگاه رشته ارتفاعات و دره هایی نیز در آن به چشم می‌خورد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plateau basalt",
      "Meanings": [
        "بازالت فلاتی",
        "بازالت سیلی",
        "بازالتی که از نقاط داغ گوشته به روی پوسته می‌آید"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plateau eruption",
      "Meanings": [
        "فوران فلاتی",
        "جریان‌های متوالی گدازه که در صفحاتی روی یک منطقه وسیع پخش می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plateau glacier",
      "Meanings": [
        "یخچال فلاتی",
        "یخچال مرتفع",
        "قرار گرفته بر روی یک پهنه کوهستانی نسبتا مسطح",
        "و معمولا لبه‌های آن در یخچال‌های معلق ریزش می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plateau gravel",
      "Meanings": [
        "شن فلاتی",
        "ورقه‌های گسترده یا وصله‌های اغلب متراکم از ریگ که ناحیه همواری را روی تپه",
        "فلات",
        "یا مناطق مرتفع دیگر با ارتفاعی بالاتر از آنچه به صورت معمول توسط سکوهای رودخانه‌ای اشغال می‌شود در برمی گیرد. ممکن است معرف رسوب گسترش یافته قبلی باشد که در نتیجه حرکات زمین بالا آمده و بعلت فرسایش به میزان زیاد جا به جا شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plateau mountain",
      "Meanings": [
        "کوه فلاتی",
        "کوه کاذب ایجادشده توسط بریدگی یک فلات",
        "به عنوان مثال کوه‌های کاتسکیل"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plated beam",
      "Meanings": [
        "شاه تیر مرکب"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plate-equivalent",
      "Meanings": [
        "صفحه هم ارز",
        "بخشی از دیواره سلولی دینوفلاژله که تصور می‌شود موقعیتی هم‌ارز با نمونه‌ای که توسط یک صفحه دیواره اشغال می‌شود را در بر می‌گیرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "platform",
      "Meanings": [
        "سکو",
        "تختگاه",
        "ایوان زمین سکومانند و تقریبا\\\" تراز و مسطح را گویند",
        "در زمین‌ساخت: بخشی از قاره که توسط لایه‌های مسطح یا کمی شیب‌دار",
        "اساسا رسوبی که در اعماق مختلف توسط پی‌سنگ‌هایی که در طی تغییر شکل‌های اولیه سخت شده اند",
        "پوشیده می‌شود. تختگاه بخشی از یک کراتون است",
        "در دیرینه‌شناسی",
        "الف ساخت جانبی گستر‌ش‌یافته یا کفه دریایی در طول بخش داخلی یا خارجی محور قدامی‌",
        "خلفی یک کونودونت. این واژه همواره به صورت نادرست برای پلیت به کار می‌رود. ب پلاتفرم ماهیچه‌ای یک براکیوپود",
        "ج کف مسطح کاسه گل یک مرجان",
        "در ساحل شناسی: سطح فرسایشی زیر‌‌‌آبی با شیب ملایم یا مسطح که از به سمت دریا یا دریاچه گسترش یافته است",
        "در زمین‌ریخت‌شناسی",
        "الف یک واژه عمومی برای هر سطح افقی یا نزدیک به افق",
        "به عنوان مثال یک پادگانه یا پلکان",
        "یک لبه یا مکانی کوچک روی سطح یک پرتگاه",
        "یک قطعه‌زمین مسطح و مرتفع نظیر ریزفلات یا فلات",
        "دشت گون و یا هر سطح شیب‌دار",
        "ب فلات کوچک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "platform facies",
      "Meanings": [
        "رخساره سکویی",
        "رخساره فلات قاره‌ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "platform reef",
      "Meanings": [
        "ریفهای پلاتفرمی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "platina",
      "Meanings": [
        "پلاتین یا طلای سفید طبیعی",
        "فرمول شیمیایی: Pt",
        "درصد مواد: Pt=100% همراه با ادخال‌های بخشی Pd, Ir, Fe, Ni, Rh, Os",
        "سیستم تبلور: کوبیک مکعبی",
        "رده بندی: عنصر",
        "رخ: ندارد",
        "جلا: فلزی",
        "شکستگی: خشن",
        "شفافیت: کدر اپاک",
        "خاصیت مغناطیسی: ضعیف‌تر از آهن",
        "اشکال ظاهری: بلورهای کامل",
        "دانه ای",
        "بلوکی",
        "توده‌های بی شکل",
        "ژیزمان: کمیاب; اغلب در URSS",
        "کانادا ساربوری",
        "آفریقای جنوبی",
        "کلمبیا و اتیوپی",
        "خواص شیمیایی: به طور منحصر بفردی در اسیدها حل شده و نقطة ذوب آن تا 1773/5 درجة سانتی گراد بالا میرود",
        "رنگ کانی: خاکستری فولادی",
        "سفید نقره ای",
        "رنگ خاکه: خاکستری فولادی",
        "تفاوت با کانی‌های مشابه: چگالی و قابلیت انحلال در اسیدها",
        "تشابه کانی شناسی: آهن",
        "پاراژنز: ایلمنیت",
        "مگنتیت",
        "کرومیت و غیره",
        "منشا تشکیل: ماگمایی",
        "اولترابازیک",
        "آبرفتی",
        "شکل بلورها: بندرت مکعبی",
        "محل پیدایش: روسیه",
        "نام آن ازکلمه اسپانیایی plata به معنای نقره اقتباس گردیده است",
        "سختی",
        ".",
        "چگالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "platter",
      "Meanings": [
        "سینی",
        "دیس",
        "بشقاب بزرگ",
        "هر چیز پهن",
        "صفحه گرامافون",
        "پلاترها دیسک هایی هستند که از پلاستیک یا فلز ساخته می‌شوند. هر دو طرف این دیسک‌ها با لایه ای نازک اکسید آهن یا یک فلز مغناطیسی دیگر پوشانده شده است. از مرکز این دیسک‌ها محوری به نام spindle عبور کرده و وظیفه چرخاندن این دیسک‌ها را به عهده دارد. این لغت را نباید با plotter اشتباه گرفت. اگر داخل دیسک سخت را باز کنید. صفحه یا صفحات فلزی دایره ای مشاهده می‌کنید که به یک محور مشترک متصل هستند و با سرعت حول آن می‌چرخند. به هر یک از این صفحات فلزی platterگفته می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "platting",
      "Meanings": [
        "نقشه‌برداری",
        "فرآیند تهیه نقشه یک منطقه پیمایش شده",
        "رسم یک نقشه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plattnerite",
      "Meanings": [
        "پلاتنریت",
        "فرمول شیمیایی: PbO",
        "درصد مواد: Pb=86. 62% O=13. 38%",
        "سیستم تبلور: کوادراتیک",
        "رده بندی: اکسید",
        "رخ: ندارد",
        "جلا: فلزی قوی",
        "الماسی",
        "شکستگی: صدفی",
        "شفافیت: نیمه شفاف",
        "کدر اپاک",
        "نوع سختی: ترد",
        "اشکال ظاهری: بندرت بلوری",
        "آگرگاتتوده ای",
        "رشته ای",
        "ژیزمان: کمیاب; انگلیس",
        "امریکا",
        "مکزیک وایران",
        "خواص شیمیایی: به راحتی در HCl حل می‌شود و به سختی در H2SO4, HNO3 حل می‌شود",
        "رنگ کانی: خاکستری سیاه",
        "سیاه",
        "رنگ خاکه: قهوه ای",
        "تفاوت با کانی‌های مشابه: محتوای عناصر ردیاب",
        "تشابه کانی شناسی: پسیلوملان",
        "پاراژنز: سروزیت",
        "ژاروسیت",
        "ولفنیت",
        "پیرومورفیت و غیره",
        "منشا تشکیل: زون‌های اکسیدان ثانویه",
        "شکل بلورها: منشوری",
        "پیرامیدهای مضاعف",
        "محل پیدایش: ایران انارک",
        "نام آن از نام پلاتنر متالوژیست آلمانی گرفته شده است",
        "سختی: 5.",
        "چگالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "platy",
      "Meanings": [
        "ورقه‌ای",
        "صفحه‌ای",
        "مسطح",
        "ذره‌ای رسوبی با طول بیش از سه برابر ضخامت کری‌نین",
        "ص 142. ب ماسه‌سنگ یا سنگ آهک که دارای لامینه هایی با ضخامت بین 2 تا 10 میلیمتر است. مک‌‌کی",
        "ویر",
        "ص"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "platy flow structure",
      "Meanings": [
        "ساختار جریانی ورقی",
        "ساختی در سنگ‌های آذرین با صفحات تخت که معرف لایه‌بندی است",
        "این ساخت که بعلت فشردگی در طول سردشدن تشکیل می‌شود",
        "با سطوح سردشدگی موازی است",
        "و عموما با فرسایش تشدید می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "platy structure",
      "Meanings": [
        "ساختار صفحه‌ای",
        "ساخت جریانی صفحه‌ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "platynite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Bi, Pb 3 Se, S"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "playa",
      "Meanings": [
        "پلایا",
        "منطقه مسطح در مرکز یک حوضه فاقد زهکشی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "playa furrow",
      "Meanings": [
        "شیار پلایا",
        "بریدگی یا اثرکم‌عمق ولی مشخص برجامانده روی پلایا توسط یک پلایا خراش که بر روی بستر یا قبل از خشک‌شدن کامل پلایا",
        "حرکت کرده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "playfair law",
      "Meanings": [
        "قانون پلیفیر",
        "بیانیه مشهوری که بوسیله جان پلیفرعنوان شده که بیان می‌دارد که یک دره نتیجه عمل رودی است که در آن جریان داشته است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "playfair s law",
      "Meanings": [
        "قانون پلیفیر",
        "بیانیه مشهوری که بوسیله جان پلیفرعنوان شده که بیان می‌دارد که یک دره نتیجه عمل رودی است که در آن جریان داشته است",
        "گزاره‌ای عمومی در مورد رابطه سیستم‌های رودخانه‌ای با دره‌های آنها در مناطق دارای سنگ بستر و ساختار یکسان که برای مدت زمانی طولانی در معرض فرسایش رودخانه‌ای بوده‌اند",
        "بعبارت دیگر به رودخانه‌هایی که دره‌های خود را که از نظر اندازه متناسب با رودخانه‌های دربردارنده می‌باشند",
        "قطع نموده‌اند و رودخانه‌ای که هماهنگ با سطح به این دره‌ها می‌پیوندد. برای بیان کمی بخش اصلی قانون پلی‌فیر مراجعه شود به هورتون",
        "ص",
        "معادله17. این قانون توسط جان پلی‌فیر",
        "استاد فلسفه طبیعی دانشگاه ادینبورگ شرح داده‌شده است: \"به نظر میرسد هر رودخانه‌ای دارای یک شاخه اصلی است که از شاخه‌های مختلفی تغذیه می‌شود",
        "هر جریان آبی در دره متناسب با اندازه آن است",
        "و تمامی آنها با هم تشکیل یک سیستم از دره‌ها را می‌دهند که با هم مرتبط هستند و دارای هماهنگی خوبی در سرازیری‌ها هم در سطوح بالا و هم در سطوح پایین م"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "playfairite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pb16Sb18S"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plecoptera",
      "Meanings": [
        "راسته بال چین خورده ها. مگسهای روی سنگ کنار رودخانه ها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pleiades",
      "Meanings": [
        "ثریا",
        "پروین",
        "دسته ای مرکب از 6 تا 10 ستاره واقع در صورت فلکی ثور"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pleistocene",
      "Meanings": [
        "دور پلیستوسن متعلق به دوره کواترنری _ 0. 01 تا 1. 8 میلیون سال پیش",
        "عصر بخبندان‌های مکرر در نیمکره شمالی",
        "نام آن از واژه‌های یونانی «pleistos» به معنی اغلب و «ceno» به معنی جدید گرفته شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pleochroic formula",
      "Meanings": [
        "فرمول چندرنگی",
        "اصطلاحی برای چندرنگی بلور یا رنگ نور عبوری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pleochroic halo",
      "Meanings": [
        "هاله چندرنگی",
        "منطقه کوچک رنگی یا دربرگیرنده تاریکی و ایجادشده توسط بلور یا کانی پرتوزا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pleonaste",
      "Meanings": [
        "پلیوناست",
        "فرمول شیمیایی: Mg, Fe Al, Fe 2O",
        "درصد مواد: MgO=10. 78% FeO=19. 22% Fe2O3=42. 72% Al2O3=27. 28%",
        "سیستم تبلور: کوبیک مکعبی",
        "رده بندی: اکسید",
        "رخ: نا کامل",
        "جلا: شیشه ای",
        "شکستگی: صدفی",
        "شفافیت: غیرشفاف",
        "نیمه شفاف",
        "نوع سختی: شکننده",
        "اشکال ظاهری: بلوری",
        "آگرگاتدانه ای",
        "ژیزمان: تقریبا کمیاب; آلمان",
        "ایتالیا",
        "سوید",
        "ماداگاسکار",
        "ژاپن",
        "روسیه و…",
        "خواص شیمیایی: در اسیدها نامحلول است",
        "ذوب نمی‌شود",
        "رنگ کانی: سبز تیره",
        "سیاه",
        "رنگ خاکه: سفید",
        "تشابه کانی شناسی: مگنتیت",
        "اسپینل",
        "پاراژنز: دیوپسید",
        "فاساییت و غیره",
        "منشا تشکیل: دگرگونی مجاورتی",
        "شکل بلورها: اکتایدر",
        "محل پیدایش: ایتالیا",
        "کانیهای مشابه آن مگنتیت و اسپینل است",
        "نام آن از کلمه یونانی Pleonasmos بمعنای اضافی گرفته شده است",
        "سختی: 7.",
        "چگالی: 3."
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pleural",
      "Meanings": [
        "مربوط به قطعات کیتینی پهلوی بدن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pleural angle",
      "Meanings": [
        "زاویه قسمت جانبی",
        "زاویه بین دو خط راست قرارگرفته به صورت مماس با آخرین دو پیچ روی بخش‌های مقابل یک پوسته گاستروپودی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pleural furrow",
      "Meanings": [
        "شیار قسمت جانبی",
        "الف شیاری در طول سطح پرده جنب یک تریلوبیت",
        "ب شیار قطع‌کننده پرده جنب یک سخت‌پوست"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pleural suture",
      "Meanings": [
        "شیار قطعات پهلویی. درز پهلویی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plexus",
      "Meanings": [
        "شبکه",
        "در تکامل: شبکه تکاملی",
        "در زمین‌شناسی یخچالی: منطقه‌ای در رسوب نیمه‌یخساری که یک دیگ غول را احاطه می‌کند. استون"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plication",
      "Meanings": [
        "چین خوردگی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pliensbachian",
      "Meanings": [
        "آشکوب پلی اکنسباکین _ آشکوب دوره ژوراسیک پیشین یا لیاس",
        "تا 195 میلیون سال قبل",
        "در ناحیه پلی اکسباک آلمان توسط اوپل در سال 1858 ابرین نام خوانده شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plinian eruption",
      "Meanings": [
        "فوران آتشفشانی",
        "فوران انفجاری که درآن رودخانه پیوسته و متلاطمی از ماگمای متلاشی شده وگاز ماگمایی از دهانه آتشفشان",
        "با سرعت زیاد بیرون می‌ریزد. مقادیر زیاد تفرا آذرآوار و ستون‌های فورانی بلند از ویژگی‌های آن است. ویلسون"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plinth",
      "Meanings": [
        "پاسنگ",
        "پاستون",
        "زیر ستون"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pliomagmatic zone",
      "Meanings": [
        "زون پرماگمایی",
        "ایوژیوسنکلینال"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "ploid",
      "Meanings": [
        "کلوخه ای",
        "آلوکمی متشکل از میکریت بدون در نظر گرفتن اندازه یا منشای آن که شامل کلوخه‌ها و مواد میان آواری می‌باشد. تنها در حالتی که منشاء چنین موادی نامعلوم است",
        "می‌توان از واژه مورد نظر استفاده کرد. نیز نوشته می‌شود: pelloid"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plombierite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ca5H2Si6O18•6 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plot",
      "Meanings": [
        "نمودار",
        "پلات",
        "رسم",
        "قراردادن داده‌های پیمایش روی یک نقشه یا صفحه",
        "ترسیم با مقیاس. این واژه سابقا به صورت اسم و مترادف با plat به کار می‌رفت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plow sole",
      "Meanings": [
        "سخت کفه",
        "نمایانگر لایه‌ای از خاک که در نتیجه تکرار شخم‌زدن تاعمقی یکسان متراکم شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plucking",
      "Meanings": [
        "کندن یخساری",
        "فرسایش یخساری",
        "زمین‌شناسی یخچالی: فرآیند فرسایش یخچالی که توسط آن قطعات سنگی درشت نظیر بلوک‌ها",
        "سست شده",
        "کنده شده و بعلت انجماد آب در طول درزها سطوح چینه‌بندی و جا به جایی بر اثر ریزش یخ از سنگ بستر دور می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plug",
      "Meanings": [
        "دودکش آتشفشان",
        "گدازه منجمد شده ای است که مجرای اتشفشان را پر می‌کند. دودکشها که گردن آتشفشان نیز نامیده می‌شوند",
        "زبانه",
        "ستون",
        "در زمین الگومند: الف ستون به‌هم‌پیوسته و عموما قایم از جنس شن با ریزدانه‌های قابل توجه که نماینده پیوستگی در عمق یک چرخه جور‌شده در ساحل شنی نظیر جزیره ویکتوریا در کانادا می‌باشد. واشبورن",
        "ب عارضه ستون‌مانند که همراه با حلقه دایره گلی دیده می‌شود. برد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plug cock",
      "Meanings": [
        "شیر آچاری",
        "شیر سماوری",
        "سوپاپ توپی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plug dome",
      "Meanings": [
        "گنبد آتشفشانی",
        "گنبد آتشفشانی که توسط یک مجرای پرکننده بلندشده و یکپارچه مشخص می‌‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plug reef",
      "Meanings": [
        "ریف درپوشی",
        "ریف مثلثی کوچک که با نوک متوجه به سمت دریا که در فضاهای میان ریف‌های خطی حاشیه فلات قاره رشد می‌کند ماکسول",
        ". طرح کلی این ریف‌ها مشابه برآمدگی‌های ماسه‌ای تشکیل‌شده در گستره زیرین یک رودخانه بزرگ است. این ریف‌های در سواحل استرالیا جایی که جزر و مدهای بزرگ در نتیجه جریان‌های قوی اتفاق می‌افتد",
        "دیده می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plug valve",
      "Meanings": [
        "شیر توپی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plug weld",
      "Meanings": [
        "جوش انگشتانه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plugging",
      "Meanings": [
        "توپک گذاری",
        "روزنگیری",
        "مسدود کردن",
        "* عمل یا فرآیند توقف جریان آب",
        "نفت یا گاز در لایه‌های نفوذپذیرشده در اثر گمانه زنی یا چاه زدن به نحوی که سیال از یک طبقه به طبقه دیگر یا به سطح درز نمی‌کند",
        "به ویژه درزبندی چاهی که خشک و در حال متروک شدن است. این فرآیند توسط پمپ‌کردن چند بازه سیمانی به داخل ستون گلی",
        "نصب یک درپوش سطحی و پوشاندن گودال با یک صفحه فلزی انجام می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plugging back",
      "Meanings": [
        "مسدود کردن چاه",
        "عمل یا فرآیند سیمانی‌شدن بخش زیرین دیواره چاه یا توقف سیالات تحتانی در حال صعود به بخش‌های بالاتر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plum",
      "Meanings": [
        "ریگ کنگلومرا",
        "ذره تخریبی احاطه‌شده در خمیره‌ای با جنس متفاوت",
        "به عنوان مثال یک ریگ در کنگلومرا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plum stone",
      "Meanings": [
        "لاشه سنگ",
        "قلوه سنگ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plumalsite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی؟",
        "فرمول شیمیایی: Pb4Al2 SiO"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plumasite",
      "Meanings": [
        "پلومازیت",
        "دیوریت کوارتز دار متشکل از اولیگوکلاز",
        "کرندوم فراوان 23 درصد",
        "میکای سفید",
        "کوارتز",
        "گرونا",
        "آپاتیت و کانیهای تیره. گاه طول بلورهای کرندوم به 3 سانتیمتر می‌رسد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plumb",
      "Meanings": [
        "شاقول",
        "شاقولی",
        "قایم"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plumb level",
      "Meanings": [
        "تراز شاقولی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plumb line",
      "Meanings": [
        "شاغول",
        "خط عمودی",
        "ریسمانی که وزنه ای به انتهای آن آویخته باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plumb-bob",
      "Meanings": [
        "شاقول آویزه ای",
        "شاغول وزنه ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plumber",
      "Meanings": [
        "لوله کش"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plumbing",
      "Meanings": [
        "لوله کشی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plumbline",
      "Meanings": [
        "ریسمان شاقول"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plumbobetafite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pb, U, Ca Ti, Nb 2O6 OH, F"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plumboferrite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pb2 Fe3+",
        "x Mn++xO",
        "x x=1/"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plumbogummite",
      "Meanings": [
        "پلامبوگومیت",
        "فرمول شیمیایی: PbAl",
        "درصد مواد: PbO=38. 41% Al2O3=26. 32% P2O5=24. 42% P2O5=10. 85% H2O=10. 85%",
        "سیستم تبلور: رمبویدریک",
        "رده بندی: فسفات",
        "رخ: نامشخص",
        "جلا: مات",
        "چرب",
        "شکستگی: صدفی",
        "شفافیت: نیمه شفاف",
        "اشکال ظاهری: تجمعات لوله ای شکل توده ای",
        "رسوبی",
        "استالاکتیت متحدالمرکز",
        "ژیزمان: کمیاب; فرانسه",
        "انگلستان",
        "برزیل و امریکا",
        "خواص شیمیایی: در حرارت شعله تغییر رنگ میدهد و در اسیدها حل میشود",
        "رنگ کانی: زرد",
        "سفید",
        "قهوه ای قرمز",
        "خاکستری",
        "آبی سبز",
        "رنگ خاکه: سفید",
        "پاراژنز: کروزیت",
        "آنگلزیت",
        "ولفنیت",
        "پیرومورفیت",
        "منشا تشکیل: ثانوی",
        "زون‌های اکسیدان",
        "شکل بلورها: هگزاگونال",
        "نام آن از ترکیب plumbum یعنی سرب و gummi به معنای کایوچو گرفته شده است",
        "سختی",
        ".",
        "چگالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plumbojarosite",
      "Meanings": [
        "پلمبوژاروسیت",
        "ترکیب شیمیایی: PbFe6 3+",
        "درصد مواد: PbO=19. 72% Fe2O3=42. 44% SO3=28. 29% H2O=9. 55%",
        "سیستم تبلور: ‌تری گونال",
        "رده بندی: سولفات",
        "رخ: ناقص",
        "جلا: کدر",
        "شیشه ای",
        "شفافیت: نیمه شفاف",
        "غیر شفاف",
        "نوع سختی: ناشناخته",
        "اشکال ظاهری: بلور",
        "لایه ای قشری",
        "توده ای",
        "ژیزمان: کمیاب; امریکا",
        "ترکیه",
        "یونان و چک و اسلواکی",
        "خواص شیمیایی: حل شونده در HCl",
        "رنگ کانی: زرد",
        "قهوه ای تا قهوه ای تیره",
        "رنگ خاکه: روشن‌تر از رنگ کانی",
        "تشابه کانی شناسی: کلسیت",
        "باریتین",
        "ژیپس",
        "پاراژنز: سروزیت",
        "ژاروسیت",
        "لیمونیت",
        "منشا تشکیل: ثانوی",
        "شکل بلورها: ورقه ای",
        "پهن و کوتاه",
        "محل پیدایش: امریکا",
        "نام آن به دلیل ترکیب شیمیایینزدیک به ژاروزیت و محتوای سرب است",
        "چگالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plumbomicrolite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pb, Ca, U 2Ta2O6 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plumbonacrite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pb10 CO3 6O OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plumbopalladinite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pd3Pb"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plumbopyrochlore",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pb, Y, U, Ca",
        "xNb2O6 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plumbotellurite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: PbTe++++O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plumbotsumite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pb5Si4O8 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plum-cake rock",
      "Meanings": [
        "سنگ پلوم",
        "کیک",
        "واژه به کاررفته توسط معدنچیان در شمال انگلستان برای برش یا برش کنگلومرایی دارای قطعات پراکنده قرارگرفته در یک خمیره توده ای در یک پودینگ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plume structure",
      "Meanings": [
        "ساختار زبانه ای",
        "ساختار تنوره ای",
        "روی سطح یک درز اصلی",
        "اثر شیارمانندی با الگویی پرمانند که معمولا با سطوح فوقانی و تحتانی سنگ دربرگیرنده موازی است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plummet",
      "Meanings": [
        "شاقول",
        "گلوله شاقول"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plumose",
      "Meanings": [
        "پرمانند. پروش. همانند پر شاخک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plumose structure",
      "Meanings": [
        "ساختار پرمانند",
        "ساخت پرشکل",
        "ساخت پرمانند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plumosite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pb2Sb2S"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plum-pudding stone",
      "Meanings": [
        "سنگ کنگلومرا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plumule",
      "Meanings": [
        "ریزجوانه",
        "واقع بربالای برگ دانه Epicotyl"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plung",
      "Meanings": [
        "میل",
        "زاویه میل"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plunge",
      "Meanings": [
        "پلانژ",
        "میل",
        "زاویه میل",
        "مقدار شیب ساختار خطی",
        "* زمین‌شناسی ساختمانی: تمایل محور چین یا سایر ساخت‌های خطی اندازه‌گیری شده در سطح قایم. این واژه اساسا برای هندسه چین‌ها به کار می‌رود",
        "* نقشه‌برداری: الف نصب سیم اتصال افقی یک تیودولیت در جهت درجه ای که بین دونقطه از سطح شناخته شده قرار می‌گیرد. ب ترانزیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plunge point",
      "Meanings": [
        "نقطه میل",
        "خطی که در طول آن یک موج شیب‌دار پیچ می‌خورد و وقتی به ساحل نزدیک می‌شود",
        "فرومی‌ریزد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plunge pool",
      "Meanings": [
        "حوضچه استغراق"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plunger",
      "Meanings": [
        "توپی",
        "شناور"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plunger pump",
      "Meanings": [
        "تلمبه پیستونی",
        "پمپ ضربه ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plunging cliff",
      "Meanings": [
        "صخره پلانژدار",
        "صخره دریایی مستقیما مجاور آب عمیق",
        "دارای قاعده‌ای که کاملا زیر سطح آب قرار می‌گیرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plunging fold",
      "Meanings": [
        "چینه فرورو"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plush copper ore",
      "Meanings": [
        "کانسار مس مخملی",
        "نام دیگر کانی کالکوتریکیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pluto",
      "Meanings": [
        "پلوتون",
        "نهمین سیاره منظومه شمسی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pluton",
      "Meanings": [
        "توده آذرین نفوذی",
        "پلوتون",
        "توده سنگ آذرین درونی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plutonic cognate ejecta",
      "Meanings": [
        "موادآذرآواری همزاد نفوذی",
        "قطعات آذرین که در اعماق زمین انجماد یافته‌اند ولی با فوران ماگما به سطح زمین آمده‌اند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plutonic complex",
      "Meanings": [
        "مجموعه نفوذی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plutonic event",
      "Meanings": [
        "رویداد نفوذی",
        "واژه پیشنهادی توسط گیلولی",
        "برای «تمرکزهایی از سن‌های رادیومتریک» که در نقدهایش نسبت به برخی معیارهای مورداستفاده",
        "برای نامگذاری کوهزایی‌ها استفاده کرده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plutonic metamorphism",
      "Meanings": [
        "ژرف دگرگونی",
        "دگرگونی ناحیه‌ای عمیق در حرارت و فشار بالا",
        "اغلب همراه با تغییر شکل‌های شدید",
        "توده نفوذی باتولیتی همراه با متاسوماتیسم",
        "نفوذ و تزریق یا متناوبا ذوب تفریقی یا آناتکسی از ویژگی‌های آن است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plutonic nodule",
      "Meanings": [
        "گرهک نفوذی",
        "گره آذرین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plutonic rock",
      "Meanings": [
        "سنگ آذرین نفوذی",
        "سنگ آذرین درونی",
        "هر سنگ آذرینی که زیر سطح زمین سرد شود",
        "سنگ تشکیل‌شده در عمق قابل ملاحظه توسط تبلور ماگما یا دگرسانی شیمیایی. این سنگ مشخصا دانه متوسط تا‌‌درشت و دارای بافت گرانیتوییدی است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plutonicrock",
      "Meanings": [
        "سنگ پلوتونیک",
        "سنگ آذرینی که در اعماق زیاد و در زیر سطح زمین تشکیل می‌شود. معمولا این سنگها به آهستگی سرد می‌شوند بنابراین بلورهای آنها بزرگ هستند یعنی درشت دانه می‌باشند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "plutonite",
      "Meanings": [
        "ژرف گرانیت",
        "مترادف تقریبی سنگ پلوتونیک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pluvial",
      "Meanings": [
        "بارانی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pluvial index",
      "Meanings": [
        "نمایه بارانی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pluviograph",
      "Meanings": [
        "باران سنج خودکار"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pluviometer",
      "Meanings": [
        "باران سنج"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pm",
      "Meanings": [
        "پرومتیم",
        "موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از",
        "نام عنصر: Promethium",
        "شماره اتمی",
        "وزن اتمی",
        "آرایش الکترونی",
        "نوع عنصر: خانواده لانتانیدها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pneumatic drill",
      "Meanings": [
        "مته بادی",
        "مته هوایی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pneumatic drilling",
      "Meanings": [
        "حفاری پنوماتیک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pneumatic gun",
      "Meanings": [
        "بتن پاش بادی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pneumatic pick",
      "Meanings": [
        "چکش مکانیکی",
        "چکش هوای فشرده",
        "چکش هوای فشرده که بنام چکش مکانیکی و پیکور نیز معروف است. از وسایل معدنی بادامنه کاربرد بسیار وسیع است. هوای فشرده لازم بوسیله شلنگ مخصوص به دستگاه میرسد. بسته به موقعیت پیستون و دستگاه نقسیم کننده هوا",
        "هوای فشرده ورودی به قسمت بالا و یا پایین پیستون میرسد و فشار ناشی از آن باعث پایین یا بالا راندن پیستون می‌شود و در نتیجه",
        "قلمی که در جلو پیستون واقع است",
        "متناوبا بالا و پایین میرود و باعث ضربه زدن می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pneumatic rubber",
      "Meanings": [
        "غلتکهای چرخ لاستیکی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pneumatic tired rollers",
      "Meanings": [
        "غلتکهای چرخ لاستیکی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pneumatic water level meter",
      "Meanings": [
        "دستگاه سنجش سطح آب"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pneumatic-tyred loader",
      "Meanings": [
        "لودر چرخ لاستیکی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pneumatocyst",
      "Meanings": [
        "ساختار توخالی برآمده",
        "ساخت توخالی و متورم یک ساقچه دمبرگ که برخی از انواع جلبک‌های قهوه‌ای را شناور نگه می‌دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pneumatogenic",
      "Meanings": [
        "گاززادی",
        "گاززاد",
        "سنگ یا کانساری که توسط یک عامل گازی تشکیل می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pneumatolysis",
      "Meanings": [
        "گازکافت",
        "دگرسانی سنگ یا تبلور کانی‌ها",
        "حاصل خروج گازها هنگام انجماد ماگما. صفت: pneumatolytic"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pneumatolytic",
      "Meanings": [
        "گازکافتی",
        "کانسار: گاززادی pneumatogenic",
        "سنگ‌شناسی: الف تشکیل‌شده توسط گازکافت. ب گاهی برای محصولات سطحی بروندهی گازی نزدیک آتشفشان‌ها به کار می‌رود. ج برای مرحله تفریق ماگمایی بین مراحل پگماتیتی و هیدروترمال به کار می‌رود. د به معنای آثار دگرگونی مجاورتی در تماس با نفوذی‌های عمیق"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pneumatolytic stage",
      "Meanings": [
        "مرحله گازکافتی",
        "مرحله‌ای در سردشدن ماگما که در طی آن فازهای جامد و گاز در تعادل هستند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pneumoconiosis",
      "Meanings": [
        "بیماری مزمن ریوی که از تنفس غبار زغال ناشی می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "po",
      "Meanings": [
        "پولونیم",
        "موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از",
        "نام عنصر: Polonium",
        "شماره اتمی",
        "وزن اتمی",
        "آرایش الکترونی",
        "نوع عنصر: فلزات",
        "گروه جدول تناوبی",
        "VlA",
        "دوره جدول تناوبی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pocket beach",
      "Meanings": [
        "ساحل انبانی",
        "ساحل کوچک وباریک تشکیل‌شده به صورت یک انبان هلالی که به سمت دریا تعقر دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pocket lens",
      "Meanings": [
        "عدسی جیبی",
        "ذره‌بین دستی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pocket pc  ppc",
      "Meanings": [
        "رایانه جیبی",
        "رایانه‌های جیبی که معمولا از سامانه عامل ویندوز استفاده می‌کنند و اکثر آنها هم رایانه هستند و هم قابلیت‌های گوشی همراه را دارا می‌باشد ولی برخی دیگر فقط به عنوان رایانه جیبی به کار می‌روند و قابلیت برقراری تماس تلفنی را ندارند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pocket penitente",
      "Meanings": [
        "ستون انبانه ای",
        "یک ستون کنگره ای برف که در بخش شمالی آن یک فرورفتگی پر از آب در یخ",
        "با عمق 30 تا 60 سانتیمتر و به شکل مدور یا بیضی شکل با دیواره‌های قایم وجود دارد",
        "در کف",
        "لایه نازکی از واریزه وجود دارد که گرمای خورشید را جذب کرده و یخ را ذوب می‌کند. ورک‌من",
        ". این عوارض اواخر تابستان درهیمالیا تشکیل می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pocket rock",
      "Meanings": [
        "سنگ انبانی",
        "واژه مورد استفاده در جنوب غرب ایالات متحده برای تخته‌سنگ بیابانی ورنی سخت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pocket transit",
      "Meanings": [
        "قطب نمای جیبی",
        "زاویه یاب کوچک وکم‌حجم پیمایشگر که در جیب جا میگیرد",
        "به ویژه کمپاس برونتون"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pockmark",
      "Meanings": [
        "گودال فنجانه ای",
        "فرورفتگی گود و کراترمانند از نوعی که به وفور روی نشست‌های گلی در عرض فلات اسکاتلند وجود دارد کینگ",
        "مک لین",
        ". قطر آنها از 15 تا 45 متر و عمق آن‌ها 5 تا 10 متر می‌باشد. گودالهای فنجانه ای همچنین در دریای شمال فانین",
        "و سایر نقاط دیده می‌شوند. منشا آنها مورد بحث است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "podial pore",
      "Meanings": [
        "منفذ انبانه ای شکل",
        "روزنه جای گرفته در مجرای یک پای دروغین بین صفحات سینه‌سپری یک خارپوست نظیر یک آسترویید"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "podite",
      "Meanings": [
        "زایده بند",
        "قطعه بازویی یک بندپا",
        "به عنوان مثال درز زایده دوشاخه‌ای در یک تریلوبیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "podozamites",
      "Meanings": [
        "پودوزامیت",
        "سنگواره گیاهی از گروه مخروطیان",
        "فولیول‌ها توسط پایه کوتاهی و با وضعیتی مارپیچ بر روی محور قرار می‌گیرند. فولیول‌ها خطی سرنیزه ای یا تخم مرغی سرنیزه ای می‌باشند. و از دو طرف به سمت راس تدرریجا باریک می‌شوند کناره‌ها کامل است انتهای گرد یا حاده و در برخی موارد وضعیت موکرونه نوک دار دارند. سیستم رگبرگی ساده یا دیکوتوم که ابتدا از هم دور می‌شوند و بعد در راستای هم قرار می‌گیرند و تا راس فولیول ادامه دارند رگبرگ‌ها حاشیه فولیول را قطع نمی‌کنند. از جنس‌های شبیه پودوزامیت می‌توان زامیت را نام برد. وجه تمایز این دو در این است که در زامیت رگبرگ‌ها کناره پینول را قطع می‌کنند و اینکه پودوزامیت هادارای پایه هستند و دیگر اینکه محل دیکوتومی شدن در پودوزامیت در نیمه پایینی پینول است بخش نزدیک به قاعده. گونه‌های مختلفی از این جنس گزارش شده اند. که ابعاد فولیول‌ها و تعداد رگبرگ‌ها در هر سانتیمتردر گونه‌های گوناگون متفاوت است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "poechore",
      "Meanings": [
        "سطح پوشیده از استپ",
        "واژه اقلیمی برای بخشی از سطح زمین که توسط استپ‌ها نشان داده می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "point",
      "Meanings": [
        "راس",
        "نوک",
        "ساحل: ناحیه باریک‌شده از زمین نسبتا کم‌ارتفاع",
        "نظیر یک دماغه کوچک",
        "بیرون‌زده از ساحل به‌سمت حجم آب به ویژه بخش نوک یا قسمت انتهایی این بیرون‌زدگی یا انتهای نوک‌تیز خشکی بیرون‌زده به سمت توده آب"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "point attack pick",
      "Meanings": [
        "سرمته مخروطی",
        "ازویژگی‌های اصلی این سرمته ها",
        "قابلیت چرخش آنها در درون پایه تا زمان ساییده شدن آنها می‌باشد. این امرباعث افزایش زمان بین تعویض سرمته شده است. این نوع سرمته ازعمربالایی نیز برخوردار است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "point bar",
      "Meanings": [
        "سد شنی",
        "سد شنی رودپیچی",
        "کمانی از ماسه یا گراول که در امتداد انحنای درونی خمیدگی میاندر نهشته می‌شود. یکی از مجموعه پشته‌های کمانی و کم‌ارتفاع ماسه ای و شنی ایجادشده درون یک مآندر در حال رشد با اتصال تدریجی تجمعات جداگانه به همراه مهاجرت از کانال به سمت ساحل بیرونی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "point bearing pile",
      "Meanings": [
        "شمع اتکایی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "point collision",
      "Meanings": [
        "نقاط یا خطوط واقع در فاصله نزدیکتری به هم در مقایسه با fuzzy toleranceبرای فرآیندی مشخص",
        "جنرالیزه کردن خط",
        "رقومی کردن خط"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "point coverage",
      "Meanings": [
        "پوشش اطلاعاتی در مورد موجودیتهای مستقل جغرافیایی عرضه شده به کمک از نقاط و خصوصیتهای وابستهشان"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "point defect",
      "Meanings": [
        "کاستی نقطه‌ای",
        "نوعی نقص بلوری موجود در نقطه‌ای خاص که یک اتم خاص را در شبکه درگیر می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "point diagram",
      "Meanings": [
        "نگاره نقطه‌ای",
        "نمودار نقطه‌ای",
        "نمودار ساختاری که در آن قطب‌های نماینده جهت یافتگی‌ها",
        "عمود بر سطوح مشخص یا جهات بلورشناختی ترسیم شده‌اند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "point digitizing",
      "Meanings": [
        "روشی برای رقومی کردن که در آن فقط مکانهای نقطه ای از طریق فشار دادن روی صفحه کلید دستی به ثبت می‌رسند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "point group",
      "Meanings": [
        "گروه نقطه‌ای",
        "رده بلورشناسی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "point load index",
      "Meanings": [
        "شاخص بارگذاری نقطه ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "point load test",
      "Meanings": [
        "آزمون بارگذاری نقطه ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "point mode",
      "Meanings": [
        "حالت رقومی کردن که طی آن هر نقطه رقومی شده باید توسط کارور رایانه به صورت واضح و آشکار وارد شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "point of origin",
      "Meanings": [
        "نقطه منشاء",
        "نقطه اولیه",
        "نقطه ابتدایی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "point sample",
      "Meanings": [
        "نمونه نقطه‌ای",
        "نمونه‌ای از رسوب شامل نقطه‌ای واحد در یک توده آب. این نمونه یا توسط نمونه بردار لحظه‌ای و یا توسط نمونه بردار مداوم زمانی بدست می‌آید"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "point spread function",
      "Meanings": [
        "تابع پخش نقطه در فتوگرامتری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "point-bar deposit",
      "Meanings": [
        "رسوب سد شنی",
        "رسوب مرکب از مجموعه سدهای شنی متناوب و فرورفتگی‌های بین آن ها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "point-in-polygon operation",
      "Meanings": [
        "عملیاتی در gis که برای تعیین نقاطی از مجموعه داده‌ها که در یک پلی گون معین از مجموعه داده‌های دیگر",
        "قرار دارند",
        "بکار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "point-in-polygon search",
      "Meanings": [
        "جستجوی نقطه در پلی گون"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "poised stream",
      "Meanings": [
        "رودخانه متعادل",
        "الف رودخانه‌ای که نه فرسایش‌یافته و نه رسوبگذاری دارد",
        "ب رودخانه‌ای که از دیدگاه مهندسی دارای پایداری است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "poiseuille's law",
      "Meanings": [
        "قانون پوازییله",
        "بیانی در فیزیک که سرعت جریان یک مایع در یک لوله مویینه که با فشار و توان چهارم قطر لوله رابطه مستقیم دارد و با طول لوله و ضریب ویسکوزیته رابطه معکوس دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "poisson distribution",
      "Meanings": [
        "توزیع پواسون"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "poisson index of dispersion",
      "Meanings": [
        "شاخص پواسون برای پراکندگی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "poisson limit",
      "Meanings": [
        "حد پواسون"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "poisson matrix",
      "Meanings": [
        "ماتریس پواسون"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "poisson ratio",
      "Meanings": [
        "نسبت پواسون",
        "نسبت تغییرات قطری به تغییرات طولی یک جسم",
        "پواسون 1781 تا 1840 میلادی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "poisson regression",
      "Meanings": [
        "رگرسیون پواسونی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "poisson's number",
      "Meanings": [
        "عدد پواسون",
        "معکوس ضریب پواسون"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "poisson's relation",
      "Meanings": [
        "رابطه پواسون",
        "درزمین‌شناسی ساختمانی تجربی",
        "مدلی از رفتار الاستیکی است که ضریب پواسون را معادل 25/0 نظیر تقریبا بیشتر جامدات در نظر میگیرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "poitevinite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Cu, Fe++, Zn SO4• H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pokrovskite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Mg2 CO3 OH 2•0. 5 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polar",
      "Meanings": [
        "قطبی",
        "مرتبط با یک یا دوقطب زمین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polar area",
      "Meanings": [
        "ناحیه قطبی",
        "بخشی از دانه گرده",
        "بخشی از دانه گرده رو به قطب از انتهای شیار و ساختارهای وابسته به آن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polar axis",
      "Meanings": [
        "محور قطبی",
        "الف محور اولیه جهت یا خط مرجع ثابت که از روی آن مختصات زاویه‌ای در یک سیستم مختصات قطبی اندازه‌گیری می‌شود",
        "به عنوان مثال محور چرخش زمین. ب محور تقارنی که در دوانتهای مخالف",
        "وجوه بلوری مختلف دارد",
        "ج خط فرضی مرتبط با دو قطب دانه‌های هاگ و گرده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polar cap",
      "Meanings": [
        "کلاهک قطبی",
        "زمین اخترشناسی: ناحیه‌ای در هر قطب سیاره مریخ",
        "پوشیده از دی‌اکسید کربن جامد و یخ و در فصول مریخی از نظر وسعت متفاوت است",
        "یخچال‌شناسی: الف صفحه یخی در مرکز قطب جنوب",
        "به عنوان مثال قاره جنوبگان",
        "ب واژه‌ای که به صورت نادرست برای یخ دریایی اقیانوس شمالگان به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polar circle",
      "Meanings": [
        "مدار قطبی",
        "مدار شمالگان یا مدار جنوبگان",
        "دو خط مدار با عرض جغرافیایی تقریبی 23درجه و 27 دقیقه از قطبین زمین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polar convergence",
      "Meanings": [
        "همگرایی قطبی",
        "خط همگرایی توده‌های آبی قطبی و نیمه‌قطبی در اقیانوس. این خط با تغییر مشخص در درجه‌حرارت سطح‌آب مشخص می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polar coordinate",
      "Meanings": [
        "مختصات قطبی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polar coordinate system",
      "Meanings": [
        "سیستم مختصاتی قطبی",
        "در این سیستم",
        "موقعیت هر نقطه با فاصله و زاویهاش از یک نقطه یا خط مرجع تعیین می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polar desert",
      "Meanings": [
        "کویر قطبی",
        "بیابان قطبی",
        "کویر واقع در عرض جغرافیایی زیاد که رطوبت موجود درآن در صفحات یخی منجمد می‌شود و بنابراین برای رشد گیاهان قابل استفاده نیست"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polar firn",
      "Meanings": [
        "یخ‌برف قطبی",
        "یخ‌برف تشکیل‌شده در درجه‌حرارت‌های کم بدون ذوب‌شدگی یا وجود آب مایع"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polar front",
      "Meanings": [
        "جبهه قطبی",
        "جبهه هوای بزرگی واقع در شمال اقیانوس آرام و شمال اقیانوس اطلس که از برخورد توده هوای دریایی قطبی و دریایی استوایی بوجود آمده باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polar glacier",
      "Meanings": [
        "یخچال قطبی",
        "یخچالی که درجه حرارت آن تا عمق قابل توجه و یا در کل آن",
        "کمتر از نقطه انجماد می‌باشد و حتی در تابستان نیز فاقد ذوب‌شدگی است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polar ice",
      "Meanings": [
        "یخ قطبی",
        "هر نوع یخ دریایی با بیش از یک سال سن و بیش از 3 متر ضخامت. این نوع یخ به آهستگی برجسته می‌شود و معمولا ضخیم‌ترین شکل یخ دریایی است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polar migration",
      "Meanings": [
        "مهاجرت قطبی",
        "سرگردانی قطبی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polar orbit satellite",
      "Meanings": [
        "ماهواره مدار قطبی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polar projection",
      "Meanings": [
        "فرافکنی قطبی",
        "گروهی از تصاویر که روی قطب یک کره متمرکز می‌شوند. نمونه‌ها شامل هر یک از تصاویر نقشه آزیموتی تصویر استریوگرافیک قطبی",
        "تصویر گنومونیک قطبی و تصویر ارتوگرافیک قطبی می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polar space",
      "Meanings": [
        "فضای قطبی",
        "منطقه چهارگوش حاصل از تشکیل صلیب برگی قاعده‌ای در یک رادیولر آکانتارین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polar star",
      "Meanings": [
        "ستاره قطبی",
        "ستاره جدی",
        "عنوان نزدیکترین ستاره به قطب شمال کره عالم"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polar stereographic",
      "Meanings": [
        "نظام نقشه برداری قطبی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polar tubule",
      "Meanings": [
        "لوله کوچک قطبی",
        "یکی ازلوله‌‌های خارجی موجود در قطب‌های مقابل در محور اصلی پوسته بیضوی یک رادیولر اسپوملارین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polar view",
      "Meanings": [
        "منظره قطبی",
        "منظره یک هاگ یا دانه گرده",
        "کم‌وبیش مستقیم بالای یکی از قطب‌ها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polar wandering",
      "Meanings": [
        "سرگردانی قطبی",
        "الف حرکت کوتاه‌مدت قطب‌های زمین حاصل از جنبنده محور آن",
        "ب جابه‌جایی کم وبیش نظام مند و بلند مدت قطب‌های زمین که ممکن است در طول گذشت زمان زمین‌شناسی انجام شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polar winds",
      "Meanings": [
        "بادهای قطبی",
        "بادسردی که از مناطق قطبی بسوی مناطق معتدله می‌وزد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polar-area index",
      "Meanings": [
        "شاخص ناحیه قطبی",
        "نسبت بین ناحیه قطبی یک دانه گرده و قطر آن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polarimeter",
      "Meanings": [
        "قطب سنج نور",
        "قطب بین نور",
        "قطبش سنج",
        "دستگاهی برای اندازه گیری زاویه انحراف نور پلاریزان"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polarimetry",
      "Meanings": [
        "قطبش‌سنجی",
        "عمل یا فرآیند استفاده از یک قطبش سنج"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polaris",
      "Meanings": [
        "ستاره قطبی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polariscope",
      "Meanings": [
        "قطبش‌نما",
        "استقط‌اب نما",
        "الف هر یک از ابزارهای نوری برای مشاهده خواص نور پلاریزه یا آثار ایجادشده روی نور پلاریزه توسط مواد مختلف",
        "به عنوان مثال شکست بلور. این وسیله مرکب از یک پلاریزور و یک آنالیزور است",
        "ب قطبش‌سنج"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polarite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pd Bi, Pb"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polarity",
      "Meanings": [
        "قطبیت",
        "جهت گیری شمال",
        "جنوب میدان مغناطیسی زمین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polarity chron",
      "Meanings": [
        "گاه‌شماری قطبیدگی",
        "واحد اصلی زمان زمین‌شناسی که مدت زمان بازه زمانی قطبیت را مشخص می‌کند. این واحد",
        "ردیف میانی واحد گاهشماری قطبیت",
        "بین کوتاهترین subchron و طولانی‌ترین superchron واحد گاه چینه شناختی قطبیدگی است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polarity chronozone",
      "Meanings": [
        "گاه زون قطبیدگی",
        "واحد اصلی رده‌بندی جهانی گاه چینه شناختی قطبیدگی",
        "مرکب از سنگ‌های دارای قطبیت مشخص اولیه. زون‌های قطبیدگی مجزا",
        "بلوک‌های اصلی ساختاری گاه زون قطبیت به شمار می‌روند. زون زمانی قطبیت رسمی دارای نام مرکبی است که با یک عارضه جغرافیایی شروع می‌شود",
        "جزء دوم بیانگر قطبیت عادی",
        "معکوس یا مختلط یک واحد است و جزء سوم واژه گاه زون است. اگر یک نام جغرافیایی هم برای زون قطبیت و هم زون زمانی قطبیت به کار رود",
        "دومی با یک پسوند an",
        "یا ian",
        "مشخص می‌شود",
        "به عنوان مثال: Tetonian Reversed",
        "Polarity Chronozone NACSN, 1983, Art. 85,",
        "تقسیمات زون‌های زمانی قطبیت",
        "ساب‌کرونوزون‌های قطبیت را مشخص می‌کند",
        "مجموعه‌ها ممکن است تحت عنوان ابر کرونوزون‌های زمانی قطبیت نامیده شوند. مدت زمان مشخص‌شده توسط گاه زون قطبیت",
        "گاهشمار قطبیت نام دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polarity event",
      "Meanings": [
        "رویداد قطبیدگی",
        "رویداد مغناطیسی قطبیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polarity reversal",
      "Meanings": [
        "واژگونی قطبیدگی",
        "واژگونی زمین‌مغناطیسی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polarity subchron",
      "Meanings": [
        "رویداد مغناطیسی قطبیت",
        "کوتاه‌ترین واحد گاه چینه شناختی قطبیت. NACSN,"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polarity subchronozone",
      "Meanings": [
        "زیر گاه زون قطبیت",
        "بخشی از گاه زون قطبیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polarity subzone",
      "Meanings": [
        "زیرزون قطبیت",
        "در جریان عملیات پیوسته در چینه گون برای زون قطبیت یا عملیات جدید در سنگ‌های منطبق دیگر",
        "واحدهای قطبیت کوچک‌تری مشخص می‌شود که ممکن است به صورت قراردادی به عنوان زیرزون‌های قطبیت مشخص شوند. NACSN,"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polarity transition zone",
      "Meanings": [
        "زون گذار قطبیت",
        "یک توده از لایه دارای بیشتر از یک متر ضخامت مرکب از بازه انتقالی که در عرض آن تغییری در قطبیت مغناطیسی ثبت می‌شود. زون‌های انتقالی قطبیت یا افق‌های واژگونی قطبیت در مرزهای فوقانی یا تحتانی زون‌های قطبیت تشکیل می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polarity zone",
      "Meanings": [
        "زون قطبیت",
        "واحد اصلی رده‌بندی قطبیت مغناطیسی",
        "واحد سنگی مشخص‌شده با علایم مغناطیسی. نام قراردادی آن مرکب از نام جغرافیایی و نام زون قطبیت است. نام آن ممکن است برای نشان دادن قطبیت واحد تغییر یابد به عنوان مثال: Deer Park Reversed Polarity Zone NACSN, 1983, Art."
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polarity-chronologic unit",
      "Meanings": [
        "واحدگاه شناختی قطبیدگی Polarity",
        "chronologic unit",
        "بازه زمانی مشخص‌شده بر مبنای ثبت مغناطیسی که بوسیله واحدهای گاه چینه شناختی قطبیدگی بیان می‌شود. واحدهای گاه شناختی قطبیدگی منطبق با مدت زمانی نشان‌داده‌شده توسط گاه زون قطبیدگی می‌باشند. NACSN",
        "ART."
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polarization",
      "Meanings": [
        "قطبش",
        "قطبیدگی",
        "الکتریسیته: الف ایجاد دوقطبی‌ها یا چندقطبی‌های رده بالاتر در یک محیط",
        "ب قطبیت یا پتانسیل نزدیک یک الکترود",
        "مغناطیس: مترادف توصیه‌نشده مغناطیسی‌شدن",
        "نورشناسی: تغییر شکل نور به نحوی که ارتعاشات آن به یک سطح واحد محدود شود. نور قطبی در مطالعه مقاطع نازک کانی‌ها و سنگ‌ها توسط میکروسکوپ پلاریزان به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polarized light",
      "Meanings": [
        "نور قطبیده نوری که با گذشتن از یک منشور یا پلاریزور دیگر تغییر یافته به‌نحوی که ارتعاشات عرضی آن در سطحی خاص یا در طرحی مدور یا بیضوی انجام می‌شود. عموما واژه نور قطبیده دارای مفهوم نور یک بار پلاریزه می‌باشد. این واژه در میکروسکوپ پلاریزان برای تحلیل نوری کانی‌ها یا سنگ‌ها در مقطع نازک به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polarizer",
      "Meanings": [
        "قطبشگر",
        "وسیله‌ای برای پلاریزه‌کردن نور در یک میکروسکوپ پلاریزان",
        "این وسیله ممکن است منشور نیکل زیرین یا پلارویید باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polarizing angle",
      "Meanings": [
        "زاویه قطبش",
        "زاویه‌ای که در آن نور غیرپلاریزه روی یک سطح تابش می‌شود",
        "به‌نحوی که پلاریزاسیون سطحی حداکثر حاصل می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polarizing microscope",
      "Meanings": [
        "میکروسکوپ پلاریزان",
        "استفاده از میکروسکوپ‌های پلاریزان با بهره گیری از تکنیک تهیه مقاطع نازک امکان مطالعه و بررسی دقیق نمونه‌های سنگی را فراهم نموده است. مقاطع نازک تهیه شده از نمونه‌های سنگی",
        "ضخامتی حدود 0. 03 mm یا 30 میکرون را دارا می‌باشند. در چنین ضخامتی اغلب کانی‌ها با استفاده از نور عبوری قابل مشاهده و تشخیص می‌باشند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polarizing prism",
      "Meanings": [
        "منشور قطبنده",
        "منشور نیکل"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polarograph",
      "Meanings": [
        "قطب‌نگار",
        "ابزاری برای تحلیل محلول‌ها توسط الکترولیز به کمک کاتد مرکب از قطرات جیوه در حال چکیدن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polarography",
      "Meanings": [
        "قطب‌نگاری",
        "روش الکترولیتی برای تحلیل شیمیایی مبتنی بر میزان پخش یون‌ها از یک الکترود به صورت اندازه‌گیری غلظت یون‌ها در محلول. یک الکترود پلاریزه دلخواه مرکب از قطرات در حال چکیدن جیوه برای نگهداری غلظت یون در محلول بصورت یکنواخت به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polar-orbiting satellite",
      "Meanings": [
        "ماهواره ای که مدار گردش آن به دور زمین",
        "از قطبهای شمال وجنوب عبور می‌کند",
        "این ماهواره در ارتفاعی نزدیک به زمین در حرکت است و حدود 600 تا 1500 کیلومتر از سطح زمین فاصله دارد. اصطلاح همزمانی با خورشید نیز برای توصیف چنین ماهواره هایی که همیشه خط استوا را در یک زمان دقیق قطع می‌کنند",
        "بکار می‌رود. مثال این نوع ماهواره‌ها لندست و اسپات است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polder",
      "Meanings": [
        "زمین گرفته شده از دریا",
        "ناحیه عموما حاصلخیز از زمین مسطح و کم‌ارتفاع همچون هلند و بلژیک که از طریق دریا",
        "دریاچه",
        "رودخانه یا سایر پیکره‌های آبی به کمک پشته‌ها",
        "دایک‌ها",
        "سدها یا خاکریزها مرمت شده و محافظت می‌شود",
        "به عنوان مثال باتلاقی که زهکشی شده و در آن کشاورزی می‌شود یا دریاچه‌ای که با پمپاژ خشک شده است. این واژه معمولا برای مناطق ساحلی که در سطح دریا یا زیر سطح دریا بوده و دایما توسط یک سیستم منظم نگهداری و دفاع می‌شوند",
        "برگردانده میشود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polderization",
      "Meanings": [
        "گرفتن زمین از دریا",
        "ایجاد زمین یا زمین‌های گرفته‌شده از دریا پولدر",
        "به ویژه زهکشی و بارورسازی زمین‌های کم‌ارتفاع محافظت شده از دریا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polderland",
      "Meanings": [
        "زمین گرفته شده از دریا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "poldervaartite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ca, Mn++ 2SiO3 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pole",
      "Meanings": [
        "قطب",
        "بلورشناسی: در بلورشناسی",
        "خطی که به یک سطح بلوری که از مرکز بلور می‌گذرد",
        "عمود است",
        "جغرافیا: انتهای محور یک کره یا شبه کره یا یکی از دونقطه فصل مشترک سطح و محور",
        "دیرینه‌شناسی: الف انتهای محور پیچشی در پوسته‌های مارپیچی پلانیس‌پیرالی",
        "نظیر فوزولینیده‌ها. ب انتهای کیسه در کیسه‌داران",
        "به عنوان مثال «قطب دهانی» شامل دهان",
        "یا «قطب سطح بالایی» مقابل دهان و معمولا با انتهایی که ستونی به آن متصل می‌شود",
        "مشخص می‌گردد",
        "گرده شناسی: هر انتهای محور یک دانه گرده یا هاگ که شامل مرکز چهار گوش اولیه تا مرکز بخش انتهایی گرده بنابراین",
        "مرکز دو سطوح انتهایی و مبدایی می‌باشد. این واژه به ویژه برای گرده نهاندانگان که درآن مشخص نیست کدام سطح",
        "مبدایی و کدام سطح انتهایی می‌باشد",
        "مفید است",
        "سنگ‌شناسی ساختمانی: نقطه‌ای روی یک تصویر استریوگرافیک یا هم‌پهنه که نماینده تصویر یک خط‌واره",
        "عمود بر سطح تا فابریک یا یک جهت بلورشناختی است. این واژه همچنین برای نقطه‌ای که نماینده خط عمود بر هر سطح روی یک نمودار ساختاری است",
        "به کار می‌رود",
        "بنابراین کمربند عمود تا دایره عظیمه به نام قطب توزیع خوانده می‌شود",
        "نقشه برداری: الف میله",
        "چوب",
        "یا شاخص که به عنوان هدف نشانه در نقشه‌برداری به کار می‌رود",
        "به عنوان مثال: شاخص رشته‌ای. ب واحد اندازه‌گیری مساحت 25/30 یارد مربع یا معادل یک پرچ‌‌مربع یارد مربع. ج منشا سیستم مختصات قطبی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pole chain",
      "Meanings": [
        "زنجیر قطبی",
        "زنجیر گونتر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pole coccolith",
      "Meanings": [
        "کوکولیت قطبی",
        "کوکولیت تغییر شکل یافته موجود در فلاژلار یا بخش انتهایی در کوکولیتوفرهای فلاژلیت که دوشکلی نشان می‌دهند نظیر آکانتوییکا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pole of inaccessibility",
      "Meanings": [
        "قطب دور دست",
        "الف مترادف قطب یخی",
        "ب نقطه‌ای در قطب جنوب یا سیبری که دورترین نقطه از دریا می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pole tool boring",
      "Meanings": [
        "حفاری استوانه ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pole-fleeing force",
      "Meanings": [
        "نیروی فرار از قطب",
        "مولفه‌ای از نیروهای حاصل از چرخش زمین که پوسته را به خارج از قطب و به سمت استوا منتقل می‌کند. وگنر و استوب چنین فرض نموده اند که این نیرو به اندازه کافی برای جابجاکردن قاره‌های دارای حرکت آزاد کافی است",
        "مثالی که به آن استناد می‌شود بسته شدن تتیس بین قاره‌های شمالی و جنوبی نیمکره شرقی است. جفری نشان داده که اثر این نیرو ناچیز است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polhemusite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Zn, Hg S"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "policonic projection",
      "Meanings": [
        "نظام تصویر چند مخروطی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polish",
      "Meanings": [
        "صیقل",
        "پرداخت",
        "توصیفی از بافت سطحی سنگ یا ذره که با جلای زیاد و نور منعکس‌شده قوی مشخص می‌شود و توسط عوامل مختلف ایجاد می‌شود",
        "به عنوان مثال صیقل بیابانی",
        "صیقل یخچالی",
        "یا پوشش تشکیل‌شده روی یک گاسترولیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polished section",
      "Meanings": [
        "مقطع صیقلی",
        "مقطع سنگ یا کانی که به شدت صیقلی شده است. این مقطع برای مطالعه کانی‌های تیره توسط نور سطحی یا منعکس‌شده پلاریزه به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polished surface",
      "Meanings": [
        "سطح صیقلی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polished thin section",
      "Meanings": [
        "مقطع نازک صیقلی",
        "مقطع نازک مشابه آنچه در سنگ‌نگاری به کار می‌رود که با یک سطح صیقلی پرداخت شده است ولی با شیشه پوششی پوشانده نمیشود. این مقطع برای مطالعه نور عبوری و منعکس شده و توسط ریزکاو الکترونی به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polishing hardness",
      "Meanings": [
        "سختی صیقل"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "political map",
      "Meanings": [
        "نقشه سیاسی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "political military geology",
      "Meanings": [
        "زمین شناسی نظامی",
        "سیاسی",
        "دانشی است که مناسبات بین سیاست خارجی",
        "امور نظامی و زمین شناسی را مورد بحث وبررسی قرار ی می‌دهد موضوعات مهم در این رشته عبارتند از: نواحی مسیولیت",
        "دیپلماسی",
        "روابط خارجی",
        "نظریات و دیدگاه‌ها در خصوص قسمت‌های نظامی غیر متجانس",
        "استراتژی",
        "هنر عملیاتی وتدابیر جنگی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polje",
      "Meanings": [
        "گودال بزرگ کارستی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polkanovite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Rh12As"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polkovicite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Fe, Pb 3 Ge, Fe",
        "xS"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pollen",
      "Meanings": [
        "گرده",
        "میکروگامتوفیت چندسلولی گیاهان دانه‌‌دار که در دیواره میکروسکوپی احاطه شده‌اند. گرده فسیل تماما از دیواره میکروسکوپی یا اگزین تشکیل شده که در طول یا قبل از سنگ‌شدگی از میکروگامتوفیت خود دور شده است. واژه «گرده» اسم جمع است و به صورت نادرست بصورت «یک گرده» گفته می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pollen basket",
      "Meanings": [
        "سبد پلن. بند اول پنجه پای عقب زنبورهای گرده افشان که شبیه کیسه یا سبد است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pollen diagram",
      "Meanings": [
        "نمودار گرده",
        "هر نموداری که فراوانی گرده را به صورت نوسان چینه‌شناختی نشان می‌دهد",
        "صراحتا",
        "نمایش گرافیکی فراوانی مرتبط با انواع مختلف گرده‌ها و هاگ‌ها در سطوح متوالی هسته رسوبات کواترنری که با آنالیز گرده بررسی‌شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pollen mother cell",
      "Meanings": [
        "مادر یاخته گرده",
        "سلول مادری که از پوست زیرین کیسه گرده یک گیاه دانه‌ای مشتق می‌شود و با تقسیم میوز به چهار سلول که هر یک",
        "یک دانه گرده ایجاد می‌کنند",
        "منتهی می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pollen profile",
      "Meanings": [
        "نیمرخ گرده",
        "مقطع قایم یک رسوب آلی نظیر یک تورب‌زار که نشان‌دهنده یک توالی از گرده مدفون شده یا فسیل شده است",
        "نمودار گرده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pollen sac",
      "Meanings": [
        "کیسه گرده",
        "یکی از کیسه‌ها در یک گیاه دانه‌‌دار که دارای گرده است",
        "به عنوان مثال بساک یک نهاندانه یا گیاه گلدار"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pollen spectrum",
      "Meanings": [
        "طیف گرده",
        "یکی از خطوط افقی مشخص در نمودار گرده",
        "نشان‌دهنده فراوانی‌های مرتبط با نمونه‌های مختلف گرده و هاگ که در یک نمونه واحد آنالیزشده از یک سطح واحد ترسیم‌شده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pollen symbol",
      "Meanings": [
        "نماد گرده",
        "علامت اختیاری مورد استفاده در نمودار گرده کواترنری",
        "نشان‌دهنده جنس یا سایر گروه گیاهان و به عنوان مشخصه آشنای بین‌المللی یک خط در نمودار گرده به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pollen tube",
      "Meanings": [
        "لوله گرده",
        "ضمیمه کم وبیش استوانه‌ای که در دیواره دانه گرده ایجاد شده و هنگامی که دانه در تماس با سطح وابسته به کلاله استیگماتیک گیاهان گلدار یا درشت هاگ بازدانگان شروع به رشد می‌کند",
        "به سمت یکی از روزنه‌ها متمایل می‌شود. مجرا به عنوان یک اندام جذب غذا در گیاهان کمتر دانه‌‌دار نظیر سرخس‌های نخلی عمل می‌کند",
        "ولی در گیاهان گلدار",
        "عملکرد اصلی آن",
        "انتقال هسته‌های نر به نزدیکی گامتوفیت ماده برای ایجاد باروری است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pollination",
      "Meanings": [
        "گرده افشانی",
        "باروری گیاه دانه‌دار",
        "به ویژه انتقال گرده از پرچم یا بساک به تخمک یا درشت هاگ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pollucite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Cs, Na 2Al2Si4O12• H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pollution",
      "Meanings": [
        "آلودگی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polyakovite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ce, La, Nd, Pr, Ca 4 Mg, Fe++ Cr, Fe3+ 2 Ti, Nb 2Si4O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polybasite",
      "Meanings": [
        "پلی بازیت",
        "فرمول شیمیایی: Ag, Cu 16 Sb2 S",
        "ترکیب شیمیایی: Cu=4. 10% Ag=69. 47% Sb=10. 82% S=15. 61% با انکلوزیون‌های Fe, As",
        "خواص شیمیایی: کمی قابل ذوب و محلول در HNO",
        "رنگ خاکه: رنگ سیاه متمایل به قرمز",
        "رنگ کانی: سیاه فولادی",
        "شکل بلور: پسودوهگزاگونال شش وجهی دروغین",
        "کمیاب به صورت ماکل مسطح و کوتاه",
        "رخ: کامل در سطح",
        "کاربرد: کانسار نقره",
        "سیستم تبلور: مونوکلینیک",
        "رده بندی: سولفور‌ها",
        "جلا: فلزی",
        "الماسی",
        "مات و غیر شفاف",
        "سختی: 1. 5 –",
        "چگالی",
        ".",
        "تشابه کانی شناسی: آکانتیت و استفانیت",
        "وجه تسمیه: از کلمه یونانی Polus به معنی بسیار و متعدد و کلمه basis به معنای قاعده base گرفته شده است",
        "سایر مشخصات: با آب شسته می‌شود و کانی‌های مشابه آن آکانتیت و استفانیت است که از نظر سختی و شکل بلورها با آن تفاوت دارند",
        "ژیزمان: تقریبا کمیاب",
        "آلمان",
        "چک",
        "اسلواکی",
        "شیلی",
        "مکزیک",
        "امریکا",
        "روسیه",
        "پاراژنز: آکانتیت",
        "نقره",
        "استفانیت",
        "پیرارگریت و…",
        "اشکال ظاهری: شکستگی نامنظم بلوری شکل – قشر دار لایه لایه",
        "تجمع ذرات متراکم"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polychroism",
      "Meanings": [
        "چند رنگی",
        "پلیوکروییسم",
        "اختلاف جذب نور در جهات مختلف ساختار بلوری",
        "با چرخاندن و یا حتی بدون چرخاندن نمونه",
        "بیش از یک رنگ قابل مشاهده باشد. این پدیده در زیر میکروسکوپ پلاریزان جلوه ای زیبا دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polyconic projection",
      "Meanings": [
        "فرافکنی چندمخروطی",
        "الف تصویر نقشه نه هم‌دیس و نه هم‌سطح که در آن یک سری مخروط‌های استوانه‌ای قایم در عرض‌های جغرافیایی متوالی برسطح زمین عمود می‌باشند",
        "هر مدار ترسیم‌شده بدینصورت",
        "چنانچه اگر مدار انتخاب‌شده استاندارد باشد",
        "برای یک تصویر ساده مخروطی به کار می‌رود. تمامی مدارها ایجادشده از قاعده مخروط‌ها کمان‌هایی از دوایر غیر هم‌مرکز می‌باشند که مراکز آنها روی خط مستفیمی است که نماینده نصف‌النهار مرکزی است",
        "تمامی نصف‌النهارهای دیگر خطوط منحنی ترسیم‌شده از تقسیمات صحیح مدارها می‌باشند. مقیاس در طول هر مدار و نصف‌النهار مرکزی",
        "واقعی است ولی با افزایش فاصله از نصف‌النهار مرکزی",
        "روی نصف‌النهارها افزایش می‌یابد. این تصویر برای نقشه‌‌های نواحی کوچک و مناطق بزرگ با وسعت طولی نظیر شیلی مناسب است",
        "ب تصویر تغییریافته شبکه چندمخروطی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polycrase",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Y, Ca, Ce, U, Th Ti, Nb, Ta 2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polydymite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: NiNi2S"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polygeosyncline",
      "Meanings": [
        "زمین‌ناودیس مرکب",
        "کمربند زمین‌ناودیس",
        "زمین‌تاقدیس در طول حاشیه قاره‌ای و دریافت‌کننده رسوبات از حاشیه بخش اقیانوسی آن. شوکرت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polygon",
      "Meanings": [
        "چند ضلعی",
        "کثیرالاضلاع",
        "پوششی دارای اطلاعاتی بر موجودیتهای مستقل جغرافیایی که توسط پلیگونها و خصوصیتهای وابسته عرضه می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polygon retrieva",
      "Meanings": [
        "عملکرد سیستمهای اطلاعات فضایی که به کمک آن پلیگونها داخل پنجره جستجو قرار میگیرند یا مجموعه ویژهای از شرایط جستجو را انتخاب می‌کنند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polygonal ground",
      "Meanings": [
        "زمین چندضلعی",
        "شکل زمین الگو‌داری که با آرایش چندضلعی سنگ",
        "خاک و گیاه که روی یک سطح یا سطحی با شیب ملایم در نتیجه یخبندان شدید ایجادشده",
        "مشخص می‌شود",
        "به عنوان مثال سطح زمین",
        "مرکب از شبکه بزرگ مقیاس چندضلعی‌های یخی گوه ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polygonal karst",
      "Meanings": [
        "کارست چندضلعی",
        "کارست گودالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polygonization",
      "Meanings": [
        "فرآیند ایجاد پوشش پلیگونها به کمک دادههای خطی رقومی شده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polyhalite",
      "Meanings": [
        "پلی هالیت",
        "فرمول K2MgCa2 SO4 4. 2H2O و %52/15 K2O یکی از کانی‌های مهم پتاسیم می‌باشدکه گاهی از کانیهای دیگر ذخایر فراوانتری دارد اما به علت حلالیت کم و نبود امکاناتی برای ارزیابی پتاسیم",
        "استخراج نمی‌گردد و تنهابه عنوان راهنما می‌توان از آن استفاده کرد. رنگ آن سفید تا صورتی به علت وجود اکسید آهن و جلای آن شیشه ای است. در سیستم‌تری کلینیک پیناکوییدال متبلورمی شود. به ندرت بلورهایش درجهت Z طویل شده اند و به صورت توده‌های منشوری شکل می‌گیرند. بلورهایش درجهت 100 کلیواژ دارند. پلی هالیت به شکل توده ای",
        "ساقه ای تا ریشه ای متبلور می‌شود. سختی آن بین 5/2 تا 5/3 و وزن مخصوص آن 77/2 است. این کانی در توده‌های نمکی دریایی خصوصا در توده‌های نمکی شمال آلمان دیدهمی شود. پلی هالیت کمی محلول در آب است و فراوانترین کانه سولفاته تبخیری پس از گچ است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polylithionite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: KLi2AlSi4O10 F, OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polymerization",
      "Meanings": [
        "پلیمریزاسیون",
        "بسپارش",
        "فرایندی که تترایدرهای سیلیکاته را به گروههای آنیونی بزرگتر پیوند می‌دهد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polymetal",
      "Meanings": [
        "چند فلزی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polymetamorphism",
      "Meanings": [
        "دگرگونی چندگانه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polymictic",
      "Meanings": [
        "چندآمیزه ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polymodal sediment",
      "Meanings": [
        "رسوب چند بیشینه ای",
        "رسوبی که توزیع اندازه ذره آن نشان‌دهنده یک یا چند حداکثر ثانویه می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polymorph",
      "Meanings": [
        "چندشکلی",
        "دو یا چند کانی با ترکیب شیمیایی یکسان اما ساختمان بلورین متفاوت. به عنوان مثال",
        "الماس و گرافیت که دو شکل متفاوت از کربن می‌باشند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polymorphism",
      "Meanings": [
        "چند شکلی",
        "چند ریختی‌"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polymorphous",
      "Meanings": [
        "چند سر",
        "چند ریخت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polynomial",
      "Meanings": [
        "چندجمله ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polynya",
      "Meanings": [
        "یخ‌گشایی غیر خطی",
        "هر نوع بازشدگی غیرخطی محصور در یخ",
        "به ویژه گسترش زیاد آب",
        "نسبت به رگه یخ",
        "احاطه‌شده توسط یخ دریایی",
        "اما نه آنقدر زیاد که تحت عنوان آب باز یخ نامیده شود",
        "عموما در دهانه رودخانه بزرگ دیده می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polyphite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Na17Ca3Mg Ti, Mn 42 PO4 6O2F"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polyphonic",
      "Meanings": [
        "چند آوایی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polyphonic ringtone",
      "Meanings": [
        "زنگ چند آوایی",
        "این زنگ‌ها قابلیت ایجاد صدای چند دستگاه صوتی مختلف را به صورت همزمان دارند که این امر باعث می‌شود صدایی طبیعی‌تر به گوش برسد معمولا از 16 تا 48 و یا حتی تعداد بیشتری صوت در یک زمان قابل پخش می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polypide",
      "Meanings": [
        "زیاسا",
        "بخش هایی از یک بریوزوآی خودزیاسا که متحمل جانشینی دوره‌ای شده است",
        "نظیر شاخک‌ها",
        "پوشش شاخک",
        "کانال غذایی",
        "ساختمان عضلانی مربوطه و غده عصبی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polysomatic chondrule",
      "Meanings": [
        "گرددانه چندپیکری",
        "کندریول مرکب از چند بلور"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "polystele",
      "Meanings": [
        "پلی استل",
        "نوعی گزیلنکه دارای چند استوانه مرکزی هستند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pond",
      "Meanings": [
        "تالاب",
        "برگه",
        "مخزن",
        "آب انبار"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pondage",
      "Meanings": [
        "ذخیره سازی آب",
        "ذخیره کوتاه مدت",
        "گنجایش مخزن",
        "مقدار ذخیره آب در طرحهای جریانی که می‌تواند صرفا مقادیر بیشینه بار روزانه را پوشش دهد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pondage land",
      "Meanings": [
        "زمین آبگیر",
        "زمینی که در طول سیلاب روی آب به عنوان آب مرده ذخیره می‌شود. این خشکی در عبور جریان پایین‌رود شرکت نمی‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pondage power station",
      "Meanings": [
        "نیروگاه برق آبی مخزن تنظیم بند حوضچه ای",
        "نیروگاه آبراهه ای",
        "نیروگاه جریان رودخانه ای است که برای آن مخزن‌های کوچکی در مسیر رودخانه ایجاد می‌نمایند به طوریکه تولید برق در آنها با تاخیر چند ساعته انجام می‌گیرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pondage reservoir",
      "Meanings": [
        "حوضچه",
        "مخزن آبگیری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "ponded water",
      "Meanings": [
        "مانداب"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "ponding",
      "Meanings": [
        "برکه ای شدن",
        "حوض شدن",
        "آب انباشتگی",
        "ماندابی",
        "تشکیل برکه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "ponomarevite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: K4Cu++4OCl"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "ponor",
      "Meanings": [
        "گمانه آهکی که در اراضی کارستی ایجاد شده و موجب به هدر رفتن آب می‌گردد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pontic",
      "Meanings": [
        "کم‌اکسیژن",
        "مرتبط با رسوبات یا رخساره‌های ذخیره‌شده در آب نسبتا عمیق و کم‌تحرک",
        "نظیر مجموعه ای از شیل‌های سیاه و سنگ‌آهک‌های تیره رسوبگذاری‌شده در حوضه راکد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pool",
      "Meanings": [
        "حوضچه",
        "برکه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "poor drainage",
      "Meanings": [
        "زهکشی بد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "poorly graded",
      "Meanings": [
        "بد دانه بندی شده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "poort",
      "Meanings": [
        "گذرگاه کوهستانی",
        "واژه مورد استفاده در آفریقای جنوبی برای گذرگاه کوهستانی",
        "به ویژه شکاف آبی یا تنگه قطع‌شده توسط رودخانه از طریق یک پشته یا رشته‌کوه یا تپه‌"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "popcorn concrete",
      "Meanings": [
        "بتن متخلخل"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "popple rock",
      "Meanings": [
        "ریگ‌لایه",
        "واژه‌ای انگلیسی برای لایه ریگی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "popular name",
      "Meanings": [
        "نام عادی",
        "نام غیر علمی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porate",
      "Meanings": [
        "منفذدار گرده",
        "دانه‌های گرده دارای یک یا چند حفره در لایه بیرونی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porcelain clay",
      "Meanings": [
        "رس چینی",
        "خاک رس مناسب برای استفاده در ساخت چینی",
        "به ویژه کایولن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porcelain mortar",
      "Meanings": [
        "هاون چینی",
        "برای خرد کردن ذرات بکار می‌رود. در مورد این دستگاه باید از موادی که در اثر اصطکاک آتش می‌گیرند از این طریق خرد نکرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porcelain stone",
      "Meanings": [
        "سنگ چینی",
        "سنگ چینی آذرین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pore",
      "Meanings": [
        "حفره",
        "سوراخ یا فضای موجود در سنگ یا توده ای از سنگها",
        "آبدانک",
        "وزیکول",
        "حفره مدور کوچکی که در سنگ‌های آتشفشانی توسط حباب گازی که به هنگام انجماد سنگ به دام افتاده تشکیل می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pore canal",
      "Meanings": [
        "کانال منفذی",
        "الف گذرگاه ریز لوله‌ای گسترش یافته در میان پوسته یک استراکود",
        "به عنوان مثال",
        "کانال منفذی نرمال و کانال منفذی شعاعی",
        "ب سوراخی در صفحه غلاف دار یک خارپوست",
        "ج منفذی در عناصر نسبتا ضخیم اسکلتی آرکیوسیاتیدها که در آن طول دهانه بیشتر از قطر آن است. آنها ممکن است مستقیم یا منحنی",
        "در مقطع نازک مدور یا شش‌گوش و با سطح دیواره نرمال یا مایل باشند. د عبور مجرا از میان اسکلت خارجی یک تریلوبیت",
        "با قطر بین 1 تا 75 میکرومتر. برخی نویسندگان",
        "این واژه را به مجراهایی با قطر 1 تا 2 میکرومتر محدود می‌کنند و واژه setal duct را برای انواع بزرگتر به کار می‌برند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pore diameter",
      "Meanings": [
        "قطر منفذ",
        "قطر روزنه",
        "قطر منفذ در یک سنگ که به صورت قطر بزرگ‌ترین کره ای که ممکن است در منفذ وجود داشته باشد",
        "اندازه‌گیری می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pore ice",
      "Meanings": [
        "یخ منفذی",
        "یخ زیر سطحی که فضاهای تخلخل در زمین را پر نموده یا به صورت بالقوه پر می‌نماید",
        "این یخ توسط انجماد آب منفذی در جای خود بدون افزودن آب تشکیل می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pore plate",
      "Meanings": [
        "صفحه منفذی",
        "الف قاعده مسطح و منفذدار پودوکونوس در یک رادیولر ناسلارین",
        "ب در بریوزوآهای کیلوستوم",
        "بخش نازکی از دیواره آهکی تشکیل‌دهنده بخش اسکلتی سپتولا. این صفحه توسط یک یا چند منفذ سوراخ شده تشکیل شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pore pressure",
      "Meanings": [
        "فشار منفذی",
        "فشار حفره‌ای",
        "تنش خنثی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pore rhomb",
      "Meanings": [
        "لوزوی منفذی",
        "یکی از ساخت‌های الماسی‌شکل روی سطح صفحات غلاف دار سیستوییدها",
        "مرکب از یک گروه شبکه‌های موازی و جهت‌دارشده به صورت جانبی لوله‌ها",
        "شیارها",
        "شکاف‌ها که هریک از طرفین بخش‌هایی از دو صفحه مجاور را اشغال می‌کند به نحوی که هر صفحه از یک جفت",
        "نیمی از لوزی را تشکیل می‌دهد. طرفین ممکن است سمت خارج را نشان داده یا توسط لایه‌های نازک آهکی پوشانده شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pore space",
      "Meanings": [
        "فضای خلل و فرج"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pore system",
      "Meanings": [
        "سامانه منفذی",
        "تمامی دهانه‌هایی که در سنگ یا خاک به عنوان یک واحد در نظر گرفته میشوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pore throat",
      "Meanings": [
        "گلوگاه منفذی",
        "اتصال منفذی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pore tube",
      "Meanings": [
        "مجرای منفذی",
        "یک مجرای عموما شش‌گوش نازک‌دیواره",
        "ایجادشده توسط صفحات دیواره افقی",
        "مایل یا منحنی و یا توسط برگه‌های ملاقه‌مانند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pore waters",
      "Meanings": [
        "آب منفذی",
        "آبهایی که در لابه لای دانه‌های رسوبات وجود دارند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pore-water pressure",
      "Meanings": [
        "فشار آب منفذی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porifera",
      "Meanings": [
        "شاخه پوری فرا اسفنجها",
        "جانداران چند سلولی اند اما پر سلولهایی حقیقی محسوب نمی‌شوند. آنها فقط چند نوع سلول دارند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porosity",
      "Meanings": [
        "تخلخل",
        "نسبت درصد فضاهای خالی به حجم کل توده ای معین از سنگ بستر یا سنگپوش"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porosity log",
      "Meanings": [
        "نمودار تخلخل",
        "نمودار کلی برای منحنی‌های چاه‌نگار در رابطه با سنجش‌های مرتبط با تخلخل سازند نمودار صوتی",
        "نمودار تراکم",
        "نمودار نوترون",
        "نمودار اپی‌ترمال",
        "نوترون"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porous",
      "Meanings": [
        "متخلخل",
        "نفوذ پذیر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porous body",
      "Meanings": [
        "جسم متخلخل"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porous concrete",
      "Meanings": [
        "بتن متخلخل"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porous media",
      "Meanings": [
        "توده متخلخل"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porous media flow",
      "Meanings": [
        "جریان در داخل مواد متخلخل"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porous medium",
      "Meanings": [
        "محیط متخلخل"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porous mixtures",
      "Meanings": [
        "مخلوطهای آسفالت متخلخل"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porous stone",
      "Meanings": [
        "سنگ متخلخل"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porphyrictic",
      "Meanings": [
        "پورفیریایی",
        "درشت بلور",
        "بلور درشت احاطه شده درون زمینه ای از بلورهای ریزتر در یک سنگ آذرین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porphyritic",
      "Meanings": [
        "پورفیریتیک",
        "اصطلاح بافتی در سنگهای آذرینی است که در آنها بلورهای دانه درشت در یک متن دانه ریز پراکنده شده اند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porphyroblast",
      "Meanings": [
        "شکفته بلور",
        "بلور پزودومورفیک در سنگ تشکیل‌شده توسط فرآیند تبلور مجدد دگرگونی. صفت: پورفیروبلاستیک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porphyroblastic",
      "Meanings": [
        "پورفیروبلاستیک",
        "بلورهای طویل و شکلدار یوهدرالی را گویند که به صورت برجا در طی تبلور مجدد دگرگونی در زمینه ای دانه ریز از سایر کانیهای دگرگونی متبلور می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porphyroclastic structure",
      "Meanings": [
        "ساختار پورفیری آواری",
        "ساخت ساروجی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porphyroid neomorphism",
      "Meanings": [
        "نوشکلی پورفیروییدی",
        "واژه معرفی‌شده توسط فولک 1965 برای نوشکلی افزایشی که در آن بلورهای کوچک با رشد تعدادی بلور بزرگ به انواع بزرگ تبدیل می‌شوند و در یک خمیره ثابت جانشین می‌شوند",
        "به عنوان مثال جانشینی یک پوسته آراگونیتی توسط موزاییک کلسیتی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porphyry",
      "Meanings": [
        "پورفیری",
        "سنگهای آذرین دارای فنوکریستهای درشت بلورهای واضح در یک زمینه ریزدانه یا بدون بلور"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porphyry copper deposit",
      "Meanings": [
        "ذخیره مس پورفیری",
        "پیکره بزرگ سنگی",
        "نوعا پورفیری",
        "که دارای کالکوپیریت‌های پراکنده و سایر کانی‌های سولفیدی می‌باشد. این ذخایر در مقیاسی بزرگ",
        "عموما در معادن روباز",
        "برای برداشت مس و محصول جانبی مولیبدن استخراج می‌شود. بیشتر ذخایر دارای",
        "کیلومتر عرض و عیار پایین کمتر از یک درصد مس می‌باشند. آنها همیشه همراه با سنگ‌های نیمه‌عمیق پورفیریتیک متوسط تا فلسیک می‌باشند. توزیع کانی‌های سولفیدی به سمت خارج از حالت پراکنده به رگچه ای و رگه ای تغییر می‌کند. غنی‌شدگی سوپرژن در بیشتر ذخایر بسیار مهم بوده است به نحوی که بدون آن",
        "عیار برای مجازنمودن استخراج",
        "بسیار پایین می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porphyry deposits",
      "Meanings": [
        "کانسارهای پورفیری",
        "کانسارهایی که در آنها ماده معدنی به صورت دانه هایی در داخل سنگ زمینه قرار گرفته است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porphyry molybdenum deposit",
      "Meanings": [
        "ذخیره مولیبدن پرفیری",
        "کانسار بزرگ مولیبدنیت با عیار کم که در آن کانی‌های سولفیدی به صورت رگچه ای و دانه پراکنده در داخل یا مجاور سنگ‌های نفوذی سیلیسی پورفیریتیک با ترکیب کوارتزلاتیت تا ریولیت",
        "پراکنده میشوند",
        "دگرسانی هیدروترمال همراه آن",
        "با فلدسپاتی‌شدن پتاسیم",
        "سریسیتی‌شدن",
        "آرژیلیتی‌شدن و سیلیسی‌شدن مشخص می‌شود. این ذخایر مشخصا در کوردیلرای غرب آمریکای شمالی یافت می‌شوند کلارک",
        "نسبت به ذخایر مس پورفیری وابستگی بیشتری به جایگاه قاره ای دارند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porphyry tin deposit",
      "Meanings": [
        "ذخیره قلع پورفیری",
        "مرکز کانی‌زایی قلع که در آن یک کانی قلع‌دار",
        "عموما کاسیتریت در استوک‌های آذرین پورفیریتیک با ترکیب متوسط به صورت دانه‌های پراکنده",
        "رگچه‌ها یا پرشدگی‌های نفوذی",
        "برشی",
        "همراه با دگرسانی هیدروترمال",
        "به ویژه سریسیتی شدن",
        "سیلیسی‌شدن سنگ‌های دیواره توزیع می‌شود سیلیتو و دیگران",
        ". این واژه همان مفهوم کانسار مس پورفیری و کانسار مولیبدن پورفیری را بیان می‌کند و برای بسیاری از کانسار‌های قلع در بولیوی به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porphyry uranium deposit",
      "Meanings": [
        "ذخیره اورانیوم پورفیری",
        "کانسار اورانیوم در سنگ‌های گرانیتی قطع‌شده توسط آپلیت و پگماتیت. کانه هایی که شامل اورانیتیت و اورانوتوریت اولیه می‌باشند",
        "پراکنده شده و در درزها و دهانه‌ها یافت می‌شوند",
        "از نظر اندازه",
        "میکروسکوپی تا نیمه‌میکروسکوپی‌اند. بیشتر اورانیوم در کانی‌های متنوع و فلسیک سنگ می‌باشد. آرمسترانگ",
        ". نمونه هایی از آن در آفریقا",
        "کانادا",
        "استرالیا و ایالات متحده وجود دارد",
        "اما عنوان «پورفیری» موقت خواهد بود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porrect",
      "Meanings": [
        "مستقیم. بطور افقی بطرف جلو متمایل است معمولا شاخکها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "portable water",
      "Meanings": [
        "آب جاری",
        "آبی است که دارای طعم مناسب جهت نوشیدن بوده و برای سلامتی مضر نیست"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "portal",
      "Meanings": [
        "مدخل تونل",
        "ورودی به یک تونل اصلی بالای راهرو آن",
        "اغلب داربست شده یا دارای تاق ضربی است",
        "ساختار احاطه کننده اطراف ورودی یک معدن",
        "دهانه یک ادیت یا تونل اصلی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "portal bus",
      "Meanings": [
        "وسیله نقلیه مخصوص جا به جا کردن پرسنل که 8تا 12 نفر ظرفیت دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "porterage",
      "Meanings": [
        "باربری",
        "مخارجباربری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "portia",
      "Meanings": [
        "پورتیا",
        "یکی از قمرهای سیاره «اورانوس» که در سال 1986 م. هنگام عبور سفینه voyagerنزدیکی سیاره",
        "کشف شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "portist",
      "Meanings": [
        "جاندارانی که به سر سلسه portista تعلق دارد که هم شامل وابستگان گیاهی وهم جانوری",
        "برای مثال پروتوزوآن ها",
        "باکتری‌ها وبرخی جلبک ها",
        "قارچ‌ها و ویروس"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "portland cement",
      "Meanings": [
        "سیمان پرتلند",
        "سیمانی که توسط خردکردن مخلوط سنگ آهک وشیل یا مواد خام هم‌ارز",
        "گرم‌کردن مخلوط تا ذوب اولیه در یک کوره دوار و خردکردن خاکه‌جوش حاصل تولید می‌شود. این ماده ابتدا در انگلستان تولید شده و به علت شباهت به سنگ پورتلند به این نام",
        "نامگذاری شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "portland stone",
      "Meanings": [
        "سنگ پرتلند",
        "الف سنگ آهکی االیتی زرد",
        "سفید از جزیره پرتلند شبه جزیره‌ای در جنوب انگلیس که به طور گسترده برای مصارف ساختمانی به کار می‌رود",
        "ب ماسه‌سنگ ارغوانی",
        "قهوه‌ای سنگ قهوه‌ای از پرتلند",
        "کن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "portlandite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ca OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "ports of ducts and pipes",
      "Meanings": [
        "دهانه مجاری و لوله ها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "position",
      "Meanings": [
        "موقعیت",
        "وضعیت",
        "موضع",
        "الف داده‌هایی که محل یک نقطه را با توجه به سیستم مرجع در پیمایش مشخص می‌کنند. ب فضای اشغال‌شده توسط یک نقطه روی سطح زمین یا فضا. ج مختصاتی که مکان یک نقطه را روی ژیویید یا شبه‌کره مشخص می‌کند. د قرایت مشخص مدار مدرج افقی یک تیودولیت راهنما که برای مشاهده ایستگاه اولیه از مجموعه ایستگاه‌های قابل مشاهده",
        "به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "positional accuracy",
      "Meanings": [
        "قابلیت اطمینان تعیین محل عوارض کارتوگرافیک نسبت به موقعیت حقیقی آنها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "positioning dilution of precision",
      "Meanings": [
        "تعدیل دقت موقعیت سه بعدی pdop"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "positioning network",
      "Meanings": [
        "شبکه تعیین موقعیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "positive",
      "Meanings": [
        "مثبت",
        "قطب مثبت",
        "مرتفع",
        "زمین‌ساخت: ناحیه‌ای از یک کراتون که به محلی بلندتر از ناحیه پیرامونی ختم می‌شود",
        "یک عنصر مثبت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "positive confining bed",
      "Meanings": [
        "طبقه بالا‌آمده محصورکننده",
        "لایه فوقانی محصورکننده یک آبخوان که راس آن بالای سطح فوقانی زون اشباع است",
        "نظیر بالای سطح ایستابی. این واژه کمتر به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "positive cut-off",
      "Meanings": [
        "پرده آببندی کامل"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "positive element",
      "Meanings": [
        "عنصر مثبت",
        "شکل یا ناحیه ساختاری مشخص‌شده با حرکت بارز روبه بالا بالاآمدگی",
        "ظهور با پایداری نسبی یا با فرونشست با سرعت یا فراوانی کمتر نسبت به عناصر منفی مجاور"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "positive elongation",
      "Meanings": [
        "طویل‌شدگی مثبت",
        "در مقطع یک بلور ناهمسانگرد",
        "علامت طویل‌شدگی که موازی با دو پرتو قطبیده صفحه‌ای کم‌سرعت‌تر است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "positive flower structure",
      "Meanings": [
        "ساختار گلی مثبت",
        "ساخت گل مانند که در آن انشعابات گسلی واگرا به سمت بالا غالبا دارای تفکیک معکوس بوده و عموما با یک ساخت تاقدیسی غالب در طبقات بالا همراه بوده یا توسط گسل‌ها قطع می‌شوند بیدل",
        "کریستیی‌بلیک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "positive gradient",
      "Meanings": [
        "شیب مثبت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "positive landform",
      "Meanings": [
        "زمین‌دیس مثبت",
        "شکل توپوگرافیک قایم نظیر کوه",
        "تپه یا فلات یا شکل آتشفشانی تشکیل‌شده ناشی از مواد اضافی همچون یک مخروط خاکستر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "positive ore",
      "Meanings": [
        "کانسنگ مثبت",
        "یک کان توده که در چهار طرف تشکیل شده و نمایان میشود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "positive pole",
      "Meanings": [
        "قطب مثبت",
        "عضو جوینده شمال قطب‌های مغناطیسی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "positive surge",
      "Meanings": [
        "موج ضربه ای مثبت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "posnjakite",
      "Meanings": [
        "پوسن ژاکیت",
        "ترکیب شیمیایی: Cu4. H2O",
        "درصد مواد: CuO=67. 66% SO3=17. 02% H2O=15. 32%",
        "سیستم تبلور: مونوکلینیک",
        "رده بندی: سولفات",
        "رخ: نامشخص",
        "جلا: شیشه ای",
        "شفافیت: نیمه شفاف",
        "اشکال ظاهری: بلوری",
        "اندود",
        "ژیزمان: تقریبا کمیاب; روسیه",
        "چک و اسلواکی و آلمان",
        "خواص شیمیایی: در اسیدها و آمونیاک محلول است",
        "درآب نامحلول است",
        "رنگ کانی: آبی روشن تا آبی تیره",
        "رنگ خاکه: متمایل به آبی",
        "تشابه کانی شناسی: لانژیت",
        "پاراژنز: ژیپس",
        "اوری کالسیت",
        "لانژیت",
        "منشا تشکیل: ثانوی",
        "شکل بلورها: پهن و کوتاه",
        "محل پیدایش: چک و اسلواکی",
        "نام آن ازنام ژیوشیمیست E. W. Posnjak گرفته شده است",
        "سختی",
        "چگالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "possible ore",
      "Meanings": [
        "کانسنگ ممکن",
        "کانساری که وجود و گسترش آن بر مبنای تجارب گذشته زمین‌شناسی و معدنی",
        "بدیهی شمرده می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "possible precipitation",
      "Meanings": [
        "بارش شایند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "post",
      "Meanings": [
        "تیر",
        "دیرک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "post glacial period",
      "Meanings": [
        "بعد از یخچالی",
        "به دوره‌های بعد از ذوب یخچالها گفته می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "post hole digger",
      "Meanings": [
        "مته مارپیچ بزرگ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "post orogenic",
      "Meanings": [
        "پس از برخورد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "post stone",
      "Meanings": [
        "ماسه سنگ ریزدانه",
        "واژه‌ای انگلیسی برای هر نوع ماسه‌سنگ یا سنگ آهک ریزدانه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "post stressing",
      "Meanings": [
        "پس کشش",
        "پس تنیدن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "post tectonic",
      "Meanings": [
        "بعد از ‎زمین‎ ساخت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "post tensioning",
      "Meanings": [
        "پس کشش",
        "پس کشیدگی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "post vertical bristle",
      "Meanings": [
        "موهای پشت فرق سر کمی بالاتر از چشمهای ساده دو بالان"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "postcervical groove",
      "Meanings": [
        "شیار پساعرضی",
        "یکی از مشخص‌ترین‌شیارها روی لاک ده‌پایان. این شیار تا وسط پشت لاک",
        "یا تاحدی عقب آن",
        "به سمت پایین و کمی جلو ادامه دارد",
        "انتهای آن به شیار کبدی برخورد می‌کند. هولتویس"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "postcingular series",
      "Meanings": [
        "مجموعه‌های پستسینگولار",
        "مجموعه صفحاتی که مستقیما در عقب حلقه پوشش یک دینوفلاژلا قرار دارد",
        "معمولا دارای تعداد کمتر و اندازه بزرگتر نسبت به مجموعه‌های پر‌سینگولار می‌باشند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "postcode",
      "Meanings": [
        "کدپستی",
        "نظام کدگذاری برای تمامی پدیده هایی که در یک کشور دارای آدرس پستی هستند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "posterior",
      "Meanings": [
        "عقبی. مربوط به پا در قسمت عقب"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "posterior cali",
      "Meanings": [
        "برآمدگی عقبی. برآمدگیهای عقب سینه دو بالان"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "posterior oblique muscle",
      "Meanings": [
        "عضله مایل پشتی",
        "یکی از جفت عضلات در براکیوپودهای دیسکیناسین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "posterior side",
      "Meanings": [
        "طرف پشتی",
        "پشت یا نزدیک انتهای یک کونودونت",
        "به عنوان مثال جهت مقعر یک کومه هلالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "posterior teeth",
      "Meanings": [
        "دندانهای خلفی",
        "دندانهایی که در پشت دندانهای قدامی anterior teeth قرار دارند",
        "دندانهای آسیای شیری معمولا «8 عدد در دهان و آسیای کوچک و بزرگ دایمی معمولا» 20 عدد را شامل می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "postmentum",
      "Meanings": [
        "پس چانه. زیر چانه. پس لب پایین. قاعده لب زیری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "postorogenic pluton",
      "Meanings": [
        "نفوذی پسا کوهزایی",
        "نفوذی آذرین جای گرفته پس از یک دوره فعالیت کوهزایی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "postscutllum",
      "Meanings": [
        "پشت سپرچه. زیرسپرچه. بعد از سپرچه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "postseptal passage",
      "Meanings": [
        "مجرای پسا تیغه‌ای",
        "دهانه‌ای که تمامی حجره‌های کوچک یک حجره یکسان در پوسته فرامینیفری را به هم متصل می‌کند نظیر آلویولینیدا",
        "واقع‌شده در بین دیواره وتیغه در عقب حجره"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "posttensioned",
      "Meanings": [
        "پس کشیده شده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "posttensioned prestressed concrete",
      "Meanings": [
        "بتن پیش تنیده پس کشیده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "posttensioning",
      "Meanings": [
        "پس کشیدگی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "posttensioning method",
      "Meanings": [
        "روش پس کشیدگی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pot",
      "Meanings": [
        "دیگ مانند",
        "در زغال‌سنگ: الف کف دیگ",
        "ب کف دیگچال پرشیب بستر دریا",
        "در زمین ریخت شناسی: یک واژه کلی برای هر چاله",
        "گودال یا تورفتگی که بطور طبیعی در زمین ایجاد شده باشد و گاهی حاوی آب",
        "در لایه منجمد دایمی در اعماق زمین: کانسار رسوبی دیگ‌مانند در مواد میزبان مختلف. دیگ‌های مشخص Upland Gravels ماریلند و ویرجینیا با عرض 2 تا 8 متر",
        "آنها ترکیبی از سیلت ماسه ای",
        "شنی در شن می‌باشند. منشا یخبندان فصلی برای آن پیشنهاد می‌شود. کونانت و دیگران",
        "در لرزه‌شناسی: مترادف محاوره‌ای آشکارساز لرزه‌ای",
        "در غارشناسی: غار قایم"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pot bottom",
      "Meanings": [
        "کف دیگ",
        "تخته‌سنگ یا کنکرسیون بزرگ در سقف یک لایه زغال‌سنگی",
        "دارای ظاهر گردشده کف یک دیگ آهنی که به راحتی جدا می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pot clay",
      "Meanings": [
        "رس کوزه‌گری",
        "الف رس مقاوم رس نسوز مناسب برای ساخت دیگچه‌های ذوب که در آن شیشه ساخته می‌شود. ب لایه رسی همراه با لایه‌های زغال‌سنگ",
        "ج رس رسوبی غنی از کایولن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pot hole",
      "Meanings": [
        "چاله"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pot lead",
      "Meanings": [
        "نوعی گرافیت",
        "گرافیت به کاررفته در کف قایق‌های مسابقه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potamic",
      "Meanings": [
        "رودخانه‌ای",
        "مرتبط به رودخانه‌ها یا ناوبری رودها",
        "به عنوان مثال: «حمل و نقل رودخانه‌ای» یا حمل رسوبات توسط جریان‌های رودخانه‌ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potamoclastic rock",
      "Meanings": [
        "سنگ رود‌آواری",
        "سنگ رودآواری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potamography",
      "Meanings": [
        "رودنگاری",
        "توصیف رودخانه‌ها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potamology",
      "Meanings": [
        "رودخانه شناسی یا پوتامولوژی",
        "علم بررسی مسایل مربوط به جریان آب در رودخانه",
        "با تاکید بر جنبههای فیزیکی و نه بیولوژیکی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potarite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: PdHg"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potas",
      "Meanings": [
        "کربنات دو سود مشتق ازخاکستر چوب",
        "پتاس محرق",
        "شخار خاکستر",
        "پتاس زدن به",
        "نام پتاسیم Potassium از واژه لاتین_ Potash Pot ash و سیمبل آن K از واژه لاتین Kalium گرفته شده است. پتاسیم از نظر فراوانی هفتمین عنصر فراوان در پوسته زمین است و فراوانی این عنصر در پوسته زمین 6/2% و ششمین عنصر فراوان درآب دریا می‌باشد",
        "پتاسیم فلزالکالن است به رنگ سفید",
        "نقره ای با نماد K",
        "عدد اتمی",
        "وزن اتمی 09/",
        "وزن مخصوص 862/0 گرم بر سانتی متر مکعب",
        "سختی 4/0 در مقیاس موس",
        "خیلی نرم",
        "نقطه جوش 759 درجه سانتی گراد و نقطه ذوب 35/63 درجه سانتی گراد. پتاسیم در گروه 1 I جدول تناوبی به عنوان فلزAlkali Metals بوده و در دوره 4 قرار دارد. عنصر پتاسیم در سنگهای آذرین",
        "دگرگونی و رسوبی آواری به صورت سیلیکات فلدسپاتها",
        "میکاها",
        "آمفیبولها و… و دگرگونی یافت می‌شود. پتاسیم در ذخایر نفتی به عنوان یک پوشش محافظ ذخیره می‌گردد. کانیهای پتاس فراوان بوده که از میان آنها تنها چهار کانی سیلویت KCl",
        "کارنالیت KMgCl3, 6H2O و کاینیت MgSo4, KCL. 3H2O و لانگبینیت K2Mg2 So4 3 دارای اهمیت اقتصادی هستند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potash alum",
      "Meanings": [
        "زاج سفید",
        "الف زاج. ب کالینیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potash feldespar",
      "Meanings": [
        "فلدسپات پتاسیمی",
        "نام غلطی برای فلدسپات پتاسیم"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potash kettle",
      "Meanings": [
        "دیگ‌غول پتاسیمی",
        "دیگ‌چال زمین‌شناسی یخچالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potash mica",
      "Meanings": [
        "میکای پتاسیمی",
        "نام غلطی برای میکای غنی از پتاسیم: به ویژه مسکوویت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potassic zone",
      "Meanings": [
        "منطقه پتاسیمی",
        "منطقه درونی و هسته کانسارهای پورفیری",
        "مشخص‌شده با فلدسپات پتاسیم تشکیل شده یا تجدید تبلور یافته",
        "همراه با کمی سریسیت و مقادیر فرعی متغیر ولی مقادیرکم و ثابت انیدریت لوول",
        "گیلبرت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potassicarfvedsonite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: KNa2Fe++4 Fe3+Si8O22 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potassic-carpholite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: K, Na, Li, Mn++ 2Al 4Si4O12 OH 4 F, OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potassic-chlorohastingsite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "در طبقه بندی Dana",
        "فرمول شیمیایی: K, Na Ca2 Fe++, Mg 4 Fe3+ Cl, OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potassic-chloropargasite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: K, Na Ca2 Mg, Fe2+ 4Al Si6Al2O22 Cl, OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potassicferrisadanagaite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "در طبقه بندی Dana",
        "فرمول شیمیایی: K, Na Ca2 Fe++, Mg 2 Fe3+, Al 2 OH, F, O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potassic-fluororichterite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: K, Na CaNa Mg5F"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potassicleakeite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: KNa2Mg2 Fe3+2LiSi8O22 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potassic-magnesiosadanagaite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: K, Na Ca2 Mg, Fe++, Al, Ti 5 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potassicpargasite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: K, Na Ca2 Mg, Fe++ 5Si8O22 OH, F"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potassicrichterite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: K, Na CaNa 2Mg5 OH, F"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potassicsadanagaite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: K, Na Ca2 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potassium feldspar",
      "Meanings": [
        "فلدسپات پتاسیم",
        "فلدسپات آلکالن دارای مولکول KAlSi3O8. به عنوان مثال ارتوکلاز",
        "میکروکلین",
        "سانیدین و آدولاریا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potassium-alum",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: KAl SO4 2•12 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potassium-argon dating",
      "Meanings": [
        "سن‌یابی پتاسیم",
        "آرگون",
        "روش سن‌یابی پتاسیم"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potential barrier",
      "Meanings": [
        "سد پتانسیلی",
        "مقاومت در برابر تغییر از یک حالت انرژی به حالتی دیگر در یک سیستم شیمیایی که باید بر انرژی فعال‌سازی غلبه کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potential gradient",
      "Meanings": [
        "شیب پتانسیلی",
        "شیب هیدرولیک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potential head",
      "Meanings": [
        "فرازه ارتفاعی",
        "بار ارتفاعی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potential heads",
      "Meanings": [
        "فرازه‌های رقومی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potential ore",
      "Meanings": [
        "کانسنگ پتانسیلی",
        "الف به صورت کانسارهای هنوز کشف‌نشده",
        "ب کانسار شناخته‌شده‌ای که برای اکتشاف آن هنوز امکان‌پذیری اقتصادی وجود ندارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potential transformer",
      "Meanings": [
        "مبدل ولت",
        "مبدل تغییر دهنده ولتاژ",
        "مبدل اندازه گیری ولتاژ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potential viable hydroelectric energy",
      "Meanings": [
        "انرژی پتانسیل برقابی قابل دوام برای یک سال فرضی",
        "مقدار انرژی برقی است که بطور عملی بدون تلمبه ذخیره ساز در یک منطقه یا ناحیه",
        "در یک دوره ثابت زمانی",
        "معمولا یک سال قابل دستیابی می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potential water power",
      "Meanings": [
        "قدرت آب",
        "نیرویی پتانسیل"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potentiometer",
      "Meanings": [
        "نیرو سنج برق‌",
        "توان سنج ولتاژ برق‌",
        "پتانسیل سنج"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potentiometric",
      "Meanings": [
        "پتانسیل سنجی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potentiometric map",
      "Meanings": [
        "نقشه پتانسیل سنجی",
        "نقشه‌ای که نشان دهنده ارتفاع سطح پتانسیل سنجی یک آبخوان توسط خطوط تراز یا سایر علایم می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potentiometric surface",
      "Meanings": [
        "سطح پتانسیل سنجی",
        "سطح فرضی است که از طریق سطوحی هم ارتفاع",
        "آب در چاه بالا می‌آید",
        "شناسایی می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potholding",
      "Meanings": [
        "غارنوردی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pothole",
      "Meanings": [
        "چاله",
        "دیگ‌چال",
        "گودالی که در بستر رودخانه بر اثر عمل سایش بار رسوبی موجود در آب به وجود می‌آید",
        "در سواحل: فرورفتگی یا گودال کوچک",
        "مدور",
        "از یکسو پرشیب در یک خلیج ساحلی",
        "دارای آب در یا زیر سطح جزر و مد ویچ",
        "هومفیرز",
        "در زمین‌ریخت‌شناسی: هر نوع گودال یا حفره دیگی‌شکل",
        "در زمین‌شناسی یخچالی",
        "الف دیگ‌غول",
        "ب واژه به کاررفته در میشیگان برای فرورفتگی گود کوچک",
        "متر عمق",
        "عموما دایره‌ای یا بیضوی",
        "موجود در یک دشت برون‌شستی",
        "یخ‌رفت راکد یا دشت یخ‌نهشته‌ای ویچ",
        "در دریاچه ها: فرورفتگی کم‌عمق",
        "عموما کمتر از 10 جریب مساحت",
        "واقع بین تلماسه‌ها",
        "روی یک علفزار به عنوان مثال در مینسوتا و داکوتا",
        "اغلب دارای یک مرداب یا تالاب متناوب و به عنوان محل لانه‌گزینی پرندگان آبزی به کار می‌رود",
        "در نمک ها: واژه به کاررفته در دره مرگ",
        "کالیفرنیا",
        "برای یک دهانه دایره‌ای حدود یک متر قطر",
        "پرشده ازآب شور و ردیف‌شده با بلورهای هالیت",
        "در رودخانه‌ها: گودی صاف",
        "کاسه‌ای شکل یا استوانه‌ای",
        "عموما عمیق‌تر از پهنا",
        "تشکیل شده در بستر سنگی رود توسط عمل سایش سنگ یا سنگ‌ها",
        "یا رسوب دانه‌درشت ماسه",
        "ریگ",
        "تخته‌سنگ که به اطراف چرخیده و توسط گرداب‌های کوچک یا نیروی جریان رود در یک محل",
        "نظیر محلی با سرعت زیاد آب یا کف یک آبشار",
        "در حرکت مداوم نگه داشته می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pothole erosion",
      "Meanings": [
        "فرسایش چالابی",
        "آب‌فرسایی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potholer",
      "Meanings": [
        "غارنورد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potosiite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pb6Sn2FeSb2S"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potsdam geravity",
      "Meanings": [
        "گرانی پوتسدام",
        "استاندارد گرانی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potsdam system",
      "Meanings": [
        "سامانه پوتسدام",
        "سامانه مقادیر گرانی مبتنی بر تعیین گرانی مطلق پوتسدام",
        "آلمان در 1906. سنجش‌های جدید نشان داده که مقدار پوتسدام حدود 13 میلی‌گال به بالا است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potstone",
      "Meanings": [
        "دیگ‌سنگ",
        "در زغال‌سنگ ها: pot bottom",
        "کف دیگ‌مانند",
        "در کانی شناسی: الف سنگ تالک یا تالک توده‌ای ناخالص سبز تیره یا قهوه‌ای تیره به کاررفته در دوران ماقبل تاریخ برای ساخت دیگ‌‌ها و ظروف آشپزی",
        "ب واژه به کاررفته در نورفولک انگلستان برای گرهک بزرگ فلینتی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "potter's clay",
      "Meanings": [
        "رس کوزه‌گری",
        "رس پلاستیک عاری از آهن و فاقد قابلیت انشقاق",
        "مناسب برای مدل‌سازی و سفالگری یا مناسب برای استفاده روی چرخ کوزه‌گری. این رس پس از سوختن",
        "سفید می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pottsite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: PbBiH VO4 2•2 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "poubaite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: PbBi2Se2 Te, S"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "poudretteite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: KNa2B3Si12O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "poughite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Fe3+2 TeO3 2 SO4 •3 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "poulter seismic method",
      "Meanings": [
        "روش لرزه‌ای پولتر",
        "نوعی انفجار هوایی که در آن ماده منفجره",
        "روی قطبین بالای سطح زمین قراردارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pound",
      "Meanings": [
        "پوند از آحاد چرم و وزن در بعضی کشورهای انگلیسی زبان"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pouring of concrete",
      "Meanings": [
        "بتن ریزی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pourtales plan",
      "Meanings": [
        "طرح پورتالس",
        "آرایش تیغه در برخی مرجان‌های اسکلراکتینین بویژه در خانواده دندروفیلیدا مشخص‌شده با پیشرفت بسیار بیشتر تیغه خارجی نسبت به تیغه داخلی. نام آن به‌یادبود لوییس اف. پورتلاس",
        "طبیعیدان سوییسی نهاده شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "povondraite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Na, K Fe3+, Fe++ 3 Fe, Mg, Al 6 BO3 3Si6O18 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pow",
      "Meanings": [
        "کندرود",
        "واژه اسکاتلندی برای رودخانه‌ای با حرکت آرام یا برای یک خندق یا کانال"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "powder",
      "Meanings": [
        "گرد",
        "غبار",
        "برف‌ریزه",
        "گرد برف"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "powder factor",
      "Meanings": [
        "ضریب پودر",
        "خرج ویژه",
        "وزن خرج مصرفی به ازاء واحدحجم سنگ درجا که ممکن است مقدار آن باضریب ثابت سنگها برابر باشد. مقدار خرج ویژه تابع نوع ماده منفجره",
        "وزن مخصوص سنگ و زمین شناسی منطقه است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "powder hous",
      "Meanings": [
        "ذخیره انفجاری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "powder method",
      "Meanings": [
        "روش پودری",
        "روش دبای",
        "شرر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "powellite",
      "Meanings": [
        "پوولیت",
        "ترکیب شیمیایی: CaMoO",
        "درصد مواد: CaO=28. 48% MoO3=71. 52%",
        "سیستم تبلور: کوادراتیک",
        "رده بندی: مولیبدنیت",
        "رخ: ناقص",
        "جلا: الماسی",
        "چرب",
        "شکستگی: ناصاف",
        "شفافیت: شفاف",
        "اشکال ظاهری: بلور",
        "آگرگات خاکی",
        "ژیزمان: تقریبا کمیاب; آلمان غربی",
        "مراکش",
        "امریکا و URSS",
        "خواص شیمیایی: حل شونده در HNO3, H2SO",
        "رنگ کانی: زرد روشن",
        "زرد",
        "سبز",
        "رنگ خاکه: زرد روشن تا مایل به سبز",
        "پاراژنز: مولیبدنیت",
        "اسشیلیت",
        "منشا تشکیل: ثانوی",
        "شکل بلورها: بی پیرامید",
        "نوک تیز",
        "ورقه ای",
        "پهن و کوتاه",
        "دارای شکستگی ناصاف است. نام آن نام یک زمین شناس امریکایی است. J. W. Powell",
        "سختی: 3. 5 –",
        "چگالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "power canal",
      "Meanings": [
        "نهر نیروگاه",
        "کانال قدرت",
        "آبراهه نیروگاه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "power channel",
      "Meanings": [
        "نهر نیروگاه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "power discharge",
      "Meanings": [
        "دبی قدرت",
        "جریان قدرت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "power drill",
      "Meanings": [
        "مته برقی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "power haulage",
      "Meanings": [
        "باربری مکانیکی",
        "بارگیری مکانیکی",
        "بارگیری که به کمک ماشین آلاتی انجام می‌گیردکه دارای شکل وساختمان گوناگونی هستند",
        "باربری مکانیکی می‌گویند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "power house",
      "Meanings": [
        "ساختگاه برقابی",
        "نیروگاه",
        "ساختمان نیروگاه",
        "توربین خانه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "power intake",
      "Meanings": [
        "آبگیر نیروگاه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "power output",
      "Meanings": [
        "قدرت خروجی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "power plant or station development",
      "Meanings": [
        "ایجاد انرژی برقابی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "power plant with concentrated fall",
      "Meanings": [
        "نیروگاه مخزنی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "power screw",
      "Meanings": [
        "پیچ انتقال قدرت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "power shovel",
      "Meanings": [
        "بیل مکانیکی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "power site",
      "Meanings": [
        "حریم آب نیرویی رودخانه",
        "ساختگاه آب نیرویی رودخانه",
        "امتدادی از مسیر رودخانه که از نظر هیدرولیکی تحت تاثیر تاسیسات نیروگاه می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "power spectrum",
      "Meanings": [
        "طیف توان",
        "حاصل جمع مقادیر به توان رسیده دو ضریب فوریه هاربوگ",
        "مریم",
        "ص"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "power station with reservoir",
      "Meanings": [
        "نیروگاه مخزنی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "power supply",
      "Meanings": [
        "منبع تغذیه انرژی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "power transformer",
      "Meanings": [
        "مبدل تغذیه",
        "ترانسفورماتور اصلی",
        "ترانسفورماتور قدرت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "power transmission line",
      "Meanings": [
        "خط انتقال نیرو"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "power tunnel",
      "Meanings": [
        "تونل قدرت",
        "آبراهه قدرت",
        "کانال قدرت",
        "آبراهه ای که به منظور انتقال آب از مخزن سد ویا از بالا دست سد برای تولید انرژی برقابی احداث می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "poyarkovite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Hg3ClO"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "poynting's law",
      "Meanings": [
        "قانون پوینتینگ",
        "مورد خاصی از معادله کلاپریون که در آن سیال با همان سرعت تشکیل",
        "محو می‌شود",
        "به عنوان مثال تحت تنش دگرگونی",
        "به‌نحوی که میزان آن قابل صرف نظر است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pr",
      "Meanings": [
        "پرازیودیمیم",
        "موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از",
        "نام عنصر: Praseodymium",
        "شماره اتمی",
        "وزن اتمی: 140.",
        "آرایش الکترونی",
        "نوع عنصر: خانواده لانتانیدها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "praghian",
      "Meanings": [
        "آشکوب دوره دونین پیشین",
        "تا 412 میلیون سال قبل"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prairillon",
      "Meanings": [
        "علفزار کوچک",
        "چمن‌زار کوچک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prandtl number",
      "Meanings": [
        "عدد پرانتل",
        "در مکانیک سیالات",
        "پارامتر بدون بعدی که عبارت است از نسبت ویسکوزیته جنبشی به رسانایی ترمومتریک. نام آن به یادبود لودویگ پرانتل",
        "فیزیکدان آلمانی",
        "گذاشته شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prase",
      "Meanings": [
        "پراس یا پراز",
        "ترکیب شیمیایی: SiO",
        "درصد مواد: SiO2=100% همراه با ادخالهای Al, Fe, Mg, Ca, Ni, Cr",
        "رده بندی: اکسید",
        "شکستگی: صدفی",
        "ژیزمان: نسبتا کمیاب; فنلاند",
        "انگلستان اسکاتلند",
        "روسیه اورال",
        "آفریقای جنوبی و…",
        "خواص شیمیایی: محلول در KOH",
        "رنگ کانی: سبز تا سبزتیره",
        "تشابه کانی شناسی: کالسدوین",
        "اوانسیت",
        "شکل بلورها: منشوری",
        "ایزومتریک",
        "کاربرد: برش آن به عنوان سنگ قیمتی و اشیاء هنری مصرف دارد",
        "محل پیدایش: روسیه اورال",
        "خواص فیزیکی و شیمیایی آن نزدیک به کالسدوین یا کوارتز است. برش آن به عنوان سنگ قیمتی و اشیاء هنری مصرف دارد",
        "سختی: \t6 –"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prasopal",
      "Meanings": [
        "گونه‌ای اپال",
        "نوع سبز اپال معمولی دارای کروم"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prasopale",
      "Meanings": [
        "پرازاوپال",
        "ترکیب شیمیایی: SiO2. nH2O",
        "ترکیب شیمیاییمتغیر",
        "H2O بین",
        "درصد در تغییر است و ادخال‌های Ca",
        "Mg",
        "Al Fe, As نیز دارد",
        "سیستم تبلور: آمرف",
        "رده بندی: اکسید",
        "رخ: رخ ناپذیر",
        "جلا: شیشه ای",
        "چرب",
        "مات",
        "شکستگی: صدفی",
        "شفافیت: شفاف",
        "نیمه شفاف",
        "نوع سختی: ترد",
        "اشکال ظاهری: قلوه ای شکل",
        "استالاکتیتی",
        "کنکرسیونی",
        "قشری",
        "پسودومورف",
        "ژیزمان: کمیاب; گروینلند و تانزانیا",
        "خواص شیمیایی: محلول در KOH, HF",
        "رنگ کانی: سفید متمایل به سبز انکلوزیون Ni",
        "رنگ خاکه: سفید",
        "تفاوت با کانی‌های مشابه: سختی",
        "انحلال در اسیدها اوانسیت",
        "چگالی",
        "خواص نوری",
        "اشعه X",
        "تشابه کانی شناسی: کالسدوین",
        "اوانسیت",
        "پاراژنز: اوپال سفید شیری",
        "منشا تشکیل: دگرسانی بخشی و قشری",
        "شکل بلورها: بی شکل",
        "محل پیدایش: مغولستان مونگولی",
        "نام آن از کلمه یونانی Prasites به معنای سبز و اوپال اخذ شده است",
        "سختی: \t5.",
        ".",
        "چگالی: 2."
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prassoite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Rh17S"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pratinocolous",
      "Meanings": [
        "علفزی جانور",
        "به موجود زنده‌ای که در چمن‌ها یا نواحی کم‌علف زندگی می‌کند گفته می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pratt hypothesis",
      "Meanings": [
        "فرضیه پرات",
        "مفهوم مکانیسم ایزوستازی",
        "پیشنهادشده توسط جی. اچ. پرات که تعادل قطعات پوسته‌ای با چگالی مختلف را فرض می‌کند",
        "بنابراین کوه‌های مرتفع‌",
        "کم‌چگال‌تر از واحدهای دارای ارتفاع توپوگرافی کمتر هستند و عمق مواد پوسته‌ای در همه‌جا یکسان می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pratt's paradox",
      "Meanings": [
        "پارادوکس پرت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pre apical",
      "Meanings": [
        "قبل و نزدیک نوک",
        "انتها یا قسمت خارجی. قبل از نوک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pre imbrian",
      "Meanings": [
        "قبل از ایمبرین",
        "الف مرتبط با قدیمی‌ترین عوارض توپوگرافیک و واحدهای نقشه‌های سنگ‌‌شناختی ماه",
        "مرکب از سیستمی از سنگ‌هایی که در زمین‌های کوهستانی ظاهر می‌شوند و بخوبی در بخش جنوبی سطح مریی ماه و بسیار بیشتر در سمت دیگر ماه دیده می‌شوند",
        "ب به دوره چینه شناختی که در طی آن سیستم قبل از ایمبرین ایجاد شده",
        "اطلاق می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pre splitting",
      "Meanings": [
        "پیش شکافت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pre start tests",
      "Meanings": [
        "آزمونهای پیش راه اندازی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prealpine facies",
      "Meanings": [
        "رخساره پیش‌آلپی",
        "رخساره ژیوسنکلینالی مشخصه مناطق ساحلی",
        "نشان‌دهنده رسوبات ضخیم آهکی و مواد درشت قاره ای و شبیه به رسوبات پادگانه بر قاره ای. این رخساره عموما توسط فلیش پوشانده می‌شود",
        "نظیر منطقه آلپ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "preanalysis",
      "Meanings": [
        "پیش کاوی",
        "تجزیه وتحلیل اولیه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prebored",
      "Meanings": [
        "پیش حفاری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pre-boring pressuremeters",
      "Meanings": [
        "پرسیومتر‌های با گمانه‌های پیش حفاری شده PBP",
        "فراوانترین نوع پرسیومتر در مطالعات ژیوتکنیک Self",
        "Boring Pressuremeters SBP Pressuremeter Self",
        "Boring پرسیومتر خود حفار SBP"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precambrian",
      "Meanings": [
        "دوران پرکامبرین زمان زمین شناسی",
        "در حدود",
        "میلیون سال پیش",
        "در برگیرنده تمام زمان‌های زمین شناسی قبل از شروع دوران پالیوزوییک می‌شود. این مقطع زمانی حدود 90 درصد کل زمان زمین شناسی را شامل می‌شود. طول مدت پرکامبرین 4000 میلیون سال است. در چینه شناسی",
        "پرکامبرین را به دو ایون آرکین archean و پروتروزوییک proterozoic تقسیم نموده اند",
        "نام‌های مترادف: eozoic",
        "protozoic",
        "azoic",
        "archeozoic",
        "angustozoic",
        "crypotozoic"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precambrian basement",
      "Meanings": [
        "پی ‎سنگ پرکامبرین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precast",
      "Meanings": [
        "پیش ساخته",
        "پیش ریخته"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precast concrete",
      "Meanings": [
        "بتن پیش ساخته"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precast concrete pile",
      "Meanings": [
        "شمع پیش ساخته بتنی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precast reinforced concrete",
      "Meanings": [
        "بتن مسلح پیش ساخته"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precession method",
      "Meanings": [
        "روش تغییر محور",
        "روش چرخش با تغییر محور بورگه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precingular series",
      "Meanings": [
        "مجموعه‌های پرسینگولار",
        "مجموعه‌ای از صفحات",
        "بین مجموعه‌های راسی و کمری در دیواره دینوفلاژلیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precious",
      "Meanings": [
        "گرانبها",
        "قیمتی",
        "گوهر",
        "کانی",
        "به بهترین نوع جواهر یا کانی گفته می‌شود",
        "به عنوان مثال «یشم گرانبها» ژادییت حقیقی که یا بطور کامل و یا به صورت بخشی سبز تند است یا «اسکاپولیت گرانبها» اسکاپولیت با کیفیت جواهر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precious garnet",
      "Meanings": [
        "گارنت قیمتی",
        "الف آلماندین درخشان و به صورت غیرمعمول ارغوانی رنگ",
        "ب پیروپ درخشان و به صورت غیرمعمول قرمزرنگ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precious serpentine",
      "Meanings": [
        "سرپانتین گرانبها",
        "نوعی کانی سرپانتین سبز توده‌ای و نیمه‌شفاف"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precious stone",
      "Meanings": [
        "سنگ قیمتی",
        "الف سنگ قیمتی که به علت زیبایی",
        "کمیابی",
        "مقاومت و سختی دارای بیشترین ارزش تجاری بوده و به صورت سنتی از روزگاران قدیم از اعتبار خاصی برخوردار بوده است",
        "به ویژه الماس",
        "یاقوت",
        "یاقوت کبود و زمرد و گاهی مروارید",
        "اپال",
        "توپاز و کریسوبریل",
        "ب مطلقا هر نوع ماده جواهری خالص"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precipice",
      "Meanings": [
        "دیواره پرشیب",
        "دیواره یا سطح سنگی بسیار پرشیب",
        "قایم یا برآمده",
        "به عنوان مثال سمت مرتفع و پر شیب یک پرتگاه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precipitable",
      "Meanings": [
        "قابل بارش"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precipitate",
      "Meanings": [
        "رسوب شیمیایی",
        "رسوب کردن",
        "غیر محلول و ته نشین شونده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precipitated rock",
      "Meanings": [
        "سنگ رسوبی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precipitation",
      "Meanings": [
        "— بارش",
        "فرآیندی که طی آن آبی که در اتمسفر ذخیره شده بصورت باران",
        "برف یا تگرگ بر خشکی یا اقیانوس فرو ریزد",
        "— ته نشست",
        "رسوبگذاری هر نوع آب غلیظ از آتمسفر به سطح زمین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precipitation facies",
      "Meanings": [
        "رخساره رسوبی",
        "مشخصات رخساره‌ای که شواهدی از شرایط رسوبگذاری که اساسا توسط ساختارهای رسوبی نظیر چینه‌بندی متقاطع و ریپل‌مارک و توسط اجزای اصلی به ویژه فسیل‌ها معلوم می‌شود",
        "را فراهم می‌سازد. سوندر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precipitation gauge",
      "Meanings": [
        "ریزش سنج"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precipitation intensity",
      "Meanings": [
        "شدت بارندگی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precipitation mass curve",
      "Meanings": [
        "منحنی مجموع بارش"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "preciptation pit",
      "Meanings": [
        "چاهی که در آن به محلول مس اضافه می‌شود که موجب می‌شود مس رسوب کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precise ephemeris",
      "Meanings": [
        "اطلاعات دقیق مدار ماهواره"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precise leveling",
      "Meanings": [
        "ترازیابی دقیق"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precise positioning service",
      "Meanings": [
        "تعیین موقعیت دقیق"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precise range and rang-rate equipment",
      "Meanings": [
        "نظام طولی دو مسیری",
        "نظام دوپلر که برای تعیین مدار ماهواره‌ها و مختصات نقط زمینی بکار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precision",
      "Meanings": [
        "دقت",
        "دقیق",
        "سنجش توانایی تشخیص و تمایز میان مقدارهای تقریبا نزدیک به هم",
        "میزان تشخیص و تمایز که با آن یک کمیت بیان می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precision depth recorder",
      "Meanings": [
        "ژرفاسنج دقیق",
        "عمق‌یاب پژواکی دارای دقت بیشتر از 1 در 3000. مخفف: PDR"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precision levelling",
      "Meanings": [
        "ترازیابی دقیق"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precision measuring equipment",
      "Meanings": [
        "تجهیزات سنجش دقیق"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precision scale",
      "Meanings": [
        "مقیاس دقیق"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precompression",
      "Meanings": [
        "پیش تنیدگی",
        "پیش فشردگی",
        "پیش تنش"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precompression pressure",
      "Meanings": [
        "فشار پیش تحکیمی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "preconsolidation",
      "Meanings": [
        "پیش تحکیم یافته"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "preconsolidation pressure",
      "Meanings": [
        "فشار پیش تحکیمی",
        "فشار پیش تراکمی",
        "بیشترین تنش موثر که خاک یا رسوب در معرض آن قرار گرفته اند",
        "فشار روی رسوب پیش‌تحکیمی توسط مواد پوشاننده فعلی یا قبلی یا خشک‌شدن سیلت یا رس به علت فشردگی اعمال می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "precurrent mark",
      "Meanings": [
        "نشان پیش جریان",
        "ساختار ایجادشده روی سطح یک رسوب متراکم‌نشده قبل از ورود یک جریان آشفته",
        "به عنوان مثال یک شیار جانوری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "predictable",
      "Meanings": [
        "قابل پیشگویی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prediction",
      "Meanings": [
        "پیش بینی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "predictive text input t9",
      "Meanings": [
        "سامانه انشاء هوشمند",
        "این فناوری به کاربر این امکان را می‌دهد که فقط با وارد کردن حرف اول و یا دوم هر کلمه از میان لغات پیشنهاد شده توسط دستگاه",
        "کلمه مورد نظر خود را انتخاب کندو در وقت صرفه جویی کند همچنین سرعت ورود کلمات بیشتر می‌شود و در عین حال ورود کلمات آسانتر نیز می‌گردد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prefabricated",
      "Meanings": [
        "پیش ساخته"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prefect cleavage",
      "Meanings": [
        "رخ کامل",
        "درصورتی که کانی به راحتی و به صورت صفحات نازک با سطوح صاف و و صیقلی بشکند می‌گویند که داری رخ کامل است. مانند میکا و ژیپس. همچنین را بنگرید"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "preferred orientation",
      "Meanings": [
        "جهت گیری برتر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "preglabellar field",
      "Meanings": [
        "منطقه پیش گلابلار",
        "بخشی از قسمت مرکزی سر تریلوبیت بین برآمدگی پیشانی میان دوابرو و شیار مرزی جلویی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prehistoric",
      "Meanings": [
        "ماقبل تاریخ",
        "الف به آنچه مرتبط با گذشته و قبل از سوابق ثبت‌شده مرتبط با انسان می‌باشد",
        "گفته می‌شود",
        "ب مرتبط با قبل از تاریخ",
        "به عنوان مثال مطالعه انسان در زمان قبل از سوابق ثبت‌شده‌اش"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prehnite",
      "Meanings": [
        "پرهنیت",
        "پرهنیت نیمه شفاف است",
        "زیولیت نیست",
        "با زیولیت",
        "داتولیت و کلسیت دیده می‌شود. در رگه‌ها و غارهای سنگهای بازالتی دیده می‌شود",
        "بعضی مواقع در گرانیت ها",
        "سینیت‌ها یا گنیس‌ها مشاهده می‌شود. اولین بار در آفریقای جنوبی دیده شد",
        "فرمول شیمیایی: Ca2 Al2 Si3 O10 OH",
        "گروه کانی شناسی شیمیایی: سیلیکات",
        "گروه کانی ساختاری: فیلوسیلیکات",
        "رنگ: معمولا سبز و سبز مایل به زرد",
        "جلا: شیشهای",
        "سیستم تبلور: اورترومبیک",
        "کلیواژ: یک جهت کامل",
        "سختی",
        ".",
        "رنگ خاکه: سفید",
        "وزن مخصوص"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "preisingerite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Bi3 AsO4 2O OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "preiswerkite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: NaMg2Al3Si2O10 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prementum",
      "Meanings": [
        "پیش چانه. ناحیه ای از لب زیری که روی آن پالیها و لیگولا قرار دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "premolar",
      "Meanings": [
        "دندان آسیاب کوچک",
        "دندانهایی که جایگزین آسیاهای شیری می‌شود و بین آسیاهای دایمی و دندان نیش قرار دارند",
        "دندان‌های 4 و 5 از خط میانی و دو که عمل جویدن و بریدن و نگهداشتن را بر عهده دارند و در هر فک چهار عدد و در دهان 8 عدد هستند",
        "bicuspid هم نامیده می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "preobrazhenskite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Mg3B11O15 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "preoccupied name",
      "Meanings": [
        "نام قبلا به کاررفته",
        "در رده بندی جانوران",
        "نامی که موخر است",
        "به عنوان مثال نام متشابه",
        "غیرموجود برای استفاده بدلیل اینکه قبلا به تاکسون مختلفی داده شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prepacked concrete",
      "Meanings": [
        "بتون پیش آکنده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "preparatio",
      "Meanings": [
        "مکانی که زغال تغییر و دانه بندی شده و برای بازار آماده می‌گردد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "preplaced aggregate concrete",
      "Meanings": [
        "بتن پیش‌آکنده",
        "برای بتن‌ریزی قطعات ویژه",
        "نظیر برخی محفظه‌های پیلهای هسته‌ای یا فضاهایی که ریختن",
        "جا دادن و متراکم کردن بتن تازه در آنها به سادگی میسر نیست از بتن پیش‌آکنده استفاده می‌شود. در این روش سنگدانه‌های درشت در درون قالب یا در فضای مورد نظر چیده شده یا با وسایل مناسب و به نحوی مشخص ریخته",
        "توزیع و متراکم می‌شوند. سپس ملات سیمان",
        "که معمولا حاوی مواد روان کننده و منبسط شونده است",
        "به طور مداوم از پایین به بالا تحت فشاری بین 5 تا 8 اتمسفر",
        "به طور یکنواخت در فضای خالی بین سنگدانه‌ها تزریق می‌شود. کوچکترین اندازه سنگدانه مصرفی باید حداقل 8 تا 10 برابر بزرگترین اندازه دانه‌‌های ماسه موجود در دوغاب باشد. قالب و قطعات محصور کننده محل مورد بتن‌ریزی باید کاملا آب‌بند بوده و بتوانند فشار ملات سیمان را تحمل کنند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prepuce",
      "Meanings": [
        "غلفه",
        "پوست ختنه گاه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prepupa",
      "Meanings": [
        "پیش شفیره. دوره قبل از شفیرگی. دوره فعالیت کم لارو قبل از شفیره شدن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prescutum",
      "Meanings": [
        "پیش سپر. محوطه جلوی میان گرده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "present before",
      "Meanings": [
        "پیشین",
        "افق شخم زده خورده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "present serviceability index",
      "Meanings": [
        "نشانه خدمت حاضر روسازی PSI"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "preseptal passage",
      "Meanings": [
        "گذرگاه پیش‌تیغه‌ای",
        "دهانه‌ای که همه حجرات کوچک حجره همسان یک پوسته فرامینیفری را به هم متصل می‌کند نظیر آلویولینیدا",
        "واقع در بخش جلویی حجره"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "preshrunk concrete",
      "Meanings": [
        "بتن نیم ساخته"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressed amber",
      "Meanings": [
        "صمغ فشرده",
        "صمغ گوهری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressiometer",
      "Meanings": [
        "پرسیومتر که به صورت Pressuremeter هم نوشته می‌شود",
        "سوندی استوانه ای شکل و دارای غشاء انعطاف پذیر و منبسط شونده است که برای اعمال فشار یکنواخت به دیواره گمانه طراحی شده است. اولین بار توسط Louis Menard",
        "اسفاده شد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure",
      "Meanings": [
        "فشار",
        "الف نیروی اعمال شده در طول یک سطح حقیقی یا مجازی که بر مبنای مساحت سطح تقسیم می‌شود",
        "نیروی واحد سطح اعمال شده بر سطح",
        "توسط واسطه‌ای که با آن در تماس است",
        "ب شکل کوتاه متداول برای فشار زمین‌ایستایی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure arch",
      "Meanings": [
        "قوس فشار",
        "برجستگی موج‌مانند تشکیل‌شده توسط فشار روی سطح یک یخچال"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure bulb",
      "Meanings": [
        "حباب فشار"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure canal",
      "Meanings": [
        "کانال تحت فشار"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure cell",
      "Meanings": [
        "فشار سنج"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure conduit",
      "Meanings": [
        "کانال تحت فشار آب"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure cone",
      "Meanings": [
        "مخروط فشاری",
        "مخروط خردشدگی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure decay",
      "Meanings": [
        "واپاشی فشاری",
        "افت معمولا تدریجی از شرایط فشاری موقتی و نابهنجار متمایل به سمت فشاری که تقریبا در تعادل بیشتری با شرایط ثابت یا پایدار زیست‌محیطی می‌باشد. Pressure surface map نقشه سطح فشار",
        "مترادف کمتر مقدم نقشه پتانسیل‌سنجی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure diversion system",
      "Meanings": [
        "سامانه انحراف آب تحت فشار"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure dome",
      "Meanings": [
        "گنبد فشاری",
        "تپه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure drag",
      "Meanings": [
        "نیروی مقاوم فشاری",
        "پسای فشاری",
        "مقاومت فشاری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure equalizer",
      "Meanings": [
        "تعدیل کننده فشار"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure figure",
      "Meanings": [
        "شکل فشاری",
        "الگویی شبیه به یک ستاره شش‌پر",
        "ایجادشده توسط تلاقی خطوط جدایش حاصل لغزش",
        "هنگامی که کانی‌های خاص به ویژه میکا با درجه‌ای کند فشرده می‌شوند. گوشه‌ها از نظر ویژگی و نه لزوما از نظر وضعیت",
        "مشابه با اشکال ضربه‌ای می‌باشند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure filter",
      "Meanings": [
        "فیلتر فشاری",
        "این فیلتر از یک سری محفظه‌های کم عمق که دیواره قایم آن با پارچه فیلتری آستر شده",
        "تشکیل گردیده است. محلول",
        "تحت فشار به داخل محفظه‌ها پمپمی شودوموادجامد مانند یک لایه نازک روی دیوار باقی میمانند و تشکیل کیک می‌دهند. سیال حاصل از فیلتراسیون از کیک جامد گذشته و از دریچه خروجی تعبیه شده در کف فیلتر تخلیه می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure gauge",
      "Meanings": [
        "فشار سنج"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure gradient",
      "Meanings": [
        "شیب فشار",
        "گرادیان فشار",
        "الف نرخ تغییرات فشار در یک جهت معین در فضا در زمانی ثابت. در اقیانوس",
        "تغییرات فشار ناشی از توزیع قایم چگالی که بستگی به دما و شوری آب دارد",
        "ناشی از شیب سطح دریا نسبت به سطح هموار و یا نتیجه اختلاف در فشار جوی در سطح دریا می‌باشد",
        "ب به صورت بی‌قاعده برای بزرگای شیب به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure head",
      "Meanings": [
        "بار فشار",
        "اعمال نیرو با استفاده از فشار"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure ice",
      "Meanings": [
        "یخ فشاری",
        "واژه‌ای عمومی برای یخ",
        "به ویژه یخ دریا که سطح آن در برخی نقاط در نتیجه تنش‌های ایجادشده توسط باد",
        "جریان‌ها یا امواج",
        "تغییر شکل یافته است",
        "این یخ شامل قطعاتی از یخ فشرده‌شده مجاور ساحل یا جایی‌که به سمت بالا یا پایین تحت فشار قرار گرفته",
        "می‌باشد. یخ فشاری ممکن است «شناور»",
        "«برجسته» یا «خیمه‌مانند» باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure melting",
      "Meanings": [
        "ذوب فشاری",
        "ذوب یخ در محلی که نقطه ذوب در اثر افزایش فشار",
        "کاهش یافته است",
        "به ویژه بخش اول فرآیند بازانجماد در یک یخچال",
        "یافت‌شده در مکان‌هایی که یخ رورانده مخصوصا ضخیم است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure penitente",
      "Meanings": [
        "ستون فشاری",
        "ستون کنگره‌ای برف مرکب از یخ سفید درخشان",
        "تشکیل‌شده داخل پشته‌ای باریک به علت فشار جانبی رودهای یخرفتی همگرا و ناشی ازذوب یخ‌های مجاور پوشیده از واریزه. ورکمن",
        ". این عوارض",
        "سطوح بالاتر و وجوه دارای شیب تند را شکسته‌اند مشابه مخروط‌های تیز",
        "گوه‌ها یا هرم‌ها و معمولا در بخش‌های پایین دست یخچال‌ها",
        "جایی که رودهای یخرفتی شدیدا توسعه می‌یابند",
        "وجود دارند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure penstock",
      "Meanings": [
        "لوله آب بر پر فشار",
        "تونل پرفشار"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure plateau",
      "Meanings": [
        "فلات فشاری",
        "منطقه بالاآمده یک جریان ضخیم و دریاچه‌ای گدازه",
        "با اندازه بیش از 3 تا 4 مترمربع که بالاآمدگی آن ناشی از نفوذ گدازه جدید از زیر است که به سطح نمی‌رسد. بخش زیرین این جریان ممکن است برای چندین هفته",
        "مایع باقی بماند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure pulsation",
      "Meanings": [
        "ضربان فشار هیدرودینامیکی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure reducing valve",
      "Meanings": [
        "شیر فشارشکن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure relief pipe",
      "Meanings": [
        "لوله فشارشکن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure relief valve",
      "Meanings": [
        "شیر فشارشکن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure relief well",
      "Meanings": [
        "چاه فشارشکن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure relieving joint",
      "Meanings": [
        "درز فشارگیر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure resistance",
      "Meanings": [
        "مقاومت فشاری",
        "در دینامیک سیالات",
        "تنش نرمال ناشی از شتاب سیال که موجب کاهش فشار از سوی بالا دست به سمت پایین دست یک شیء می‌شود و به صورت عمود با مرز عمل می‌کند. چو"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure shadow",
      "Meanings": [
        "سایه فشاری",
        "در سنگ‌شناسی ساختمانی",
        "مجموعه هایی از دانه‌های جدید رشد کرده روی بخش‌های مخالف دانه میزبان پورفیروبلاست یا آواری که به موجب آن ساختاری دراز و باریک ایجاد می‌شود. این ساخت عموما به موازات برگوارگی قرار می‌گیرد وممکن است یک خط‌واره را مشخص کند. هوبز",
        "مینز و ویلیامز"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure shaft",
      "Meanings": [
        "محور پرفشار",
        "شافت پرفشار",
        "تونل تحت فشار"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure solution",
      "Meanings": [
        "انحلال فشاری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure surface",
      "Meanings": [
        "سطح فشار",
        "مترادف کمتر مقدم سطح پتانسیل‌سنجی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure surge",
      "Meanings": [
        "خیزاب فشار",
        "موج فشاری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure tank",
      "Meanings": [
        "تونل تحت فشار آب"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure tube",
      "Meanings": [
        "لوله فشاری",
        "حفره عمیق استوانه‌ای تشکیل‌شده در یک یخسار توسط فرونشست یک سنگ مجزا که تشعشع خورشیدی بیشتری را نسبت به یخ مجاور جذب کرده است. مالت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure tunnel",
      "Meanings": [
        "آبراهه تحت فشار آب"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure tunnel development",
      "Meanings": [
        "طرح تونل پر فشار"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure vessel",
      "Meanings": [
        "محفظه فشار",
        "مخزن تحت فشار"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure void ratio curve",
      "Meanings": [
        "منحنی فشار",
        "نسبت پوکی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressure wave",
      "Meanings": [
        "موج فشاری",
        "موج P"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pressuremeter",
      "Meanings": [
        "مقاومت سنج"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prestress",
      "Meanings": [
        "پیش تنیدن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prestressed",
      "Meanings": [
        "پیش تنیده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prestressed concrete",
      "Meanings": [
        "بتن پیش تنیده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prestressed dam",
      "Meanings": [
        "سد پیش تنیده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prestressing",
      "Meanings": [
        "پیش تنیدگی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prestressing cable",
      "Meanings": [
        "کابل پیش تنیدگی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prestressing force",
      "Meanings": [
        "نیروی پیش تنیدگی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pretensioning",
      "Meanings": [
        "پیش کشیدگی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pretensioning load",
      "Meanings": [
        "بار پیش کشیدگی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pretulite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: ScPO"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prevailing wind",
      "Meanings": [
        "باد غالب"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "preverification",
      "Meanings": [
        "قرایند پالایش یک برنامه CLDC",
        "زمانی که یک برنامه با CLDC اجرا می‌شود. تمام کلاس‌های کامپایل شده باید پالایش شوند. این عمل فرایندی برای اضافه کردن تفسیر اضافی به کمک ماشین مجازی CLDC به یک فایل بایت کد کلاس است. این فرایند این اطمینان را به وجود می‌آورد که محتوای کلاس فقط کد هایی اجرا شوند که در آن CLDC JVM باشند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "previtrain",
      "Meanings": [
        "عدسی چوبی لیگنیت",
        "عدسی‌های چوبی در لیگنیت که معادل ویترین در زغال‌سنگ با رتبه بالاتر می‌باشد. اسکوف"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "priabonian",
      "Meanings": [
        "آشکوب دور ایوسن پسین",
        ". 7 تا 37 میلیون سال پیش"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "priceite",
      "Meanings": [
        "پریسییت",
        "ترکیب شیمیایی: Ca4B10O19. 7H2O",
        "درصد مواد: CaO=32. 11% B2O3=49. 84% H2O=18. 05%",
        "سیستم تبلور: ‌تری کلینیک",
        "رده بندی: بورات",
        "رخ: خیلی خوب",
        "مطابق با سطح /001/",
        "جلا: کدر",
        "سختی",
        ".",
        "چگالی: 2.",
        "شفافیت: نیمه شفاف",
        "ژیزمان: تقریبا کمیاب; ترکیه و امریکا",
        "خواص شیمیایی: حل شونده در اسیدها",
        "رنگ کانی: سفیدبرفی",
        "رنگ خاکه: سفید",
        "پاراژنز: ژیپس",
        "کلمانیت",
        "منشا تشکیل: دریاچه‌های اسید بوریک",
        "شکل بلورها: رمبویدر",
        "نام آن از نام یک فلزشناس امریکایی T. Price مشتق شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "priderite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: K, Ba Ti, Fe3+ 8O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pridolian",
      "Meanings": [
        "آشکوب دوره سیلورین پسین",
        "تا 419 میلیون سال قبل"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "priest",
      "Meanings": [
        "کشیش",
        "مچتهد",
        "روحانی",
        "کشیشیکردن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prill",
      "Meanings": [
        "روان رود",
        "رود جاری",
        "واژه‌ای انگلیسی برای یک رود روان"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary allochtony",
      "Meanings": [
        "نابرجایی اولیه",
        "در تشکیل زغال‌سنگ",
        "توده‌ای از بازمانده‌های گیاهی در منطقه‌ای که در انطباق با ناحیه‌ای که گیاهان در آن رشد می‌کنند",
        "نیست"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary ambulacral radius",
      "Meanings": [
        "شعاع آمبولاکرال اولیه",
        "یکی از سه شعاع ادریوآسترویید: جلویی",
        "سمت راست و سمت چپ. این شعاع‌ها از مرکز منطقه دهانی گسترش یافته و با خطوط میانی دهانی جلویی ومتقاطع مشخص می‌شوند. دو شعاع جانبی برای تشکیل دو جفت آمبولاکرای جانبی به دو شاخه منشعب می‌شوند",
        "I",
        "II و IV",
        "V",
        "شعاع جلویی به صورت آمبولاکروم III ادامه می‌یابد. بل"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary arc",
      "Meanings": [
        "کمان اولیه",
        "واژه منسوخ شده برای یک کمان آتشفشانی که به سمت بیرون قاره محدب بوده و روی یک عارضه تکتونیکی در عمق جایگزین‌شده قرار می‌گیرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary axial septulum",
      "Meanings": [
        "سپتولوم محوری اولیه",
        "سپتولوم اولیه در یک پوسته فرامینیفری",
        "نشان‌دهنده سپتولوم محوری قابل مشاهده در مقطع سهمی استوایی نظیر لپیدولینا و یابینا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary banding",
      "Meanings": [
        "نواربندی اولیه",
        "لایه‌بندی فازی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary clay",
      "Meanings": [
        "رس اولیه",
        "رسی که در محل تشکیل خود یافت می‌شود",
        "رس باقیمانده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary color",
      "Meanings": [
        "رنگهای اصلی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary consolidation",
      "Meanings": [
        "تحکیم اولیه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary crater",
      "Meanings": [
        "کراتر اولیه",
        "الف کراتر برخوردی که مستقیما در نتیجه برخورد سریع سنگ آسمانی یا پرتابه دیگر ایجاد می‌شود",
        "به عنوان مثال هر کراتر قمری تشکیل‌شده توسط برخورد ماه با اشیا از فضا",
        "ب کراتر واقعی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary creep",
      "Meanings": [
        "خزش اولیه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary dip",
      "Meanings": [
        "شیب اولیه",
        "شیب ملایم یک رسوب مطبق مفروض در لحظه رسوبگذاری آن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary flowage",
      "Meanings": [
        "شارش اولیه",
        "حرکت در یک سنگ آذرین که هنوز به صورت بخشی",
        "مایع است کلوس"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary fluid inclusion",
      "Meanings": [
        "میانبار سیال اولیه",
        "میانبار سیال دارای سیالی که در طول تبلور اصلی کانی میزبان خود به دام افتاده است رودر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary geosyncline",
      "Meanings": [
        "زمین ناودیس اولیه",
        "واژه پیو و سینیتزین برای ارتوژیوسنکلینال"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary gneiss",
      "Meanings": [
        "گنیس اولیه",
        "سنگی که مشخصات ساختارهای صفحه‌ای یا خطی سنگ‌های دگرگونی را نشان می‌دهد ولی فاقد دانه‌بندی یا تجدید تبلور قابل مشاهده می‌باشد و بنابراین دارای منشا آذرین محسوب می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary holes",
      "Meanings": [
        "گمانه‌های دسته اول",
        "گمانه‌های اولیه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary interstice",
      "Meanings": [
        "منفذ میان‌دانه‌ای اولیه",
        "منفذ اولیه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary lamella",
      "Meanings": [
        "نازک‌لایه اولیه",
        "نیم‌حلقه اول هر انتهای حلقوی براکیوپود از اتصال آن تا یک پایک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary layer",
      "Meanings": [
        "لایه اولیه",
        "لایه پوسته بیرونی بلافاصله زیر پریوستراکوم یک براکیوپود که به صورت خارج سلولی توسط برون پوش خارجی ستونی بخش پوششی بیرونی رسوبگذاری شده. این لایه یک دیواره آهکی بخوبی مشخص",
        "عاری از لایه‌های سیتوپلاسمی را در بیشتر براکیوپودهای مفصل دار تشکیل می‌دهد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary layering",
      "Meanings": [
        "لایه‌بندی اولیه",
        "لایه‌بندی ترکیبی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary ligament",
      "Meanings": [
        "رباط اولیه دوکفه‌ای‌ها",
        "بخشی از رباط یک نرم‌تن دوکفه‌ای نشان‌دهنده شرایط اولیه ساختار",
        "مرکب از پریوستراکوم و استراکوم",
        "ولی دارای افزودگی‌های ثانویه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary magma",
      "Meanings": [
        "ماگمای اولیه",
        "ماگمایی که از زیر پوسته زمین منشا می‌گیرد. این واژه گاهی به صورت مترادف با ماگمای مادر به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary mineral",
      "Meanings": [
        "کانی اولیه",
        "کانی تشکیل‌شده همزمان با تشکیل سنگ در برگیرنده کانی توسط فرآیندهای آذرین",
        "گرمابی یا گاز کافتی",
        "و ترکیب و شکل اولیه آن حفظ می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary optic axis",
      "Meanings": [
        "محور نوری اولیه",
        "یکی از دو محور نوری در یک بلور که عمود بر مقاطع مدور بیضوی نمار است و در طول آن تمام پرتوهای نور با سرعت یکسان حرکت می‌کنند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary orogeny",
      "Meanings": [
        "کوهزایی اولیه",
        "کوهزایی که مشخصه بخش درونی کمربند کوهزایی است و دربرگیرنده تغییر شکل",
        "دگرگونی ناحیه‌ای و گرانیتی‌شدن می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary phase",
      "Meanings": [
        "فاز اولیه",
        "تنها فاز بلورین که قادر است با یک مایع معین در تعادل باشد",
        "این فاز ابتدا با سردشدن از یک حالت مایع ظاهر می‌شود و سپس با گرمایش تا نقطه ذوب ناپدید می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary phase field",
      "Meanings": [
        "منطقه فازی اولیه",
        "منطقه یا حجمی در فازدیاگرام است که تعادل مذاب",
        "بلور را در ته نشینی یک فاز بلوری به تصویر می‌کشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary phase region",
      "Meanings": [
        "منطقه فازی اولیه",
        "در یک نمودار فازی",
        "مکان هندسی تمامی ترکیباتی که دارای فاز اولیه مشترک هستند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary precipitate",
      "Meanings": [
        "نهشت اولیه",
        "رسوب اولیه",
        "رسوب مستقیما تشکیل‌شده. به عنوان مثال سنگ تبخیری تشکیل‌شده توسط تبخیر محلول نمک یا رسوب تشکیل‌شده به صورت حاصل واکنش بین مواد حل‌شده و رس معلق یا نتیجه تغییر در اسیدیته یا جابجایی در پتانسیل اکسایش",
        "کاهش"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary rock",
      "Meanings": [
        "سنگ‌های اولیه",
        "الف سنگ‌هایی که اجزایی از آن",
        "قطعات تازه تشکیل‌شده هستند که هرگز اجزای تشکیل‌شده قبلی نبوده‌اند و محصول هوازدگی یا جانشینی نمی‌باشند. به ویژه سنگ‌های آذرین مستقیما تشکیل‌شده از انجماد ماگما",
        "ب مترادف «مناسب‌تر» سنگ‌های ابتدایی هومبل",
        ". این واژه با این کاربرد",
        "امروزه منسوخ شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary roof",
      "Meanings": [
        "سقف اصلی که بلافاصله در بالای معدن قرار می‌گیرد. ضخامت آن ممکن است از یک تا چند هزار فوت تغییر کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary sedimentary structure",
      "Meanings": [
        "ساختار رسوبی اولیه",
        "ساختار رسوبی همزاد که توسط شرایط رسوبگذاری اصولا سرعت جریان و نرخ رسوبگذاری تعیین‌شده و قبل از تشکیل سنگی که در آن دیده می‌شود",
        "ایجادشده. این ساختار شامل طبقه بندی به مفهوم کلی به ویژه شکل خارجی لایه‌ها و پیوستگی و یکنواختی ضخامت آنها",
        "نشانه‌های سطح لایه‌بندی نظیر ریپل‌مارک‌ها و علایم کف لایه و ساختارهای تغییر شکلی ایجادشده توسط حرکت قبل از تحکیم به علت بارگذاری نابرابر یا لغزش یا افتادگی فرودامنه‌ای می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary septulum",
      "Meanings": [
        "سپتولوم اولیه",
        "دیواره اصلی یک حجره کوچک در پوسته فرامینیفری",
        "به عنوان مثال سپتولوم محوری اولیه و سپتولوم متقاطع اولیه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary structure",
      "Meanings": [
        "ساختار اولیه",
        "دیرینه‌شناسی: واکویل یا فضاهای ریز در دیواره یک لوریکای تیتنتیدی",
        "الف ساختی که در یک سنگ آذرین همزمان با تشکیل یا جانشینی سنگ اما قبل از انجماد نهایی آن ایجاد می‌شود",
        "به عنوان مثال ساخت بالشی ایجادشده در طول فوران گدازه یا لایه‌بندی ایجادشده در طول انجماد ماگما",
        "ب ساخت رسوبی اولیه",
        "به عنوان مثال طبقه بندی یا ریپل‌مارک",
        "ج ساختی که قبل از تغییر شکل و تعادل دوباره همراه با جانشینی در عمق کم در یک توده دگرگونی با منشا عمیق در طول کوهزایی تشکیل شده است. به عنوان مثال توده‌های لرزولیت آلپین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary transverse septulum",
      "Meanings": [
        "سپتولوم عرضی اولیه",
        "سپتولوم اولیه در یک پوسته فرامینیفری که سطحی تقریبا نرمال با محور مارپیچی است و در بخش محوری قابل مشاهده است نظیر لپیدولینا و یابینا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary type",
      "Meanings": [
        "نمونه اولیه",
        "نمونه ای که توصیف گونه جدید بر مبنای آن صورت می‌گیرد به طور بخشی یا کلی",
        "به عنوان مثال هولوتیپ",
        "سن‌تیپ یا لکتوتیپ فریزل",
        "ص"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary wall",
      "Meanings": [
        "دیواره اولیه",
        "سلول",
        "اولین دیواره مناسب تشکیل‌شده در یک سلول گیاهی در حال تشکیل و تنها دیواره در بیشتر انواع سلول‌ها. اسایو"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary wave",
      "Meanings": [
        "امواج اولیه",
        "امواج تراکمی",
        "امواج تراکمی از همه محیطهایی که توان تحمل فشار را دارند از جمله گازها و مایعات عبور می‌کنند. ذراتی که تحت تاثیر موج p قرار می‌گیرند در جهت انتشار موج به جلو یا عقب نوسان می‌کنند. اولین موجی که از زلزله احساس می‌شود امواج p هستند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary zooid",
      "Meanings": [
        "زیاسای اولیه",
        "یک زیاسای مجزا آنسستورولا یا یکی از چندین زیاسای تشکیل‌شده به صورت همزمان حاصل از دگردیسی یک لارو مجزا برای ایجاد یک کلونی کیلوستومی بریوزوآ بوردمن",
        "چتام"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary-compression failure",
      "Meanings": [
        "گسیختگی فشار اولیه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primary-type coal",
      "Meanings": [
        "زغال سنگ نوع اولیه",
        "اجزاء نواری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primatology",
      "Meanings": [
        "نخستینه‌شناسی",
        "مطالعه فسیل و پریمات‌های نخستینهای زنده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prime coat",
      "Meanings": [
        "اندود نفوذی",
        "به منظور آماده کردن سطح شنی راه جهت پخش اولین قشرآسفالت اعم از آسفالت سطحی",
        "آسفالت سرد و آسفالت گرم اجرا می‌شود. اندود نفوذی علاوه بر آب‌بند کردن جسم راه از طریق نفوذ در خلل و فرج آن",
        "موجب تثبیت سطح شنی راه و تسهیل چسبندگی قشر آسفالت به آن می‌شود",
        "برای سطوح آماده شده",
        "بر حسب آنکه بافت ریزدانه و متراکم و یا درشت‌دانه و باز باشد مقدار قیر محلول می‌تواند از 1 تا 2 کیلوگرم در متر مربع تغییر کند",
        "در صورتی که از قیرآبه برای سطوح آماده شده راه با دانه‌بندی باز و ماکادامی استفاده شود میزان مصرف بر حسب مورد بین 2/",
        "/0 کیلوگرم بر متر مربع خواهد بود",
        "تعیین مقدار قیر پخش شده در سطح راه نیز باید به ازای هر 100 متر طول در راههای اصلی و به ازای هر 1000 متر مربع در بزرگراهها و آزادراهها با آزمایش سینی ASTM D2995 کنترل شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prime meridian",
      "Meanings": [
        "نصف النهار مبدا",
        "طول جغرافیایی صفر درجه",
        "نصف النهاری است که از گرینویچ انگلستان می‌گذرد",
        "نصف‌النهار قرارداری انتخاب‌شده به عنوان یک خط مرجع دارای طول جغرافیایی صفردرجه و به عنوان مرجعی که طول‌های جغرافیایی دیگر از شرق و غرب تا 180 درجه محاسبه می‌شوند",
        "به ویژه نصف‌النهار گرینویچ. نصف‌النهارهای مبدا محلی یا ملی گاهی استفاده می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prime mover",
      "Meanings": [
        "راه انداز",
        "موتور راه انداز اصلی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prime power",
      "Meanings": [
        "قدرت اصلی",
        "قدرت اولیه",
        "بیشینه قدرت قابل تولید بطور ثابت قابل حصول برای تبدیل به توان الکتریکی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primer",
      "Meanings": [
        "پرایمر",
        "چاشنی",
        "فشنگ فعال",
        "پرایمرچاشنی تقویت شده است یانوعی ماده منفجره قوی است که مسلح به چاشنی می‌باشدوبجای چاشنی درچال کارگذاشتهمی شود وپس ازاعمال تحریک",
        "چاشنی منفجرشده وموجب انفجارپرایمر می‌شود. انفجارپرایمر موجب انفجارخرج چال می‌گردد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primer booster",
      "Meanings": [
        "یک بسته یا گلوله از مواد منفجره که به طور خاص برای انتقال انفجار به مواد منفجره دیگر و همچنین به مناطقی که مواد قابل انفجار ندارد",
        "طراحی می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primeval fireball hypothesis",
      "Meanings": [
        "فرضیه بانگ اکبر",
        "نظریه بانگ اکبر",
        "نظریه مهبانگ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primeval lead",
      "Meanings": [
        "سرب آغازین",
        "سرب اولیه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "priming",
      "Meanings": [
        "بتونه کاری‌",
        "آستر کاری‌",
        "پرکردن پمپ قبل از راه اندازی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primitive area",
      "Meanings": [
        "منطقه نخستین",
        "سرزمین متعلق به دولت ایالات متحده که وضعیت طبیعی آن حفظ شده است. تنها تغییرات مجاز در آن برای پیشگیری از آتش‌سوزی بوده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primitive character",
      "Meanings": [
        "مشخصه نخستین",
        "در کلادیسم",
        "مشخصه یا حالت خاصی که یک گونه اجدادی دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primitive lattice",
      "Meanings": [
        "شبکه نخستین",
        "شبکه ابتدایی",
        "شبکه بلوری که بر حسب یک سلول واحد تعریف می‌شود",
        "یعنی شبکه‌ای با نقاط شبکه‌ای تنها در گوشه‌ها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primitive mantle",
      "Meanings": [
        "گوشته اولیه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primitive rock",
      "Meanings": [
        "سنگ‌های نخستین",
        "واژه به کارفته توسط لمن 1756 برای تبلور سنگ‌های بلورین عاری از فسیل و قطعات سنگی و اعتقاد بر این است که منشا شیمیایی داشته و تشکیل آنها قبل از ورود حیات بوده است. همچنین واژه‌ای برای سنگ‌‌هایی که معتقدند برای اولین بار تشکیل شده است",
        "به صورت نامنظم متبلور شده و بدون سیمان تجمع یافته‌اند. این سنگ‌ها شامل گنایس",
        "سنگ آهک اولیه و سنگ‌های نفوذی نظیر گرانیت می‌باشند",
        "این واژه برای بیشتر سنگ‌های موجود در تمامی زمان‌ها و سازندها منسوخ شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primitive unit cell",
      "Meanings": [
        "سلول واحد اولیه",
        "سلول واحد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primordial",
      "Meanings": [
        "نخستین",
        "آغازین",
        "قدیمی‌ترین یا شکل زندگی آغازین",
        "به عنوان مثال «حوضه اولیه اقیانوسی» یا یک \"ماگمای اولیه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primordial lead",
      "Meanings": [
        "سرب اولیه",
        "سرب با نسبت‌های ایزوتوپی که از زمان تشکیل زمین ومنظومه شمسی",
        "تحت تاثیر افزایش سرب حاصل از تجزیه رادیواکتیو اورانیم وتوریم قرار نگرفته است",
        "این سرب اغلب به عنوان سرب با ترکیب ایزوتوپی نظیر آنچه در فاز ترویلیت سنگ‌های آسمانی دیده می‌شود",
        "تصور می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primordial plate",
      "Meanings": [
        "صفحه اولیه",
        "یکی از صفحات اولیه تشکیل‌شده پس از دگردیسی در هر سیستم صفحه‌ای یک اکینویید"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primordial valve",
      "Meanings": [
        "کفه اولیه",
        "یک صفحه کیتینی در سخت‌پوستان کریپد خاص",
        "دارای ظاهر مشخص لانه‌زنبوری و ایجادشده در منقارهای اولیه پشت",
        "فلس‌ها و استخوان‌ها در طول دگردیسی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "primordium",
      "Meanings": [
        "مرحله نخست",
        "اثر اولیه یا قدیمی‌ترین اثر تشکیل هر ساخت یا اندام گیاهی سوارتز"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "principal axis",
      "Meanings": [
        "محور اصلی",
        "بلورشناسی: محور بلورشناختی که اصلی‌ترین است. در سیستم‌های تتراگونال وهگزاگونال",
        "این محور قایم بوده ومحور c محسوب می‌شود",
        "در سیستم‌های ارتورومبیک",
        "منوکلینیک یا تری‌کلینیک",
        "این محور معمولا همان محور c است",
        "اگرچه در کانی‌های منوکلینیک نظیر اپیدوت ممکن است محور b باشد",
        "زمین‌شناسی ساختمانی تجربی: در زمین‌شناسی ساختمانی تجربی",
        "یک محور اصلی تنش",
        "یا یک محور اصلی کرنش را گویند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "principal axis of strain",
      "Meanings": [
        "محور اصلی کرنش",
        "یکی از سه محور عمودی دو سویه منطبق با سه محور جسمی که قبل از تغییر",
        "به صورت دو سویه بوده اند",
        "همچنین به عنوان محور‌های بیضوی کرنش تعریف می‌شود. بلندترین یا بزرگ‌ترین محور کشیدگی و کوتاه‌ترین یا حداقل محور کوتاه‌شدگی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "principal axis of stress",
      "Meanings": [
        "محور اصلی تنش",
        "یکی از سه محور عمودی دوسویه که بر سطوح اصلی تنش عمود است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "principal distance",
      "Meanings": [
        "فاصله اصلی",
        "فاصله عمودی از مرکز بعدنمایی داخلی تا سطح یک نگاتیو پرداخت‌شده یا چاپ مخصوص"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "principal focus",
      "Meanings": [
        "کانون اصلی",
        "کانونی برای باریکه‌ای از پرتوهای تابشی موازی با محور یک عدسی یا سیستم نوری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "principal layer",
      "Meanings": [
        "لایه اصلی",
        "لایه اصلی یک کوتیکول تریلوبیتی",
        "عموما نشان‌دهنده خط‌وارگی داخلی",
        "برخی نویسندگان سه زون مشخص: بیرونی",
        "مرکزی و داخلی را تشخیص می‌دهند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "principal meridian",
      "Meanings": [
        "نصف‌النهار اصلی",
        "نصف‌انهار مرکزی که بر روی آن",
        "یک شبکه مستطیلی واقع شده",
        "به ویژه یک جفت محور مختصات همراه با خط قاعده مورد استفاده در سیستم عمومی پیمایش زمینی ایالات متحده برای تقسیم زمین‌های عمومی در یک منطقه معین. این نصف‌النهار",
        "مرکب از یک خط امتداد یافته شمال و جنوب در طول نصف‌النهار اخترشناسی است که از یک نقطه آغازین می‌گذرد و در طول آن شهر‌های استاندارد",
        "مقطع و گوشه‌های چهارگانه مقطع مستقر می‌شوند. نصف النهار اصلی خطی است که از آن",
        "برداشت مرز‌های شهرها در امتداد مدارات آغاز می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "principal plane",
      "Meanings": [
        "سطح اصلی",
        "الف سطح قایم در میان مرکز بعدنمایی داخلی و شامل سطحی است که از مرکز به سطح یک عکس مایل عمود می‌باشد",
        "ب هر سطح عمود بر محور یک سیستم نوری و عبورکننده از نقاط اصلی آن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "principal plane of stress",
      "Meanings": [
        "سطح تنش اصلی",
        "یکی از سه سطح عمودی متقابل که روی هرسطح",
        "تنش حاصله عمود است. یعنی تنش برشی روی آن صفر است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "principal point",
      "Meanings": [
        "نقطه اصلی",
        "الف پایه عمود از مرکز بعدنمایی داخلی یک عدسی تا سطح عکس. مرکز هندسی یک عکس هوایی یا نقطه‌ای که محور نوری عدسی یک دوربین هوایی با سطح فیلم برخورد می‌کند. ب هر یک از دو نقطه روی محور یک عدسی به نحوی که یک پرتو از هر نقطه از شیء هدایت‌شده به طرف نقطه اصلی",
        "از عدسی در یک جهت موازی خارج خواهد شد",
        "اما از نقطه اصلی دیگر هدایت می‌شود. ج نقطه‌ای که در آن یک پرتو مریی اصلی",
        "سطح بعدنمایی را قطع می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "principal section",
      "Meanings": [
        "مقطع اصلی",
        "برش اصلی",
        "در یک بیضوی‌نمار تک‌محوره",
        "هر سطحی که از محور نوری عبور می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "principle of opposition",
      "Meanings": [
        "اصل مخالف",
        "روشی گرافیکی است که برای ترسیم مدل تبلور تفریقی ماگمایی که تعیین کننده ترکیب بلورهای تجمعی است",
        "بکار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "principle stress",
      "Meanings": [
        "تنش اصلی",
        "تنشی که بر سطح اصلی وارد می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pringleite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ca9B26O34 OH 24Cl4•13 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prior river",
      "Meanings": [
        "رودخانه مقدم",
        "واژه به کاررفته در استرالیا برای یک سیستم رودخانه‌ای که قدیمی‌تر از سیستم موجود است ولی تاریخ آن پس از رودخانه اجدادی ذکر می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prior's rules",
      "Meanings": [
        "قوانین پرایور",
        "رابطه میان اجزای شیمیایی شخانه‌های کندریتی که اولین بار توسط جورج تی. تشخیص داده شده است. پریور",
        "کانی‌شناس انگلیسی",
        "عموما چنین بیان نموده است: \"مقدار کمتر نیکل",
        "آهن در یک سنگ کندریتی در حالی که از نظر نیکل غنی‌تر است واگر از آهن غنی‌تر باش سیلیکات‌های منیزیم است مولر و ساکسنا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prism",
      "Meanings": [
        "منشور",
        "بلورشناسی: بلوری که دارای سه",
        "چهار",
        "شش",
        "هشت و یا دوازده وجه",
        "با گوشه‌های متقاطع موازی است و تنها در دوانتهای محور موازی با لبه‌های متقاطع وجوه",
        "باز است",
        "رسوب‌شناسی: الف توده رسوبی بلند",
        "باریک",
        "گوه‌ای شکل که نسبت عرض به ضخامت آن بیشتر از 5 به 1 و کمتر از 50 به 1 می‌باشد کرینین",
        "ص",
        "به عنوان مثال یک مخروط افکنه آبرفتی مجاور یک پرتگاه یا یکی از کنگلومراهای بزرگ در نگاشت زمین‌شناختی. این توده",
        "شاخصه رسوبات کوهزایی تشکیل‌شده در طول دوره‌های تغییر شکل شدید پوسته‌ای می‌باشد",
        "نظیر آرکوزهای موجود در گودال‌های گسلی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prismatic",
      "Meanings": [
        "منشوری",
        "الف به ذره رسوبی دارای طول 1/5 تا 3 برابر عرض گفته می‌شود. کرینین",
        "ص",
        "ب مرتبط با منشور رسوبی",
        "ج مرتبط با منشور بلورشناختی",
        "د به بلوری گفته میشود که در یک بعد بسیار طویل‌تر از دو بعد دیگر است. در آن مقدار زیادی دانه‌های منشوری وجود دارد که دارای جهت‌یابی تقریبا موازی بوده",
        "به نحوی که معمولا در نمونه دستی یا مقطع نازک",
        "ظاهر جهتدار را نشان می‌دهند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prismatic class",
      "Meanings": [
        "رده منشوری",
        "رده بلوری در سیستم منوکلینیک که دارای تقارن 2متر است. منشورهای این سیستم دارای چهار وجه هستند که در مقطع عرضی لوزی هستند و دارای محورهای c",
        "a یا هر ردیف شبکه‌ای موازی با محور b می‌باشند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prismatic cleavage",
      "Meanings": [
        "رخ منشوری",
        "رخ کانی موازی با وجوه یک منشور",
        "به عنوان مثال رخ 110 آمفیبول"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prismatic compass",
      "Meanings": [
        "قطب‌نمای منشوری",
        "قطب‌نمای کوچک مغناطیسی که زمان استفاده در دست نگهداشته می‌شود و مجهز به درجه نشانه‌روی و یک منشور شیشه‌ای تعبیه شده به نحوی است که می‌توان جهت مغناطیسی یا آزیموت یک خط را ازمیان منشور از روی مقیاس دایره‌ای مدرج در همان زمانی که خط روی هدف می‌باشد",
        "خواند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prismatic layer",
      "Meanings": [
        "لایه منشوری",
        "الف لایه میانی پوسته نرم‌تن",
        "اساسا مرکب از منشورهای کربنات کلسیم کلسیت یا آراگونیت. ب بخشی از لایه ثانویه در برخی براکیوپودهای آرتیکولیت",
        "معمولا حدود 20 تا 30 میکرومتر ضخامت. در برخی نمونه‌ها لایه بیرونی به جای منشوری‌",
        "رنگی یا فسفاتی می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prismatic structure",
      "Meanings": [
        "ساختار منشوری",
        "درزه بندی ستونی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prismatine",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: , Fe, Mg Mg, Al, Fe 5Al4Si2 Si, Al 2 B, Si, Al O, OH, F"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prismoid",
      "Meanings": [
        "منشوروار",
        "توده‌ای صلب مشابه یک منشور",
        "دارای دو انتهای موازی مشابه ولی نامساوی و چند وجهی. این یک واژه بافتی است که برای ذرات رسوبی به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prismoidal",
      "Meanings": [
        "منشورواری",
        "صفت منشور. این واژه در سنگ‌شناسی رسوبی به کار می‌رود و با واژه «prismatic» که یک واژه بلورشناختی است",
        "نباید اشتباه شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pristine rock",
      "Meanings": [
        "سنگ‌های آذرین ماه",
        "سنگ‌های ارتفاعات ماه که تصور می‌شود توسط فعالیت‌های آذرین اولیه ایجاد شده‌اند و مشخصات شیمیایی اولیه آنها حفظ شده است. اس. آر. تایلور"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "private message  pm",
      "Meanings": [
        "پیام خصوصی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "probability curve",
      "Meanings": [
        "منحنی احتمال"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "probability density function",
      "Meanings": [
        "تابع چگالی احتمال"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "probability distribution",
      "Meanings": [
        "توزیع احتمال"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "probable maximum flood  p.m.f",
      "Meanings": [
        "حداکثر سیلاب محتمل",
        "حداکثر تراز سطح آب"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "probable maximum precipitation  p.m.p",
      "Meanings": [
        "حداکثر بارش محتمل",
        "حداکثر بارندگی محتمل"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "probable ore",
      "Meanings": [
        "کانسنگ احتمالی",
        "الف مترادف کانسنگ احتمالی indicated ore",
        "ب کانسار مجاور با کانسنگ رشد یافته که هنوز با توسعه اثبات نشده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "probe",
      "Meanings": [
        "میل گمانه",
        "کاوشگر",
        "کاوه",
        "گمانه",
        "اسم: هر وسیله اندازه‌گیری که در محیطی که باید اندازه‌گیری شود",
        "مستقر می‌شود",
        "به عنوان مثال یک الکترود پتانسیل",
        "یک گمانه چگالی در یک چاه اکتشافی یا ابزارهای اقیانوس‌شناختی مستقر در اعماق دریا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "probertite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: NaCaB5O7 OH 4•3 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "probing",
      "Meanings": [
        "میل زنی",
        "گمانه زنی",
        "کاوش‌"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "problematic fossil",
      "Meanings": [
        "فسیل مسیله دار",
        "جسم",
        "ساختار یا نشانه‌ای طبیعی در یک سنگ",
        "مشابه فسیل",
        "اما دارای ماهیت یا منشا آلی مشکوک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "proboscis",
      "Meanings": [
        "خرطوم. مجموعه قطعات دهانی لوله ای شکل یا لیسنده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "process and instrumentation diagram",
      "Meanings": [
        "نمودار فرایند و ابزار دقیق"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "processed aggregate",
      "Meanings": [
        "سنگدانه عمل آوردن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "processing",
      "Meanings": [
        "فرآوردن",
        "عمل آوردن",
        "پردازش‌"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prod cast",
      "Meanings": [
        "قالب برخوردی",
        "قالب تصادمی",
        "قالب یک نشان برخوردی",
        "مرکب از یک پشته کوتاه که به سمت پایین دست جریان بالا آمده است و ناگهان ختم می‌شود. اصولا‌توسط دزولینسکی و اسلازکا 1958 تعریف شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prod mark",
      "Meanings": [
        "نشان برخوردی",
        "الف شاخص جهت شیب روی سطح یک آینه گسلی",
        "متشکل از شیار ایجادشده توسط یک خرده سنگ",
        "ب یک نشان برخورد کوتاه جهت‌یافته به موازات جریان رود و ایجادشده توسط جسمی که به داخل بستر جلو رفته و سپس از بستر بیرون آمده است",
        "نیمرخ طولی آن نامتقارن است. نشان برخوردی بتدریج به سمت پایین دست جریان",
        "جایی که ناگهان خاتمه می‌یابد",
        "گود می‌شود. بر خلاف یک اثر قاشقی",
        "این نقوش بر عکس بونس مارک‌ها در مواردی که یک جسم خارجی جامد و سخت بر اثر جریانها حرکت جهشی دارد و در هنگام فرود آمدن بر سطح رسوبات نرم و سست ضربه بزند بوجود می‌آیند. بر سطح رسوبات گودالساده ای ایجاد می‌شود",
        "نگاه کنید به: تول مارک‌ها tool marks و saltation mark"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prodelta clay",
      "Meanings": [
        "رس پیش دلتایی",
        "مواد ریزدانه حمل‌شده توسط رودخانه ماسه بسیار دانه ریز",
        "سیلت و رس ته‌نشین‌شده توسط یک مخروط افکنه پهن در کف دریا یا دریاچه واقع در بخش دور از بدنه اصلی دلتا",
        "مواد موجود در طبقه زیرین دلتا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "producing well",
      "Meanings": [
        "چاه تولید",
        "چاهی که از آن مستقیماتولید مواد هیدروکربنی صورت می‌گیرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "producing zone",
      "Meanings": [
        "زون تولیدکننده",
        "طبقه سنگی یک میدان نفتی که هنگامی که توسط یک چاه شکافته می‌شود",
        "نفت یا گاز تولید می‌کند. اغلب به شکل نادرست به «افق تولید» اطلاق می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "product data exchange standard",
      "Meanings": [
        "اصلاح محصول مبادله داده‌ها pdes"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "production phase",
      "Meanings": [
        "فازتولید مرحله تولید نفت استخراج نفت از یک حوضه نفتی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "production time",
      "Meanings": [
        "عمرمعدن",
        "به کلیه مراحل پیجویی",
        "اکتشاف",
        "آماده سازی وبهره برداری درمعدنکاری مدرن عمرمعدن گفتهمی شود",
        "مترادف با: mine life"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "productional cost",
      "Meanings": [
        "هزینه عملیاتی",
        "درآمدخالص قبل ازکسر استهلاک وتقلیل را هزینه عملیاتی می‌گویند. هزینه‌های عملیاتی منعکس کننده هزینه‌های چالزنی",
        "آتشباری",
        "بارگیری",
        "باربری وغیره برای هرتن می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "productivity",
      "Meanings": [
        "قدرت تولید",
        "بازدهی",
        "الف واژه‌ای عمومی برای باروری آلی توده آب",
        "ب ظرفیت دریاچه برای ایجاد یک موجود زنده خاص. ج باروری اولیه. د تولید"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "profile",
      "Meanings": [
        "نیمرخ",
        "لرزه‌شناسی: در بررسی لرزه‌ای",
        "داده‌های ثبت شده از یک نقطه انفجار توسط چندین گروه آشکارساز",
        "زمین‌شناسی ساختمانی: مقطع عرضی منطقه‌ای از چین‌های استوانه‌ای رسم‌شده عمود بر محور چین",
        "آبشناسی: مقطع قایم یک سطح ایستابی یا هر سطح پتانسیل‌سنجی دیگر یا یک توده آب سطحی",
        "زمین‌ریخت‌شناسی: الف طرح ایجادشده در جایی که سطح یک مقطع قایم",
        "سطح زمین را قطع می‌کند",
        "به عنوان مثال نیمرخ طولی یک رود",
        "یا نیمرخ یک ساحل یا تپه. ب مقطع نیمرخی",
        "زمین فیزیک: الف یک نمودار یا ترسیمی که تغییر یک ویژگی نظیر ارتفاع یا گرانش را معمولا به صورت یک بعد قایم نسبت به ویژگی دیگر",
        "نظیر مسافت نشان می‌دهد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "profile drag",
      "Meanings": [
        "پسای نیمرخ",
        "پسای مزاحم",
        "پسای مقطع",
        "مقاومت ناشی از شکل جسم"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "profile method",
      "Meanings": [
        "روش نیمرخ",
        "روش دوبعدی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "profile of equilibrium",
      "Meanings": [
        "نیمرخ تعادلی",
        "ساحل: دامنه کمی مقعر کف دریا یا دریاچه",
        "اندازه گیری شده در یک سطح قایم و گسترش یافته به خارج و در عرض خط ساحلی که در نزدیکی ساحل پرشیب‌تر می‌شود و دارای شیبی می‌شود که با مقدار رسوب ته‌نشین‌شده و یا روبیده شده توسط امواج وجریان‌ها متناوب است",
        "شیب متقاطع یک خط ساحلی به تعادل رسیده. نیمرخ به‌آسانی توسط بادهای قوی",
        "امواج بزرگ و کشندهای فوق‌العاده بزرگ ازبین می‌رود. این مفهوم",
        "فرضی است",
        "نگاه کنید به عنوان مثال به بردلی و گریگز",
        "رودخانه‌ها: نیمرخ طولی یک رود دانه بندی شده یا رودی که شیب آن در هر نقطه برای حمل بار رسوبی توسط رود کافی است. این نیمرخ به عنوان یک منحنی ملایم و سهمی وار محسوب می‌شود که کمی مقعر به سمت بالا",
        "عملا مسطح در دهانه و پر شیب شونده به سمت سرچشمه است",
        "اما تصور می‌شود لزومی به اینکه جریان آرام باشد",
        "نیست"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "profile of water table",
      "Meanings": [
        "نیمرخ ایستابی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "profile plan",
      "Meanings": [
        "تصویر نیمرخ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "profile section",
      "Meanings": [
        "مقطع نیمرخی",
        "نمودار یا ترسیمی که در طول یک خط معین",
        "وضعیت یا شیب سطح زمین را نشان می‌دهد",
        "وقتی که به فرض تقاطع با سطح قایم",
        "ظاهر می‌شود. مقیاس قایم اغلب اغراق‌آمیز است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "profiler",
      "Meanings": [
        "نیمرخ گیر",
        "سیستم لرزه‌ای دریایی که تنها نفوذ محدودی به داخل مقطع رسوبی انجام می‌دهد. این سیستم معمولا یک منبع کم‌انرژی",
        "اغلب یک جرقه‌زن و تنها یک یا دو کانال ثبت‌کننده را به کار می‌گیرد. اغلب تنها نگاشت ایجادشده یک طرح تک‌کاناله روی یک کاغذ حساس به الکترون می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "profiling",
      "Meanings": [
        "نیمرخ زنی",
        "اکتشافی که در آن گیرنده‌ها در طول یک خط حرکت می‌کنند و یک نیمرخ تکمیل می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "profilometer",
      "Meanings": [
        "نمیرخ سنج"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "profluent stream",
      "Meanings": [
        "رود آرام",
        "رودی که به‌شکل گسترده یا به‌آرامی جریان دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "profundal",
      "Meanings": [
        "ژرف‌دریاچه‌ای",
        "صفت: مرتبط با یا موجود در بخش عمیق‌تر یک دریاچه",
        "زیر حد زون‌های گیاهی کاملا توسعه یافته"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "progamble logic controller  plc",
      "Meanings": [
        "ناظر منطقی برنامه پذیر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prognathous",
      "Meanings": [
        "دهان جلو. سر و دهان در امتداد محور طولی بدن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "progradation",
      "Meanings": [
        "مهاجرت محیط کم ژرف به سوی خشکی همراه با پیشروی دریا",
        "متضاد با Retrogradation"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prograde",
      "Meanings": [
        "پیشرونده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "programmer hierarchical interactive graphics system",
      "Meanings": [
        "مجموعه استانداردهای iso 9592 برای عملیات گرافیکی جهت کنترل",
        "تعریف",
        "اصطلاح",
        "ذخیره و نمایش داده‌های گرافیکی سلسله مراتبی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "progressive crack",
      "Meanings": [
        "ترک پیشرونده",
        "گسیختگی تدریجی. خرابی پیشرونده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "progressive deformation",
      "Meanings": [
        "دگرشکلی پیشرونده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "progressive fault",
      "Meanings": [
        "گسل پیشرونده",
        "گسل رشدی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "progressive metamorphism",
      "Meanings": [
        "دگرگونی پیشرونده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "progressive overlap",
      "Meanings": [
        "همپوشانی پیشرونده",
        "واژه عمومی به کاررفته توسط گرابو",
        "ص",
        "برای یک حرکت روبه جلوی «پیشروی منظم» یا گسترش «زون رسوبگذاری» و شامل آنچه که امروزه تحت عنوان همپوشانی",
        "همپوشانی پسرونده و پیشروی قاره‌ای شناخته می‌شود",
        "می‌گردد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "progressive sand wave",
      "Meanings": [
        "موج ماسه پیشرونده",
        "واژه به کاررفته توسط بوخر",
        "برای موج ماسه‌ای که به سمت پایین دست جریان مهاجرت می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "progressive wave",
      "Meanings": [
        "موج پیشرونده",
        "موج آب",
        "موجی که با حرکت پیشرونده ظاهر می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "progressive-wave theory",
      "Meanings": [
        "نظریه موج پیشرونده",
        "نظریه قدیمی کشندها شامل تشکیل دو موج کشندی در اقیانوس جنوبی",
        "یکی ناشی از ماه و دیگری روی قطر مخالف زمین مون‌خوس",
        "ص249. نظریه موج نوسانی",
        "جانشین نظریه فوق شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "projected profile",
      "Meanings": [
        "نیمرخ تصویرشده",
        "نموداری که شامل تنها آن دسته از یک مجموعه نیمرخ است که معمولا در طول چند خط منظم و موازی روی نقشه ترسیم می‌شود که توسط زمین‌های حایل مرتفع‌تر",
        "پنهان نمی‌شوند مون‌خوس",
        "ویلکینسون",
        "این واژه اثر پانورامایی را همراه با افق دور",
        "خشکی میان و نزدیک آبراهه ارایه می‌کند و یک طرح ترسیم چشم‌انداز که تنها نشان‌دهنده جزییات اصلی است را به نمایش می‌گذارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "projecting",
      "Meanings": [
        "بیرون زده",
        "بیرون زدن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "projecting reinforcement",
      "Meanings": [
        "آرماتور بیرون زده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "projection",
      "Meanings": [
        "افکنش",
        "تصویر",
        "پیش آمدگی",
        "پیش افکنی",
        "برآمدگی",
        "نقشه کشی",
        "پرتاب",
        "طرح",
        "طرح ریزی",
        "تجسم",
        "پرتو افکنی",
        "نور افکنی",
        "پروژه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "projection change",
      "Meanings": [
        "انتقال دادههای نقشه رقوی از یک پروژکشن به پروژکشن دیگر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "projection net",
      "Meanings": [
        "شبکه تصویری شبکه زمین‌شناسی ساختمانی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "projection weld",
      "Meanings": [
        "جوش برجسته"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prolapsed bedding",
      "Meanings": [
        "طبقه بندی فروافتاده",
        "واژه به کاررفته توسط وود و اسمیت",
        "برای طبقه بندی مشخص‌شده توسط مجموعه‌ای از چین‌های مسطح با سطوح محوری نزدیک به افقی که به طور کامل منطبق با یک طبقه دارای مرزهای موازی می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prolate",
      "Meanings": [
        "کشیده",
        "گسترده یا کشیده شده در مسیر خط متصل‌کننده قطب‌ها",
        "به عنوان مثال «prolate pollen» که قطرهای استوایی آن بسیار کوتاه‌تر از اندازه از قطب تا قطب آن است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "proleg",
      "Meanings": [
        "پای دروغی. پاهای گوشتی شکم و بدون بند",
        "گاهی قلاب دار"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "proloculus pore",
      "Meanings": [
        "منفذ حجره اولیه",
        "دهانه مجزای دایره‌ای در حجره اولیه که به حجره بعدا تشکیل‌شده یک پوسته فرامینیفری منجر می‌شود. در فوزولینید‌ها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "proluvium",
      "Meanings": [
        "سیلابرفت",
        "سیل رفت",
        "رسوب دلتایی مختلط و ترد انباشته‌شده در پای یک دامنه به عنوان محصول شستشوی مواد خرد شده مرتبط با سیلاب پراکنده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prometheus",
      "Meanings": [
        "پرومتیوس",
        "یکی از هفده قمر «زحل» نام این قمر از نام «پرومته» یکی از پادشاهان اساطیری «کولوفون» اخذ شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prong",
      "Meanings": [
        "شاخه رود یا نهر",
        "در زمین‌ریخت‌شناسی: spur",
        "در رودها: واژه به کاررفته در کوه‌های آپالاچین جنوبی برای انشعاب یا شاخه‌ای از یک رود یا شاخابه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prong reef",
      "Meanings": [
        "ریف شاخه‌ای",
        "ریف دیواری که دیوارهای نامنظم عمود بر محور خود را در جهات روبه باد و به میزان کمتر روبه دریا ایجاد کرده است ماکسول"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pronotal comb",
      "Meanings": [
        "شانه پیش گرده. خارهای لبه خارجی پیش گرده ککها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pronotum",
      "Meanings": [
        "پیش گرده. پرونوتوم. زین پشتی ملخها. ناحیه پشت مفصل اول سینه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "proof load",
      "Meanings": [
        "بار معیار",
        "بار مبنا",
        "بار آزمایشی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "proof plot",
      "Meanings": [
        "نسخه چاپی آزمایشی از نقشه رقومی شده که به منظور بررسی ثبت آن نقشه برای نقشه منبع به کار میرود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "proof stress",
      "Meanings": [
        "تنش معیار",
        "تنش مبنا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prop",
      "Meanings": [
        "حایل",
        "نگهدار",
        "اصطلاح معدن کاری زغال برای هر پایه منفرد که به عنوان حامی سقف به کار می‌رود",
        "پروپها ممکن است چوبی یا استیل باشند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "propeller pump",
      "Meanings": [
        "پمپ پروانه ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "propeller turbine",
      "Meanings": [
        "توربین پروانه ای",
        "این توربین دارای دریجه‌های هادی قابل تنظیم و پره‌های چرخ ثابت می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "propeller type pump",
      "Meanings": [
        "پمپ پروانه ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "propeller type turbine",
      "Meanings": [
        "توربین پروانه ای",
        "توربین محوری",
        "واژه ای است در مورد توربین‌های واکنشگر با جریان محوری",
        "این گونه توربین‌ها بر دو نوعند: توربین‌های پروانه ای با پره ثابت و توربین‌های پروانه ای با پره قابل تنظیم توربین‌های کاپلان"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "proper cave",
      "Meanings": [
        "غار مناسب",
        "غاری که برای واردشدن یک شخص به اندازه کافی بزرگ است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "propodeum",
      "Meanings": [
        "نام اولین مفصل شکم بال غشاییان زیر راسته apocrita"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "proportional counter",
      "Meanings": [
        "شمارنده متناسب",
        "آشکار گر تشعشع مرکب از یک لوله پر از گاز که در آن دامنه پالس‌های تخلیه",
        "متناسب با انرژی ذرات یونیزه گر است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "propylitic zone",
      "Meanings": [
        "زون پروپیلیتیک",
        "زونی در کانسارهای پورفیری که با مجموعه کلریت",
        "کلسیت",
        "اپیدوت",
        "آدولاریا",
        "آلبیت مشخص می‌شود. لوول",
        "گیلبرت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prosochete",
      "Meanings": [
        "کانال تنفسی اسفنجی",
        "کانال استنشاقی یک اسفنج"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prosodus channel",
      "Meanings": [
        "کانال اسفنجی",
        "کانال کوچک دارای قطر یکنواخت در یک اسفنج که از یک کانال تنفسی به یک پروسوپیل دارای ناحیه مقطع عرضی تقریبا مشابه هدایت می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prosopite",
      "Meanings": [
        "پروزوپیت",
        "فرمول شیمیایی: CaAl2 F, OH",
        "درصد مواد: Ca=16. 84% Al=22. 66% F=31. 92% OH=28. 58%",
        "سیستم تبلور: مونوکلینیک",
        "رده بندی: هالوژن",
        "رخ: کامل",
        "مطابق با سطح /111/",
        "جلا: شیشه ای",
        "مات",
        "چرب",
        "شکستگی: صدفی",
        "نامنظم",
        "شفافیت: شفاف",
        "نیمه کدر",
        "نوع سختی: ترد",
        "اشکال ظاهری: بلوری",
        "آگرگاتدانه ای",
        "ژیزمان: کمیاب; آلمان شرقی",
        "امریکا",
        "گروینلند و…",
        "خواص شیمیایی: محلول در H2SO4 و به صورت رشته‌های تیره رنگ جدا میشود",
        "رنگ کانی: سفید",
        "متمایل به سبز",
        "متمایل به قرمز",
        "رنگ خاکه: سفید",
        "پاراژنز: فلویوریت",
        "سیدریت",
        "هماتیت و غیره",
        "منشا تشکیل: هیدروترمال",
        "شکل بلورها: قرصی شکل",
        "لومینسانس آن برنگ‌های آبی مختلف دیده میشود و درخشندگی کامل دارد",
        "نام آن از واژة یونانی Prosopon اقتباس شده است",
        "سختی: 4.",
        "چگالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prospect",
      "Meanings": [
        "کان",
        "محدوده امیدبخش اسم",
        "الف منطقه‌ای که محل بالقوه‌ای از کانسارها",
        "برمبنای اکتشاف مقدماتی است",
        "ب گاهی منطقه‌ای که به روش مقدماتی اکتشاف شده اما شواهدی ازارزش اقتصادی ندارد",
        "ج منطقه‌ای که با برخی روش‌های بررسی",
        "جستجو شده است",
        "به ویژه نمونه‌ای که برای اکتشاف افزوده پیشنهاد می‌شود. این واژه از معدن mine متمایز می‌باشد چرا که غیر قابل بهره‌برداری است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prospect hole",
      "Meanings": [
        "سوراخ اکتشافی",
        "واژه‌ای عمومی برای هر چاه",
        "گودال",
        "تونل مادر",
        "رانه",
        "تونل یا گودال ایجادشده به منظور پی جویی زمین کانی‌دار. معمولا واژه‌های ویژه",
        "نظیر چاه ازیابی و چال ارزیابی به کار می‌روند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prospecting pit",
      "Meanings": [
        "گودال کوچک حفر شده برای جستجوی کانیها",
        "که اغلب به صورت گروههای خطی دیده می‌شود و به صورت منحنی تراز – متقاطع یا با زاویه قایمه نسبت به امتداد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prospecting seismology",
      "Meanings": [
        "لرزه‌شناسی اکتشافی",
        "لرزه‌‌شناسی کاربردی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prospection",
      "Meanings": [
        "کاوش",
        "پی جویی",
        "پی‌جویی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prosperite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: CaZn2 AsO4 2• H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prosternum",
      "Meanings": [
        "پیش سینه. سطح پایینی اولین مفصل سینه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "protasite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ba UO2 3O3 OH 2•3 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "protaxis",
      "Meanings": [
        "محور مرکزی رشته کوه",
        "واژه قدیمی برای محور مرکزی یک رشته‌کوه",
        "احتمالا مرکب از قدیمی‌ترین سنگ‌ها و ساختارها",
        "به عنوان مثال: \" محور مرکزی آرکین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "protective pitching",
      "Meanings": [
        "سنگریز حفاظتی",
        "سنگچین حفاظتی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "protegulal node",
      "Meanings": [
        "گره پروتگولال",
        "بخش فوقانی وعموما بالاآمده یک پوسته بالغ براکیوپودی",
        "نشان‌دهنده محل نقطه اصلی رشد و رشد بعدی تا مرحله برفیک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "protegulum",
      "Meanings": [
        "نقطه اصلی رشد در بازوپایان",
        "پوسته صاف ازدوسوبرآمده و ابتداتشکیل‌شده مواد آلی کیتین یا پروتیین یک براکیوپود که به صورت همزمان توسط هر دو پوشش جدا شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "proterozoic",
      "Meanings": [
        "دوران پروتروزوییک",
        "تا 2500 میلیون سال پیش",
        "حد بین پروتروزوییک و کامبرین را با پیدایش اولین تریلوبیت بنام اوله نوس olenellus و یا فالوپسیا fallopcia مشخص می‌کنند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prothorax",
      "Meanings": [
        "مفصل اول سینه. پیش قفس سینه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "protoanthophyllite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Mg, Fe 7Si8O22 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "protochordata",
      "Meanings": [
        "طنابداران اولیه",
        "شاخه یا زیرشاخه‌ای از جانوران که در طول بخش هایی از زندگی خود دارای طناب پشتی هستند",
        "ولی فاقد اسکلت استخوانی یا ستون مهره می‌باشند. آنها حدواسط بین بی‌مهرگان و مهره‌داران می‌باشند",
        "آنها شامل برخی از طناب داران می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "protoclase",
      "Meanings": [
        "رخ اولیه سنگ",
        "واژه پیشنهادی لیت برای سنگی دارای آنچه که به عنوان رخ اولیه محسوب می‌شود",
        "به عنوان مثال سطوح طبقه‌بندی در سنگ رسوبی",
        "تشکیل‌شده همزمان با سنگ."
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "protoferro-anthophyllite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Fe++, Mn++ 2 Fe++, Mg 5 Si4O11 2 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "protoforamen",
      "Meanings": [
        "مجرای اولیه",
        "منفذ اولیه پوسته فرامینیفری همراه با یک صفحه دندانی اولیه یا کاملا پیشرفته"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "protojoseite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Bi4TeS2?"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "protolith",
      "Meanings": [
        "سنگ اولیه",
        "سنگ آغازین",
        "سنگ غیر دگرگونی که از آن",
        "یک سنگ دگرگونی خاص در طی دگرگونی تشکیل می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "protomatrix",
      "Meanings": [
        "زمینه اولیه",
        "واژه معرفی‌شده توسط دیکینسون 1970 برای مواد غیرمتبلور رسی در گری وک‌ها و آرکوزهایی که به میزان کم تراکم یافته اند. Relief limonite limonite لیمونیت برجسته",
        "لیمونیت بومی که بافت متخلخل و حفره دار دارد و معمولا جانشین کالکوسیت خوشه مانند است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "protomylonite",
      "Meanings": [
        "میلونیت اولیه",
        "الف سنگ میلونیتی ایجادشده از سنگ دگرگونی مجاورتی",
        "با دانه بندی و جریان‌یافتن حاصل روراندگی‌ها ی در سطوح تماس بین نفوذی و سنگ مادر هولمز",
        "ب برش خردشدگی همسان که مشخصا ذرات عدسی‌شکل و دانه‌درشت آن",
        "ساختار اولیه را با ظرافت حفظ می‌کنند. این سنگ",
        "در رشد",
        "درجه پایین‌تر از میلونیت و اولترامیلونیت می‌باشد واترز",
        "کمپبل"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "proton",
      "Meanings": [
        "پروتون",
        "ذرات ریزتر از اتم با بار مثبت که در هسته اتم یافت می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "protonymph",
      "Meanings": [
        "شفیره اولیه",
        "اولین مرحله پس‌جنینی در رده آرکانید آکاریدا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "protophyte",
      "Meanings": [
        "گیاه اولیه",
        "زیستمند تک سلولی یا گیاه اولیه سوارتز"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "protopod",
      "Meanings": [
        "غلاف اولیه",
        "بخش آغازین عضو یک سخت پوست",
        "مرکب از لگن",
        "قاعده",
        "گاهی پیش‌لگن که اغلب به یکدیگر جوش خورده‌اند. لبه انتهایی عموما اندوپود و اگزوپود را ایجاد می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "protoquartzite",
      "Meanings": [
        "کوارتزیت اولیه",
        "ماسه‌سنگ خوب‌جورشده",
        "غنی از کوارتز که فاقد دانه‌های بخوبی گردشده ارتوکوارتزیت است",
        "به ویژه یک ماسه‌سنگ سنگی با ترکیب حدواسط بین نیمه‌گری وک و اورتوکوارتزیت",
        "دارای",
        "درصد کوارتز و چرت",
        "کمتر از 15درصد خمیره رسی آواری و",
        "در صد مواد ناپایدار که در آن قطعات سنگی از نظر فراوانی بیشتر شامل دانه‌های فلدسپات می‌باشند. پتی جان",
        ". این ماسه‌سنگ عموما تشکیل ماسه‌های بند کفشی را می‌دهد. نمونه‌ها: سازند ونانگو دونین فوقانی نیویورک و پنسیلوانیا",
        "ماسه سنگ هارتشورن پنسیلوانین اوکلاهما و آرکانزاس. این واژه توسط کیرنین 1951 برای گری وک «تمیزشده» با خمیره شسته شده",
        "ازنظر ترکیب حدواسط بین کوارتزگری وک و اورتوکوارتزیت به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "protore",
      "Meanings": [
        "کانسنگ مادر",
        "کانسنگ اولیه",
        "سنگ زیر زون سولفیدی با غنی‌شدگی سوپرژن",
        "مواد اولیه و نیمه‌اقتصادی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "protoscience",
      "Meanings": [
        "علوم اولیه",
        "تلاش برای تفسیر دنیای طبیعی یا هدایت پیش از مطالعات نظام مند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prototheca",
      "Meanings": [
        "غلاف اولیه",
        "ساختار کمی حلقوی یا فنجانی‌شکل مرکب از برون‌اسکلت جنینی یک مرجان"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "prototype",
      "Meanings": [
        "نمونه اولیه",
        "طرحواره",
        "نمونه اصلی",
        "الگوی واقعی",
        "نمونه واقعی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "protozoan",
      "Meanings": [
        "تک یاخته"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "protozoic",
      "Meanings": [
        "حیات اولیه",
        "وابسته به protozoa",
        "تک یاختگان ابتدایی",
        "نامی برای ایون پرکامبرین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "protractor",
      "Meanings": [
        "زاویه سنج"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "protractor muscle",
      "Meanings": [
        "عضله ممدده",
        "عضله کشیده شده",
        "عضله‌ای که روی یک اندام یا بخش گسترش یافته است",
        "به عنوان مثال عضله خارجی جانبی یا تارچه طولی در بافت پیوندی ساقه برخی براکیوپودهای آرتیکولیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "protura",
      "Meanings": [
        "راسته بی شاخکان. حشرات بی شاخک زیر رده بی بالان"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "proudite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pb, Cu 8Bi",
        "S, Se"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "proustite",
      "Meanings": [
        "پروستیت",
        "کانسنگ نارنجی رنگ نقره",
        "ترکیب شیمیایی: Ag3AsS",
        "درصد مواد: Ag=65. 42% As=15. 14% S=19. 44% با انکلوزیون Sb",
        "سیستم تبلور: تری کلینیک",
        "رده بندی: سولفور",
        "رخ: مشخص نیست",
        "جلا: الماسی",
        "شکستگی: صدفی",
        "شفافیت: نیمه شفاف",
        "نوع سختی: شکننده",
        "اشکال ظاهری: بلوری",
        "تجمع دانه ای",
        "دندریتی",
        "توده ای",
        "اندود",
        "ژیزمان: تقریبا کمیاب; آلمان شرقی و غربی",
        "چک و اسلواکی",
        "فرانسه",
        "شیلی",
        "مکزیک",
        "امریکا و…",
        "خواص شیمیایی: درشعله ذوب می‌شود و بوی سیر تولید میشود",
        "دراسیدنیتریک قابل حل است",
        "باآب مقطر تمیز میشود",
        "ازنورمحافظت شود",
        "رنگ کانی: قرمز که با گذشت زمان سیاه میشود",
        "رنگ خاکه: قرمز آجری",
        "تشابه کانی شناسی: پیرارگیریت",
        "پاراژنز: نقره",
        "آکانتیت",
        "آرسنیک و غیره",
        "منشا تشکیل: هیدروترمال",
        "شکل بلورها: منشورهای کوتاه",
        "ظاهرا اسکالنویدر",
        "ماکله",
        "کاربرد: کانسار نقره",
        "محل پیدایش: چک و اسلواکی",
        "کانی مشابه آن پیرارگیریت است که ازآن توسط اثرخط",
        "رنگ وواکنش‌های شیمیایی قابل تفکیک است",
        "نام آن ازنام شیمیست فرانسوی J. LProust گرفته شده است",
        "سختی: 2.",
        "چگالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "proved ore",
      "Meanings": [
        "کانسنگ قطعی",
        "ذخایر اثبات شده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "proved reserves",
      "Meanings": [
        "ذخیره قطعی",
        "ذخایر کانی‌های فلزی و غیر فلزی و نفت و گاز که برای آن‌ها ارزیابی‌های کمی و کیفی قابل اعتماد انجام گرفته است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "proven reserves",
      "Meanings": [
        "ذخایر اثبات شده",
        "نفتی که کشف شده و تعیین شده که قابل برداشت است ولی هنوز داخل زمین قرار دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "provenance",
      "Meanings": [
        "منشا",
        "خاستگاه",
        "منطقه منشا",
        "به ویژه منطقه‌ای که مواد تشکیل‌دهنده یک سنگ یا رخساره رسوبی از آنجا مشتق می‌شود. همچنین سنگ‌هایی که این ناحیه از آن‌ها تشکیل می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "provenience",
      "Meanings": [
        "زادگاه",
        "منشا",
        "خاستگاه Provenance"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "provincial series",
      "Meanings": [
        "سری ایالتی",
        "مجموعه چینه شناختی مشخص‌شده تنها در یک منطقه خاص و مشتمل بر بخش اصلی زمانی در یک دوره",
        "به عنوان مثال: مجموعه ولف‌کامپین در سیستم پرمین در تگزاس غربی و نیومکزیکو"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "proving ring",
      "Meanings": [
        "حلقه اندازه گیر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "provisional statement",
      "Meanings": [
        "صورت وضعیت موقت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "proximal",
      "Meanings": [
        "نزدیک منشا",
        "ابتدا",
        "دیرینه‌شناسی نزدیکترین به بدن. در نزدیکی قاعده ضمایم بدن. نزدیک‌ترین نقطه اتصال یا مکان مرجع",
        "نقطه‌ای که به عنوان مرکز یا نقطه دید تصور می‌شود. نمونه‌ها در ریخت‌شناسی مهره‌داران: «جهت مجاور» به طرف قطب پشتی یا دهانه یک کرینویید",
        "«پرتو مجاور» یک اسپیکول اسفنجی",
        "هدایت‌شده به سمت داخل از سطح پیونددهنده اسفنج و «جهت مجاور» به طرف آنسسترولا یا منشا رشد یک کلونی بریوزوآ",
        "گرده‌شناسی: به بخش هایی از نزدیک‌ترین دانه‌های گرده یا هاگ‌ها به سمت مرکز سلول‌های چهارگانه اولیه گفته می‌شود. به عنوان مثال به بخشی از دانه گرده مونوکولپیت مقابل کولپوس شیار طولی گرده گفته می‌شود یا به بخش گرده تریلت ایجادشده همراه با نواحی تماس گفته می‌شود",
        "رسوب‌شناسی: نهشته‌های رسوبی مرکب از آواری‌های دانه‌درشت و تشکیل شده در نزدیک‌ترین فاصله به منطقه منشا گفته می‌شود",
        "به عنوان مثال «توربیدیت نزدیک به منشا» متشکل از سالچینه‌های ضخیم ماسه‌ای",
        "زمین‌شناسی اقتصادی: به کانسار تشکیل‌شده بلافاصله مجاوربا",
        "یا شاید بخشی از یک دودکش آتشفشانی",
        "پایه یا دودخان که از نظر ژنتیکی به آن مرتبط است و از مولفه‌های کانسار مشتق شده است",
        "گفته می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "proximal analysis",
      "Meanings": [
        "ایجاد پلیگونهای ورونویی برای مجموعه بخصوصی از عوارض فضایی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "proximal onlap",
      "Meanings": [
        "همپوشانی مبدایی",
        "همپوشانی در جهت منشا ذخیره آواری میچم"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "proximate admixture",
      "Meanings": [
        "مخلوط تقریبی",
        "مخلوط پیوسته",
        "واژه به کاررفته توسط اودن 1914 برای یک مخلوط در یک رسوب دارای دانه هایی در چندین اندازه که ذرات آن از نظر اندازه بیشترین شباهت را با آنهایی که فراوان بوده یا دارای حداکثر اندازه هستند",
        "دارد",
        "ماده‌ای در یک یا دو رده مجاور با رده حد اکثر هیستوگرام"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "proximate analysis",
      "Meanings": [
        "تجزیه تقریبی",
        "یک آزمایش فیزیکی یا غیر شیمیایی از سازنده زغال. کاملا دقیق نیست ولی برای تعیین ارزش تجاری مفید است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "proximate cyst",
      "Meanings": [
        "کیسه تقریبی",
        "کیسه دینوفلاژلیتی که هم‌‌اندازه یا نسبتا مشابه با دیواره متحرک می‌باشد. نسبت قطر توده اصلی به قطر کلی کیسه بیش از 0/8 است. این واژه به مجاورت فرضی دیواره کیسه اصلی با دیواره در زمان کیسه بندی اطلاق می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "proximochorate cyst",
      "Meanings": [
        "کیسه پروکسیموکورات",
        "کیسه دینوفلاژلیت دارای جوانه‌‌های شکاف‌دار که به راحتی ویژگی لوله‌ای را نشان می‌دهند. نسبت قطر توده اصلی به قطر کلی کیسه بین 0/6 و 0/8 است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pruinose",
      "Meanings": [
        "مومی. پوشیده شده از پودر سفید مومی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pruning",
      "Meanings": [
        "هرس",
        "پاک کردن نقاط بیرونی یا فرعی در رقومی کردن جریان"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "przhevalskite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pb UO2 2 PO4 2•4 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "psammitic",
      "Meanings": [
        "ماسه ای",
        "الف مرتبط با یا شاخص پسامیت ماسه",
        "ب به سنگ دگرگونی مشتق از پسامیت گفته می‌شود",
        "به عنوان مثال «گنایس پسامیتی» یا \" شیست پسامیتی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "psammobiotic",
      "Meanings": [
        "ماسه‌زی جانور",
        "به موجودی که داخل ماسه یا مناطق ماسه‌ای زندگی می‌کند",
        "گفته می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "psammon",
      "Meanings": [
        "ماسه‌زی",
        "موجودات روزنه‌ای یافت‌شده بین دانه‌های ماسه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "psammophillic",
      "Meanings": [
        "ماسه‌دوست",
        "به زیستمند یا زیا زیستگان یافت شده در ماسه گفته می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "psephicity",
      "Meanings": [
        "قابلیت گردشدگی",
        "واژه به کاررفته توسط مکی 1897 برای «ضریب گردشدگی» یک قطعه کانی با اندازه ریگ یا ماسه که به صورت نسبت گرانی ویژه به سختی اندازه‌گیری‌شده در هوا یا خارج قسمت گرانی ویژه منهای یک تقسیم بر سختی اندازه‌گیری‌شده در آب بیان می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "psephyte",
      "Meanings": [
        "گونه ای نهشته دریاچه ای",
        "دریاچه: رسوب کف دریاچه مرکب از بازمانده‌های گیاهی درشت و رشته‌ای. وچ",
        "هومفیرز"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudo ripple mark",
      "Meanings": [
        "موج نمای دروغین",
        "واژه به کاررفته توسط کونن 1948 برای یک عارضه در سطح لایه بندی مشابه یک ریپل‌مارک اما منتسب به فشار جانبی ایجادشده توسط لغزش نظیر یک ساختار جریان گلی شبیه به یک ریپل‌مارک",
        "یا توسط تغییر شکل تکتونیکی محلی و کوچک‌مقیاس نظیر یک شیار روی وجه رخ یک اسلیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudoallochem",
      "Meanings": [
        "ذره دگرشیمی دروغین",
        "جسم مشابه یک دگرشیمی",
        "اما ایجادشده در محلی در یک رسوب آهکی توسط فرایند ثانویه‌ای نظیر تجدید تبلور فولک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudoatoll",
      "Meanings": [
        "شبه آتول یا آتول کاذب"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudoautunite",
      "Meanings": [
        "سودوآتونیت",
        "کانی زرد کمرنگ تا سفید: H3O 4Ca2 UO2 2 Po4 4. 5H2O. این کانی عضو گروه آتونیت نیست"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudo-autunite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: H3O 4Ca2 UO2 2 PO4 4•5 H2O?"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudobed",
      "Meanings": [
        "لایه دروغین",
        "گروهی از سطوح صاف نسبتا موازی که به سمت بالا دست لامینه‌های ریپل‌های رورانده شیب دارند و درنتیجه عدم رسوبگذاری یا فرسایش روی بخش‌های بالا دست لامینه‌های ریپل رورانده شده تشکیل می‌شوند: \" بین طبقات دروغین متوالی",
        "به مجموعه‌ای از لامینه‌ها که شیب تندی در جهت مخالف دارند و در نتیجه رسوبگذاری روی بخش بادپناه هر راس ریپل تشکیل شده و به طور کلی مشابه با طبقه بندی مورب مسطح موازی می‌باشند گفته می‌شود. مک‌کی در میدلتون",
        "ص"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudobedding",
      "Meanings": [
        "لایه بندی دروغین",
        "سنگ‌شناسی: چینه‌بندی دروغین",
        "رسوب‌شناسی: لایه‌بندی ایجادشده توسط تمرکز یا ترکیب لامینه‌های ریپل که نماینده سراشیبی‌های نزدیک رسوبات ریپل است مک‌کی",
        "ص",
        "به عنوان مثال لایه بندی که توسط سطوح محصورکننده بین مجموعه لایه بندی‌های مورب نهشته‌شده توسط ریپل‌های رو رانده ایجاد می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudoboleite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pb5Cu4Cl10 OH 8•2 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudobrookite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Fe3+, Fe++ 2 Ti, Fe++ O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudocannel coal",
      "Meanings": [
        "زغال‌سنگ چرب دروغین",
        "زغال‌سنگ چربی که دارای مقدار زیادی ماده هومیک است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudocarina",
      "Meanings": [
        "سودوکارینا",
        "بخش حاشیه‌ای منفذدار",
        "ضخیم و برجسته‌مانند دیواره حجره‌ای یک پوسته فرامینیفری که تقریبآ در سطح مارپیچی قرار دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudoceratite",
      "Meanings": [
        "سراتیت دروغین",
        "سودوسراتیت",
        "سفالوپود آمونوییدی ژوراسیک تا کرتاسه دارای درزی مشابه با یک سراتیت و به صورت تغییر شکل بازگشتی یا اجدادی یک آمونیت عادی تفسیر می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudochitin",
      "Meanings": [
        "کیتین دروغین",
        "ماده آلی مقاوم با ساختار کامل شیمیایی که متغیر است ولی به‌هرحال ترکیبی از C",
        "H",
        "O",
        "N را نشان می‌دهد. رفتار سودوکیتین مشابه کیتین است",
        "اما طبق تعریف",
        "واکنش زنگ‌‌زدگی کیتین مثبت را موجب نمی‌شود. فسیل‌های مختلف",
        "شامل گراپتولیت‌ها و کیتینوزوآنها",
        "حاوی یا غالبا دارای ترکیبی از این ماده می‌باشند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudochitinous",
      "Meanings": [
        "کیتینی دروغین",
        "مرکب از کیتین دروغین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudochlorite",
      "Meanings": [
        "کلریت دروغین",
        "الف کلریت متورم",
        "ب سپته‌کلریت",
        "ج محصول مصنوعی حاصل از جذب نمک‌های منیزیم توسط مونت‌موریلونیت و رسوب هیدروکسید منیزیم بین لایه‌های کانی یول"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudochrysolite",
      "Meanings": [
        "کریزولیت دروغین",
        "مولداویت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudocol",
      "Meanings": [
        "گردنه دروغین",
        "واژه پیشنهادشده توسط چمبرلین 1894a برای زمین‌دیس مشخص شده با انقباض دره رود منحرف‌شده در اثر ایجاد تالاب یخساری",
        "برش از میان پوشش یخرفت و متعاقب آن رخنمون یافتن گردنه در جلو تشکیل می‌شود. عارضه‌ای که در مناطق زهکشی معکوس در طول حاشیه سازندهای یخچالی قدیمی همانند آنچه که در طول بخش‌های دره رود اوهیو دیده می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudocolpus",
      "Meanings": [
        "کولپوس",
        "شیار طولی",
        "دروغین",
        "تغییرکولپوس مانند اگزین دانه‌های گرده",
        "تفریق یافته از یک کولپوس واقعی که در آن محل پیدایش لوله گرده وجود ندارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudoconcretion",
      "Meanings": [
        "سنگال دروغین",
        "ساختار رسوبی نیمه مدور مشابه یک سنگال ولی توسط رسوبگذاری منظم مواد کانی در منافذ رسوب تشکیل نمی‌شود",
        "به عنوان مثال گلوله گلی جوش‌خورده یا ساختارهای جلبکی خاص"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudoconformity",
      "Meanings": [
        "هم شیب دروغین",
        "واژه به کاررفته توسط فیربریج",
        "ص 88 برای رابطه چینه شناختی که نشان‌دهنده تطابق است ولی عدم تجمع یا کمبود رسوب",
        "نظیر یک نبود حاصل از لغزش که در آن یک سازند کامل از راس یک تاقدیس در حال بالا آمدگی",
        "رانده می‌شود یا اینکه در آن اثری از نبود زمانی به صورت بلافصل دیده نمی‌شود",
        "نیز بنگرید: ناپیوستگی پیوسته نما paraconformity"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudoconglomerate",
      "Meanings": [
        "کنگلومرای دروغین",
        "سنگی که مشابه با یک کنگلومرای رسوبی معمولی می‌باشد",
        "یا بآسانی با آن اشتباه می‌شود",
        "به عنوان مثال یک کنگلومرای حاصل خردشدگی مرکب از قطعات سیمانی‌شده که در محل خود توسط نیروهای ساختمانی غلتیده و تاحدودی گردشده است",
        "ماسه‌سنگی بسته بندی شده با سنگال‌های گردشده یا اجتماعی از تختة سنگ‌های گردشده تشکیل‌شده در محل",
        "توسط هوازدگی کره‌وار که با مواد رسی احاطه شده است. این واژه توسط وان هیس 1896 معرفی شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudocotunnite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: K2PbCl4?"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudocross bedding",
      "Meanings": [
        "لایه بندی متقاطع دروغین",
        "الف طبقه بندی شیب‌دار ایجادشده توسط رسوبگذاری در پاسخ به مهاجرت ریپل‌مارک و توسط پیش لایه‌ها که دارای شیب به سمت جریان می‌باشند",
        "مشخص می‌گردند",
        "ب ساختاری مشابه طبقه بندی مورب",
        "ایجادشده توسط لغزش آزاد یک توده نیمه‌‌مستحکم رسوبات"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudocruralium",
      "Meanings": [
        "کرورالیوم دروغین",
        "ضخیم‌شدگی بیش از حد پوسته ثانویه براکیوپود",
        "ایجادکننده آثار متمایل به سمت محور پشتی که در جلو تا بالای قاعده کفه بلند می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudofault",
      "Meanings": [
        "گسل دروغین",
        "واژه ابداع شده توسط پالمر 1920 برای عارضه گسل‌مانندی که در نتیجه هوازدگی در طول درزها",
        "ترک‌های انقباضی یا سطوح طبقه بندی ایجاد می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudofossil",
      "Meanings": [
        "فسیل دروغین",
        "ماده طبیعی",
        "ساختار یا کانی با منشا غیرآلی که ممکن است مشابه یک فسیل باشد یا با آن اشتباه شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudogalena",
      "Meanings": [
        "گالن دروغین",
        "اسفالریت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudogley",
      "Meanings": [
        "سودوگلی",
        "خاک سیلتی چگال متراکم شده که متناوبا خیس شده و به سرعت خشک می‌شود کوبینا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudograndreefite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Pb6SO4F1O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudogravity",
      "Meanings": [
        "گرانش دروغین",
        "میدان جاذبه مورد انتظار مبتنی بر میدان مغناطیسی مفروض رابطه پیوسون"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudogritty structure",
      "Meanings": [
        "ساختار ریگ دار دروغین",
        "نوعی ساختار ملاتی که در آن بازمانده‌های بزرگ‌تر",
        "به علت شکستگی در طول سطوح رخ",
        "زاویه‌دار هستند. این واژه کاربرد عمومی ندارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudohexagonal",
      "Meanings": [
        "شش‌وجهی دروغین",
        "به شکل بلورین",
        "به عنوان مثال برخی اشکال ارتورومبیک که مشابه با شکل شش‌وجهی هگزاگونال هستند",
        "گفته می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudojohannite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Cu5 UO2 6 SO4 3 OH 16•14 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudokarst",
      "Meanings": [
        "غیر کارستی",
        "کارست دروغین",
        "توپوگرافی که مشابه با کارست است ولی توسط انحلال سنگ تشکیل نشده است. فرآیندها و اشکال دربردارنده پایپینگ و گرماکارست را شامل می‌شود اتوس",
        "برخی نویسندگان",
        "زمین‌های مشخص با دودکش‌های گدازه",
        "غارهای دریایی و بادچال‌ها را نیز به‌حساب می‌آورند. کارست دروغین برای کارست‌های پوششی و کارست‌های ایجادشده توسط انحلال سنگ‌هایی که نسبتا غیرقابل حل هستند",
        "نظیر کوارتزیت و گرانیت به کار می‌رود",
        "ولی در کاربردهای معمول‌تر",
        "این عوارض به عنوان انواعی از کارست‌های واقعی محسوب می‌شوند. این واژه ابتدا توسط ون نبل در 1906 به کار رفته است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudokettle",
      "Meanings": [
        "دیگچال دروغین",
        "گودال حاشیه‌دار"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudolaueite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Mn++ Fe3+2 PO4 2 OH 2•",
        "H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudoleucite",
      "Meanings": [
        "لوسیت دروغین",
        "شکل کاذب لوسیت",
        "مرکب از مخلوط نفلین",
        "ارتوکلاز و آنالسیم",
        "نظیر آنچه که در سینیت‌های خاص در آرکانزاس",
        "مونتانا و برزیل یافت می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudomalachite",
      "Meanings": [
        "پسودومالاکیت",
        "مالاکیت دروغین",
        "فرمول شیمیایی: Cu",
        "ترکیب شیمیایی: CuO=69. 09%P2O5=24. 65%H2O=6. 26%",
        "رده بندی: فسفات",
        "خواص شیمیایی: در حرارت شعله در اسید‌ها حل می‌شود",
        "شکستگی: صدفی",
        "سیستم تبلور: مونوکلینیک",
        "جلا: شیشه ای",
        "چرب",
        "رنگ کانی: سبز زمردی",
        "سبز تیره",
        "شفاف و نیمه شفاف",
        "رنگ خاکه: آبی سبز",
        "سختی: 4.",
        "چگالی: 4.",
        "شکل بلوری: منشوری",
        "رخ: ناقص",
        "منشا تشکیل: ثانوی",
        "محل پیدایش: چک و اسلواکی",
        "تفاوت‌های کانی‌های مشابه: واکنش‌های شیمیایی و اشعه x",
        "تشابه کانی شناسی: مالاکیت و کون والیت",
        "پاراژنز: آزوریت",
        "مالاکیت",
        "کالسدوین و…",
        "لیمونیت",
        "وجه تسمیه: از کلمه Pseudo یعنی دروغین و malachite تشکیل شده است",
        "اشکال ظاهری: استالاکتیتی – آگرگات یا انگور‌های بندرت بلوری",
        "ژیزمان: کمیاب و چک. اسلواکی",
        "انگلیس",
        "URSS"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudomicrite",
      "Meanings": [
        "میکریت دروغین",
        "واژه ژنتیکی به کاررفته برای میکریت آهکی که در نتیجه تغییرات ثانویه نظیر تجدید تبلور کاهشی ریز بلور کننده مواد جانوری و گیاهی تشکیل می‌شود چیلینگر و دیگران"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudomicrosparite",
      "Meanings": [
        "میکرواسپاریت دروغین",
        "واژه زایشی به کاررفته برای میکرواسپاریتی که توسط تجدید تبلور یا رشد دانه ایجاد شده است. چیلینگر و دیگران"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudomorphism",
      "Meanings": [
        "دروغ ریختی",
        "نمود کاذب"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudomountain",
      "Meanings": [
        "کوه دروغین",
        "کوه نما",
        "واژه به کاررفته توسط تار 1902 برای کوه تشکیل شده توسط فرسایش تفریقی و در تقابل با کوهی که توسط بالاآمدگی ایجاد شده",
        "به شمار می‌رود",
        "به عنوان مثال یک کوه فلاتی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudonodule",
      "Meanings": [
        "گرهک دروغین",
        "ساختار رسوبی اولیه مرکب از توده ماسه‌سنگی توپی شکل احاطه شده در شیل یا گلسنگ دارای قاعده گرد‌شده با لبه‌های برگشته و گردنشده و حاصل قرارگیری ماسه در رس یا گل زیرین که بین توده‌های ماسه مجزا شده. این واژه توسط ماکار 1948 معرفی شده است که آن را به صورت ساختار مرتبط با جا به جایی افقی یا فروریختگی عمودی توصیف نموده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudoorthorhombic",
      "Meanings": [
        "لوزوجهی دروغین",
        "به بلور مونوکلینیک یا‌تری کلینیک که در هندسه شبکه یا شکل بلوری",
        "شبیه یک بلور ارتورومبیک است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudoplankton",
      "Meanings": [
        "شبه شناور",
        "پلانکتون دروغین",
        "پلانکتون سطحی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudopluton",
      "Meanings": [
        "نفوذی دروغین",
        "توده سنگ آذرینی که مشابه با یک توده نفوذی است اما فاقد خوشه‌های دایکی و لبه‌های حاشیه ای است",
        "به عنوان مثال یک ایگنمبریت شارشی. نادر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudopore",
      "Meanings": [
        "منفذ دروغین",
        "گرده شناسی: یک منطقه به ویژه نازک در لپتومای گرده مخروطیان خاص نظیر آنچه که در خانواده‌های کاپرساسه آ و تاکساسه آ وجود دارد",
        "دیرینه‌شناسی: الف فضای پرشده بافتی در لایه کلسیتی یک دیواره بدنه ای احاطه‌شده توسط پوشش خارجی در بیشتر بریوزوآها. ب منفذی در پوشش خارجی کلسیسپونجیای مختلف",
        "پوشش در نتیجه رشد بخش خارجی کانال‌های تنفسی ایجاد می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudopsephite",
      "Meanings": [
        "سودوپسفیت",
        "هم‌ارز برش دروغین یا کنگلومرای دروغین رید"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudopuncta",
      "Meanings": [
        "ریزمنفذ دروغین",
        "انحراف مخروطی پوسته ثانویه یک براکیوپود",
        "با یا بدون تالیولا",
        "متمایل به داخل و عموما به سمت جلو به نحوی که روی سطح داخلی کفه به شکل یک برآمدگی گرد ظاهر می‌شود. این حفره ممکن است در پوسته‌های فسیلی هوازده شود و یک دهانه کوچک را که ممکن است با حفره در پوسته‌های حفره‌دار اشتباه شود",
        "به جا بگذارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudorutile",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Fe+++2Ti3O",
        "نامهای دیگر این کانی: Kleberite",
        "OH",
        "Arizonite"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudoscience",
      "Meanings": [
        "علم دروغین",
        "روش‌هایی که برای نمایش علم و زبان علم جهت دستیابی به نتایج مورد تردید واغلب ساختگی به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudoscopic view",
      "Meanings": [
        "معکوس کردن اثر برجسته بینی در عکسها که سبب می‌شود درهها به صورت برآمدگی و برآمدگیها به صورت دره ظاهر شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudosecondary",
      "Meanings": [
        "ثانویه مجازی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudosecondary inclusion",
      "Meanings": [
        "میانبار ثانویه دروغین",
        "میانبار سیالی که در نتیجه ترمیم شکستگی موجود در طول رشد یک بلور میزبان تشکیل می‌شود رودر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudosection",
      "Meanings": [
        "شبه مقطع",
        "مقطع دروغین",
        "نمایش داده‌های مقاومت و قطبش القایی",
        "بدست‌آمده از آرایش قطبی",
        "دوقطبی یا دوقطبی",
        "دوقطبی که در آن مقادیر داده‌های مشاهده‌شده",
        "در مقطع در محل تقاطع خطوط رسم شده درفواصل 45 درجه از نقطه میانی جریان و پتانسیل الکترود پتانسیل ترسیم می‌شود نقطه میانی جفت پتانسیل و از طریق الکترود نزدیک جریان برای آرایش قطبی",
        "دوقطبی",
        "مهارت به کاررفته برای ارایه تمامی داده‌ها از طریق نیمرخ‌زنی در یک مقطع. بعد عمودی مقطع دروغین ارتباط ساده‌ای با مقطع زمین‌شناسی ندارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudoseptal pinnacle",
      "Meanings": [
        "راس جداری کاذب",
        "یکی از ستون‌های سنگی اسکرانشیمی ایجادشده روی سطح فوقانی یک صفحه عرضی در منطقه بین کورالیت مادر و خمیدگی در طول مراحل ابتدایی رشد مرجان‌ها فدروفسکی",
        "ژول"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudoseptum",
      "Meanings": [
        "دیواره دروغین",
        "الف تصویر اسکلتی خارمانند یا دندانه‌مانند در ارتوکورال‌های رده کنته‌کالیا. تیغه‌های کاذب «رابطه ثابتی با تیغه‌های نرم پولیپ‌ها ندارند».",
        "ب سطح اتصال در یک صدف ناتیلوییدی بین رسوبات هیپوسپتال یک تیغه و اپی‌سپتال روی تیغه قبلی",
        "احتمالا نماینده بازمانده‌های گوشته کمرال می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudosinhalite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Mg2Al3B2O9 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudospicule",
      "Meanings": [
        "سوزن یا خار دروغین",
        "بخش مجزای بر جای اسکلت اسفنج که شبیه سوزن است",
        "اما فقط از مواد آلی ساخته شده است. Spiculin اسپیکولین",
        "ماده پروتیینی که فیلامان محوری سوزن‌های اسفنجی را تشکیل می‌دهد و از ترکیب شیمیایی آن تعیین نشده است. Staringite استارینگیت",
        "کانی ای با ترکیب شیمیایی: Fe, Mn 2 Nb, Ta 2x Sn, Ti",
        "xo"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudostome",
      "Meanings": [
        "سودوستوم",
        "الف زایده‌ای در پوسته تکاآموبین که از پای کاذب بیرون می‌زند. این زایده ممکن است یک دهانه ساده بوده یا دارای ساختاری مشخص باشد",
        "ب دهانه‌ای در انتهای گردن کیتینوزوآ که ممکن است ساده باشد",
        "توسط یک لبه کوچک احاطه شود و یا دارای یک حلقه لوله ای باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudostratigraphy",
      "Meanings": [
        "چینه نگاری مجازی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudotachylite",
      "Meanings": [
        "پسدوتاکلیت",
        "شیشه که بعلت گرم شدن موضعی ناشی از برش در طول گسل بوجود آمده است. مواد بسیار ریز توسط افزایش تدریجی حرارت اصطکاکی و کاهش ناگهانی فشار که توسط حرکت بوجود آمده ممکن است قسمتی از آنها ذوب شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudotelescope structure",
      "Meanings": [
        "ساختار تلسکوپی دروغین",
        "واژه پیشنهادشده توسط بلیسنباخ 1954 برای یک ساختار مخروط افکنه ای حاصل ریزش رسوبات تحکیم‌نیافته",
        "نظیر آنچه که در یک مخروط افکنه توسط یک سری گسل‌های عادی کوچک قطع شده است",
        "تشکیل می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudotheca",
      "Meanings": [
        "دیواره دروغین مرجان",
        "دیواره دروغین یک مرجان",
        "تشکیل‌شده توسط ضخیم‌شدگی و ذوب بخش‌های بیرونی تیغه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudotill",
      "Meanings": [
        "یخ‌نهشته دروغین",
        "رسوب غیریخساری مشابه با یک یخ‌نهشته یخساری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudoumbilicus",
      "Meanings": [
        "فرورفتگی میان صدف دروغین",
        "فرورفتگی عمیق",
        "پهن یا باریک",
        "بین دیواره‌های حجره بطنی داخلی یک پوسته فرامینیفری حلزونی",
        "جایی که شانه بطنی با زاویه تیز یافت می‌شود. نظیر گلوبوروتالیت‌ها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudovitrinite",
      "Meanings": [
        "ویترینیت دروغین",
        "ماسرال زغال‌سنگ که از نظر ظاهری مشابه ویترینیت بوده",
        "اما قابلیت انعکاس بیشتری دارد و دارای ساختار شکافته شده",
        "ساختار بازمانده سلولی",
        "طرح‌های شکستگی غیر معمول",
        "برجستگی بیشتر و کمبود یا عدم حضور میانبارهای پیریت است. بندیکت",
        "ص"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudovitrinoid",
      "Meanings": [
        "ویترینویید دروغین",
        "ویترینیت دروغین که در زغال‌سنگ‌های بیتومینه یافت می‌شود بندیکت",
        "ص"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pseudowavellite",
      "Meanings": [
        "سودوویولیت",
        "کراندالیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "psilate",
      "Meanings": [
        "دیواره صاف گرده",
        "به دیواره صاف گرده و هاگ‌هایی که فاقد پیکره می‌باشند",
        "گفته می‌شود. این واژه معمولا برای لایه‌های بیرونی با حفرات کمتر از یک میکرون قطر به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "psilomelane",
      "Meanings": [
        "پسیلوملان",
        "فرمول شیمیایی: Ba, H2O Mn5O",
        "سیستم تبلور: مونوکلینیک",
        "رده بندی: اکسید",
        "سختی",
        "چگالی: 4."
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "psilophyte",
      "Meanings": [
        "سیلوفیت",
        "گیاه آوندی اولیه منقرض شده",
        "عضوی از سیلوفیتال‌ها",
        "محدوده سیلورین تا به صورت مشکوک کربونیفر"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "psilopsid",
      "Meanings": [
        "گیاه آوندی اولیه",
        "هر گیاه آوندی اولیه قابل ارتباط با شاخه سیلوپسیدا. این گیاه عموما بدون ریشه یا برگ بوده اما دارای اندام‌های هاگ‌زا در نوک ساقه می‌باشد. این گیاهان در محدوده سیلورین و مخصوصا در طول دونین یافت می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "psittacosaurus",
      "Meanings": [
        "سیتاکوزاروس به معنای دایناسور طوطی مانند سراتوپسین کوچک و بسیار اولیه ای بود. تندرو",
        "منقاری باریک و شاخدار فاقد دندان و دندانهایی گونه ای داشت که به سمت عقب دهان قرار داشتند. طول سیتاکوزاروس از 80سانتیمتر تا 2مترو وزن آن حدود",
        "کیلوگرم",
        "ارتفاع",
        "حدود 2/1متر بود. حلقه‌های رشد موجود در استخوانهای آن مشابه مطالعه حلقه‌های رشد درخت که از روی آن",
        "سن درخت را تعیین می‌کنند باعث شده دیرینه شناسان به این نتیجه برسند که طول عمر آن",
        "حداقل",
        "سال بوده است. در دوره کرتاسه پیشین",
        "حدود 5/",
        "میلیون سال قبل می‌زیست. نوعی اورنیتیچین و از راسته دایناسورهای گیاهخوار جهنده بود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "psocoptera",
      "Meanings": [
        "راسته «شپش کتاب». حشرات کوچک زیر پوسته درختان"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "psychograph",
      "Meanings": [
        "نم نگار"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "psychozoic",
      "Meanings": [
        "سیکوزوییک",
        "اسم: یک واژه امروزه منسوخ برای دورانی در زمان زمین‌شناسی که با پیدایش انسان روی زمین مشخص و آغاز می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "psychrometer",
      "Meanings": [
        "رطوبت سنج",
        "عمل تبخیر یک فرآیند کاملا فیزیکی بوده که در آن انرژی حرارتی باعث تغییر حالت آب از مایع یا جامد به گاز می‌گردد. با توجه به اینکه این عمل باعث از دست رفتن قسمتی از آب قابل دسترس می‌شود لذا با شناخت عوامل موثر در تبخیر می‌توان از هدر رفتن آب تا حدودی جلوگیری نمود. میزان تبخیر بر حسب ارتفاع آن اندازه گیری شده و واحد آن معمولا میلی متر یا اینچ می‌باشد. مقدار تبخیر را می‌توان از روش‌های متفاوت اندازه گیری کرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "psychrophilic",
      "Meanings": [
        "سرمادوست",
        "مترادف سرمازی. اسم\" سرماخواه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "psychrophyte",
      "Meanings": [
        "گیاه آلپی",
        "گیاه سازگار با شرایط شمالی یا آلپی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "psychrotolerant",
      "Meanings": [
        "سیکروتولرنت",
        "به موجود زنده‌ای که در صفر درجه زندگی می‌کند و درجه حرارت بالای 20درجه را تحمل می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pt",
      "Meanings": [
        "پلاتین یا طلای سفید",
        "موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از",
        "نام عنصر: Platinum",
        "شماره اتمی",
        "وزن اتمی: 195.",
        "آرایش الکترونی",
        "نوع عنصر: فلزات حد واسط",
        "گروه جدول تناوبی",
        "VlllB",
        "دوره جدول تناوبی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pteranodon",
      "Meanings": [
        "ترانودون",
        "خزنده ای پرنده پتروزار با طول حدود 8/1متر",
        "طول بالهایش حدود",
        "/7متر",
        "وزنش حدود 35 پوند و ارتفاعش حدود 8/1متر بوده است. در دوره کرتاسه",
        "حدود",
        "میلیون سال قبل می‌زیست. فسیلهای زیادی از آن در ایالات متحده در کانزاس و انگلستان کشف شده است. در سال",
        "توسط اتنیل مارش نامگذاری شد. متغلق به زیر رده آرکوزاریا و راسته پتروزاریا می‌باشند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pteridophyte",
      "Meanings": [
        "گیاهی سرخس‌گون",
        "گیاه آوندی سرخس‌گون که توسط گرده‌ها دوباره ایجاد می‌شود. اعضای این شاخه که در دونین ظاهر شده‌اند",
        "شامل لیکوپودها",
        "دم‌اسبیان یا نی‌های شسته‌شده و سرخس‌ها می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pteridosperm",
      "Meanings": [
        "سرخس بذری",
        "گیاه بازدانه با برگ سرخس‌مانند و بذرهای حقیقی ایجادشده روی برگ‌ها",
        "نه در مخروط ها",
        "سرخس. این گیاه در محدوده دونین پسین تا مزوزوییک است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pterodactyl",
      "Meanings": [
        "راسته ای از خزندگان متعلق به راسته Pterosauria و زیر راسته Pterodactyloidea در ژوراسیک پسین و کرتاسه 159–65 میلیون سال پیش در شرق افریقا و اروپا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pteropod ooze",
      "Meanings": [
        "لجن صدف جانوران دریایی",
        "رسوب پلاژیک دارای حداقل 30درصد باقیمانده‌های آهکی تروپودها. در یک لجن آهکی که عموما در اعماق بسیار کمتر از سایر لجن‌ها یافت می‌شود",
        "وجود دارد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pterosauria",
      "Meanings": [
        "راسته بزرگی از خزندگان بالدار در ژوراسیک و کرتاسه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pterosaurs",
      "Meanings": [
        "اولین دایناسور پرنده",
        "نخستین خزندگان پرنده درطول زمان تریاس با اندازه‌های کوچک ظاهر شدند و در طول ژوراسیک و کرتاسه 206–65 میلیون سال پیش به حداکثر تنوع و بزرگی رسیده و در انتهای کرتاسه ناپدید گردیدند. ظهور بال",
        "استخوان‌های سبک و ماهیچه‌های قوی تغییراتی بود که خزندگان آنها را جهت پرواز بدست آوردند. آنها بطور عمده گوشتخوار بوده و از حشرات",
        "ماهیها حیوانات کوچک",
        "نرم تنان و سخت پوستان تغذیه می‌کرده اند. سنگواره بدست آمده از ایران متعلق زمان کرتاسه پایینی آلبین بوده و شامل چند مهره از بخش عقبی بدن",
        "مهره‌های متعلق به ناحیه کتف Notarium و یک قطعه از استخوان دست می‌باشد که همراه با بقایای متنوع نرم تنان بدست آمده است. منطقه کشف آن زاگرس و سازند سروک می‌باشد. متعلق به راسته Pterosauria"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pterostigma",
      "Meanings": [
        "لکه بال. محوطه تیره لبه جلوی بال"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pterygostomial region",
      "Meanings": [
        "منطقه تریگوستومیال",
        "بخش جلویی‌جانبی کاسه سنگ پشت روی سطح شکمی برخی ده‌پایان",
        "واقع‌شده روی بخش‌های مقابل حفره دهانی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pterygote",
      "Meanings": [
        "لکه بال. محوطه تیره لبه جلوی بال"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "ptilinum",
      "Meanings": [
        "بادکنک سر دو بالان برای خروج از پوشش شفیرگی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "ptilophillum",
      "Meanings": [
        "پتیلوفیلوم",
        "سنگواره گیاهی از گونه‌های بنیتیتال‌ها «گروهی از بازدانگان»",
        "شاخص ژوراسیک",
        "فروند پنه به شکل خطی یا خطی سرنیزه ای می‌باشد و کنره‌های پینول کامل وانهای پینول به صورت گرد یا حاده دیده می‌شود. پینول‌ها اغلب خطی و دراز و در بخش طولی خود و یا قسمتی از قاعده به هم متصل اند. رگبرگ‌ها از تمام پهنای قاعده خارج می‌شوند",
        "دیکو تومی شده و کناره‌های پینول را قطع می‌کنند. قاعده برگ غالبا دکورانت پینول مثلثی که به سمت قاعده حالت کشیدگی دارد است. ولی چون برگ‌ها روی هم هستند این حالت دیده نمی‌شود. نحوه اتصال به راشیز به صورت مایل است در برخی موارد امکان دارد با اتوزامیت اشتباه شود ولی از مشخصات مهم اتوزامیت این است که از بخش وسط به طرف بالا و پایین پینول‌ها کوچکتر می‌شوند ولی در پتروفیلوم به جز در چند سانتیمتر ابتدایی فروند فپینول‌ها یک اندازه اند. کناره برگ تا فاصله طولانی به موازات همدیگر می‌باشند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "ptygma",
      "Meanings": [
        "مواد گرانیتی",
        "مواد گرانیتی در میگماتیت یا گنایس",
        "دارای ظاهری از چین‌های ناهماهنگ دیتریچ",
        "ص 358. گنایس با این نوع «چین خوردگی» با فرضیه‌های مدافع منشا اولیه و ثانویه",
        "مورد بحث باقی می‌ماند. دیتریچ",
        "a",
        "ص"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pu",
      "Meanings": [
        "پلوتونیم",
        "موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از",
        "نام عنصر: Plutonium",
        "شماره اتمی",
        "وزن اتمی",
        "آرایش الکترونی",
        "نوع عنصر: خانواده اکتینیدها",
        "دوره جدول تناوبی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pubescent",
      "Meanings": [
        "زهاری",
        "شرمگاهی",
        "مخملی. پوشیده شده از موهای کوتاه و نرم"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "public display of affection",
      "Meanings": [
        "رفتار خونگرم در محافل و مجالس عمومی مانند: بوسیدن و در آغوش گرفتن و",
        "pda"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "public domain",
      "Meanings": [
        "قلمرو عمومی",
        "زمین شخصی",
        "کنترل‌شده یا سابقا واگذارشده توسط دولت فدرال ایالات متحده. این ناحیه شامل زمینی است که توسط 13 ایالت اصلی به دولت واگذار شده است",
        "همراه با ملحقات مشخص بعدی که با واگذاری",
        "پیمان‌نامه و خریداری بدست آمده است. در بیشترین وسعت",
        "قلمرو عمومی بیش از 1, 820, 000, 000 جریب را اشغال می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "public land",
      "Meanings": [
        "زمین عمومی",
        "زمین متعلق به دولت",
        "به ویژه یک دولت ملی",
        "بخصوص بخشی از قلمرو عمومی ایالات متحده که حق مالکیت آن هنوز با دولت فدرال است و درمعرض تصویب",
        "فروش یا واگذاری تحت قوانین عمومی است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "public land survey",
      "Meanings": [
        "نقشه برداری عمومی",
        "پیمایش زمین‌های عمومی",
        "به ویژه سیستم پیمایش زمین عمومی ایالات متحده USPLS که توسط آن بیشتر ایالات متحده پیمایش شده و به کمک شهرستان‌ها",
        "بخش‌ها و قطعات بخش‌ها به یک سیستم شبکه‌ای مستطیلی تقسیم می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pucherite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: BiVO"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "puck moon",
      "Meanings": [
        "پوک",
        "یکی از پانزده قمر سیاره \"اورانوسگ که در سال 1985 م. هنگام عبور سفینه voyager از نزدیکی سیاره",
        "کشف شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pudding stone",
      "Meanings": [
        "جوش‎سنگ",
        "شفته‌ط‌بیعی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "puddingstone",
      "Meanings": [
        "کنگلومرا",
        "همکلاو",
        "الف نام عمومی عمدتا به کاررفته در بریتانیای کبیر برای کنگلومرای مرکب از ریگ‌های بخوبی گردشده که رنگ‌های آن در تمایز مشخص با خمیره یا سیمان ریزدانه فراوان می‌باشد و بدین ترتیب یک پودینگ توده ای قدیمی را در ذهن تداعی می‌کنند",
        "مثال: کنگلومرای Hertfordshire ایوسن زیرین در انگلستان",
        "مرکب از ریگ‌های چخماقی سیاه یا قهوه‌ای سیمانی شده با سیلیس سفید با یا بدون هیدروکسید آهن قهوه‌ای",
        "ب سنگ سیلیسی قطعه شده به صورت بلوک‌هایی برای آسترهای کوره‌ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "puddle",
      "Meanings": [
        "ماندآب"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "puddle clay",
      "Meanings": [
        "رس ماندابی",
        "گل ورزداده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "puddle mixer",
      "Meanings": [
        "مخلوط گلی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "puddle wall",
      "Meanings": [
        "دیوار گلی ناتراوا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "puddle-core dam",
      "Meanings": [
        "سد هسته گلی",
        "سد خاکی که در آن هسته نفوذناپذیر از رس گل‌آلوده‌شده ساخته می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pug",
      "Meanings": [
        "گل آجرپزی",
        "گرد گسلی",
        "نرمه گسلی gouge"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pulaskite",
      "Meanings": [
        "آلکالی سینیت فلدسپاتوییددار یا پولاسکیت",
        "از سنگهای اولترامافیک فاقد هورنبلند",
        "که بین صفر تا 10 درصد از آن را فلدسپاتوییدها تشکیل می‌دهد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pull apart basin",
      "Meanings": [
        "حوضه کششی",
        "حوضه فروافتاده لوزی شکل بوجود آمده توسط گسلهای امتدادلغز راست بر پله ای با پله به سمت راست یا گسلهای امتدادلغز چپ بر پله به سمت چپ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pull shovel",
      "Meanings": [
        "بیل مکانیکی پس کاو",
        "بیل خندق کن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pull-apart",
      "Meanings": [
        "کششی",
        "اسم: ساختار رسوبی پیش فشارشی مشابه بودیناژ ساخت بالشتکی",
        "مرکب از لایه‌هایی که در داخل تختال‌های نسبتا کوتاه",
        "کشیده و پاره شده‌اند",
        "شکاف‌های متداخل از بالا یا دربرخی موارد احتمالا از پایین پر شده‌اند. ناتلند و کونن",
        "به عنوان مثال رس سفت احاطه‌شده در ماسه نرم‌تر و آبدار یا ماسه‌سنگ فشرده احاطه‌شده در سنگ رسی هیدروپلاستیک. صفت: به ساختار یا لایه مشخص‌شده توسط کشش گفته می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pulling resistance",
      "Meanings": [
        "مقاومت در برابر برون کشی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pulling test",
      "Meanings": [
        "آزمون بیرون کشیدن",
        "آزمون برون کشی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pull-out test",
      "Meanings": [
        "آزمون برون کشی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pulp",
      "Meanings": [
        "مغز ساقه",
        "نسج نرمی که شامل عروق و اعصاب بوده و حفره داخل دندان را پر می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pulp cavity",
      "Meanings": [
        "کاواک مغزی",
        "حفره دندانی",
        "حفره‌ای در قاعده دندان هرمهره‌دار یا یکی از چند حفره در قاعده یک پوسته تجزیه‌نشده",
        "در موجودات دارای بافت عروقی و عصبی. این واژه به صورت نادرست برای حفره قاعده‌ای یک کونودونت به کار رفته است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pulpit rock",
      "Meanings": [
        "سنگ منبری",
        "سنگ دودکشی",
        "ستونی سنگ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pulsating",
      "Meanings": [
        "ضربانی. ارتعاشی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pulsating flow",
      "Meanings": [
        "جریان ضربابی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pulsation tectonics",
      "Meanings": [
        "زمین‌ساخت تپشی",
        "فرضیه زمین‌ساخت شامل فوران چرخشی زبانه‌های مواد داغ گوشته از پایین‌ترین بخش گوشته. شریدان"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pulse",
      "Meanings": [
        "ضربان",
        "در بوم‌شناسی",
        "افزایش ناگهانی تعداد یا انواع موجودات زنده",
        "معمولا در فواصل منظم بازگشتی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pulse response function",
      "Meanings": [
        "تابع واکنش پالسی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pulverization",
      "Meanings": [
        "گرد کردن",
        "خردکن",
        "پودر کردن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pulvillus",
      "Meanings": [
        "بالشک کناری. قطعه کوچکی که زیر هر ناخن قرار دارد. دو بالان"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pulvimixer",
      "Meanings": [
        "خرد کن و مخلوط کن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pumice",
      "Meanings": [
        "پامیس",
        "سنگ پا",
        "سنگ آتشفشانی به رنگ روشن و سطحی حفره دار با ترکیب داسیتی یا ریولیتی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pumice fall",
      "Meanings": [
        "ریزش پومیس",
        "ریزش پومیس از یک ابر فورانی توسط نهشت هواریزشی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pump priming",
      "Meanings": [
        "راه اندازی تلمبه",
        "پر سازی تلمبه به متظور راه اندازی آن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pumped storage aggregate",
      "Meanings": [
        "مجتمع نیروگاهی تلمبه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pumped storage development",
      "Meanings": [
        "طرح تلمبه",
        "ذخیره ای ترکیبی از واحدهای پمپاژ و توربین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pumped storage power station",
      "Meanings": [
        "نیروگاه تلمبه ذخیره ای",
        "نیروگاهی دارای مخزن که این مخزن به طور کامل و یا بخشی از آن با به کار گیری تلمبه پر می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pumpellyite",
      "Meanings": [
        "پومپلیت",
        "فرمول شیمیایی: Ca2 Mg Al2. H2O",
        "سیستم تبلور: مونوکلینیک",
        "رده بندی: سیلیکات",
        "رخ: کامل",
        "مطابق با سطح /001/",
        "جلا: شیشه ای",
        "شکستگی: نیمه صدفی",
        "شفافیت: نیمه شفاف",
        "اشکال ظاهری: بلوری",
        "آگرگاتاسفرولیتیکی",
        "رشته ای",
        "ژیزمان: کمیاب; آلمان غربی",
        "رومانی",
        "URSS",
        "امریکا",
        "زلاندنو",
        "آفریقای جنوبی و…",
        "خواص شیمیایی: نامحلول در HCl",
        "ترکیب شیمیایی متغیر همراه باادخال‌های Fe, Na, K, Ti",
        "رنگ کانی: آبی سبز",
        "سبز زیتونی",
        "قهوه ای",
        "رنگ خاکه: خاکستری سبز",
        "سبز",
        "تفاوت با کانی‌های مشابه: سختی",
        "شکل بلورها",
        "خواص نوری",
        "اشعه X",
        "واکنش‌های شیمیایی",
        "تشابه کانی شناسی: زوییزیت",
        "پاراژنز: اپیدوت",
        "پرهنیت",
        "زیولیت‌ها و غیره",
        "منشا تشکیل: دگرگونی",
        "هیدروترمال",
        "شکل بلورها: خوشه جواهری",
        "قرصی شکل",
        "ماکله",
        "محل پیدایش: روسیه",
        "نام آن از نام زمین شناس آمریکایی R. Pumpelly اخذ شده است",
        "سختی: 5.",
        "چگالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pumpellyite-prehnite facies",
      "Meanings": [
        "رخساره پمپلییت",
        "پرنیت",
        "ردیفی از مجموعه کانی‌های دگرگونی رخساره که در آن متاگری وک‌ها دارای آلبیت+کوارتز+پرنیت+پمپلییت+کلریت+اسفن می‌باشند. کومبز و دیگران",
        "عموما عقیده بر این است که این رخساره نماینده شرایط فشار",
        "درجه‌حرارت بین رخساره زیولیتی و رخساره شیست سبز است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pumpelly's rule",
      "Meanings": [
        "قانون پمپلی",
        "عمومیت‌دادن به اینکه محورها و سطوح محوری چین‌های کوچک در یک ناحیه با ساختارهای چین اصلی از فاز تغییر شکل",
        "متجانس می‌باشد. پمپلی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pumping plant",
      "Meanings": [
        "ایستگاه پمپاژ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pumping station",
      "Meanings": [
        "تلمبه خانه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pumping well",
      "Meanings": [
        "چاه برداشت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pump-intake opening",
      "Meanings": [
        "مجرای ورودی تلمبه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "puncheon",
      "Meanings": [
        "دیرک اتصال",
        "لایه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "puncta",
      "Meanings": [
        "ریزمنفذ",
        "یکی از منفذها",
        "سوراخ‌ها یا لوله‌های کوچک و نسبتا جادار که به صورت عمودی با فاصله‌ای متغیر از سطح داخلی یا خارجی پوسته یک براکیوپود امتداد یافته است. این واژه همچنین به صورت جمع برای punctum به کار می‌رود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "punctate",
      "Meanings": [
        "نقطه دار. پوشیده از فرورفتگیهای ریز و نقطه مانند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "punctation",
      "Meanings": [
        "منفذدارشدن",
        "شرط دارابودن منفذ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "punctuated equilibria",
      "Meanings": [
        "موازنه نشانه گذاری شده",
        "طرح تکاملی نشان‌داده‌شده توسط گونه‌های متوالی در یک نسل تکاملی که در آن تغییر ریخت شناسی سریع و مهم در زمان‌های کوتاه زمین‌شناسی متمرکز می‌شود و تفکیک یا نشان‌گذاری بازه‌های بسیار طولانی‌تر قبل و بعد",
        "زمانی که گونه‌های اجدادی و جدید نسبتا پایدار مانده یا مشخصات «تعادلی» را نشان می‌دهند",
        "صورت می‌گیرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "punctuated gradualism",
      "Meanings": [
        "نشانه گذاری تدریجی",
        "طرح تکاملی نشان‌داده‌شده با اجداد برخی گونه‌ها که در آن بازه‌های تغییر مورفولوژیکی توسط تناوب تدریجی نژادی با تناوب ثابت یا تعادل مورفولوژیکی صورت می‌دهد. مالمگرن و دیگران"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "punky",
      "Meanings": [
        "سنگ نیم‌سخت",
        "به سنگی نیم‌سخت شده شبیه یک سنگ‌آهک شسته‌شده گفته می‌شود",
        "به ویژه به توفی که به صورت ضعیف جوش خورده",
        "گفته می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "punner",
      "Meanings": [
        "کوبه"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pup",
      "Meanings": [
        "ریزشاخابه",
        "واژه به کاررفته در آلاسکا برای یک رودخانه کوچک فرعی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pupa",
      "Meanings": [
        "شفیره خمره ای. شفیره دو بالان. شفیره ای در پوست آخر لاروی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pupate",
      "Meanings": [
        "شفیره شدن. به مرحله استراحت شفیرگی رسیدن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pupiparous",
      "Meanings": [
        "شفیره زا. مگسهای انگلی که نوزاد آنها فورا شفیره می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pure binary numeration system",
      "Meanings": [
        "سیستم شمارهگذاری بر پایه 2 و رقمهای دوتایی",
        "بطوری که عدد «5» به صورت 101 ارایه می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pure coal",
      "Meanings": [
        "زغال‌سنگ خالص",
        "مترادف غیررسمی ویترین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pure shear stress",
      "Meanings": [
        "تنش برش محض",
        "اگر بریک سطح المان مکعبی فقط تنش برشی عمل کند وهیچ مولفه ای بر المان سطح عمل نکند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "purgatory",
      "Meanings": [
        "ژرف شکاف پرشیب",
        "الف واژه به کاررفته در نیوانگلند برای یک شکاف یا آبکند بلند",
        "عمیق",
        "باریک",
        "شیب‌دار در طول یک ساحل ناهموارکه امواج در زمان توفان توام با صدا و شدت زیاد به درون آن حرکت می‌کنند",
        "شکاف سنگی فاقد رود",
        "اغلب در قسمت زیر با سنگ‌های بزرگ و زاویه‌دار و صعب العبور پوشیده می‌شود",
        "ب باتلاقی که خطرناک بوده یا عبور از آن مشکل است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "purge valve",
      "Meanings": [
        "شیر تخلیه هوا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "purl",
      "Meanings": [
        "رود گردابی",
        "رود یا جویبار چرخشی یا گردابی که سریعا اطراف موانع حرکت می‌کند",
        "رودی که صدای آرام و خوشایندی را ایجاد می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "purlin",
      "Meanings": [
        "لاپه",
        "تیرک اتصال"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "purple copper ore",
      "Meanings": [
        "کانسنگ مس ارغوانی",
        "نام دیگر کانی برنیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "purpurite",
      "Meanings": [
        "پورپوریت",
        "فرمول شیمیایی: Mn 3+, Fe3+",
        "درصد مواد: Mn2O3=52. 66% P2O5=47. 34% و ادخال‌های Fe",
        "سیستم تبلور: ارترومبیک",
        "رده بندی: فسفات",
        "رخ: کامل",
        "مطابق با سطح /100/ و /001/",
        "جلا: مات",
        "شکستگی: نامنظم",
        "شفافیت: شفاف",
        "کدر اپاک",
        "اشکال ظاهری: آگرگاتدانه ای",
        "توده ای",
        "ژیزمان: کمیاب; فرانسه",
        "استرالیا",
        "امریکا و…",
        "خواص شیمیایی: محلول در HCl",
        "رنگ کانی: قرمز تیره تا بنفش تیره",
        "رنگ خاکه: قرمز",
        "تفاوت با کانی‌های مشابه: رنگ و خواص شیمیایی",
        "تشابه کانی شناسی: هتروزیت",
        "پاراژنز: سیکلریت",
        "‌تری فیلیت و غیره",
        "منشا تشکیل: ثانوی",
        "پگماتیتی",
        "شکل بلورها: نامنظم",
        "محل پیدایش: نامیبیا",
        "نام آن از واژة یونانی و لاتین purpureus یعنی ارغوانی",
        "قرمز اخذ شده است",
        "سختی: 4.",
        "چگالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "push",
      "Meanings": [
        "رانش",
        "در هیدرولیک: نیروی اعمال‌شده مستقیمآ توسط باد روی بخش‌های بی حفاظ خط الراس موج Strahler,",
        "در آتشفشان‌شناسی: squeeze",
        "up فشار رو به بالا"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "push broom scanner",
      "Meanings": [
        "سنجنده هایی که جهت اسکن کردن تصاویر را به موازات خط پرواز انجام می‌دهند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "push moraine",
      "Meanings": [
        "یخرفت رانشی",
        "پشته یخرفتی عریض",
        "صاف و قوسی‌شکل مرکب از موادی که در طول یک یخسار پیشرونده به صورت مکانیکی فشرده شده یا رانده شده اند. نمونه‌های آن در هلند و شمال غربی آلمان رایج است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "push pull wave",
      "Meanings": [
        "موج فشارشی",
        "کششی",
        "موج P"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "push to talk  ptt",
      "Meanings": [
        "یک نوع سرویس مخابراتی که با استفاده از آن می‌توان گوشی گوشی همراه را تبدیل به بی سیم واکی تاکی کرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pushcharovskite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Cu AsO3OH •1. 5 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "push-in pressuremeters",
      "Meanings": [
        "پرسیومتر فشارشی PIP"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "push-pull",
      "Meanings": [
        "فشاری",
        "کششی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "putlog",
      "Meanings": [
        "تیر افقی چوب بست",
        "تیرزیر تخته ای"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "putlog scaffold",
      "Meanings": [
        "داربست مهار شده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "putnam anomaly",
      "Meanings": [
        "نا هنجاری پوتنام",
        "نا‌هنجاری تراز میانگین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "putoranite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Cu1. 1Fe1. 2S"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "putrefaction",
      "Meanings": [
        "فساد مواد آلی",
        "تجزیه ماده آلی با تقطیر آهسته در حضور آب",
        "بدون هوا. متان و دیگر محصولات گازی H2, NH3, H2S تشکیل می‌شوند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "putzite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Cu4. 7Ag3. 3 GeS"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "puy",
      "Meanings": [
        "مانده مخروط آتشفشانی",
        "مخروط آتشفشانی کوچک و بازمانده",
        "این واژه‌ای فرانسوی برای ساختارهایی در ناحیه Auvergne در فرانسه مرکزی است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pwll haer",
      "Meanings": [
        "چاه رسوبگذاری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyatenkoite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Na5 Y, Dy, Gd TiSi6O18•6 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pycnite",
      "Meanings": [
        "پیکنیت",
        "رده بندی: سیلیکات",
        "اشکال ظاهری: آگرگاتبلوری",
        "ژیزمان: تقریبا کمیاب; آلمان شرقی و چک و اسلواکی",
        "خواص شیمیایی: به آهستگی در اسید سولفوریک گرم حل می‌شود. ذوب نمی‌شود",
        "ترکیب شیمیایی: Al2O3=55. 4% SiO2=32. 6% F=20. 7% با انکلوزیون‌های Fe 3+, Mg, Cr, Ti",
        "شکل بلورها: بی شکل",
        "محل پیدایش: آلمان شرقی",
        "صفات فیزیکی و شیمیایی پیکنیت شبیه توپاز است",
        "نام آن از کلمه یونانی Puknos یعنی ضخیم گرفته شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pycnocline",
      "Meanings": [
        "گرادیان چگالی",
        "الف شیب چگالی",
        "به ویژه گرادیان قایم نشان‌دهنده یک تغییر مشخص",
        "ب لایه‌ای از آب در اقیانوس",
        "مشخص‌شده توسط تغییرات سریع چگالی با عمق"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pycnometer",
      "Meanings": [
        "چگالی سنج"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pygidium",
      "Meanings": [
        "پیژیدیوم",
        "دم پوشش و اسکلت پشتی در ساختمان بدن در تریلوبیتها"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pygmy",
      "Meanings": [
        "کوتوله‌ها",
        "دسته ای از انسان‌ها که قد آنها بطور متوسط کوتاهتر از 140 سانتیمتر است",
        "بیشتر در نواحی جنگل‌های استوایی آفریقای مرکزی زندگی می‌کنند و رنگ پوست آن‌ها زرد تیره است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyramid",
      "Meanings": [
        "هرم",
        "بلورشناسی: شکل بلوری باز",
        "مرکب از سه",
        "چهار",
        "شش",
        "هشت یا دوازده وجه غیرموازی که در یک نقطه تلاقی می‌کنند",
        "دیرینه شناسی: عنصر بزرگ منقارمانند یا بال مانند Aristotle's lantern در موقعیت درون‌سینه ای یک خارپوست"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyramidal",
      "Meanings": [
        "هرمی",
        "دارای تقارن یک هرم"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyramidal cleavage",
      "Meanings": [
        "رخ هرمی",
        "رخ کانی موازی با وجوه یک هرم",
        "به عنوان مثال رخ 101 شیلیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyramidal cut",
      "Meanings": [
        "برش هرمی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyramidal peak",
      "Meanings": [
        "قله هرمی",
        "شاخ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyramidal pebble",
      "Meanings": [
        "ریگ هرمی",
        "ریگ هرمی dreikanter"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyramidal system",
      "Meanings": [
        "سامانه هرمی",
        "سامانه چهاروجهی تتراگونال"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyrargyrite",
      "Meanings": [
        "پیرارگیریت",
        "کانه نقره شاه بلوطی رنگ",
        "ترکیب شیمیایی: Ag3SbS",
        "درصد مواد: Ag=59. 76% Sb=22. 48% S=17. 76% با انکلوزیون As",
        "سیستم تبلور: تری کلینیک",
        "رده بندی: سولفور",
        "رخ: مشخص نیست",
        "جلا: الماسی",
        "فلزی",
        "صدفی",
        "شفافیت: نیمه شفاف",
        "اشکال ظاهری: بلوری",
        "تجمع دانه ای",
        "توده ای",
        "اندود",
        "پسودومرف",
        "ژیزمان: تقریبا کمیاب; آلمان شرقی و غربی",
        "چک و اسلواکی",
        "اسپانیا",
        "شیلی",
        "مکزیک بلورهابه 3 سانتی متر میرسد",
        "امریکا",
        "پرو",
        "روسیه و کانادا",
        "خواص شیمیایی: در شعله ذوب میشود و در KOH, HCl, NO3H حل میگردد",
        "رنگ کانی: قرمزتیره",
        "خاکستری تیره",
        "رنگ خاکه: قرمزگیلاسی",
        "تشابه کانی شناسی: پروستیت",
        "سینابروکوپریت",
        "پاراژنز: نقره",
        "استفانیت",
        "آکانتیت و غیره",
        "منشا تشکیل: هیدروترمال",
        "شکل بلورها: منشوری",
        "همی یدریک",
        "ماکله",
        "کاربرد: کانسار نقره",
        "محل پیدایش: چک و اسلواکی",
        "با آب مقطرتمیز میشود",
        "ازنورمحفوظ نگهداشته شود",
        "کانیهای مشابه آن پروستیت",
        "سینابروکوپریت است که ازنظررنگ",
        "اثر و خط آن تیره ترازآنهاست و واکنش شیمیایی قابل تشخیص است",
        "از کلمات یونانی آتش=pur و arguros به معنای نقره گرفته شده است",
        "سختی: 2.",
        "چگالی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyrenean",
      "Meanings": [
        "رخداد زمین‎ساختی پیرنین ایوسن – الیگوسن"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyrenean orogeny",
      "Meanings": [
        "کوهزایی پیرنه ای",
        "یکی از 30 یا بیشتر کوهزایی کوتاه‌مدت در طول زمان فانروزوییک شناخته شده با Stille",
        "در این مورد در طول ایوسن پسین",
        "بین اشکوب‌های بارتونین و لودین"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyrgeometer",
      "Meanings": [
        "زمین‌تابه‌سنج",
        "تابه‌سنجی که اثر تابش زمینی را اندازه می‌گیرد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyrite",
      "Meanings": [
        "پیریت",
        "پیریت همراه با سایر کانیهای سولفیدی که از لحاظ ژنتیکی همراه با سنگهای بازیک و الترابازیک هستند یافت می‌شود. همچنین این کانی به همراه پیریت و کالکوپیریت نیز به وفور دیده می‌شود. پیریت به طور گسترده در محیطهای متفاوتی دیده می‌شود که از جمله آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: بعنوان یک کانی فرعی در سنگهای آذرین",
        "در سنگهای رسوبی معمولا در شیلهای سیاه",
        "به صورت ندول در سنگهای دگرگونی",
        "در رگه‌های هیدروترمال و سنگهای دگرگونی مجاورتی. این کانی بر اثر دگرسانی به سولفات آهن و لیمونیت تجزیه می‌شود",
        "فرمول شیمیایی: FeS",
        "گروه کانی شناسی شیمیایی: سولفید",
        "رنگ: زرد طلایی",
        "جلا: فلزی",
        "سیستم تبلور: کوبیک",
        "کلیواژ: بسیار خفیف",
        "شکستگی: صدفی",
        "سختی",
        ".",
        "رنگ خاکه: سیاه",
        "وزن مخصوص: 5.",
        "کانیهای همراه: کوارتز",
        "کلسیت",
        "طلا",
        "اسفالریت",
        "گالن فلویوریت",
        "نامهای دیگر این کانی: Bravoite",
        "Ni و fool's gold"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyritoid",
      "Meanings": [
        "شبه‌پیریت",
        "پیریتویید",
        "به صورت اسم",
        "مترادف با پیریت‌وجهی"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyroaurite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Mg6 Fe3+2 CO3 OH 16•4 H2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyrobelonite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: PbMn VO4 OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyrochlore",
      "Meanings": [
        "پیروکلر",
        "فرمول شیمیایی: Na, Ca 2 Nb, Ti, Ta 2O6 OH, F, O",
        "سیستم تبلور: کوبیک مکعبی",
        "رده بندی: اکسید",
        "رخ: ناقص",
        "جلا: چرب",
        "شکستگی: صدفی",
        "نامنظم",
        "شفافیت: نیمه کدر",
        "کدر اپاک",
        "نوع سختی: ترد",
        "اشکال ظاهری: بلوری",
        "آگرگاتدانه ای",
        "بلورهای اشباع شده",
        "ژیزمان: کمیاب; آلمان غربی",
        "نروژ",
        "تانزانیا",
        "اوگاندا",
        "زیمبابوه",
        "مالاوی و…",
        "خواص شیمیایی: به سختی در HCl, H2SO4 یا HF حل می‌شود. درHF با حرارت شعله مقداری حل می‌شود",
        "ترکیب شیمیایی متغیر با ادخال‌های فراوان U و آهن اندک",
        "رنگ کانی: قهوه ای",
        "رنگ خاکه: قهوه ای",
        "قهوه ای سیاه",
        "تفاوت با کانی‌های مشابه: رنگ خاکه",
        "واکنش‌های شیمیایی اشعه X",
        "تشابه کانی شناسی: میکرولیت",
        "پراوسکیت",
        "پاراژنز: آپاتیت",
        "نفلین",
        "آلانیت",
        "زیرکن",
        "منشا تشکیل: کربناتی",
        "پگماتیتی",
        "شکل بلورها: اکتایدر",
        "هگزایدر",
        "ماکله",
        "محل پیدایش: روسیه",
        "دارای خاصیت رادیواکتیویته است که بستگی به میزان U در آن دارد",
        "نام آن از واژه‌های یونانی pur بمعنای آتش و Khloros یعنی سبز گرفته شده است",
        "سختی",
        ".",
        "چگالی: 4."
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyrochroite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Mn OH"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyroclastic",
      "Meanings": [
        "آذرآواری",
        "مواد آذرآواری است که بصورت انفجاری بشکل گدازه‌های نرم از آتشفشان خارج می‌شود شامل بمب ها",
        "بلوکها",
        "پامیس",
        "خاکستر و گازهای داغ"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyroclastic eruption",
      "Meanings": [
        "فوران آذرآواری",
        "فوران آتشفشانی است که حجم زیادی از قطعات آذرآواری جامد را از گدازه سیال تولید می‌کند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyroclastic flow",
      "Meanings": [
        "جریان آذرآواری",
        "بهمن عظیمی از خاکستر داغ",
        "پامیس",
        "قطعات سنگی",
        "گازهای آتشفشانی است که از دامنه آتشفشان بصورت سریع با سرعتی در حدود 100 کیلومتر خارج می‌شود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyroclastic material",
      "Meanings": [
        "مواد آذرآواری"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyroclastic rock",
      "Meanings": [
        "سنگ آذرآواری",
        "سنگی که از تحکیم پیروکلاست‌ها و اجزای سنگ که در طی فوران‌های آتشفشانی به بیرون پرتاب می‌شوند",
        "تشکیل شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyroclastic texture",
      "Meanings": [
        "بافت آذرآواری",
        "بافت جورنشده",
        "گرد نشده و گوشه دار قطعات در سنگ پیروکلاست است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyrocoproite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Mg K, Na 2P2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyroelectricity",
      "Meanings": [
        "ایجاد قطب الکتریکی در بلورها بوسیله تغییر حرارت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyrogenetic mineral",
      "Meanings": [
        "کانی آذرزاد",
        "الف کانی بی‌آب یک سنگ آذرین که معمولا در درجه حرارت بالا در یک ماگمای دارای اجزای فرار اندک",
        "متبلور می‌شود",
        "ب هر کانی مستقیمآ متبلورشده از یک ماگما و مشخص از کانی‌های تشکیل‌شده توسط دگرسانی یا جایگزینی قابل تفکیک"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyrogenic rock",
      "Meanings": [
        "سنگ آذرزاد",
        "سنگ آذرین",
        "سنگی که از مواد مذاب",
        "که به نام ماگما شناخته می‌شوند",
        "متبلور شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyrolusite",
      "Meanings": [
        "پیرولوزیت",
        "فرمول شیمیایی: MnO",
        "گروه کانی شناسی شیمیایی: اکسید",
        "رنگ: سیاه",
        "جلا: فلزی",
        "سیستم تبلور: تتراگونال",
        "کلیواژ: خوب در دو جهت",
        "شکستگی: صدفی",
        "سختی",
        "رنگ خاکه: سیاه",
        "وزن مخصوص: 4.",
        ".",
        "کانیهای همراه: ایلمنیت",
        "هماتیت",
        "کوارتز",
        "منگانیت",
        "شرایط تشکیل: پیرولوزیت یکی از کانیهای عمومی منگنز است و بعنوان یکی از کانیهای معدنی آن نیز محسوب میشود"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyrometric cone",
      "Meanings": [
        "مخروط آذرسنجی",
        "مخروط تف‌سنج"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyromorphite",
      "Meanings": [
        "پیرومرفیت",
        "کانه سبزرنگ سرب",
        "ترکیب شیمیایی: Pb",
        "درصد مواد: PbO=82% P2O5=15. 4% Cl=2. 6%",
        "سیستم تبلور: هگزاگونال",
        "رده بندی: فسفات",
        "رخ: ناقص",
        "جلا: الماسی",
        "چرب",
        "شکستگی: ناصاف",
        "شفافیت: نیمه شفاف",
        "نوع سختی: شکننده",
        "اشکال ظاهری: بلور",
        "ژیزمان: تقریبا کمیاب; آلمان غربی",
        "چک و اسلواکی",
        "بریتانیای کبیر",
        "فرانسه",
        "URSS",
        "مراکش",
        "زامبیا و امریکا",
        "خواص شیمیایی: حل شونده در HNO3, KOH",
        "رنگ کانی: سبز",
        "زرد",
        "قهوه ای",
        "خاکستری سفید",
        "زرد قرمز",
        "رنگ خاکه: سفید",
        "تشابه کانی شناسی: میمتیت",
        "آپاتیت",
        "پاراژنز: گالن",
        "سروزیت",
        "میمتیت",
        "منشا تشکیل: ثانوی",
        "شکل بلورها: منشوری",
        "ورقه ای پهن و کوتاه",
        "محل پیدایش: آلمان غربی",
        "دارای شکستگی ناصاف",
        "نام آن از زبان یونانی pur به معنای آتش و morphe به معنای فرم و شکل گرفته شده است",
        "سختی: 3. 5 –",
        "چگالی: 6. 7 –",
        "نامهای دیگر این کانی: Campylite و Phosphomimetite"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyrope",
      "Meanings": [
        "پیروپ",
        "فرمول شیمیایی: Mg3Al",
        "سیستم تبلور",
        "رده بندی: سیلیکات",
        "شفافیت: شفاف",
        "نیمه شفاف",
        "ژیزمان: فراوان; آلمان شرقی",
        "چک و اسلواکی",
        "آفریقای جنوبی",
        "استرالیا",
        "سری لانکا",
        "روسیه",
        "امریکا",
        "ماداگاسکار",
        "برزیل",
        "تانزانیا و…",
        "خواص شیمیایی: گاه حاوی Ti می‌باشد. Schorlomite",
        "ترکیب شیمیایی متغیر",
        "برای ایزومورف‌های مرتبه بالای آن عناصر Mg",
        "Fe",
        "Ca",
        "Al",
        "V",
        "Cr",
        "Zr",
        "Ti",
        "Mn",
        "Y در کانیها به صورت اولیه یافت می‌شوند",
        "رنگ کانی: قرمز تیره",
        "قرمز بنفش تا قرمز مشکی",
        "منشا تشکیل: ماگمایی",
        "در سنگهای اولترابازیک به همراه",
        "ژیزمان: ‌های الماس",
        "آبرفتها",
        "کاربرد: به عنوان ابزار برش",
        "صیقلی و حفاری و سنگ تزیینی مصرف می‌شود",
        "محل پیدایش: چک و اسلواکی",
        "خواص فیزیکی و شیمیایی پیروپ شبیه گروناها است",
        "نام آن از کلمه یونانی Puropos بمعنای شبیه آتش گرفته شده است"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyrophanite",
      "Meanings": [
        "پیروفانیت",
        "فرمول شیمیایی: MnTiO",
        "درصد مواد: MnO2=46. 96% TiO2=53. 04%",
        "سیستم تبلور: رمبویدریک",
        "رده بندی: اکسید",
        "رخ: کامل",
        "مطابق با سطح /0221/",
        "جلا: فلزی",
        "الماسی",
        "شفافیت: نیمه شفاف",
        "اشکال ظاهری: بلوری",
        "مرصع",
        "ژیزمان: کمیاب; سوید",
        "نروژ",
        "URSS",
        "انگلستان و برزیل",
        "خواص شیمیایی: به سختی در اسیدها حل می‌شود",
        "رنگ کانی: قرمز تیره",
        "قرمز تمشکی",
        "سیاه",
        "رنگ خاکه: گل اخرایی",
        "زرد",
        "تفاوت با کانی‌های مشابه: واکنش‌های شیمیایی",
        "رنگ اثر خط",
        "اشعه X",
        "تشابه کانی شناسی: ایلمنیت خالص",
        "پاراژنز: نفلین",
        "تیتانیت",
        "رودونیت و غیره",
        "منشا تشکیل: دگرگونی",
        "پگماتیتی",
        "شکل بلورها: قرصی شکل",
        "نام آن از واژه‌های یونانی Pur = آتش و Phanos یعنی درخشان و تابان گرفته شده است",
        "سختی",
        "چگالی: 4."
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyrophosphite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: K2CaP2O"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyrophyllite",
      "Meanings": [
        "پیروفیلیت",
        "فرمول شیمیایی: Al",
        "ترکیب شیمیایی: Al2O3=28. 3%SiO2=66. 7%H2O=5%",
        "خواص شیمیایی: در اسیدها نامحلول",
        "در اثر حرارت به ورقه‌های کوچک تبدیل می‌شود و با اسید و آب تمیز می‌شود",
        "رده بندی: سیلیکات",
        "رنگ کانی: سفید",
        "خاکستری",
        "سبز و متمایل به زرد",
        "رنگ خاکه: سفید",
        "شکل بلور: به ندرت پهن و کوتاه",
        "رخ: کامل در سطح",
        "جلا: شیشه ای و صدفی",
        "سختی",
        ".",
        "چگالی: 2.",
        "سیستم تبلور: مونوکلینیک",
        "سایر مشخصات: دارای لومبنسانی گاهی سفید",
        "زرد",
        "نارنجی",
        "یا اسیدها و آب تمییز می‌شوند",
        "ژیزمان: تقریبا کمیاب",
        "آلمان",
        "سوییس",
        "چک و اسواکی",
        "انگلستان",
        "فنلاند",
        "چین و امریکا",
        "پاراژنز: تالک و کوارتز",
        "تشابه کانی شناسی: تالک",
        "اشکال ظاهری: ورقه ای",
        "متراکم",
        "اسفرولیتی",
        "تجمع فلسی و شعاعی",
        "تفاوت‌های کانی‌های مشابه: از روی جلا و واکنش بر روی mg",
        "منشا تشکیل: هیدروترمال",
        "دگرگونی",
        "وجه تسمیه: از کلمات به معنی Pur آتش و Phullonبه معنی ورق گرفته شده است",
        "کاربرد: درکاعذ سازی",
        "صنایع کایوچو",
        "صنایع سرامیک",
        "چرب و لغزنده کننده"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyrostilpnite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Ag3SbS"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyroxen",
      "Meanings": [
        "پیروکسن",
        "گروه مهمی از اینوسیلیکاتها سیلیکاتهای زنجیره ای که پیروکسن‌های ارتورومبیک ارتوپیروکسن‌ها و پیروکسن‌های مونوکلینیک کلینوپیروکسن‌ها را شامل می‌شوند. مهمترین ارتوپیروکسن‌ها عبارتند از انستاتیت و ارتوفروسیلیت. مهمترین کلینوپیروکسن‌ها نیز عبارتند از دیوپسید",
        "هدنبرژیت",
        "اوژیت",
        "ژادییت و همچنین اژرین و اژرین اوژیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyroxene",
      "Meanings": [
        "پیروکسن",
        "گروهی از اینوسیلیکات‌ها که دارای ساختارسلیس چهار وجهی می‌باشند"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyroxene hornblendite",
      "Meanings": [
        "هورنبلاندیت پیروکسن دار",
        "در رده‌بندی IUGS",
        "سنگ پلوتونیک با M معادل 90 یا بیشتر",
        "ol/ ol+hbl+px کمتر از 5 و hbl/ px+hbl بین 50 و"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyroxene monzonite",
      "Meanings": [
        "مونزونیت پیروکسن دار",
        "در رده‌بندی توبی برای سری شارنوکیت",
        "ص",
        "عضو فقیر از کوارتز دارای مقادیر تقریبا برابر میکروپرتیت و پلاژیوکلاز",
        "منگریت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyroxene syenite",
      "Meanings": [
        "سینیت پیروکسن دار",
        "در رده‌بندی توبی برای سری شارنوکیت",
        "عضو فقیر از کوارتز دارای میکروپرتیت بیشتر از پلاژیوکلاز",
        "منگریت",
        "سینیت"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyroxene-hornfels facies",
      "Meanings": [
        "رخساره پیروکسن",
        "هورنفلس",
        "ردیفی از مجموعه کانی‌های دگرگونی رخساره که در آن سنگ‌های اصلی با دیوپسید+هیپرستن+پلاژیوکلاز",
        "نوعا با عدم حضور آمفیبول مشخص می‌شوند. مجموعه‌های پلیتی همراهی سیلیمانیت یا آندالوزیت و کردیریت با فلدسپات پتاسیم را نشان می‌دهند",
        "مسکوویت حضور ندارد و بیوتیت معمولا به مقدار کم وجود دارد. مرمرها به طور ایده‌آل دارای ولاستونیت و کلسیت+ فورستریت+پریکلاز می‌باشند ترنر",
        ". این رخساره نوعی از دگرگونی حرارتی درجه بالا به عنوان مثال در بخش‌های داخلی هاله‌های همبری می‌باشد. این رخساره منطبق با درجات حرارت بیش از 550 درجه و فشارهای نسبتا پایین می‌باشد"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyroxferroite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Fe++, Mn"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyroxmangite",
      "Meanings": [
        "نوعی کانی",
        "فرمول شیمیایی: Mn, Fe++ SiO"
      ]
    },
    {
      "EnglishWord": "pyrrhotite",
      "Meanings": [
        "پیروتیت",
        "فرمول شیمیایی: FeS",
        "درصد مواد: Fe=63. 53% S=36. 47%",
        "سیستم تبلور: هگزاگونال",
        "رده بندی: سولفور",
        "رخ: ناقص",
        "جلا: فلزی",
        "شکستگی: نامنظم",
        "شفافیت: کدر اپاک",
        "نوع سختی: ترد",
        "خاصیت مغناطیسی: پارامغناطیس",
        "اشکال ظاهری: بلوری",
        "آگرگاتهای دانه ای",
        "توده ای تا صفحه ای ورقه ای",
        "ژیزمان: فراوان; آلمان شرقی و غربی",
        "یوگسلاوی",
        "رومانی",
        "کانادا و URSS",
        "خواص شیمیایی: محلول در HCl, HNO",
        "رنگ کانی: قهوه ای",
        "زرد برنزی",
        "قهوه ای",
        "رنگ خاکه: خاکستری",
        "سیاه",
        "تفاوت با کانی‌های مشابه: سختی",
        "خاصیت مغناطیسی",
        "واکنش‌های شیمیایی و اشعة X",
        "تشابه کانی شناسی: کالکوپیریت",
        "بورنیت",
        "پاراژنز: کالکوپیریت",
        "مارکازیت",
        "پیریت و غیره",
        "منشا تشکیل: ماگمایی",
        "هیدروترمال",
        "دگرگونی مجاورتی",
        "متیوریت‌ها",
        "شکل بلورها: قرصی شکل",
        "بی پیرامید کامل",
        "کانالی",
        "محل پیدایش: رومانی",
        "جریان الکتریسیته را عبور میدهد",
        "درتوده‌های مغناطیسی C دار نیز یافت شده است",
        "نام آن از واژة یونانی Purrotes به معنای رنگ متمایل به قرمز اقتباس شده است",
        "سختی",
        "چگالی"
      ]
    }
  ]
}